تعداد بازدید: 7679

توصیه به دیگران 1

جمعه 11 آذر 1384-0:0

تأثیر بی مانند زرتشت در اساتیر هند

جواد مفرد کهلان


 نگارنده قبلا" در مقاله زرتشت ، پیامبر عدالت اجتماعی جهان شمول،از یکی بودن بودا و زرتشت به طور مفّصل سخن گفته است که آن را بعدا" ضمیمه این مقاله خواهم کرد؛ اما موضوع تأثیر عمیق فرهنگی زرتشت در فرهنگ هندوستان وقتی به درستی معلوم می شود که در می یابیم پیامبر بزرگ فرقه بزرگ جین هندوان یعنی مهاویرا (بزرگ دانا) نیز همان زرتشت است.

 از سوی دیگر در کنار این ها قهرمانان رزم نامه معروف هندوان یعنی مهابهاراته (راهزن بزرگ) همان خاندان کیانی (مادی) و نوذری (هخامنشی) هستند که در بین آنها زرتشت تحت نام زریتراشترا (شهریار زرین) عضو و فرمانروای مشترک هردو این خاندان به شمار آمده است.

 لازم به ذکر است که خود نام مهابهاراته (راهزن بزرگ) همان کورش است که طبق تورات، منابع یونانی و اساطیر آذری کوراوغلو و ده ده قورقود گنج های معروف پادشاهان ماد و لیدیه و بابل را ربوده است.

 چنان که اشاره شد در این جا روی سخن ما با فرقه دینی کهن جین (دانایان یا پیروزمندان)هندوان است؛ لذا ابتدا لازم است که در باره پیامبر بزرگ آن ها یعنی مهاویرا (بزرگ دانا) سخن گفته شود.

 در کتاب اساطیر هند تألیف ورونیکا ایونس، ترجمه باجلان فرخی در مورد این مؤسس بزرگ آیین جین می خوانیم :

 "مهاویرا معاصر بودا و او نیز از طبقه کشتریه (جنگجویان) بود (عجیب است که این موضوع تا به حال موجب کنجکاوی در یکی بودن اصل آنان نشده است. این بدان دلیل است که ذات اصلی آنان یعنی سپیتاک زرتشت نه در هند بلکه در بلخ که چندان هم از هند دور نبوده حکومت کرده و بر نواحی اي از هند نیز تسلط داشته است).

 پدر و مادر مهاویرا بر خلاف پدر و مادر بودا خود جین (اهورامزدا، برهما) و خدا پارشوا (ائیریامن) را نیایش می کردند. روشن شدگی مهاویرا همانند روشن شدگی بودا بود، اما پیام آن متفاوت و بر ایستادگی در برابر دیگرکشی تاکید داشت. پدر و مادر مهاویرا هم از آغاز دعوت مهاویرا را پذیرفتند.

 تولد مهاویرا با نشانه هایی عجیب پیشگویی شد: مادر او تریساله که پری یَکَرینی نیزنامیده می شد شانزده چیز را به خواب دید که همه گویای پسری بود که در آینده به بزرگی دست می یابد. شانزده چیزی که تریساله به خواب دید فیلی سفید (حیوان منسوب بودا)؛ ورزاوی سفید؛ شیری سفید؛ سری (سعادت) یا لکشمی (آیت)؛ گل های خوشبوی مندره؛ ماه که جهان را با انوار سیمین خود روشن کرده بود؛ خورشید رخشان؛ ماهی در حال جستن (نماد شادمانی)؛ یک کوزه؛ دریاچه ای پر از گل های نیلوفر آبی؛ اقیانوس شیر با کاخی آسمانی؛ ظرفی به بلندی کوه مرو پر از گوهرهای گران بها؛ آتشی که از کره قربانی مایه می گرفت؛ سریری از یاقوت و الماس؛ و شهریاری که بر زمین فرمان می راند.

 پیشگویان رؤیای تریساله را تفسیر کردند و گفتند که امپراتوری بزرگ یا تیرتنکره ای که موجودی برتر از خداست و روزگاری به هیأت آموزگار بر زمین به سر می برد تا روح را با دست یابی به پنج دانش آزادی بخشد، از تریساله تولد می یابد.

