تعداد بازدید: 3992

توصیه به دیگران 1

سه شنبه 27 بهمن 1388-0:0

روز تفکر برای نجات بخشی هنرهای سنتی

...آیا از خود پرسیده اید که چه اتفاقی می افتد ایرانی های متعصبی که گاه بخاطر اعتقاد عمیق شان به فرهنگ اصیل ملی و دینی، از جان و مال خود نیز هزینه می کنند، در برابر هجوم محصولات هنرهای سنتی غیر ایرانی کوچکترین عکس العملی نشان نمی دهند؟!(يادداشتي از دکتر ميلاد محقق،استاد دانشگاه،متولد رامسر،ساکن تهران)


 در سال های اخیر عملیات احداث سدهای مختلف برای تامین آب کشاورزی و تولید انرژی برق در کشور ما رونق گرفت و پس ازآبگیری برخی از سدها تمام یا قسمتی از مناطق و محوطه های باستانی مورد تهدید و تخریب واقع می شدند.

در برخی موارد با اعتراضات وسیع روبرو می شدند ومسئولان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، به ویژه مهندس اسفندیار رحیم مشایی بارها این مطلب را اعلام می کردند که برای نجات بخشی میراث فرهنگی موجود در پشت سدهای در حال احداث، گروههای پژوهشی متشکل از باستان شناسان و دیگر متخصصان ذی ربط را به مناطق مورد نظر اعزام نموده اند و در پی آن از سوی باستان شناسان حرف و حدیث هایی مطرح بود مبنی بر اینکه تعداد پژوهش های باستان شناسی در کشور به حداقل خود رسیده و علت آن را نیز تمرکز سازمان بر عملیات نجات بخشی اعلام می کردند.

 طبق اظهارات دقیق و منطقی مهندس مشایی در آن زمان، تمدن های بشری همواره در کنار رودها و رودخانه ها شکل می گرفت چرا که آب مایه حیات و زندگی برای اجتماعات بشری محسوب می شده و به همین دلیل بدیهی است که بسیاری از ابنیه، آثار و محوطه های باستانی در این مناطق قرار گرفته اند.

 از سوی دیگر بحران ناشی از کمبود آب و نیاز به انرژی برق برای تامین نیازهای جمعیت روبه افزایش امروزی، احداث سدهای بیشتر را در کشور اجتناب ناپذیر می نماید و برای برون رفت از بحرانهای مربوط به تامین انرژی (با منشا آب)، هیچ راهی جز سد سازی وجود ندارد بنابراین هم باید به اهمیت حفظ میراث های فرهنگی بجا مانده از گذشته های دور این مرز و بوم که در دل خاک مدفون مانده و برخی نیز سر از خاک برآورده اند توجه می شد و هم برای تامین نیازهای موجود به انرژی های مستخرجه از آب باید اقدامات جدی صورت می پذیرفت که در این صورت تسریع در انجام پژوهشها و کاوشهای باستان شناختی و باستان شناسی برای نجات بخشی میراثهای فرهنگی مناطق مورد بحث، لازم به نظر می رسید.

یکی از مواردی که در آن زمان مورد اعتراض گسترده مخالفان تخریب میراثهای فرهنگی کشور واقع شده بود مسئله سد سیوند بود که سر و صداهای بسیاری را نیز ایجاد نموده بود و این هیاهوها حتی به بیرون از مرزهای کشور نیز کشیده شده بود.

در خصوص برخی احساسات پاک مردمی که در باره حفظ میراث فرهنگی این مرزو بوم وجود دارد نمی خواهیم صحبتی داشته باشیم چرا که حساسیت های واقعی در این مورد کاملا طبیعی می باشد و تحسین برانگیز نیز هست اما روی سخن ما با آن دسته از افراد معترضی است که در این گونه موارد با ظاهرنمایی به دروغ خود را دوستدار میراث فرهنگی نشان می دهند و از آب گل آلود ماهی می گیرند و بطور کامل در جهت اهداف شخصی و گروهی خود گام برمی دارند که شعار حمایت از میراث فرهنگی آنها جز نیرنگ و فریب افکار عمومی چیز دیگری نیست.

برای اثبات این مسئله تنها کافی است به تحرکات آنان در افکار،گفتار و نوشتار آنان بررسی داشته باشیم و بر روی افت و خیزهای رفتاری آنها دقت نظر بیشتری نماییم.

 لابد می پرسید که چرا این مسائل حالا مطرح می شود و جریانات مربوط به سد سیوند درگذشته اتفاق افتاده و دیگر دلیل بیان این موارد برای چیست؟ 

 در این باره حق با شما است چون زمان پرداختن به آن سپری گشته است، اما یک پرسش: چرا این حساسیت ها برای هنرهای سنتی و صنایع دستی کشور ما وجود ندارد؟

شاید بتوان کوتاه ترین و بلند ترین عبارت را برای پاسخگویی به این پرسش، با سرعت بیان نمود و افکار عمومی را مجاب کرد ولی ریشه این بحث بسیار عمیق و گسترده تر از آن است که بتوان تصورش را نمود و این ریشه بر اثر سالها بی توجهی و بی دقتی افراد مسئول و یا به ظاهر غیر مسئول به وجود آمده و شایسته نیست که پرونده ای را که طی سالها گذشت زمان پدیدار گشته با یک یا چند جمله کوتاه یا بلند مختومه کنیم.

