تعداد بازدید: 70254

توصیه به دیگران 32

يکشنبه 8 شهريور 1383-0:0

جزئيات اعدام دختر۲۲ ساله در نكا

دختر ۲۲ ساله در دادگاه شهرستان نكا به پنج بار زناى غيرمحصنه اعتراف كرده بود.


اين دختر كه عاطفه معروف به ماسوها هندى بود، با شكايت همسايه ها و پدربزرگش دستگير شده بود.۵ ارديبهشت ماه سال جارى عده اى از اهالى خيابان راه آهن و نارنج باغ در نامه اى به نيروى انتظامى اعلام كردند دختر جوانى از مدتى قبل در اين منطقه اقدام به فساد و فحشا كرده و با عده اى روابط غيراخلاقى دارد. كارهاى او باعث آبروريزى شده است و ما هم جديداً متوجه شده ايم كه او سر راه مدارس دخترانه قرار مى گيرد وپس از فريب دادن آنها، آنان را با خود در كارهاى فساد همراه مى كند.مأموران پس از دريافت اين گزارش با دستور قضايى به تحقيق پرداختند و متوجه شدند اهالى منطقه در دفاع از دختران خود و مبارزه با عاطفه ـ دختر ۲۲ ساله ـ قصد دارند تا خانه وى را به آتش بكشند.در حالى كه تحقيقات در اين مورد انجام مى شد پيرمردى ۹۰ ساله با مراجعه به دادگسترى از نوه اش شكايت كرد و گفت: من يك پيرمرد هستم و ديگر از دست نوه ام خسته شده ام. پدرش او را به من سپرده است ولى من و همسرم به علت كهولت سن و بيمارى قادر به كنترل او نيستيم و او از چند سال پيش با افراد فاسد و خلافكار ارتباط پيدا كرده است.وى اضافه كرد: هر از گاهى او دستگير مى شود، شلاق اش مى زنند و بعد از اينكه مدتى در زندان مى ماند آزاد مى شود، ولى دست از خلاف بر نمى دارد. او با افراد مختلفى ارتباط دارد من در بين مردم آبرو ندارم و خودم هم توان برخورد با او را ندارم.پيرمرد با ناراحتى گفت: جديداً دخترى را هم با خودش به خانه آورده است و وقاحت را به جايى رسانده است كه افراد خلافكار به راحتى و به دور از هر گونه شرمى به صورت علنى پا به خانه من مى گذارند.با اين شكايت عاطفه در خانه اش دستگير شد و مأموران با دستور قضايى به بازرسى از خانه او پرداختند.دختر جوان ديگرى نيز به همراه وى در خانه اش دستگير و هر دو در شعبه اول دادگاه عمومى نكا به رياست قاضى رضايى حاضر مى شوند.عاطفه در برابر قاضى رضايى در مورد زندگى اش مى گويد: سن ام كم بود كه مادرم فوت كرد بعد از مرگ مادرم، در خانه پدر بزرگ و مادربزرگم بزرگ شدم و در همين زمان بود كه به علت حرف ها و رفتارهايى كه يكى از نزديكانم به من آموخت به فساد كشيده شدم. پدر بزرگ عاطفه در مورد شكايت از نوه اش مى گويد: تا قبل از اينكه مادرش فوت كند او دختر خوبى بود وهيچ مشكلى نداشت و خوب زندگى مى كرديم ولى بعد از مرگ مادرش پدرش او را به ما سپرد و ازدواج كرد و من و همسرم ناچار شديم تا از او نگهدارى كنيم.ولى او به جاى اينكه بفهمد با روى آوردن به فساد آبروى ما را برد و ما را جلوى مردم سر شكسته كرد.وى گفت: از مردى كه نوه ام را اغفال كرده هم شكايت دارم.عاطفه در مورد انگيزه اش از ارتكاب فساد گفت: خودم هم نمى دانم چرا به اين كار كشيده شده ام و هيچ حرفى ندارم.