 چندی چس از رویای تریساله خدایان کودکی نزاده را از بطن دیوننده ( الهه شادی)، یکی از همسران برهما، به بطن تریساله منتقل کردند و به زمان موعود وردمنه (خوشبختی آور، سود رسان، سوشیانت) تولد یافت. وردمنه کودکی بسیر زیبا بود که از نیروی تنی و روانی بسیاری بر خوردار بود.

به روزگار خردسالی خرطوم فیل مستی را گرفت و بر فیل مست نشست. در موقعیتی دیگر یکی از خدایان شجاعت او را آزمود و او را به هوا بلند کرد و موی خدا را برید و چندان اورا زد که خود را نجات داد. وردمنه دو روز و نیم روزه گرفت در زیر درخت آشوکه (درخت رنج زدای زرتشتیان) به درون نگری روی آورد و روشن (=بودا) شد. در آن هنگام که وردمنه به درون نگری مشغول بود خدایان بر او گرد آمدند و ناظر تعمق او شدند و هم در آن دم که وردمنه به روشن شدگی دست یافت خدایان اورا از زمین برداشتند و او را در باغی بر تخت روانی بر سریر پنج پله نشانیدند و مهاویرایش شناختند.

پس مهاویرا عریان شد و همه موی خود را بی آن که احساس دردی بکند از بیخ برید و به زندگی صوفیانه روی آورد. می دانیم روایات کما بیش مشابهً اینها در باره گوتمه بودا یا همان گئوماته زرتشت نیز ذکر شده است. چنان که اشاره شد جین ها پیامبران خود را تیرتنکره (یعنی فرمانروان برتر جهان یا راهنمایان خداگونه) نامیده اند که از این میان سه تن که معروف ترین آنها می باشند یعنی ویشاب ها (دانای خداگونه) نخستین تیرتنکره و پارشوا (مردنیکوی سرزمین پارس) بیستو سومین تیرتنکره و مهاویرا (بزرگ دانا) بیست و چهارمین تیرتنکره به ترتیب جمشید (سپیتمه، پدر زرتشت)، کورش (پدر خوانده بردیه زرتشت) و خود زرتشت (همان هوشنگ پیشدادی، بانی ادیان کهن) می باشند.

 از این جا به وضوح معلوم می شود که تیر تنکره های فرقه جین همان پرذات های اوستا (پیشدادیان شاهنامه) و سوشیانت ها هستند که که دانیم این نام های سکایی/ اوستایی به معنی نخستین فرمانروایان قانون گذار و سود رسان ها بوده و هردو گروه به خانواده زرتشت منسوب می باشند.

 در مورد مطابقت تیرتنکره های جین ها با سوشیانت های زرتشتی گفتنی است که نام دوتن از آنان به اسامی چندرا پرابه (بسیار درخشان) که هفتمین تیرتنکره به شمارمی رود و نمینته (پروراننده نماز) بیست و دومین تیرتنکره به ترتیب با اوخشیت ارته (هوشیدربامی ، یعنی دارای قانون با شکوه و درخشان) و اوخشیت نمه (پروراننده نماز) تطابق دارند.

 نام سومین سوشیانت یعنی استوت ارته (پیکر و مظهر قانون مقّدس) با خود نام سپنداته زرتشت (زرتشت دارنده قانون مقّدس) یعنی همان مهاویرای جین ها یعنی بیست و چهارمین تیرتنکره مطابقت می کند. در آیین جاین در جوانب این افراد باز نامهایی ذکر شده اندکه متعلق به خود زرتشت است. از آن جمله پسر دوم ریشاب ها (سپیتمه، جمشید) که با نام های گوتمه شوارا ( سرود دان مقدس) و بهوبالی (در کنار زندگی کننده) آمده است.

در مورد وی گفته شده است که وی بعد از درگذشت پدر برای کسب تاج و تخت پدر با برادر بزرگ ترش که به جانشینی پدر انتخاب شده بود، برخاست ؛ ولی بعد از یک سال مبارزه بر سر تخت و تاج، زمانی که داشت بر برادرش پیروز می شد ناگهان از عرصه دنیای مادی و سیاست روی برتافت و به یک زندگی سخت فقیرانه و صوفیانه روی آورد که سر انجام بدنش از خزه و خزندگان و حشرات و پرندگان پوشیده شد و تنش لانه آنها شد.

