خرداد،آغازی دیگر
...بهار به پایان می رسد.هیچ اندیشناک و غمناک نیستم؛چه پایان بهار با خرداد ، خود آغازی دیگر است ،(يادداشتي از صمد علیپور،فعال فرهنگي و سياسي-قائم شهر)
بهار برایم زیباترین و دلنشین ترین فصل هاست؛ به ویژه اگر به قول مرحوم سهراب سر سوزن ذوقی داشته باشی آواز عاشقانه بلبلان ، رقص مستانه گل ها ، تواضع فروتنانه بنفشه ها ، پویایی شادمانه جویباران و هزاران مظاهر و مناظر سرشار از زیبایی می تواند غمگسارترین و دلنواز ترین لحظات روحانی و معنوی و فرا زمینی را برایت به ارمغان آورد .
بهار به پایان می رسد . هیچ اندیشناک و غمناک نیستم؛چه پایان بهار با خرداد ، خود آغازی دیگر است ، آغازی آکنده از حقیقت ها و فضیلت ها ، آغازی آکنده از حریت ها و حمیت ها .
خرداد را می گویم که همیشه خورشید امید و نوید ، مفتخرانه از خاورش بر دمید و ملتی را به جنبش و خروش دعوت کرد .
تاریخ مبارزات مدنی ملت ما که سر فصل مطالباتش عدالت خواهی و آزاد زیستن بر اساس قانون بوده و در این راه هزاران شهید نیز تقدیم نموده با خرداد هم آوا و هم آواز است.
به خرداد هزاران درود می فرستم و بر آستان پر صلابت و ستودنی اش فروتنانه و عاشقانه نماز خواهم گزارد .
خرداد از محبس انحصار گریزان است . خرداد را در ایامی خاص زندانی کردن ظلمی نابخشودنی در حق این ماه پر از حادثه و داد است .
خرداد از برکه انجماد ، خرداد از تحجر و انسداد می گریزد . خرداد به اجتماع انسان ها و اجماع عقل ها می اندیشد . خرداد به بالندگی و استعداد می پیوندد .
خرداد است و من سخت اندیشناکم . خرداد است و من به رخداد هایی می اندیشم که حدوث و ظهور همه آنها در دهه هایی خاص سر آغازی شگرف و شگفت برای ملت بزرگ ایران بوده است .
سرآغاز خروش با استبداد ، سرآغاز جوشش چشمه سار آگاهی و مدنیت ، سر آغاز رویش فرهنگ شجاعت و غیرت .
و اینک چه بگویم که خرداد نه حکایت آغاز و سر آغاز ، که حکایت غروبی غم انگیز در خود نهفته دارد ،حکایت غروب خورشید جماران و رحلت مردی از سلاله پیامبران و موحدان راستین که حلاوت مزه اسلام رحمانی را به مذاق جوانان جویای حقیقت و آزادی چشاند .
همان کسی که میزان را رای ملت می دانست ، همان کسی که انتقاد و حتی تخطئه را نعمتی بزرگ تفسیر می کرد ، همان کسی که می گفت : دوستان انسان ، دشمنان واقعی انسان اند و دشمنان انسان ، دوستان واقعی انسان اند .
همان کسی که می گفت : هیچ کس و هیچ دستگاهی و هیچ فردی نمی تواند ادعا کند که من نقص هیچ ندارم . اگر کسی این ادعا را کرد ، بزگترین نقصش همین ادعا است .
همان کسی که می گفت : مسئولیت من هم گردن شماست ، ( مسئولیت ) شما هم گردن من است . اگر پایم را کج گذاشتم ، شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی ؟
نیمه خرداد می آید . و من هزاران قلب غمناک و هزاران چشم نمناک را می بینم که با همتی بلند و استوار چون ذره ای سبکبال و چرخ زنان رهسپار خلوتگه خورشید جماران هستند.
- پنجشنبه 13 خرداد 1389-0:0
جناب عليپور استفاده كردم، اما تو را خدا شما كه سرسوزن ذوقي داري چرا؟ پس علم معاني در كجا به كار ميآيد؟ ارادتمند.