ساري به عنوان مركز استان مازندران بايد از قابليت هاي رفاهي بالايي برخوردار باشد. شهروندان ساروي كه افتخار حضور در مركز استان را دارا مي باشند از وضعيت عمومي شهر نسبت به ديگر شهر هاي استان انتظار بيشتري دارند اما آنچه را كه در ساري مي گذرد و آنچه را كه بايد باشد متفاوت است.

 ساري با داشتن 270 هزار جمعيت ثابت كه در روز اين تعداد به دليل رفت و آمدها تقريبا به دوبرابر افزايش پيدا مي كند بايد پاسخگوي نياز هاي عمومي مردم باشد.

متولي اصلي خدمات رساني به شهروندان شهرداري است. آيا شهرداري ساري توانسته اين نياز ها را فراهم نمايد؟

در دنياي امروزبا توجه به مشكلات عديده، وقت براي مردم بسيار ارزشمند است.آيا اين ارزشمندي در ساري براي مردم محترم شمرده مي شود؟

ترافيك ، معظلي است كه در ساري گير كرده است. دربيشتر ساعات خيابان هاي شهر ساري مملو از ماشين است.

نزديكي غروب خيابان هاي اصلي شهر قفل مي شود و ساعتها بايد معطل شوي تا مسير چند متري را طي كني.

 احداث كمربند شمالي كه در راستاي سياست هاي حل مشكل ترافيك در دستور كار قرار گرفت سالهاست كه رها شده و اتفاق نيفتاد.

در ادامه اين سياست ها تعريض خيابان قارن به عنوان يكي از مهمترين خيابان ساري كه جزء مصوبات سفر اول رياست جمهوري است نيز ابتر مانده است.

كم كم ترافيك در ساري دارد به سرطان تبديل مي شود. ترافيك ساري شوخي شوخي جدي شد. با توجه به وسعت شهر ساري و تمركز زدايي از مركز شهر و با تدابير كارشناسي مي شود از اين مشكل جلوگيري كرد تا به بحران تبديل نشود.

بدن بيمار ساري آن قدر درد دارد كه براي درمان بايد سالها بستري شود.

 مهمتر از مشكل ترافيك ، مشكل خدمات رفاهي و گردشگري در شهر ساري است كه واقعا مردم را رنج مي دهد. چنانچه بخواهي براي تنوع و رفع خستگي براي چند ساعتي همراه خانواده از در خانه خارج شوي نمي داني كجا را انتخاب كني . نه شهر بازي دارد ، نه مكان تفريحي قابل توجه ، نه مجتمع خريدي كه در شأن مركز استان باشد.

 البته ساحل دارد ولي امكانات اوليه رفاهي ندارد.خيابان دارد و با توجه به سرسبزي مازندران فضاي سبز ندارد.

به خودمان بياييم. در شهر هاي كويري آن قدر خيابانهايش سرسبز است كه انگار در جنگل هاي شمال قدم مي زني ولي در خيابانهاي ساري دل آدم مي گيرد و انگار كوير است.

شايان به ذكر است كه در آلمان براي عبور قورباغه از مسير جاده و به خاطر اينكه به آن آسيبي نرسد پل زير زميني احداث كرده اندولي ما هنوز براي عبوراز روي پل تجن بايد استخوان مان خرد شود.

شهر ساري همچنان كه همه ما مي دانيم از مراكز استان هاي دگر بسيار عقب است و جالب اينكه شهردار ساري دو سال پياپي به عنوان شهردار نمونه كشورمعرفي شدكه بيشتر مطبوعات استان آن را تيتر كردند.

ساري مركز استان است يا مركز مشكلات ؟ آيا ساري واقعا در حد مركز استان مي باشد؟ چرا عقب ماندگي هاي خودمان را تشويق مي كنيم؟ شهر ساري با حدود 500 هزار نفر جمعيت در روز نياز به جابجايي دارد و با توجه به مصرف بهينه سوخت ،گاز سوز كردن خودرو هادردستور كار دولت مي باشدو نكته اينجاست كه در حوزه شهري ساري يك جايگاه سوخت گاز وجود ندارد و همه جايگاههاي سوخت خارج از محدوده شهر مي باشند و تاكسي ها در روز نمي توانند از محدوده خارج و جهت تهيه سوخت با مشكل عديده روبرو مي باشند.

 شنيده ها حاكي از آن است كه تاكسي ها ، نيمه هاي شب به خارج از محدوده شهر مراجعه و گاهي اوقات تا صبح در صف گاز منتظر و نمازشان را هم در جايگاه مي خوانندولي در شهر نكا كه از ساري خيلي كوچك تر و چسبيده به ساري است سه جايگاه سوخت گاز وجود دارد.

 امروزه شهرداري ها با توجه به گستردگي شهر، وظيفه اي غير از آسفالت كوچه و خيابان را به دوش مي كشند. وظيفه شهرداري ها سنگين شده است. به ويژه درشهر هاي بزرگ غير از فعاليت هاي عمراني و خدماتي ، كارهاي عظيم فرهنگي نيز توسط شهرداري ها انجام مي شود ولي در ساري در برخي موارد شهرداري حتي از انجام كارهاي عمراني و خدماتي نيزعاجز است.