 برادر فرمانروایش از این سرنوشت وی آن قدر متأثر شد که یک مجسمه به یادبود وی ساخت که پنجاه کمان بلندی داشت و آن را حتی خدایان و دیوان پرستش و تعظیم کردند.پیداست که نام گوتمه شوارا (سرود دان مقدس) با گوتمه بودا (سرود دان منور) یاهمان گئوماته زرتشت (سرود دان زرین تن) پیوند می دهد.

از سوی دیگر نام دیگر وی یعنی بهوبالی و نام پدرش ریشاب ها به وضوح یادآور همان اسطوره ایرانی و اسلامی بُهلول عاقل دیوانه نما و هارون الرشید است که از خویشاوندان نزدیک ومعاصر همدیگر به شمار آمده اند.

 بی شک این اسطوره در بازگشت از هند شکل اسلامی به خود گرفته است. از جانب دیگر پیداست در اسطوره بهوبالی (شخص در کنار زندگی کننده) باشخصیت ایّوب تورات وقرآن سروکار پیدا می کنیم که طبق اساطیر بدن کرم زده اش را با صبر و شکیبایی بی مانندی که به صبر ایّوب (یعنی بر گماشته بر آزمایش های سخت) مشهور گشته است، به امان حشرات مخلوق خدا رها کرده بوده است که در پس پرده این شخصیت اساتیری باز شخص زرتشت نهفته است چه در کهن کتاب فضایل بلخ به صراحت ایّوب وزیر گشتاسب حاکم بلخ (یعنی شهر محل حکمرانی زرتشت ) به شمار رفته است.

 می دانیم گشتاسب (ویشتاسب) در اصل نام برادر بزرگ سپیتاک زرتشت (بردیه، زریادر) بوده که در حکومت عاجل وی شریک بوده است. همان طوری که آیین جین می گوید مهاویرا (زرتشت، بودا) امربه محدود کردن و لغو مالکیت خصوصی و مالیات ها داده بود و این اساس همان امری است که نقش آسمانی آن در مکاتب جین و بودایی و زرتشتی تعبیر به کسب نیروانا (فّر) ازسوی وی شده است.

این موضوع که آیین های جین و بودایی می گویند مهاویرا / بودا به نیروانا (فنا فی الله) دست یافت یا همان موضوع دست یابی زرتشت به فره ایزدی همان است که در نزد درویشان رسیدن به مرحله ان الحّق بیان شده است یعنی همان شعاری که گویا منصور حّلاج را بر سر دار فرستاد.

 گفته شده است کسب نیروانا از سوی مهاویرا در سن هفتاد و دو سالگی وی صورت گرفت و این همان دوره چهار ساله ای را نشان می دهد که گئوماته زرتشت (بردیه) از سوی برادرخوانده اش کمبوجیه- در غیاب سفرجنگی چهارساله او به مصر- به نابت سلطنت وی در ایران هخامنشی برگزیده شده بود.

  وی در این عهد اصلاحات عمیق اقتصادی و فرهنگی خود را با تقسیم اراضی و بخشش مالیات ها و کوتاه کردن دست کاهنان مردم فریب از اموال مردم انجام داده بود.این امر که در عهد باستان برای نخستین بار تجربه می شد آن زمانی اتفاق افتاد که دنیای کهن ترکیبی از سیستم های اجتماعی خشن و بی رحم عشیرتی، برده داری و فئودالی را تجربه می کرد.

از سوی دیگر در کنار این ها درخشش و مقام شامخ نیکان مادری وی یعنی کیانیان (مادها) - که امپراتوری جبّار آشوری را برای همیشه از روی زمین محو کرده بودند- و پدر خوشنام وی جمشید (سپیتمه، دامادو ولی عهد آستیاگ) که در شمال غرب فلات ایران حکومت می کرد و هم چنین پرتو افشانی قهرمانی های پدر خوانده وی یعنی کورش (سلمان فارسی، سلیمان تورات و انجیل و قرآن)- که ضمن ربودن گنج های پادشاهان، سیاستمداری رئوف بود، وجهه جهانی زرتشت را چند برابر می کرد.

