چرا تختی ، تختی شد
يادداشتي از دکتر سيف الرضا شهابي(بابل)به بهانه سالگرد درگذشت جهان پهلوان غلامرضا تختي.
کلاف نواهای از هم جدا / پی آفرین تو شد یک صدا
17 دي سالگرد درگذشت جهان پهلوان شادروان غلامرضا تختي است. 42سال از مرگ زود هنگام و نابهنگام آن يل دلاور ايران زمين مي گذرد و ياد وخاطره قهرماني ها،پهلواني ها وجوانمردي هاي او فراموش ناشدني است .
تختي از نادر قهرماناني است كه هر گز به رنگ مدال ها و زرق و برق دنياي افسونگر قهرماني دلخوش نكرد و دارا يودن روحيه پهلواني براي اوبا ارزش تر بود؛بر اين اساس تلاش مي كردهمواره در كنار محرومان باشد و به ناله هاي آن ها گوش كند و قدمي هر چند كوچك بردارد تا آلام زخم هاي تهيدستان باشد.
وقتي زلزله ويرانگر بوئين زهرا رخ داد آرام ننشست و بر روي تشك كشتي اشك نريخت،حركت كرد و با فولکس اش به جمع آوري كمك هاي مردمي اقدام كرد و چه نيكو و زيبا مردم به او پاسخ دادند.
او به استقلال واقعي كشورش مي انديشيد وهمين انگيزه موجب شد كه در سال 1340 در حمايت از دكتر محمد مصدق به عضويت هيئت مركزي جبهه ملي دوم در آيد،در حالي كه مي دانست براي او هزينه اي گزاف در بر خواهد داشت.
تختي روابط نزديك وحسنه اي با مرحوم آيت الله طالقاني داشت.زماني مرحوم طالقاني به نگارنده گفته بود:يكي از ناگوارترين خبرهائي كه در زندگيم شنيدم وسخت متاثر شدم خبر درگذشت جهان پهلوان تختي بود.
خيلي ها خواستند "تختي "بشوند،ليكن نتوانستند.
تا زماني كه ورزشكاران ما فقط به كسب مدال فكرمي كنند و بعداز كسب مدال به دنبال جوايز مادي هستندمطمئن باشند هرگز تختي نخواهند شد.
براي تختي شدن بايد مانند او فكر كرد و مثل او زندگي كرد.براي جهان پهلوان جاي گرفتن در دل هاي مردم محروم اصل بود.
- سه شنبه 24 بهمن 1391-0:0
خوبست
- پنجشنبه 17 دی 1388-0:0
یه تختی بود که مردش
از بس زمین نخوردش
یه تختی بود که کشته شد
اما توی روزنامه ها یه جور دیگه نوشته شد
یه تختی که زندست
قصش کوتاه اما
اسمش که خیلی گندست