پخش نهال در ايجاد و فضاى سبز سنت بسيار خوبى است اما به نظر من به جاى اين شعار كه هر يك از ما يك اصله نهال را بكاريم بهتر است بگوييم «هر يك از ما يك نهال را حفظ كنيم»
دكتر محمد طاهر نظامى با بيان اين جمله مى گويد: جنگل كارى هاى اين شكلى بيشتر جنبه نمايشى دارد اما در اجرا و عمل و برآورد آمار همه اين ها زير سؤال مى روند . عضو هيأت علمى دانشگاه آزاد اسلامى كرج با اشاره به كاهش سطح جنگل هاى كشور از نيم قرن گذشته تا كنون نسبت به تخريب بى رويه جنگل و قاچاق چوپ اظهار نگرانى كرده و انتشار آمار افزايش ۱/۵ ميليون به سطح جنگل كشور از سوى سازمان جنگل ها را بى پايه و اساس مى داند. وى كه از دانشگاه نانسى فرانسه فارغ التحصيل شده است بيش از ۳۰ سال در سطوح مختلف سازمان جنگل ها و مراتع و دانشگاه ها سابقه مديريت و تدريس دارد . دكتر نظامى در يك گفت وگوى يك ساعته به پرسش هاى ما پاسخ دادند كه از نظر مى گذرد :
وضعيت جنگل هاى كشورمان را در مقايسه با ساير كشورهاى جهان چگونه مى بينيد ؟
اگر بخواهيم به معيارها و استانداردهاى جهانى به عرصه منابع طبيعى كشورمان نگاه كنيم ما از لحاظ ميزان بارش چيزى حدود يك سوم ميزان بارش جهانى را داريم به عبارتى بارش هاى سالانه ما حدود ۲۴۰ ميليمتر است از لحاظ سطح پوشش گياهى هر كشورى حداقل ۲۵ درصد سرزمينش بايد تحت پوشش گياهى باشد كشورما از اين نظر تنها ۷ درصد پوشش گياهى دارد
به لحاظ متوسط سرانه در جهان به هر يك نفر انسان در جهان حدود هفت دهم هكتار مى رسد ما رقمى كه داريم ۲۵ صدم تا يك دهم هكتار براى هر نفر داريم يعنى ما از متوسط جهانى در دنيا عقب تر هستيم.
علاوه بر اينها ۳۰ درصد سرزمين ما به طور كامل خشك و بيابانى است . ۸۰ درصد سرزمين ما در كمربند خشك دنيا قرار دارد با مرور اين آمار و ارقام به شرايط بد اكو سيستم در كشورمان پى مى بريم بنابراين ما در شرايط بسيار دشوارى قرار داريم اين موضوع زمانى تكان دهنده و دردناك مى شود كه نگاهى به آمارهاى ۵۰ سال پيش بيندازيم. بنا بر آمارهايى كه در آن سال ها منتشر شد ما چيزى حدود ۲۱ ميليون هكتار جنگل و حدود ۹۰ ميليون هكتار و مرتع داشتيم. ۳/۵ ميليون هكتار از جنگل هاى حوزه درياى مازندران جنگل هاى صنعتى بودند ۱۲ تا ۱۵ ميليون هكتار جنگل هاى حوزه زاگرس بوده است ، حدود ۳۰۰ هزار هكتار جنگل هاى ارسباران را داشتيم كه از غنى ترين جنگل هاى جهان به لحاظ ژنتيكى هستند .
چيزى حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار هكتار در حوزه فلات مركزى جنگل داشتيم. الان اگر نگاه كنيم متوجه مى شويم كه حدود ۵۰ درصد از اين جنگل ها نابود شده اند . جنگل هاى كشور به حدود ۱۲/۴ ميليون هكتار و جنگل هاى شمال كشور به ۱/۸ ميليون هكتار رسيده است . جنگل هاى حوزه زاگرس به ۴ تا ۵ ميليون هكتار كاهش پيدا كرده است. اين كاهش در جنگل هاى حوزه ارسباران به حدود ۱۲۰ هزار هكتار مى رسد .