در مورد معنای لفظی تیرتنکره جین ها (معلمان و راهنمایان خداگونه) و نخستین تیرتنکره یعنی ریشاب ها (دانای خداگونه، جمشید، سپیتمه) گفتنی است که در شاهنامه فردوسی این معنی به صورت ادعای خدایی جمشید بازگویی شده است:

 منی کرد آن شاه یزدان شناس/ ز یزدان به پیچید و شد ناسپاس

 گرانمایگان را ز لشکر بخواند/ چه مایه سخن پیش ایشان براند

 چنین گفت با سالخورده مهان /که جزخویشتن را ندانم جهان

 هنر در جهان از من آمد پدید/ چو من نامور تخت شاهی ندید

جهان را به خوبی من آراستم/ چنان گشت گیتی که من خواستم

 خور و خواب و آرامتان از من است/ همان پوشش و کامتان ار من است

 بزرگی و دیهیم شاهی مراست /که گوید که جز من کسی پادشاست

 به دارو و درمان جهان گشت راست/ که بیماری مرگ کس را نکاست

 جز از من که برداشت مرگ از کسی /وگر بر زمین شاه باشد بسی

شما را به من هوش و جان در تن است/ به من نگرود هر که اهرمن است

 گر ایدون که دانید من کردم این/ مراخواند باید جهان آفرین

 همه موبدان سر فگنده نگون/ چرا کس نیارست گفتن نه چون

 چو این کرده شد فر یزدان از اوی/ گسست و جهان شد پر از گفتگوی

بسیار قابل توجه است که در اساتیر ده ده قورقود آذری ها نام پدر عمران (امیران گرجی ها، یعنی شاهزاده بی مرگ، منظور همان گئوماته زرتشت) بگیل (یعنی خداگونه) آمده است. چنان که گفته شد در اساطیر جین علاوه بر نام ریشاب ها خود عنوان تیرتنکره نیز مطابق پیشداد و سوشیانت اوستا به معنی فرمانروایان خداگونه و قانون گذار است.

 در این جا گفتنی است به همان تاریخ تولد مهاویرا/ زرتشت یعنی آغاز قرن ششم پیش از میلاد از تیرتنکره ای به نام ویکراما ارا(عزیز دوستدار شادی ها) نامبرده شده است که بی شک اصل وی نیز به زرتشت (آرا، ایرج) برمی گردد. ضمناٌ روز تولد مهاویرا نیز نظیر زرتشت ماه مارس است که زرتشتی ها آن را با ششم فروردین مطابق دانسته اند.

نا گفته نماند شاگرد و مصاحب بزرگ مهاویرا نیز گوتمه (سرود دان) نامیده شده است که بی شک این نیز در اصل از اسامی و القاب خود وی بوده است. جالب است که نام شهر و دیار مهاویرا یعنی بیهار (ویهار، معبد) با نام معبد نوبهار بلح به معنی دیر نو یکی است، یعنی همان جایی که به زرتشت و بودا تعلق داشته است.

ثانیاٌ چنان که اشاره شد مهاویرا از نظر زمانی دقیقاٌ در همان عصری زیسته که گئوماته زرتشت زیسته است. یعنی حدود سال شش صد پیش از میلاد تولد یافت وتا اواخر دهه هشتم همین قرن (دقیقاً سال 522 پیش از میلاد) زندگی کرده است.

به طوری که یادآورشديم داستان های دوران طفولیت و نوجوانی مهاویرا نیز همانند آن هایی هستند که به زرتشت / بودا نسبت داده شده اند. القاب مهاویرا یعنی جانما (بزرگ دانا) ، کالیاناک (شخص نیکوی زمانه، امام زمان) و واردهامان (خوشبختی آور، سودرسان، سوشیانت) و هم چنین نام پدر وی سیدهارتا (به هدف رسیده) به نحوی بارز و مشخص به زرتشت و بودا نیز منتسب است.

