تعداد بازدید: 5562

توصیه به دیگران 1

جمعه 21 اسفند 1388-0:0

نوروز و فلسفه آیین ها

عباس حسن پور(شیون نوری)،شاعر و پژوهشگر،1349 نور


 نوروز اگر چه کلمه است اما فقط کلمه  نیست بلکه باید آن را چون عشق، زندگی و حتی مرگ به گاه ضرورتش زیست تا معنا شود.

        این واژه از چند جهت بر ذهن و ضمیر انسان در گذرگاه تاریخ و اسطوره خوش نشسته است و از یک طرف بنا به قولی « نو»،« نور»  و « روز» 1 را در خود نهفته دارد، یعنی ذهن را بر کهنگی و تیرگی می شوراند.

از طرفی دیگرآغاز و فرجام حوادث تاریخی و اساطیری بسیاری را به نوروز نسبت داده اند مثلاً در روایتی از امام صادق (ع) آمده است « نوروز همان روز است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت تا او را بپرستند و روزی است که آفتاب  در آن طلوع کرد؛ بادها، وزیدن گرفت و زمین شکوفا شد. همان روزی است که کشتی نوح بر کرانه ای کوه آرام گرفت . پیامبر خدا(ص) علی(ع) را بر دوش خود گرفت تا بت های قریش را به زیر افکند، عید غدیر خم در همین ایام است»2

         با نگاهی به منابع متعدد، آفرینش انسان و جهان، تولد حضرت علی(ع) روز بیرون کشیدن یوسف از چاه، روز تولد حضرت عیسی، هنگام هبوط آدم ، تولد زرتشت، به شاهی رسیدن جمشید و غلبه ی او براهریمن ، کشف آتش ، کشف نیشکر و ... در نوروز اتفاق افتاده است.

      انتساب این گونه حوادث در نوروز، باعث تجلی باورها، خرافات و آیین هایی شد که به اقتضای بن مایه های فرهنگی و میزان باور داشت آن در جوامع مختلف، متفاوت است اما آن چه که در ادامه خواهید خواند فلسفه ی ، اقوال و مستنداتی است پیرامون پاره ای از آیین های نوروزی که اندیشمندان خردگرایی چون » ابوریحان بیرونی » به آن پرداخته و درباره ی آن چیزها نوشته اند.

        در اکثر روایات و منابع ، « جمشید» چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیان گذار نوروز و بسیاری از آیین های مربوط به آن می دانند مثلاً « فردوسی» در شاهکار سترگ خود پیدایی نوروز را به جمشید نسبت داده و این گونه سرود :

... سرسال نو، هرمز فرودین           برآسوده از رنج تن ، دل زکین

به نوروز نوشاه گیتی فروز                بر آن تخت بنشست فیروز روز

بزرگان به شادی بیاراستند                می و رود و رامشگران خواستند

چنین جشن فرخ از آن روزگار              بمانده  از آن  خسروان  یادگار...

        در آیین های عیدانه عناصر اربعه ( آب ، باد، خاک ، آتش) مظاهر، پاکیزگی، طراوت و روشنی، تحرک و سکون ستیزی ، رویش و دایگی ، قدرت و نیرو و روشنایی و گرمازایی و ... به شکل نمادینی  حضور دارند باید اذعان کرد آیین های نوروزی عموماً نمادین و سمبلیک هستند و در پشت هر یک فلسفه ای نهفته است.

         به یاد داشته باشیم، « آتش و باد » در مقابل « باد و خاک» ، دو عنصر فراسویی از منظر انسان دیروز و اساطیر ملت های مختلف از جمله هند ، یونان ، روم ، ایران و ... است.

      در اساطیر ایرانی آتش رنگ توتم و تقدس به خود گرفت. چنان که آن را هدیه و فرزند اهورا مزدا دانسته اند. دزدیدن آتش توسط « پرومته» و آوردن آن به سرزمین  ، نشانه ای از آسمانی بودن این عنصر در اساطیر یونان باستان است.

