مم خطو آفتاب بَوو
نگاهي به آيين ها و باورهاي طلب آفتاب در سوادکوه(رسول شريفي فر،استاد دانشگاه)
تاریخ بشر مملو از عناصر فولك و ترکیبات فرهنگی متناسب با شرایط و اقتضائات طبیعی، جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی است که در مناطق مختلف حیات بشر متفاوت بوده است.
با عنایت به فراواني سرزمین های کویری ایران و خشکی آن سنت طلب باران در جای جای کشور ساری و جاری بوده است و حتی در متون دینی نماز ودعای طلب باران آمده است.
در مناطق کوهستانی شمال ایران به ویژه سوادکوه ترکیبهای فرهنگی خاصی دیده میشود که ویژه این مناطق است.
اقتضاي مناطق کوهستانی و سردسیر باران های زیاد و طولانی است؛به همین جهت چند رسم اجتماعی برای طلب آفتاب و بند آمدن باران وجود داشت. این رسم ها «مم خطو»،«آفتاب کوه» و«کل نوشتن» بوده است.
آفتاب کوه
روزگاری در سرزمین ما باران بسیار میبارید. طولانی شدن مدت بارش گاهی به دلیل سنتی بودن فرآیند برداشت محصول کشاورزی ونیز سنتی بودن شیوه دامداری باعث اذیت مردم میشد و احساس ضرر میکردند، لذا یکی از رسمهایی که در این خصوص انجام میشد آفتاب کوه بود.
گروهی از زنان روستايي که از بند آمدن باران ناامید شده بودند با هم مشورت میکردند و میگفتند حال که باران بند نمیآید بهتر است کسی را به دنبال آفتاب به کوه بفرستیم تا هوا آفتابی شود.
از بین بانویان کسی که تعداد زیادی فرزندان خردسال داشت انتخاب میشد و از همان روز در ده اعلام می شد که فردی آفتاب کوه میرود.
معمولاً این فرد فرزندان خردسال زیادی داشت. در روز مقرر آن خانم وسایل و توشه راه را برمی داشت و به سوی بالاترین نقطه مشرق حرکت می کرد و به دنبال آفتاب میرفت .
فرزندان او بدنبال مادر گریه کنان میرفتند. نقل است که گریه کودکانه بچه ها دل آفتاب را به رحم میآورد و آفتاب میآمد تا مادر برگردد و بچه ها آرام گیرند.
گریه کودکانه بچه ها بر خواست مادر غلبه و مادر فکر آوردن آفتاب را از سربیرون میکرد؛ در نتیجه آفتاب به دلسوزی عشق مادر به کودکان دلش به رحم میآمد و تابيدن به سرزمین عشق را-که عشق کودک به مادر به تمنای بازگشت و لطف مادربه کودکان- در آن تضاد میان عشق و مادرانه و خواست انسانی است به مردم آن دیار هدیه میکرد.
مَمَ خطو
باز آفتاب، باز در پی آفتاب سنتی دیگر و رسمی متفاوت. در سرزمین سنتهای خفته، باران طولانی همه را نگران میکرد. نگران خراب شدن محصول قبل از درو کردن و یا پس از درو کردن.
پیر فرزانه محل میگفت باید مم خطو کنیم تا باران بند آید و محصول برداشت کنیم.
کودکان سر از پا نمیشناختند. وسایل مم خطو فراهم میشد. طناب بلند، سازه(جارو) ماشه(انبر آتش گیر)سه پایه ديزندون (سه پایه) وسایل به طناب بسته میشد تعداد زیادی از بچهها شایدهمه میآمدند.
چند نفرکیسه دار بودند و همراه گروه میرفتند.صدای آواز جمعی بچهها و تعدادی هم بزرگترها در محل میپیچید:
مم خطو آفتاب بَوو/سه ماه و سه روز آفتاب بَوو
گروه در محل با این آواز دسته جمعی حرکت میکردند در هر خانه که میرفتند صاحب خانه چیزی به کیسه دار میدادند، برنج ، شیر، نمک ، آرد و..... جمعیت به همه خانه ها سر میزدند.