 نا گفته نماند نام سوشیانت (سود رسان، عزرای تورات) در اصل به خود زرتشت تعلق داشته است. بنابراین در هند پارسیان سپیتاک زرتشت را تحت همین القاب زرتشت و سوشیانت و مسیحیان و مسلمانان تحت اسامی زکریا (سرود دان)، یافث (بزرگ تن)، یوبال (سرود دان)، ملاکی (پیامبر)، عزرا (سود رسان، مدد رسان)، ایوب (برگماشته بر آزمایشات سخت) و صالح (نیکوکار) و لقمان (دانای درشت اندام) و جین ها و بودايیان تحت اسامی مهاویرا (بزرگ دانا)و بودا(منّور) به عنوان پیامبران جداگانه می شناسند و تصور هم نمی کنند که همه این ها فرد تاریخی واحدی هستند.

 خود ایرانیان نیز نام های مختلف زرتشت را از هم باز نمی شناسند. نام های ایرانی وی در منابع زرتشتی و یونانی و رومی از این قرار است:

 سپیتاک (فرد سفید و نورانی)، سپنداته (مخلوق مفدس)، زریادر( زریر، دارنده تن زرین)، گئوماته (دانای سرودهای دینی) ، زراتوشترا (دارنده کالبد زرین)، پاتی زیت (نگهبان سرودهای دینی) اوستانس (دانای اوراد دینی)، سمردیس (به اندازه سه تن)، تنائوکسار (دارای تن باشکوه) و بردیه که به معنی تنومند است...

 اصل زرتشت( به قول خرمدینان شروین یعنی شاهزاده) بنا به گفته ابومنصور بغدادی از طرف مادر از پادشاهان کیانی ایران (مادها) و از سوی پدر از دیار زنج (سرزمین قبایل مادر سالاری سرمت یعنی مادرسالار) بوده که اسلاف صرب وکروات ها بوه اند، از آن جایی که در میان نیاکان زرتشت نام دوراسرو (صرب دوردست) دیده می شود، می توان ادعا کرد که پدر وی در اصل از بوسنی ها (یعنی صرب های کناری) بود.

 بی جهت نیست که اوستا پدر زرتشت را تحت اسامی سپیتمه (سفید رخسار)، هوم (دانای نیک) و جمشید (همزاد درخشان) زیبا و دارنده جشمان درخشان معرفی می کند. گفتنی است منابع ارمنی پسر و خورشیدچهر (تیگران، آرش) را صراحتاً بور و درشت اندام و زیبا معرفی می کند.

 مع هذا چنان که گفته شد تنها چهره درشت و نورانی زرتشت نبوده که وی را مشهور جهانیان ساخته است، چه در پس پرده این چهره زیبا و درشت اندام نخستین تقسیم اراضی کننده جهان و بخشنده خراج و مالیات گزاف ملل تحت سلطه امپراطوری هخامنشی و ممانعت کننده تعّدی کاهنان به حقوق مردم و تعالیم اخلاقی و فلسفی والای وی نهفته بوده است.

در رابطه با ارتباط زرتشت با هند گفتنی است طبق خبر کتسیاس طبیب و مورخ دربار پادشاهان میانی هخامنشی در میان لشکریان امرایوس پادشاه سکايیان پارسی دربیکی (زرتشت فرمانروای دریها/ تاجیکان) فیلها و سواران هندی وجود داشته اند و این به وضوح حاکی از آن است که وی شمال غربی هندوستان را تحت نفوذ و سلطه خویش داشته است.

 نام های آمرایوس و آمرگوس (بی مرگ) که در تاریخ پرسیکای کتسیاس به جای زرتشت هستند،نزد آذری ها و گرجیان با لفظ مشابه با امپراتوری قدرتمند و ترسناک آشور که ملل هم جوار دور و نزدیک خود را به صلابه و بردگی می کشید ، سرانجام نابودی ابدی آشور توسط آن ها و متعاقب آن سیاست مسالمت آمیز کورش (پدر خوانده بردیه زرتشت) و در پی آن ها سیاست عدالت اجتماعی گئوماته زرتشت- که هرودوت بدان سبب از محبوبیت بی نظیر وی در آسیا سخن گفته است- و انتساب وی هم به خاندان پادشاهی ماد وهم به پسرخواندگی و دامادی کورش هخامنشی شور و شعف فراوانی را در میان مردم دنیا بر انگیخته بوده است که این وقایع به خصوص در تورات و اوستا و شاهنامه متجلی شده است از آن جمله در تورات کتاب ناحوم نبی در باره ویرانی کامل شهر نینوا پایتخت آشور توسط جد مادری دوم گئوماته زرتشت یعنی کی آخسار (کیخسرو، هووخشتره) شادی و مسّرت خویش را چنین نشان می دهد:

