تعداد بازدید: 3468

توصیه به دیگران 1

دوشنبه 27 ارديبهشت 1389-0:0

پيش به سوي جبهه متحد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شمال

...سرزمین های شمالی کشورمان،از بسیاری جهات در محرومیت و فقر شدید قرار گرفته اند و این وضعیت در مقابل تنوع امکانات بالقوه و بالفعلی که در آنجا انباشت شده، بسیار دردناک و نگران کننده است.(يادداشتي از ميلاد محقق،دکتر در اقتصاد سياسي،متولد رامسر،ساکن تهران)


پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بهمن ماه 1357 یکی از موضوعاتی که بايد به آن پرداخته می شد، کارآمدی نظام بود که تاکنون در این باره افراد زیادی از مواضع موافق و مخالف مطالب متنوعی را ارائه نموده اند.

هر انقلابی در ابتدای راه با مشکلات مختلفی روبه روست و در مقابل آسیب های مختلف ناشی از تغییرات و تحولات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی قرار خواهد گرفت و از اینها مهمتر دشمنی های کشورهای حامی رژیم سابق و وابستگان آنها را به جان خواهد خرید.

جمهوري اسلامي نيز از ابتدای راه تاکنون با انواع و اقسام چالش های طبیعی و سازمان یافته از سوی مخالفان روبرو بوده است.

 در باره کارآمدی و ناکارآمدی می توان مطالب بسیاری نوشت اما قصد ما براین است تا با اشاره به موارد اصلی،از طولانی شدن بی مورد نوشتار خودداری ورزیم.

در ابتدای امر این تذکر لازم است مطرح شود که کارآمدی و توانمندی های نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه های مختلف به اندازه ای شفاف و اثبات شده است که نمی توان از منظر منطق و انصاف آنها را نادیده گرفت اما از آنجایی که کشورمان همچون بسیاری از کشورهای جهان در مسیر توسعه پایدار و در تلاش شبانه روزی برای رسیدن به این هدف بزرگ قرار گرفته است، حل مشکلات و رفع موانع باروش های کارآمدتر، همیشه از اولویت های اصلی بوده است.

 هدفمند سازی اندیشه ها و اراده های عملی مردم و مسئولان برای رسیدن به توسعه پایدار راهی است که دیر یا زود باید از سوی ما پپیموده شود و درنگ در این باره جایز نیست.

بی شک نگاه ما به توسعه پایدار باید به همه استان های کشور مربوط شود و به قول معروف: "همه جای ایران سرای من است" اما چون نگارنده در شمال کشور به دنیا آمده است و علاقه و وابستگی شدیدی به آن جا دارد و از طرفی نیز بر این عقیده است که طراحی و اجرای برنامه هایی در مسیر توسعه پایدار به صورت پایلوت و در ابعاد کوچکتر می تواند در الگوسازی رفتارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم کشورمان نقش اثرگذاری داشته باشد و علاوه بر آن باعث ایجاد و به جریان افتادن رقابت سالم در بین مردم و مسئولان استانهای کشور مي شود، حوزه جغرافیایی بحث ما به استانهای شمالی مربوط است.

سرزمین های شمالی کشورمان که در حال حاضر استان های گیلان، مازندران و گلستان را شامل می شود از بسیاری جهات در محرومیت و فقر شدید قرار گرفته اند و این وضعیت در مقابل تنوع امکانات بالقوه و بالفعلی که در آنجا انباشت شده، بسیار دردناک و نگران کننده است.

ورود به جاده توسعه استان های سه گانه شمالی کشور بدون مطالعه و آگاهی به مراتب خطرناک تر از ادامه روند کنونی می باشد زیرا متغییرهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بسیاری در این میان باید مورد شناسایی و بررسی قرار گیرند تا فاصله میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب تعیین شود و در گامی بعد راههای کاهش و حتی حذف فاصله مذکور به صورت برنامه ای مدون، قابل اجرا در آید.

نیروهای فکری و اجرایی مقیم و غیر مقیم مازندرانی، گیلانی و گلستانی هم اکنون نگران آینده سرزمین آبا و اجدادی خود هستند و با تمام وجود خود می خواهند برای بهبود اوضاع این منطقه، از جان و مال خود هزینه کنند تا شاهد رشد و شکوفایی روزافزون فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بومیان سرزمینهای خود باشند.

 برای دستیابی به این هدف بزرگ، همت و اراده جمعی لازم است که پیش نیاز آن آمادگی فرهنگی و اجتماعی مردم منطقه می باشد که با کمی تلاش و کوشش می توان به آن دست یافت و صد البته ایجاد وحدت رویه در اندیشه ها و کارهای مدیران و مردم برای رسیدن به توسعه پایدار هم شرط موفقیت خواهد بود.