در پایان مراسم با وسایل جمع شده در آقا سر یا آقا سرا و یا خانه زهرا عمه که در روستاي برنت سوادکوه معروف بود و خانه اش «پامیان» بود آش شیر میپختند و بین اهالی پخش میکردند و میخوردند و با خوردن آش اشعههای آفتاب ابرها را میشکافت و زمین را به برکت نورش نورانی و دل اهالی را شاد میکرد.
از دیگر شعرها «آفتاب برو ته مار شیر آش یپته- وارش بور ته مار تندیر دكته»بود.
کل نوشتن
یکی دیگر از رسوم آفتاب خواهی در مهد ترکیبهای فرهنگی، نوشتن نام چهل نفر کچل بر روی کاغذی بود.
این کار معمولاً توسط جمعی از افراد محل انجام میشد. این نوشته که شامل چهل نام از افراد واقعی که موهای کم پشت داشتند بود.
این نام ها اختصاصاً اسامی مردان محل بود که پس از نوشتن نام ها برروی درخت بر بلندترین شاخه اش نصب میشد و آفتاب با دیدن نام چهل کچل تابیدن میگرفت.
- دوشنبه 19 تير 1391-0:0
سلام خسته نباشید از مطالبتون لذت بردم . واقعا زیبا بود. آداب و رسوم وطن ما مازندران در پشت خود ریشه ها و درس های جالبی دارد که هر کس متوجه آن نمی شود.
- پنجشنبه 15 تير 1391-0:0
عمو جان سمنان خیلی بت خوش میگذره نه ؟ برنت و اصالتتو از یاد نبر عمو
- سه شنبه 9 خرداد 1391-0:0
انتظار بهتری میرفت میشد خیلی دست به قلم تر و زیباتر نوشت.
- دوشنبه 1 خرداد 1391-0:0
استاد کدوم دانشگاهی که این رو نوشتی.اقا 2 کلام علمی مینوشتی و مدرن.
- سه شنبه 2 اسفند 1390-0:0
به نظر بنده اصلا جالب نبود .این چیه دیگه.
- سه شنبه 6 دی 1390-0:0
چه رویایی و مسخره
- جمعه 1 مهر 1390-0:0
مطلب گیرایی برای خواننده نداشت.از لحاظ جملات هم مشکلاتی دیده میشود.در کل زیبا نبود و خواننده را خسته میکرد.بهتر از این میشد نوشت.
- چهارشنبه 16 شهريور 1390-0:0
چیز جالبی نبود.بیشتر تلاش کنید تا مطالب مفید تر تهیه کنید.
- يکشنبه 29 خرداد 1390-0:0
با سلام و احترام خدمت برادر بزرگوار اقای شریفی فر.مطالب شما را خواندم.خیلی جالب بود. .اکثرا به اون منطقه سفر میکنیم فوق العاده هست. ارزوی موفقیت روز افزون شما را دارم.
- پنجشنبه 13 اسفند 1388-0:0
باسلام
فکر کنم (ممه خاتون ) درست است - يکشنبه 27 دی 1388-0:0
عالی بود انشالله بیشتر تلاش شود
- دوشنبه 7 دی 1388-0:0
اول عزيزكل دوم علي اكبر كل سوم عبدالله كل چهارم نصرلله كل .......
- چهارشنبه 2 دی 1388-0:0
سلام علیکم
جان برار خله خار به ته بنویشته کار.
این هدار ره دنباله بَئیر ، تا بتونّی اینتی واری مطلب اَئی امه سه بیل.
ترجمه:
برادر عزیزم ، کار نوشته شده شما عالی بود.
این مسیر راادامه بده ، تا بتوانی این چنین مطالبی را بازم برای ما قرار بدهی. - دوشنبه 30 آذر 1388-0:0
زیبا بود اما معنی مم خطو را نفهمیدم اما کل نوشتن را خودم تجربه کرده کردم
- دوشنبه 30 آذر 1388-0:0
بسیا عالی بود .در شرق کشور زندگی میکنم و از خواندن این مطلب به یاد آداب و رسوم زیبا و دوست داشتنی دیارم افتادم.آقای شریفی فر .ممنون
- پنجشنبه 26 آذر 1388-0:0
عالی.به یاد بچگی مان افتادیم.
- سه شنبه 24 آذر 1388-0:0
جناب آقای شریفی فر
از خواندن نوشته جنابعالی نهایت لذت را بردم ، سپاس بنده را بابت اطلاع رسانی زیبایتان بپذیرید ، شاد باشید .