" خداوند در مورد تو امر فرموده است که بار دیگر ذریتی به نام تو نخواهد بود و از خانهً تو بتهای تراشیده و اصنام ریخته شده را منقطع خواهم نمود وقبر تو را خواهم ساخت زیرا خوار شده ای. اینک بر کوهها پایهای مبشر که صلح و سلامت را ندا می کنند...." این وقایع د ر عهدی اتفاق افتاده که دوران شکوفایی کتابت خصوصاٌ کتابت تاریخ و اساطیر بوده است. حماسه آفرینی مادها و کورش هخامنشی و گئوماته زرتشت ایران مادی و پارسی آن زمان را به عنوان بزرگ ترین قدرتمندترین امپراتوری دنیا در مرکز توجه جهانیان قرار داده بوده است.

 به همین سبب است که اساتیر ایرانی در هند اساس اساطیر حماسی هند و در آذربایجان های شمال و جنوب ارس اساس اساتیرده ده قورقود و کوراوغلو و در نزد ارامنه پایه بیشترحماسه های آنان و در یهود اساس بیشتر اساتیر توراتی گشته است. به بیان ساده ایرانیان استوره آفرینان جهانیان و سازنده اساس ادیان بزرگ جهانی بوده اند.

 نیز با توجه به نام نیک زرتشت در غالب ادیان بزرگ و کوچک دنیا باید اعلام کرد که دنیا فقط یک دین بزرگ مشترک دارد و آن همانا دین زرتشتی/ بودایی است که گفتیم پدید آورنده آن تحت نام های بودا، مهاویرا، زرتشت، ایوب، ملاکی، زکریا ،عزرا، صالح و لقمان شهره جهانیان است.

در این جا همان طوری که وعده داده شده بود مقاله دلایل یکی بودن زرتشت و بودا را- که پیش از موضوع کشف حلقه واسط آنها یعنی مهاویرا ننظیم شده بود- ضمیمه این مقاله می کنيم.

گئوتمه بودا همان گئوماته زرتشت بوده است:

چنان که دیدیم بنا به خبر یونانیان باستان از جمله هرودوت و پورفیریوس، گئوماته زرتشت در قرن ششم پیش از میلاد - که به قرن تشکیل ادیان باستانی معروف است - شهره آفاق بوده است. به ویژه مردم آسیا وی را بسیار دوست داشته و او را می پرستیده اند.

بنابراین، در اینجا این سؤال منطقی پیش می آید که بپرسیم که مردمان سمت آسیای میانه و هندوستان و چین وی را تحت چه نام و نشانی می شناخته اند؛ خصوصاٌ با علم بر این که وی مّدتی در آن سمت و سوی ، در باختر (بلخ) سکونت داشته و در آن جا هم رهبر سیاسی و هم رهبر دینی بوده است.

همان جا که بعداٌ مرکز اصلی بودائیگری شده بود و معبد معروف نوبهار بلخ در آن قرار گرفته بوده است ؛ همان معبد بودایی- زرتشتی که نظامی در اسکندر نامه خود در مورد آن چنین سروده است:

به بلخ آمد وآذر زردهشت/ به طوفان شمشیر چون آب کشت

 بهاردل افروز در بلخ بود/ کز و تازه گل را دهن تلخ بود

 پری پیکرانی در او چون بهار/ صمن خانه هایی چو خّرم بهار

شواهد و دلایل لغوی و تاریخی روشنی معلوم می دارند که خود گئوتمه بودای تاریخی کسی جز گئوماته زرتشت نبوده است که بعداٌ آیین های شان در شرق و غرب فلات ایران به صورت دو مکتب جداگانه ای درآمد و درهر دو حالت آن از فلات ایران به تبعید رفت و در شکل بودایی آن در شرق آسیا شکوفا شد.