       در آیین زرتشت هم ، آتش بزرگ ترین پاک کننده ودرعین حال پاک ترین و نورانی ترین عنصر است و آن را رمز و نماد اهورا مزدا می دانند. زرتشت با انتخاب آتش به عنوان نشانه ی کیش خود، از پیروان خود می خواهد :

1-  چون آتش پاک و درخشان باشند.

2-  همان گونه که شعله های آتش بالا می رود به سوی تعالی و ترقی عروج کنند.

3- از آنجایی که زبانه های آتش به سوی پایین میل نمی کند، آنها هم آرزوهای بزرگ را مدنظر قرار دهند و به سمت و سوی اسافل نگرایند.

4-  آتش به هر چیز برخورد کند او را درخشان می کند بنابراین پیروان او باید به فروغ دانش  و بینش خود ، به روشن گری بپردازند و ...3

       و اما جشن نوروز، با سابقه ی کهن و دراز دامن خود، نه تنها در گذر زمان و آمد و شد حکومت ها با گرایش هیا اجتماعی و فرهنگی متعدد، ساییده نشده است بلکه خود باعث خلق باورها و آیین های پسندیده ای شد که بن مایه ی پیدایی آنها ریشه درکهن ترین صفحات تاریخ و اسطوره دارد. در ادامه به تحلیل و واگویی بخشی از این آیین ها می پردازیم.

1- کشت دانه یا سبزه کردن : کشت کردن دانه در روزهای فرجامین سال و چند قدمی بهار ، عملی نمادین است. دراوستا کاشتن سبزه با کاشتن حقیقت و فضیلت برابر است واز طرفی دیگر کشت سبزه نماد بازگشت برکت و خرمی به واسطه ی پیروزی جمشید بر اهریمن است. در روزگار جمشید، اهریمن، خشکسالی و قحطی را درزمین  رواج داد و برکت و طراوت از همه جا گریخت. جمشید با سرکوب اهریمن باعث بازگرداندن برکت در زمین شد ابوریحان در آثار الباقیه می نویسد:« در این روز که نورزوش خوانند هر چوب درختی که خشک شده بود باز رویید و سبز شد. و هر شخص از راه تبرک به این روز در تشتی جو کاشت پس این رسم در ایرانیان پایدار ماند»4

      به گزارش ابوریحان، ایرانیان هفت صنف از غلات در هفت استوانه می کاشتند و از حال و کار آن ها خوبی یا بدی زراعت سالیانه را حدس می زدند. آیا کاشتن نهال ، خرید و فروش سبزه، هفته ی درخت کاری در تقویم رسمی ما و برخی از کشورهای جهان ریشه در جایی از این خاطره ی شیرین بشری ندارد؟

2-خانه تکانی و غبار رویی و کوزه شکستن :در آیین خانه تکانی پیام اندوه کشی ، فقر زدایی ، نظم و نظافت برای خوش آیند فروها که درآستانه ی سال نو چندی این جهانی می شوند، نهفته است. غبار روبی و گردگیری خانه و اسباب و وسایل و سفید کردن ظروف مسین از آیین های کهن ایرانی است « خانه تکانی و زدودن آلودگی و پلشتی ها از فضای خانه و کاشانه در آخر سال ، مظهر و نمادی از رماندن ارواح خبیث و ناپاک و فرسوده از محیط زیست و زدودن سیاهی و فقر و اندوه و آماده کردن فضای خانه در آستانه ی نوروز برای استقبال از فرود فروهرها وروان مردگان است.5

       عده ای از پژوهندگان   خانه تکانی و آرایش و پیرایش پیرامون زندگی را از دستورات خود زرتشت می دانند.6 و گمان می رود رابطه ای بین فروهرها ، ارواح پاک و نیک با نامگذاری اولین ماه فصل بهار یعنی فروردین وجود دارد به باور من این رابطه نمی تواند نادیده گرفته شود چرا که به گواهی اکثر منابع حتی اوستا، فرود فروهرها در روزهای پایانی سال کهنه و چند روز نخست سال نو صورت می گیرد.