 لابد فراموش نکرده اید که رفتارهای مردم و مسئولان دیروز استان مازندران باعث تجزیه استان و تاسیس استانی جدید با نام گلستان شد و ادامه این روند اخبار ناگوار دیگری را به گوش خواهد رساند که برای روشنگری می توان به خواسته مردمان غرب مازندران و گیلان برای تجزیه استان های مذکور و تاسیس استان های جدید به نام های البرز غربی و تالشستان اشاره کرد.

البته تاسیس استانهای جدید همیشه خواست مردمان منطقه نیست، بلکه برخی افراد پیگیر مسائل این چنینی اند و مردم را نیز با خود به این جهت می برند؛ در حالی که اگر توان خود را در مسیر بهبود اوضاع برای همه به کار گیرند زودتر به نتیجه می رسند.

 اندیشه شکل گیری "جبهه متحد فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شمال" که وظیفه اصلی آن ایجاد و برقراری اتحاد برای رسیدن به اهداف مشترک فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در سرزمین های شمالی کشور تحت سیاست های کلی نظام است از مدتها قبل مطرح بود و در این زمینه کارهای خوبی هم صورت گرفته است.

 سرسبزی سرزمین های شمالی کشور همواره مانع از دیده شدن رنج ها و دردهای مردمانش شده و برای پایان دادن به این مشکلات راهی جز حرکت های جمعی باقی نمانده است چرا که حاکمیت تفکر فردی بر رفتار افراد جامعه باعث و بانی این پیامدهای شوم شده و می رود تا فقر فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مرگباری را حاکم بر اوضاع و احوال مردم گرداند.

 در مقابل، حاکمیت تفکر اجتماعی بر رفتارهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی مردم منطقه باعث پدیداری شرایط مطلوب و سازنده خواهد شد و تکروی را در میان جمعیت شمالی ها به حداقل ممکن کاهش خواهد داد.

 در این جبهه، طراحی و اجرای برنامه های فرهنگی در اولویت نخست قرار دارد و توجه ویژه به آیین های دینی، مذهبی و ملی - منطقه ای برای استحکام بخشی باورهای فرهنگی مردم و کاهش زیانهای ناشی از تهاجم فرهنگی فرهنگ ها و خرده فرهنگ های غیر ایرانی و بعضا جعلی، از اعتبار خاصی برخوردار است.

توجه ویژه به پای بست های اجتماعی که در طول زمانهای کهن تا کنون شکل گرفته است می تواند استحکام اجتماعی مردمان شمال را به دنبال داشته باشد و در سایه این دستاوردها، رفتارهای بد اجتماعی تصحیح شود و به جریان عملی مردم در اجتماع راه یابد.

آیین های فرهنگی و اجتماعی بومی که مبتنی بر اعتقادات شکل گرفته از سوی نیاکان مان است و هر یک معرف ارزش های بوجود آمده در اعصار مختلف می باشد، اکنون از سوی برخی رسانه ها در معرض تهدید و تخریب قرار گرفته است و لازم است تا با بهره گیری از توانمندی های فرهنگی و اجتماعی مازندرانی ها، گیلانی ها و گلستانی های مقیم و غیر مقیم سرزمین های شمالی، اصالتها نجات یابند.

اقتصاد که یکی از محرکهای اصلی زندگی فردی و اجتماعی انساها به شمار می آید اکنون در سرزمینهای شمالی دچار چالشی بزرگ شده است و منابع درآمدی آنها که اغلب از طریق کشاورزی، دامداری، صنعتی، بازرگانی و گردشگری تامین می گردد، به رکود افتاده است و اگر از این روند جلوگیری نشود بحران فرهنگی و اجتماعی موجود بیش از پیش شدت خواهد یافت.

بیان چالش ها هیچگاه به منزله نبود فرصت ها نیست و اگر با دقت به داشته های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شمالی ها بنگریم خواهیم دید که چالش ها در مقابل فرصت ها بسیار ناچیز هستند و با اندکی تدبیر و دلسوزی برای منابع بی شماری که خداوند به ما ارزانی داشته است، چالش های موجود نیز به فرصت های ویژه تبدیل خواهد شد.

 پس بیان چالشها تنها بخاطر جلوگیری از غفلت زدگی جمعیت شهری و روستایی سرزمین های شمالی است و توجه دادن آنها به مشکلات پیش رو همراه با راهکارهای درمانی در کوتاه مدت آثار مثبتی را بر جا خواهد گذاشت.

 ساماندهی و سازماندهی دو واژه ای هستند که در این جبهه بیش از هر چیز دارای ارزش و اعتبار می باشند و ما از آن هراس داریم که نکند روزی این آرزو را (که مردم بتوانند با حمایت و هدایت مسئولان و نمایندگان خود در مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا، منابع طبیعی و انسانی خود را ساماندهی و سازماندهی کنند) با خود به گور ببریم.