 در این جا دلایل خود را در باب یکی بودن بودا و زرتشت به اختصار ارائه می دهیم:

 1- بودا به معنی منّور و روشن است و اسم اصلی زرتشت یعنی سپیتاک نیز به معنی سفید و روشن می باشد. افزون بر این لقب مهّم ایشان یعنی گئوتمه (دانای"گات ها"، یعنی دانای سرودهای دینی) و گئوماته (دانای سرودهای دینی) یا همان پاتی زیت (نگهبان سرودهای دینی) هم یکسان است. می دانیم که گاتها (گاثاها) از سوی دیگر سرودهای دینی خود زرتشت به شمار می آیند.

 2- نام والدین بودا یعنی سود دهودانا (مخلوق دانا و پاک تن) و مهامایا (دانای بزرگ) به وضوح با اسامی والدین زرتشت یعنی سپیتمه ( دانای سفید رخسار) و آمیتی دا (ماندانا، دانای خانه) مطابقت دارد.

 3- هر دو در قرن ششم پیش از میلاد در سمت شمال هندوستان و شرق فلات ایران فعالیّت روحانی- سیاسی داشته ومعبودشان یعنی برهما (خالق دانا) و اهورمزدا (سرور دانا) اسامی یکسانی داشته اند.

4- مطابق اخبار منابع بودایی و ایرانی شهر زادگاهی این هردو رهبردینی در محل تجمع جنگجویان قرار داشته که در نزدیکی آن کوه مرتفع و پربرفی(= هیمالیا، سهند) واقع شده بود. منظور از هیمالیا یعنی کوه پر برف در اینجا همان کوه سهند آذربایجان است.

 5- محّل فعالیّت سیاسی و فرهنگی گئوتمه بودا با قبیله سکیا و شهر کاپیلاویستو (خاک سرخ) پیوسته است؛ متقابلاٌ مطابق منابع کهن یونانی و ایرانی ناحیه ساتراپی گئوماته زرتشت ، سرزمین سکاییان دربیکی (سکاییان برگ هئومه، دری ها) و شهر سوروگانه (شبورگان، یعنی جایگاه سرخ رنگ) در نزدیکی بلخ(سمت غرب آن) و خود بلخ (= محل تقسیم آبها) بود ه است. افزون بر این می دانیم رودی به نام سرخاب در سمت شرق شهر بلخ جاری است.

6- محّل مدفن بودا یعنی کوسینا گارا (کوهستان مردم نیک بخت) به وضوح یادآور محّل دخمه گئوماته زرتشت یعنی سیکایا اواوتی( یعنی آبادی خوشبختی، روستای سکاوند شهرستان نهاوند باختران) در ناحیه کاسیان باستانی و مادهای سگارتی(سنگ کن) می باشد. قابل تذکر است که نام کاسیان (اسلاف لران) به صورت کوسیان نیز ذکر شده است: ترجمه نام کاسیان در نام لران بختیاری و نام شاهنامه ای ارمائیل (یعنی مردم آسوده) برجای مانده است.

 7- فرقه بودایی ماهایانای ژاپنی ها گئوتمه بودا را نظیر گئوماته زرتشت دارای افکار و آمال سوسیالیستی معرفی می کند. افزون بر این که این هردو تعلیمات اخلاقی اساسی خود را بر روی سه اصل پندارنیک ، گفتارنیک و کردارنیک بنیاد نهاده اند. علاوه براین که هردو مخالف ایجاد معابدخرافه پرستی و مردم فریبی بوده اند. گفتنی است که بودا برای طبقه برهمنان یک بیگانه محسوب می شد. معهذا گئوماته زرتشت تحت نام گئوتمهً دیگری نزد برهمنان بومی شده است. چون گئوتمه نامی که به عنوان سراینده قسمتی از وداها معرفی شده باید همان گئوماته زرتشت باشد چه عنوان مناسب فرمانروایی خانوادگی وی یعنی راهوگنه (کشنده راهزن) و همچنین لقبش یعنی انگیراس(فرد باشکوه و تنومند) به وضوح یادآور لقب گئوماته زرتشت بلند قامت یعنی تنائوکسار (یعنی دارای تن بزرگ) است.