3- چهارشنبه سوری: « سور» در زبان فارسی و در برخی از گویش ها به معنای « جشن  ، مهمانی  سرخ » به کار رفته است درباره ی خاستگاه این آیین منابع گوناگون، متعدد می نوشته اند. بنا به نظری « طبق حساب ستاره شناسی زرتشت در سال 1725 ق . م تحویل سال ظهر روز سه شنبه بود که نیمه ی صبح آن جز سال پیش و نیمه بعد از ظهرش جز سال نو بوده است که با حساب آغاز روز از نیمه شب چهارشنبه فردای آن روز نوروز و اول سال بوده است و شب چهارشنبه را به این مناسبت جشن گرفته اند و آتش روشن کرده اند»7

       اما درکتاب « نوروز» اثر بلوکباشی از قول بهرام فره وشی – یکی از پژوهندگان در فرهنگ ایران باستان آمده است « ایرانیان برآن بوده اند که ارواح نیاکان در آغاز این روزها به زمین می آیند و برکت و نیک روزی برای خاندان می آورند و در همین روزها بود که برای راهنمایی آنان به هنگام شب در بالای بام یا صحن خانه ها آتش می افروختند و مایه آتش را هم از آتشدان ویژه ی خانه فراهم می آوردند تا آن ها راه خاندان خود را بازیابند و به سوی خانواده بشتابند».دکتر مهرداد بهار در جستاری چند در فرهنگ ایران ص 220 ، چهار بودنش را معرف چهار فصل سال می داند.

4- آش چهارشنبه سوری:یکی از کارهای معمول در آستانه ی سال جدید، پختن آش است که در روز آخرین چهارشنبه ی سال انجام می گیرد این آیین هنوز کمابیش در بین مردم، مخصوصاً مردان کوهستان و کسانی که هنوز به آیین های اجدادی پشت نکرده اند، رواج دارد.

       ریختن انواع حبوبات، سبزی و ترشی در این عمل نماد این است که در سال آینده مثل آش دیگ لبریز و برخوردار از همه ی مواهب باشند، در پاره ای از مناطق درداخل این آش هفت نوع ترشی می ریزند و معتقدند که هر یک از انوا ع این ترشی ها و سبزی دفع کننده بلا و آفت ویژه است.

5- نوروزی خوانی: نوروزی خوانی هم یکی از اعمال سمبلیک در آستانه ی قدم بهار می باشد که متاسفانه امروزه کمرنگ شده است.نوروزی خوان ها با در دست داشتن برگ سبزی که سمبل برکت و زاپایی زمین ، پس از پیروزی جمشید بر اهریمن است. چند روز مانده به عید به اطراف می روند و با خوانش اشعاری در توصیف بهار، مولا علی (ع) ستایش صاحب خانه، دعا برای او و خانواده، دعوت به کار، پایان کرختی و سرما، پاکدامنی و جوانمردی و ... را زمزمه می کنند.

       هم چنین حاجی فیروز با لباس قرمز و صورتی سیاه با حرکت و ساز و آواز از خود موجب نشاط و شادمانی مردم می گردد.

اسطوره شناسان چهره ی سیاه حاجی فیروز را نماد زمستان، لباس قرمز او را نماد خون  سیاوش ، می دانند.

6- آب پاشی یا آیین مادرمه :در این آیین ، آب نماد پاکی و پاک کنندگی و روشنی، توسط فرد خوش قدم، بلافاصله بعد از تحویل سال بردرگاه منزل و یا روی افراد ریخته می شود. ابوریحان در آثار الباقیه در این مورد می نویسد : « این روز به « هروذا» که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر مردم در این روز، سپیده دم از خواب برمی خیزند و در آب حوض و قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.»

باید گفت آب پاشی یا مادرمه شاید در این ریشه داشته باشد که چون تن ها، وسایل  و خانه ها در زمستان به دود و خاکستر آلوده می  شود، مردم ابتدا به  خانه تکانی و غبار روبی و بعد پاشیدن آب برروی خود و یا در گوشه ی خانه ها، آن را در یک عمل نمایدن، پاکیزه می کنند و بر پالایش آن گواهی می دهند.