 خداوند به ساکنان این سرزمین ها بیشترین نعمت ها را داده است؛ در شمال دریا، در جنوب کوه های جنگلی و ییلاقی زیبا و بهره مند از منابع بیشمار معدنی، در مناطق ما بین دریا و رشته کوههای البرز جلگه های حاصلخیز و سرسبز با آب و هوای معتدل و به مردم این سامان هوش و استعدادی عجیب که وجود این همه نعمت انکار ناپذیر است.

 بهره مندی از نعمتهای بی شمار اشاره شده، سنگینی مسئولیت مردمان این سرزمین ها را نیز به دنبال خواهد داشت و ما نمی توانیم منکر این مسئله شویم که سوال و جواب در روز حساب از شمالی ها سخت از دیگران خواهد بود و البته قبل از دنیای آخرت، محاکمه در این دنیا از طرف وجدان درونی و آیندگان ما که در واقع فرزندان ما هستند به مراتب رنج آورتر خواهد بود.

 استراتژِی حرکت برای رسیدن به اهداف توسعه پایدار حکم می کند تا ما بیش از پیش نسبت به هم مهربان باشیم و از انجام کارهای غیردوستانه پرهیز نموده و همواره همدیگر را به همدلی و همراهی سفارش نماییم و مطمئن باشیم که رفتار فردی و اجتماعی دوستانه با محوریت منطق و عقل، هیچگاه به ما زیان وارد نخواهد ساخت بلکه برعکس، پیش نیازهای اساسی برای مفید بودنمان را فراهم خواهد کرد.

همه ما میراث دار گذشتگان خود هستیم و میراث های بجا مانده از گذشتگان ما دارای جنبه های خوب و بد نیز می باشند که باید تلاش کنیم همه موارد مثبت را تقویت کرده و میراث های بد را معدوم کنیم.

میراث های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی بجا مانده از گذشتگان ما در انتظارند تا با همفکری و همدلی، فرایندهای پربارتری را برای خود فراهم آوریم و آینده آیندگان خود را نیز تضمین نماییم.

 شکاف میان قوم ها و قومیت ها را که به ظاهر برای ما ساخته اند و بی اساسی از آنها مشهود است، باید از میان برداریم و بجای آنها با هم بودن را تمرین کنیم و بدانیم که در دوره ای که ما در آن قرار گرفته ایم مسائل تفرقه افکنانه موجود بین برخی شهرها و روستاهای استانهای سه گانه شمالی، بسیار آزار دهنده و بی مورد است و اگر با دقت بیشتری به این مسائل بنگریم، این باور در ما ایجاد خواهد شد که این مسائل نمی تواند در میان مردمی که پایه های فکری و عملی آنها بر اساس عقل و منطق شکل گرفته باقی بماند و برای رفع این اتهام همه باید تلاش کنند تا چالشها هر چه سریعتر به فرصتهای طلایی تبدیل شوند.

 ادامه دارد...

ايميل نويسنده: (drmohaqeq@gmail.com)


  • جمعه 31 ارديبهشت 1389-0:0

    دکتر جان ما مشتاقانه منتظر به نتیجه رسیدن این جریانیم و با تمام توان خود همراهی می کنیم.در دانشگاه آزاد تنکابن این موضوع به موضوع روز تبدیل شده و همه در باره آن صحبت می کنند.

    • پنجشنبه 30 ارديبهشت 1389-0:0

      ما مردم استانهای شمالی می توانیم

      • پنجشنبه 30 ارديبهشت 1389-0:0

        من هم امید زیادی دارم که این تفکر و اندیشه به مرحله عمل برسد البته به شرط آنکه خود جناب دکتر محقق هدایتگر جریان باشد چون صداقت او در اینگونه حرکت ها بارها اثبات شده و خدا کند مردم سه استان هم با پیروی از افراد درست به توسعه برسند.

        • چهارشنبه 29 ارديبهشت 1389-0:0

          ما دانشجویان گیلانی آماده حرکت به سوی اهداف این جبهه هستیم.
          خدا پشتیبان مردم در برابر مشکلات زندگی شان است.

          • سه شنبه 28 ارديبهشت 1389-0:0

            به اميد آنروز البته اگه تو جامعه ما ممكن باشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

            • سه شنبه 28 ارديبهشت 1389-0:0

              بسیار عالی بود. و اینکه به نظر حقیر این کار باید بر اساس مبانی علمی آزموده شده باشد و مسئولیت اجرای آن نیز با افراد با تجربه و کسانی باشد که تعهد خود را خالصانه ثابت کرده باشند؛ نه اینکه طرح این موضوع باعث مطرح شدن عده ای شود که هنوز الفبای توسعه و پیشرفت را نمی دانند.


              ©2013 APG.ir