دختر جوانى كه به همراه عاطفه دستگير شده بود در مورد نحوه آشنايى اش با او گفت: من با عاطفه در زندان بهشهر آشنا شدم، ۲۰ روز پيش بود كه از شهرستان خودمان به نكا آمدم و پيش عاطفه رفتم. عاطفه به «ماسوهاهندى» معروف بود و خيلى از دختران و زنان جوان با او آشنا شده بودند و با او رفت و آمد داشتند.عاطفه در بازجويى ها در دادگاه به زنا با افراد متعددى اقرار كرد و در چهار جلسه از دادگاه اقرار به زنا كرد.به دستور قاضى رضايى سوابق عاطفه از زندان بهشهر استعلام شد. اين سوابق نشان مى داد كه او از سال ۷۹ به جرم فساد در زندان به سر برده است. در اين رابطه دو مرد كه بنا به گفته عاطفه با او رابطه داشته اند دستگير و تحت بازجويى قرار گرفتند.عاطفه ـ دختر دستگير شده ـ در تمام مراحل بازجويى نزد قاضى رضايى و در جلسات محاكمه كه در حضور وكيل تسخيرى اش برگزار مى شد به پنج بار زناى غيرمحصنه اقرار كرد.قاضى دادگاه با توجه به محكوميت هاى سابق اين دختر ـ ۴ بار ـ به ۱۰۰ ضربه تازيانه و اقرارهاى ديگر وى در آخرين جلسه محاكمه، او را بر اساس مواد قانون مدنى و همچنين علم قاضى ـ مواد ۱۰۵ و ۱۲۰ قانون مجازات اسلامى ـ به اعدام و ساير متهمان پرونده را نيز پس از محاكمه به شلاق محكوم كرد.با اعتراض عاطفه و وكيلش به حكم صادره پرونده به شعبه ۳۲ ديوانعالى كشور ارجاع شد كه قضات اين شعبه حكم صادر شده را تأييد كردند. < قبل از اعدام با تأييد حكم صبح روز يكشنبه ۲۵ مردادماه در سى مترى نارنج باغ عاطفه خود را در ميان جمعيت زيادى ديد. نگاهش به چوبه دار افتاد. اين آخرين لحظاتى بود كه زنده بود. پرونده زندگى اش چقدر زود بسته مى شد.دلش مى خواست كارى كند، دلش مى خواست خوب باشد ولى هيچ وقت نتوانسته بود، وصيت كرد تمام اموال و پول هايش را به دو دختر بى سرپرست بدهند. مراسم اجراى حكم اعدام عاطفه زياد طول نكشيد و زندگى او در برابر نگاه هاى مردم نكا به پايان رسيد.

  • جمعه 30 بهمن 1394-17:50

    من خودم این دختره رو یادم میاد اونموقع ها تو همون خیابون مدرسه میرفتم......سنشو نمیدونم ولی همین قدر یادم میاد که م دانش آموزا خیلی ازش میترسیدیم واگه میدیدیمش ازش فرار میکردیم.....خیلی پرخاشگر بود وخطرناک به نظر میرسید

    • سه شنبه 31 شهريور 1394-10:30

      نظر من اینه که ای کاش بهش یه فرصت میدادن که خودشو درست کنه . به هر حال هر کسی در نبود پدر و مادرش خیلی فشار تحمل میکنه ..... خدا خودش هوای همه ی جوونا رو داشته باشه....

      • دوشنبه 5 اسفند 1392-8:17

        به نظر من از اين اعدام ها خيلي بايد اتفاق بيوفتد تا درس عبرتي براي ديگران باشد

        • سیدشمس الدینپاسخ به این دیدگاه 5 0
          دوشنبه 26 تير 1402-19:2

          خداوند امثال تو رو به راه راست هدایت کند فکر نکن که خودت عاری از گناه و معصومی


        ©2013 APG.ir