عده ای حمام کردن و شست و شوی تن را که به شکل خرده باور هنوز هم رایج است از همان خاطره ی نخستین یعنی دستور  جمشید به دیوان برای ساخت حمام و گرمابه می دانند.8

7- هفت سین یا هفت چین:عدد هفت در بسیار ی از فرهنگ ها مقدس و رازناک است عده ای عدد هفت در هفت سین را نماد هفت « امشاسپند» می دانند امادرمورد سین عده ای معتقدند که عبارتند از هفت سینی یا هفت چینی که از چین وارد ایران می شد و در چینش سفره ی نوروزی از همین ظرف های نقش دار نفیس استفاده می شد ، بعدها « یای» نسبت آن افتاد و به صورت هفت سین باقی مانده است.

       دکتر هاجری در نوروز نامک خود در این مورد می نویسد :« از روزگار باستان هفت چین که به اندر یافت هفت میوه چیده شده است به یاد امشاسپندان هفت گانه، سرخوانچه می گذارند . پس از گذشت دوران فراوان چون «چ» در زبان تازی نبود، « چ» به «ش» بدل شد و هفت چین به هفت سین گردانده شد ».

      درکتاب نوروز اثر بلوک باشی در این باره آمده است « برخی سین را کوتاه شده ی واژه ی          « سینی» می دانند که در آن محصولاتی که در سرزمین ایران به دست می آمد، می چیدند. چون امشاسپندان ، هفت فرشته ی مقدس دین مزدینسا، در ده روز فروردگان از 26 اسفند تا 5 فروردین از جهان مینوی فرود می آمدند مردم هفت خوان از مائده های زمینی را برای آنها مهیا می کردند، اما امروزه سفره هفت سین نوروزی را با هفت چیز که با سین شروع می شود، می چینند.

1- سیب نماد موهبت خداوند       

 2- سنجد، نماد عشق و دلدادگی

 3- سمنو، نمادی برای طلب برکت و فزونی آن در سال نوین  

 4- سکه، نماد ثروت و طلب افزایش آن

5- سیر، نماد عافیت و سلامت    

 ۶- سمبل ، نماد پیک بهار و زیبایی

7- سپند، برای رفع چشم زخم و یا سماق ویا سرکه

        علاوه بر این هر قومی کتاب مقدس خود را بر سفره می گذارد، گذاشتن  تخم مرغ بر سر سفره نماد طلب نطفه و نژاد است ( زایش و باروری) و ...»9

8- عیدانه :از جمله آیین های نمادین نوروز است که بزرگ ترها به کوچک ترها عیدی می دهند         «بیرونی» هدیه دادن را همانند نوروز رسمی کهن و بنیان گذار آن را جمشید می داند و می نویسد : « جمشید در نوروز « نیشکر» را در کشور ایران یافت و دستور داد تا آب این نی را بیرون آورند و از آن شکر ساختند و آن را به عنوان تبرک به همه دادند از آن رو مردم از راه تبرک به یکدیگر در نورز شکرهدیه می فرستادند».10

       لازم به یادآوری است که هدیه جمشید به شیرین کام کردن مردم منجر شد دادن  هدایا و عیدی در طول زمان ادامه داشته و در هر عصر و دوره ای بنا به   فکر ،فرهنگ ، افراد عیدانه دهنده و عیدانه گیرنده ، نوع و جنس خاص پذیرفته است معمولاً مادربزرگ ها تخم مرغ رنگ شده به نوه ها می دهند، بزرگ ترهای کاسب پول و ...

9- تاب بستن و تاب خوردن : یکی دیگر از آیین های نمادین  است معمولاً افراد در نوروز و مخصوصاً در سیزده به در، تاب می بندند و تاب می خورند ابوریحان بیورنی در صفحه 327 آثار الباقیه این کار را عملی سمبلیک و یادآور نخستین خاطره  ی خوش جمشید، پادشاه ورجا و ند پیشدادی می داند « چون جمشید برای خود گردونه ساخت، در این روز بر آن سوار شد و جن وشیطان او را در هوا حمل کردند و به یک روز از کوه دماوند به  بابل آمد و مردم با دیدن این امر در  شگفت شدند و این روز را عید گرفتند و برای یادبود آن روز در تاب می نشینند و تاب می خورند».