اين ها كاهش كمى است يعنى در واحد سطح بوده است ولى آن چيزى كه به لحاظ بيولوژيكى، زيست محيطى و اكولوژيكى جاى بحث دارد و موجب نگرانى مى شود اين است كه در طول اين نيم قرن بيشتر كاهش كيفى داشتيم. بسيارى از گونه هاى مرغوب و بومى ما به لحاظ ژنتيكى در حال انقراض هستند .
از طرف ديگر پا به پاى انقراض گونه هاى گياهى و كاهش سطح جنگل ها جانوران و حيوانات وحشى بومى مناطق جنگلى كشورمان نيز از بين مى روند اينها همه در نتيجه دست كارى هاى غلطى بوده كه ما در طول اين نيم قرن در اكو سيستم انجام داديم.
شما از كاهش جنگل هاى كشور به نسبت ۵۰ سال گذشته حرف مى زنيد اما برخى مقام هاى ذى ربط معتقدند كه در سال هاى اخير يك ميليون هكتار به وسعت جنگل هاى كشور اضافه شده است شما اين آمار را مى پذيريد ؟
من متأسفانه از تأييد اين آمار خوددارى مى كنم.
اين رقم نمى تواند درست باشد . وقتى در آمار رسمى گفته مى شود كه سالانه چيزى حدود ۶۰ تا ۷۰ هزار هكتار در زمين هاى شمال جنگل كارى مى شود چه طور مى شود كه در طى يكى دو سال يك ميليون هكتار به جنگل هاى كشور اضافه شود . بنابراين اگر منظور جنگل هاى صنعتى و تجارى شمال باشد اين رقم به هيچ وجه قابل قبول نيست اما اگر جنگل كارى كويرى و بيابان زدايى را در نظر بگيريم شايد بتوانيم اين رقم را بپذيريم . در اين صورت بايد تعريف جنگل ها را از يكديگر تفكيك كنيم منظور ما از جنگل چيست آيا جنگل هاى تجارى ، حفاظتى و حمايتى است و يا جنگل هايى كه نقش فضاى سبز و زدايش آلودگى را دارند . اين ها با هم تفاوت دارند و بايد از يكديگر تفكيك شوند.
اما سازمان جنگل ها و مراتع بر توسعه اين جنگل ها مصر است و روى اين موضوع مانور مى دهد .
در مورد توسعه جنگل آمارى از قول رياست محترم سازمان جنگلها خواندم كه ايشان گفته بودند حدود ۱/۵ ميليون به سطح جنگل ها اضافه شد . قبول اين مطلب دشوار است ولو به طور تخمينى . با توجه به اينكه بنده حدود ۳۵ سال تجربه كار در سازمان جنگل ها را دارم و اكنون هم اخبار را دنبال مى كنم . اين مطلب را نمى توانم قبول كنم.
در روزنامه ايران در تاريخ ۲۵ مهرماه ذكر شده بود كه روزانه ۳۴۰ هكتار از عرصه هاى جنگلى نابود مى شوند و اين مطلب نمى تواند بى اساس باشد . همچنين ۱۶۴ مورد آتش سوزى در جنگل هاى فارس طى دو سال گذشته اتفاق افتاده است اينها آمار و نمونه هاى كوچكى هستند . بنابراين با فشار جمعيت ، عدم توزيع مناسب امكانات ، جابجايى پروژه ها ، ضعف مديريت و روند تخريب و سير قهقرايى ما خيلى بيشتر از كارهاى كوچك موضعى است كه ما انجام مى دهيم.
براساس تحقيقات انجام شده، رشد شهرنشينى موجب تسريع در روند تخريب جنگل ها شده است. با اين روند اكولوژى و اكوسيستم به شدت آسيب مى بيند اين در حالى است كه رشد جمعيت نيز مزيد بر علت شده است. آيا تصور نمى كنيد تداوم اين روند در درازمدت به مرگ منابع طبيعى ما بينجامد؟
اين مطلب كاملاً درست است. يكى از مشكلات بزرگ زيست محيطى از لحاظ اكولوژيكى افزايش بى رويه جمعيت است كه از لحاظ جامعه شناسى به آن انفجار جمعيت گفته مى شود. كشورهاى جهان سوم كه در حال جهش اقتصادى هستند چنين مشكلاتى را دارند. كشور ما هم كه به يك رفاه نسبى اقتصادى رسيده است به دليل بهبود وضع تغذيه، بهداشت عمومى و... جمعيت اش رو به افزايش است.