 سرودهای ودایی وی از جمله درباب آگنی (آذر، ایزد آتش) و برهما ( اهورامزدا، در مقام ایزد دانایی و آتش) می باشد. تحت این نام و القاب وی در رزمنامه بزرگ هندوان یعنی مهابهاراته نیز یاد شده است ناگفته نماند گئوتمه بودا در اساطیر به هیئت برهمنی جوان به نام َمگه (مغ) پدیدار میشود که این به وضوح تعلق وی را به طبقه روحانیان ماد یعنی مغان آشکار می کند.

 8- سرانجام گفتنی است دوست وخویشاوند و نخستین حّواری بودا یعنی آناندا (نانداو دانا به طرق مختلف) و زنش یشودهارا (دارنده پاکی) به ترتیب مطابق با همان مدیوماه (دانای شایسته) پسر عم و نخستین مرید زرتشت و هووی (نیک نژاد) زن زرتشت می باشند. در خبرمولوی که زاده بلخ بود زرتشت - بودا تحت عنوان صوفی فرزانه ای به نام ابراهیم ادهم (یعنی ابراهیم بور) ظاهر گردیده است. ابراهیم خلیل(کاووس) درواقع نام جدّ جدّ مادرزرتشت بوده است.

 9- نام پسربودا یعنی راهوله (= روی هوره) با نام خورشیدچهر پسر زرتشت مترادف است.

جواد مفرد - (j_mofrad@yahoo.com)


  • نعیم نظری گوران پاسخ به این دیدگاه 0 0
    يکشنبه 22 اسفند 1389-0:0

    با تشکر از زحمات شما ولی خواهشمنداست منابع نوشته های خود را قید کرده که بهتر مورد استفاده خوانندگان قرار گیرد متشکرم

    • يکشنبه 19 اسفند 1386-0:0

      از نظرمنزرتشت

      • مهران اورجینالپاسخ به این دیدگاه 0 0
        يکشنبه 5 اسفند 1386-0:0

        سلام
        من خودم دینم زرتشته
        خیلی ممنون که داری دین و فرهنگ اصیل ما ایرانیا رو به بقیه نشون میدی
        و واقعا دین ما خیلی کامله
        نماز خوندنا روزه گرفتنا و حتی وضو گرفتنمامونم برای بقیه بنویس
        که مردم آگاه بشن که وضو گرفتن و نماز خوندن ریشش از چیه و از کجا اومده

        • چهارشنبه 21 شهريور 1386-0:0

          سلام-ممنونم -می خواستم خواهش کنم در مورد ریشه نام نیروانا یا منبعی که بتونه کمکم کنه بگین بازم ممنونم

          • يکشنبه 7 مرداد 1386-0:0

            سلام كارت قشنگه اين كه بخوايم تمدن وفرهنگمون رو زنده نگه داريم يعني اينكه روح خودمونو پيدا كنيم ...
            راستي يه چيزي ميخوام ميتوني برام اسماي زرتشتي با معانيشونو پيدا كني؟؟
            ممنون ميشم بهم يه سايت در اين باره معرفي كني.

            • يکشنبه 1 بهمن 1385-0:0

              کارت خیلی عمیق و عالیه اگه ممکنه درمورد خود نیروانا برام توضیح بده متشکرم من دنبال جزئییات و اصلییاتم متشکرم

              • توضيح مازندنومهپاسخ به این دیدگاه 0 0
                چهارشنبه 8 آذر 1385-0:0

                درود بر ندا؛
                اين ماله را جناب كهلان فرستاده اند و به منبع ها نيز اشاره نكرده اند،مي توانيد براي ايشان ايميل بفرستيد و توضيح بخواهيد.سپاسگزاريم.

                • چهارشنبه 8 آذر 1385-0:0

                  ببخشید میخواستم منبع این نوشته از کجاست چون برای تحقیق نیاز دارم

                  • پنجشنبه 21 ارديبهشت 1385-0:0

                    سلام کارت خیلی خوب بود .موفق باشی


                    ©2013 APG.ir