آقاي استاندار؛وقت گران تر از طلاست!
...امروز می توان ادعا کرد که مازندران حتی به استان های سمنان و کرمان و گیلان هم باخته و جای تعجب نیست که در فردا روزی، گلستان تازه تاسیس هم ما را پشت سر گذاشته و سوار بر قطار توسعه برای مازندران دست تکان دهد.(يادداشتي از صادقعلي رنجبر،استاد دانشگاه-ساري)
زمان می گذرد و فرصت ها یکی پس از دیگری از دست می روند و ما در حسرت بی محصولی، ذبح بهار را در مسلخ پاییز و مزار زمستان به نظاره می نشینیم و در هر زمستان باز به بهار امیدوار شده و در چشم انداز هر بهار، باز هم بوی زمستان را به مشام حس می کنیم و زمان می گذرد و عمر می رود و ما باز هم با دستهای خالی بر می گردیم!
رئیس جمهور محترم طی دو سفر به مازندران در دولت نهم، قوی ترین مصوبه ها را برای مازندران به یادگار گذاشته و بهانه کم تحرکی و بدبینی را از همه مدیران گرفت و راه را باز گذاشت تا با چشمها و دستهای باز،خوشه چین فرصت هایی باشیم که تا دیروز فریاد می زدیم:دست ما کوتاه و خرما بر نخیل!
یکی از تفاوتهای بارز آقای احمدی نژاد و متناظر قبل از ایشان در حوزه مدیریت،شجاعت بیشتر ایشان در تصمیم گیری های سازمانی، موضع گیری های سیاسی، مچ گیری های نظارتی و مانع گیری ها از مشکلات و نیز تحرک همه جانبه وی در عرصه خدمت و حضور بی فاصله در دورترین نقاط محروم بوده و هست و طبعاً از منصوبان ایشان هم انتظار می رود که وارث چنین شجاعتهایی باشند.
می دانیم و می دانید که اجرای کامل مصوبات استثنایی و بسیار کارگشای صدها بندی دو سفر قبل علی رغم همه ادعاها در گذشته، مقدور نشده و ما در مقایسه با سایر استانهای همطراز، همچنان عقب مانده و بسترهای توسعه همه جانبه در مازندران فراهم نشده و اصطلاحاً در حالی که غالب استانها پس از توسعه همه جانبه سخت افزاری، به مرحله توسعه نرم افزاری رسیده و خود را آماده بهره گیری از مواهب سفر سوم دولت دهم با گرایش فرهنگی می کنند، اما ما در مازندران هنوز اندر خم یک کوچه ایم!
در توسعه صنعتی و معدنی، توسعه کشاورزی، توسعه توریسم، توسعه سیاسی و اجتماعی، توسعه فرهنگی و هنری، توسعه علمی و فناوری، توسعه رفاهی و اقامتی، توسعه بهداشتی و درمانی، توسعه امنیتی و انتظامی و نظامی، توسعه ارتباطی و سایر گرایشات توسعه، مازندران امکان رقابت با استانهای توسعه یافته ای مثل اصفهان و خراسان و آذربایجان شرقی و غیره را نداشته و امروز می توان ادعا کرد که مازندران حتی به استانهای سمنان و کرمان و گیلان هم باخته و جای تعجب نیست که در فردا روزی، گلستان تازه تاسیس هم ما را پشت سر گذاشته و سوار بر قطار توسعه برای مازندران دست تکان دهد.
راستی،رئیس جمهور محترم اعلام داشت که در سال ۸۹ هر دو یا سه روز یکبار، ایران اسلامی شاهد افتتاح یک طرح توسعه هست، و اگر چنین است، پس سهم مازندران از این سلسله طرحها و پروژه های توسعه چیست؟ و اگر مازندران در لیست این پروژه ها حضور و تجلی قوی و متکرر ندارد، در پایان سال ۸۹ فاصله ما از سایر استانها تا چه اندازه افزایش منفی خواهد یافت؟!
آقای استاندار،به لطف خدا شما و سایر مدیران گامهای ادبیاتی را در تعامل با رسانه ها محکم و به اندازه کافی برداشته اید، اما آنچه که به رفع نگرانی ها در حوزه بیکاری، گرانی، عدم توسعه، کم درآمدی و عدم تنوع و نیز بحرانهای به هم پیوسته کمک می کند، گامهای عملیاتی است که گمان می رود به شدتِ گامهای ادبیاتی برداشته نمی شود.
