پايان ميانكاله
تالاب بينالمللي ميانكاله با ساخت جادهاي به طول 30كيلومتر دو نيم ميشود.(مژگان جمشيدي،روزنامه نگار)
تالاب بينالمللي ميانكاله در شرق درياي خزر از چندي پيش پذيراي ميهمانان مهاجري است كه سفر طولاني خود را از هزاران كيلومتر آن طرفتر از سيبري به سمت ايران آغاز كردهاند تا زمستان را در جنوب درياي خزر و تالابهاي اين منطقه سپري كنند.
مهاجرت گروهي انواع پرندگان به ميانكاله كه از نيمه دوم مهرماه سال جاري آغاز شد تا اوايل آذرماه ادامه يافت.
بالغ بر 500 هزار پرنده از انواع مختلف پليكانها، فلامينگوها، حواصيلها، انواع مرغابي و اردك، باكلان، چنگر و... در اين منطقه فرود آمده اند تا زمستان را اين جا سپري كنند.
ميانكاله را به يقين ميتوان جلوهاي از بهشت رويايي بشر توصيف كرد؛ بهشتي كه جوشش شور حيات و زندگي در آن ميتواند سراسر وجود هر بينندهاي را مسحور عظمت و شوكت خويش كند.
سكوت رويايي شبهاي ميانكاله، غروب خيالانگيز و چشمانداز دلپذير تالاب و دريا، موجي از انواع پرندگان كوچك و بزرگ كه همچون نگين از دور ميدرخشند، آبي زلال تالاب كه ميتوان جنبش ماهيها را در آن مشاهده كرد و همهمه پرندگان و قورباغهها در ساعتهاي آغازين صبح و سحرگاه در كنار تالاب، جنگلهاي انار و ازگيل وحشي، تپههاي شني بينظير، شنزارهاي ساحلي، مرداب جنگلي با پوشش درختچهاي گز، بوتههاي تمشك، قرقاولها و دراجها، روباه شني و گراز، همه و همه از ويژگيهاي خارقالعادهاي است كه ميانكاله را به يكي از زيباترين مناطق بكر سرزمينمان بدل كرده، اما ديرزماني است كه هجوم بيامان توسعه ناپايدار و صنعت، حيات اين ذخيرهگاه طبيعي را كه در فهرست ذخيرهگاههاي بيوسفري يونسكو نيز به ثبت رسيده، به شدت در معرض تهديد قرار داده است.
پناهگاه حيات وحش ميانكاله با وسعت 68 هزار و 800 هكتار كه در 12 كيلومتري شمال شهرستان بهشهر و حدفاصل بين دو استان گلستان و مازندران قرار گرفته، در شرايطي سير قهقرايي را طي ميكند كه از سال 1348 با مصوبه شوراي عالي محيط زيست تحت حفاظت قرار گرفته است.
اين منطقه كه به صورت شبهجزيره در منتهااليه شرق درياي خزر واقع شده از شمال به درياي خزر و از جنوب به تالاب بينالمللي ميانكاله و خليج گرگان و از شرق به جزيره آشوراده منتهي ميشود.
تالاب بينالمللي ميانكاله و خليج گرگان نيز به مساحت يكصد هزار هكتار كه از سال 1354 به عنوان نخستين تالاب بينالمللي ايران در فهرست تالابهاي جهان به ثبت رسيده است در حال حاضر از مهمترين اكوسيستمهاي منحصر به فرد تالابي ايران به شمار ميرود كه هر ساله پذيراي بيش از يكپنجم پرندگان مهاجر ايران است.
ميانكاله كه شبهجزيرهاي تاريخي نيز به شمار ميرود به دليل موقعيت خاص طبيعي مورد توجه پادشاهان صفوي و قاجار بوده به طوري كه هماكنون آثار قلعههاي متعلق به اين دوران به شكل ويرانه در بخشهايي از شبهجزيره باقي است.