افزايش جمعيت در كشورهاى جهان سوم به علت عدم وجود برنامه هاى درازمدت اقتصادى وسياست بهره ورى در زمين مشكل آفرين شده است.
در روستاها به دليل بيكارى، جوانان به حاشيه شهرها و كلان شهرها پناه مى برند. حاشيه شهرها هم منابع طبيعى است پس انفجار بى رويه جمعيت موجب تخريب اين منابع طبيعى مى شود. خيلى از جوانان در روستاها مى مانند و به دليل بيكارى به جان جنگل ها مى افتند. بايد به اين حقيقت تلخ اشاره كنم كه جوانان جوياى كار كه در پيدا كردن كار ناكام مى مانند در دام باندهاى قاچاق مى افتند. آنها ناخواسته دست به قاچاق چوب و تخريب جنگل مى زنند. اين يك تراژدى غم انگيز است و به مرگ منابع طبيعى ما خواهد انجاميد.
آمارها حكايت از افزايش قاچاق چوب دارد اما تا به حال كوشش جدى جهت جلوگيرى از روند رو به رشد قاچاق صورت نگرفته است تداوم اين وضعيت به كجا خواهد انجاميد؟
به طور سنتى حداقل از نيم قرن پيش در جنگلهاى شمال كشور حتى در جنگلهاى كويرى و زاگرس قاچاق چوب صورت مى گرفت كه اين چوبها يا مستقيماً فروخته مى شد و يا آن را براى فراهم كردن سوخت به زغال تبديل مى كردند. بنابراين از عرصه هاى كويرى و بيابانى و جنگلهاى نيمه خشك مثل زاگرس تا ارسباران و تا حوزه درياى مازندران ادامه داشته است همانطور كه مى دانيم نوار باريك جنگلهاى حوزه درياى مازندران تنها ثروت طبيعى زاينده ماست و در دنيا هم اين جنگلها به عنوان يكى از مجموعه هاى ارزشمند ميراث هاى ژنتيكى شناخته شده اند. مثلاً جنگل هاى راش ، در منطقه اسالم تالش در دنيا به عنوان يكى از راشستان هاى زيبا و صنعتى شهرت دارد كه متأسفانه از حدود سه چهار دهه پيش به علت بهره بردارى هاى صنعتى و متراكم بويژه راه اندازى كارخانه چوكا اين فشار به جنگلهاى ما مضاعف شد. بهره بردارى هاى سنتى و تجاوزهايى كه از خلخال و اردبيل و گلوگاههاى گيلان و مازندران به فلات مركزى مى شود مزيد بر علت شده است.
متأسفانه هنوز هم اين امر به دليل بيكارى جوانان، عدم نظارت ، ضعف مديريت و سازماندهى، كمبود امكانات مأموران اجرايى و... ادامه دارد. بنابراين دامنه قاچاق چوب روز به روز افزوده مى شود اگر هم پاى قاچاقچى چوب به محاكم قضايى كشيده شود معمولاً با اين مسأله، عاطفى برخورد مى شود و رأى به نفع آن متجاوز صادر مى شود. اين امر موجب دلسردى جنگلبانان مى شود. حتى مأموران حفاظت، از امنيت جانى نيز برخوردار نيستند تا جايى كه در سالهاى اخير چندين تن از جنگلبانان به دست افراد متجاوز كشته شدند.
درست است كه روند تخريب و نابودى جنگلها بيشتر از سوى قاچاقچيان و سودجويان صورت مى گيرد اما بايد پذيرفت كه حضور دو كارخانه چوكاى تالش در گيلان و صنايع چوب در مازندران را نمى توان ناديده گرفت.