10- سیزده به در : عدد سیزده در باور اکثر جوامع و فرهنگ ها « نحس» محسوب می شود عده ای نحوست این روز را از روزگار زرتشت می دانند که ماه و آفتاب  در این روز در مقابل هم قرار گرفتند و منجمان این روز خاص را « نحس» خواندند.

        عده ای نحوست سیزده را به عقاید یونانی ها پیوند می زنندو معتقدند که « انجمنی مرکب از خدایان دوزاده گانه منعقد بود، سیزدهمین   وارد شد، یکی از آن ها را کشت و این مجلس به هم خورد از همان روز سیزده نحس و بدشگون شده است. این عقیده با رسوخ و رسوب عجیبی در تمام جهان انتشار یافت و مردم به همان عقیده گرویدند و از عدد سیزده ترسیدند.»11

      عده ای هم نحوست عدد سیزده را به شام آخر حضرت مسیح داده اند که سیزده نفر بودند یکی از آن ها خیانت کرد و حضور حضرت عیسی را خبر داد، او را دستگیر و مصلوب کردند.

      نحوست عدد سیزده به حدی  است که برخی از مالکین از پذیرفتن پلاک 13 امتناع می کردند   امروز حتی برخی از خطوط هواپیمایی از دادن شماره 13 به شماره های پرواز خود، صندلی های داخل کابین هواپیما خودداری می کنند وهمچنین  در پاریس کمتر خانه ای را می توان یافت که عدد سیزده بر سر در آن ثبت شده باشد.

       باری نحوست سیزده به خاطر یاد کرد خاطره ی شومی که در ذهن بشر مانده است اعم از حوادث بزرگ طبیعی مثل « سیل ، زلزله و یا مسائل سیاسی و اجتماعی و...»

      در برخی از مناطق ایران هنوز هم در روز سیزده ی نوروز، در خانه ماندن و کارکردن پسندیده نیست در این روز که در تقویم رسمی ما روز طبیعت نامیده شد، اعضای خانواده از خانه بیرون می روند و در داخل طبیعت زندگی می کنند و قدم بهار را در کنار گل و سیزه و رود و خوانش پرندگان جشن می گیرند و شادباش می گویند.

 در روز سیزده نوروز اعمال و آیین هایی انجام می گیرد مثل تفال زدن، تاب خوردن و گره زدن  دو شاخه و ...

 در کتاب نوروز در خصوص گره زدن سبزه با شاخه تفسیر آیینی جالبی آمده است « گره زدن دو شاخه یا سبزه در روزهای پایان زایش کیهانی ،  تمثیلی از پیوند یک مرد و زن برای پایداری و تسلسل زایش است».

 در ادبیات پاپیولار ما این اعمال و اشعار را به جوانان دم بخت نسبت می دهند.

مثل : سال دیگر / خانه شوهر/ بچه بغل و ...

      در پایان یادآور می شوم گرامی داشت نوروز ، گرامی داشت مهربانی ، پاکی ، سرسبزی و روشنایی است که ریشه در اعماق تاریخ و  اساطیر دارد. نوروز را گرامی داشتند، گرامی بداریم.

منابع و پی نوشت ها :

1- دکتر محمدرضا سنگری

2-بحارالانوار، علامه مجلسی، جلد چهاردهم

3- تاریخ ده هزار ساله ی ایران، ص 84 و 85

4- آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی، ص 283

5- نوروز، علی بلوک باشی ، چاپ دوم ، 1380 ، ص 53

6-نوروز نامک، دکتر سید ضیاالدین هاجری، مجله ی تمبر، ص 8

7- نوروز ، بلوک باشی ، ص 53

8-منبع شماره 6 ص 6 موضوع ساختن گرمابه در نوروز و به دستور  جمشید د رمنابع دیگر هم آمده است از جمله نگاهی به عصر اساطیر ، نوشته ی علیقلی بختیاری، نشر پاژنگ ، سال 1368 ، ص 296 و 297

9- نوروز ، کهن اسطوره ای ماندگار، ریحانه حرم پناهی، چاپ 82 ، ص 21-20-19

10-آثار الباقیه ، ابوریحان بیرونی، ص 83

11- نوروز ،بلوک باشی ، ص 91 به نقل از دکتر رضا شفیق زاده



    ©2013 APG.ir