پس از درج مطالب اخیر با عنوان «هنرهای سنتی سرزمین خود را دریابیم»(http://www.mazandnume.com/?PNID=V10446) بسیاری از عزیزان با اعلام نظر از طریق تماسهای تلفنی، ایمیل و ارسال نظرات، ذیل نوشتارم عقاید مختلفی را ارائه فرمودند.

همه نظرات بجا و منطقی بود اما اکثر دوستان تنها به وجهی از وجوه موجود در بحران ها و چالش های مربوط به فعالیت های هنرهای سنتی ایران توجه داشتند .

 به عنوان مثال یکی از این عزیزان فرمودند: مشکلات هنرهای سنتی ایران چه ربطی به تهاجم فرهنگی دارد؟ شما اگر جلوی واردات کالاهای چینی را بگیرید خواهید دید که خرید و فروش محصولات ایرانی رونق خواهد یافت.

 در پاسخ به پرسش و راهکار این عزیز گفتم: مگر نه این است که خریداران محصولات هنرهای سنتی غیر ایرانی همین ایرانی ها هستند و مگر محصولات غیر ایرانی را خارجی های مقیم ایران می خرند؟ آیا تا کنون بر روی مکانیزم رفتاری این عمل یعنی خرید محصولات غیر ایرانی توسط ایرانیها در داخل کشور بررسی داشته اید؟

آیا از خود پرسیده اید که چه اتفاقی می افتد ایرانی های متعصبی که گاه بخاطر اعتقاد عمیق شان به فرهنگ اصیل ملی و دینی، از جان و مال خود نیز هزینه می کنند، در برابر هجوم محصولات هنرهای سنتی غیر ایرانی کوچکترین عکس العملی نشان نمی دهند و حتی با خرید آن محصولات باعث تقویت فرهنگ غیر ایرانی و تضعیف فرهنگ ایرانی می گردند؟

مگر نه این است که هنرهای سنتی و صنایع دستی، یکی از عناصر و اجزاي مهم فرهنگی کشور ما است، پس کجا ست آن غرور و غیرت ایرانی که تمام توان خود را برای حفظ فرهنگ ایرانی بکار گیرد و هجوم فرهنگ های وارداتی را بی اثر نماید؟

 آیا به نظر شما ورود این حجم از محصولات هنرهای سنتی غیر ایرانی، یکی از مصادیق تهاجم فرهنگی نیست؟ و آیا بی توجهی ایرانی ها به این مسئله و افزایش حجم خرید این محصولات توسط هموطنان ما و رکود در بازار محصولات هنرهای سنتی ایرانی، دلیل بر کارآمدی و پیروزی این تهاجم و در مقابل شکست و ناکارآمدی ما ایرانیان نیست؟

 البته این نکته را نیز به این دوست عزیزم متذکر شدم که ما اصلا چیزی به نام هنرهای سنتی نداریم که نگران عدم موفقیت آن در تجارت داخلی و خارجی آن باشیم.

 اگر اکنون شاهد موفقیت برخی از اقلام در داخل و خارج از کشور هستیم به دلیل غیرت و پایداری عده ای از هموطنان ما در جاهای مختلف کشور است که با زحمت و تلاش زیاد باعث موفقیت در کار خود شده اند و حال آنکه مسئولان کشور بیش از اینها وظیفه دارند تا به این مقوله مهم بپردازند و برای زمان حال و آینده آن سرمایه گذاری کنند.

برانگیختن احساسات ملی و میهنی ایرانی ها برای پشتیبانی نظری و عملی از هنرهای سنتی کشورشان، کار سخت و نا ممکن نیست، پس چرا در این زمینه اقدامی از سوی مردم و مسئولان صورت نمی گیرد؟

 پس نتیجه می گیریم که تهاجم فرهنگی امروز یک حقیقت انکارناپذیراست و ما باید تعریف دقیقی از آن داشته باشیم و برای مقابله با آن متحد شویم بویژه در باره هنرهای سنتی کشورمان که همه ناظر و شاهد هستیم که در زندگی روزمره ما هیچ جایگاه و مشغله فکری برای آن ایجاد نکرده ایم.

 امروز روز بیداری است، روز تفکر برای نجات بخشی هنرهای سنتی و صنایع دستی کشورعزیزمان ایران است، پس چرا نشسته ایم ؟ بپاخیزیم و برای اعتلای آن با هر توانی که داریم پا به میدان بگذاریم که اگر امروز حرکت نکنیم، فردا دیر است.
ايميل نويسنده: (drmohaqeq@gmail.com)


  • پنجشنبه 13 اسفند 1388-0:0

    thanks ramsarnews for hard works

    • پنجشنبه 6 اسفند 1388-0:0

      ...... كه اگر امروز حركت نكنيم ،فردا دير است ...........

      • مریم مرتضویپاسخ به این دیدگاه 0 0
        سه شنبه 27 بهمن 1388-0:0

        سلام استاد گرانقدر جناب آقای دکتر محقق محبوب
        من در تمام طول مدت فعالیت هنری خودم فردی به دلسوزی شما ندیدم.کسی که فقط حرف نمی زند و در میدان عمل با قدرت است.تا آنجایی که من می دانم هنرمندان شما را دوست دارند و مطیع برنامه های شما هستند.


        ©2013 APG.ir