از لحاظ ظرفيت توليدى و كيفيت، جنگلهاى ما به هيچ وجه تناسبى با ظرفيت اين واحد بزرگ صنعتى را ندارند. بايد عرض كنم كه صنايع چوب و كاغذ ايران (چوكا) در زمان رژيم سابق به ايران تحميل شد و حدود ۴۰۰هزار هكتار از اراضى بكر گيلان را به اين حوزه اختصاص دادند. ظرفيتى كه كانادايى ها به ما دادند خيلى بيشتر از توان توليد جنگلهاى ما بود. علاوه بر آن اين مسأله موجب بى نظمى هاى محيطى و آلودگى در منطقه شده است. البته از نگاه اقتصادى و اجتماعى اين واحد در كاهش بيكارى در منطقه مؤثر بوده است و نمى توان منكر آن شد. اما با اين وجود بى نظمى هايى كه در بهره بردارى از جنگل شده و تخريب آن با توجه به ظرفيت بالاى اين واحد و عدم توفيق برنامه هاى احيايى، غيرقابل جبران است چون قرار بود با قطع درختان دوباره جنگلكارى صورت بگيرد كه اين كار به كندى صورت گرفت و اين مقدار هيچ وقت در برابر آن برداشتهاى كلان پاسخگو نبوده است. پس از انقلاب در مورد پروژه مقدماتى راه اندازى صنايع چوب وكاغذ مازندران بحث شد. به اتفاق رأى داده شد كه اين واحد راه اندازى نشود كه با كمال تأسف مصوبه هيأت مديره اجرا نشد و راه اندازى شد. به طور يقين اين دو واحد تناسبى با ظرفيت جنگلى ما ندارند.
چرا در جنگل كارى زمين هاى شمال از درختان سوزنى برگ كه هيچ سنخيتى با محيط جنگلهاى ايران ندارند استفاده مى شود؟
براى تأمين بخشى از خمير كاغذ صنايع چوب گيلان و مازندران بايد از درختان سوزنى برگ استفاده شود. در سالهاى اوليه كه كارخانه كاغذسازى چوكا فعال شد، خمير كاغذ را از كشورهايى مانند سوئد و آرژانتين وارد مى كردند و بعداً به اين فكر افتادند كه خودشان توليد كنند و يك سرى گونه هاى سوزنى برگ كه ظاهراً با منطقه سازگارى داشتند را وارد كردند اما به اين دليل كه عمل سازگارى به درستى انجام نشد بيشتر آنها ناموفق ماندند و ريشه كن شدند. بنابراين ورود گونه ها مطلوب است منتهى به شرط مطالعه و آزمايش و سازگارى و مطالعه دقيق اينكه چند درصد از اين گونه ها را بايد وارد كنيم. چون يك عارضه ديگر درختان سوزنى برگ اين است كه موجب تغيير PH خاك مى شوند و در درازمدت موجب انحطاط خاك و تغيير گونه ها مى شود و يكسرى از گونه ها در درازمدت ممكن است ناياب يا منقرض شوند.
در كل شايد به دليل عدم قطع نياز به واردات خمير براى كاغذسازى هاى گيلان و مازندران، كاشت اين گونه ها مناسب باشد اما نبايد فراموش كرد كه پيش از كاشت درختان سوزنى برگ در منطقه ابتدا بايد عمل سازگارى انجام گيرد.
گفته مى شود ما از بيش از ۹۰درصد جنگلهاى كشور نمى توانيم استفاده اقتصادى كنيم آيا شما اين آمار را تأييد مى كنيد؟
اين واقعيت كه ما نمى توانيم از جنگلهاى ايران استفاده اقتصادى كنيم، بر كسى پوشيده نيست چون از حدود ۱/۸ ميليون هكتار جنگلهاى شمال حداكثر از ۱ميليون هكتار جنگلهاى صنعتى و تجارى مى توان برداشت ساليانه و منظم چوب داشت، مى توان استفاده كرد و بقيه در مناطق پرشيب، كوهستانى و سنگلاخى و جنگلهاى در حال تخريب قرار دارند كه بايد آنها را جنگلهاى حفاظتى و حمايتى قلمداد كنيم. البته اين رقم را به تعبير ديگر مى توانيم بپذيريم. در سطح ملى از جنگلهاى مناطق كويرى يا از جنگلهاى حوزه زاگرس تنه هاى صنعتى و چوبى نداريم. چون كلاً جنگلهاى صنعتى و تجارى ما در حوزه درياى مازندران است كه آن هم به ۱/۸ ميليون هكتار رسيده و از اين مقدار هم اگر ۸ميليون هكتار يا ۶۰۰ هزار هكتار را جنگلهاى سنگلاخى و غيرقابل استفاده در نظر بگيريم رقم ۹۰درصد تقريباً درست درمى آيد.
(iran-newspaper)