البته اگر هم احتمالاً گامهای عملیاتی برداشته شده، انعکاس وسیع رسانه ای نداشته و افکار عمومی در جریان آنها نیست و طبعاً این حق را به ما می دهید که از این منظر به طرح آنها بپردازیم.
فلذا علی رغم برگزاری اتاق فکرهای غیر عملیاتی، متاسفانه هنوز اتاق فکرهای عملیاتی در مازندران شکل نگرفته و همانند گذشته، بیشتر مباحث در حوزه گفتمان های بی تاثیر و متسلسل سیر می گردد، و این در حالیست که زمان گفتارها که مقوم پندارها هستند، گذشته و الان، زمان کردارهاست و دست های تهی نیازمندان، چشم های منتظر محرومان و انتظارات آسیب پذیران جامعه، مترصد بالازدن آستین های مدیران و کارشناسان اجرایی به سبک و سیاق روحیه عملیاتی رئیس جمهور محترم است.
مازندران به تعبیر همه کارشناسان و همه متصدیان و حتی به اعتراف خود حضرتعالی،به اندازه کافی سالهای طلایی گذشته را از دست داده و اگر فکر بکری به حالش نشود، از دور مسابقه توسعه کنار گذاشته شده و در حالیکه علیرغم استحقاق بالقوه، شایسته حضور در لیگ یک توسعه هست، این روزها در حال سقوط از لیگ سه توسعه و رفتن به زیرگروههای کشنده است و اگر مربیان امروز،تاکتیک های مناسبی را برای تیم توسعه طراحی نکنند، بازیکنان و مجریان و مدیران قدرتمند هم قادر به اعجاز نبوده و نمی توانند جلوی این باخت های پی در پی و نهایتاً سقوط آزاد مازندران را بگیرند.
من مخالف کنار نهادن مدیران ضعیف و یا جابجایی مدیرانی که در مسئولیت فعلی قفل کرده و حرفی برای گفتن ندارند و یا زمینه فعالیتی آنها دچار موانع جدی است، نیستم، اما هراس من این است که مدیران تازه انتصاب،باز هم زمانی را برای"ماه عسل" اختصاص داده و ما باز هم زمان را بی رحمانه از دست بدهیم!
نکته دیگر اینکه شما به عنوان مدیر ارشد طبعاً نمی توانید مطالبات جدی از مدیران جدید الانتصاب داشته باشید و این یعنی تشکیل کابینه ای غیر پاسخگو! و از الان باید گفت که در علوم مدیریتی، پاسخگو نبودن مدیران به معنای مرگ سیستم و تولد فردسالاری است که طبعاً دستاوردی را نخواهد داشت!
جناب آقای طاهایی، شما مجرب ترین استاندار دولت آقای احمدی نژادید که امروز مغز متفکر و سرمربی و آنالیزور تیم توسعه مازندران تلقی می شوید و با توجه به شرایط نامناسب ما در جدول توسعه،حقیقتاً نه حق تاخیر و تعلل دارید و نه وقتی برای ندانم کاری ها و بهانه گیری ها باقی است و اگر همین امروز هم استارت بزنید باز هم دیر است و سپردن امور به فرداهایی که هرگز نمی رسند و دلبستن به اسطوره هایی که هرگز به میدان نمی آیند،کاری عبث است و از سرمربی مجربی چون حضرتعالی بسیار بعید اس که خدای نکرده به تاکتیک وقت کشی روی آورده و از زمان،استفاده بهینه بعمل نیاورید! در لغت نامه دیروز جهانمی گفتند:وقت طلاست!" اما امروز به صراحت گفته می شود که :وقت، گران تر از طلاست!"
و اما امسال که از سوی رهبری معظم انقلاب، سال "همت مضاعف و کار مضاعف" اعلام شده ، نیکوترین فرصت برای شما و سایر مدیران ارشد استان جهت جبران مافات و رساندن استان به محدوده قانونی و استانداردهای توسعه استانی محسوب می شود.
امیدوارم که با راه اندازی و جایگزینی ستادهای عملیاتی، به جای حرف های مضاعف که قبل ترها باب شده بود، با استناد به رهنمودهای کارشناسانه مقام معظم رهبری و تفسیر درست و دقیق از مفاهیم و مصادیق آن که خود معظم له نیز متواتراً به تشریح آنها مبادرت ورزیده اند، همت و کار و تلاش و خدمت مضاعف به این مردم خوب و به این مازندرانی های نجیب را در دستور کار قرار داده و بجای فرافکنی های مرسوم، تصمیم بگیریم که هر کدام خودمان را بیشتر از دیگران، مخاطب این فرمان داهیانه بدانیم.