اين منطقه كه همواره در نوشتههاي تاريخي از آن به عنوان بهشت رويايي مازندران ياد شده، زماني نهچندان دور زيستگاه ببر مازندران و مرال بود به نحوي كه در كتاب نخجيران اشاره شده در دوره قاجار تعداد قابل توجهي ببر در شبهجزيره زندگي ميكرده، اما در نتيجه شكار بيرويه و تخريب آخرين جنگلهاي جلگهاي ايران حتي در اين منطقه، نهتنها ديگر اثري از ببر مازندران نيست كه حتي نسل مرال هم سالهاست در ميانكاله از بين رفته و اين زنگ خطري است جدي براي ما، چرا كه اين روزها چنان اين منطقه را آماج طرحهاي توسعهاي و عمراني و صنعتي قرار دادهايم كه اگر دير بجنبيم ديگر از آبي تالاب و خيل پرندگان مهاجر جز حسرت چيزي باقي نخواهد ماند.
بهشت رويايي مازندران در تمام مدت سال زيباست و در صورت توجه ميتواند در رديف يكي از مهمترين قطبهاي گردشگري طبيعت در ايران قرار گيرد. ارزشهاي اين منطقه تنها به قابليتهاي گردشگري محدود نميشود و از نظر علمي، زيباشناختي، اجتماعي، اكولوژيكي و اقتصادي نيز بسيار حائز اهميت است.
توريسم تماشاي پرندگان يا Bird watching، هرساله ميتواند دهها هزار نفر را براي تماشا و عكاسي راهي ميانكاله كند، اما متاسفانه تاكنون بيش از آنكه به اين نكته توجه شده باشد، توجه برنامهريزان حول ساخت و سازهاي عمراني و صنعتي در اطراف شبهجزيره و تالاب بينالمللي ميانكاله بوده است.
احداث بزرگترين بندر خاورميانه، بزرگترين پايانه و اسكلههاي نفتي خزر، نيروگاه نكا، شركت كشتيسازي صدرا، زمينخواري و تجاوز به اراضي تالابي، شكار و صيد بيرويه، احداث جاده و راهآهن در داخل تالاب زاغمرز در حاشيه ميانكاله و اختصاص 240 هكتار از اراضي جنوبي تالاب ميانكاله به پالايشگاه از جمله تهديدهاي اين منطقه و حاشيه آن به شمار ميرود. اما آنچه امروز ميانكاله را بيش از پيش در معرض تهديد قرار داده، طرح احداث جاده در داخل تالاب بينالمللي ميانكاله است كه در اين صورت تالاب به دو نيم ميشود.
اين طرح درست مشابه طرح مخرب احداث جاده در داخل درياچه اروميه است كه امروز با گذشت كمتر از دو دهه به يكي از عوامل اصلي مرگ درياچه اروميه تبديل شده و اگر اين طرح در اين منطقه نيز عملي شود از هماكنون بايد فاتحه ميانكاله را خواند؛ جادهاي كه نه فقط تالاب را نابود خواهد كرد بلكه پرندگان مهاجر را هم به خاطر نبود امنيت و آلودگيهاي صوتي و نوري فراري خواهد داد. در اين صورت فرصت جلب اكوتوريستها براي تماشاي پرندگان در سالهاي آتي از بين خواهد رفت.
اول نوشهر و حالا ميانكاله
بعد از گذشت كمتر از يك ماه از تخريب باغ گياهشناسي نوشهر به بهانه ساخت جاده، اكنون نوبت به پناهگاه حيات وحش ميانكاله رسيده تا قرباني جادهسازي شود. گويي مسوولان استان مازندران قصد دارند ركورد بيشترين جادههاي مخرب در عرصههاي طبيعي را به نام خود ثبت كنند؛ آزادراه تهران- شمال، جاده نور- بلده از داخل پارك ملي لار، جاده بندر نوشهر و حالا هم جاده ميانكاله!
با اين همه، جادهسازي در ميانكاله به قدري متفاوت است كه اگر اين اقدام صورت گيرد دولت ايران را در برابر بسياري از مجامع بينالمللي زيستمحيطي مورد انتقاد و پرسش قرار خواهد داد چرا كه ميانكاله دو عنوان باارزش بينالمللي و يك عنوان ملي را با خود يدك ميكشد و هرگونه جادهسازي در اين منطقه به معني آسيب رساندن به اين تالاب بينالمللي تلقي خواهد شد.
مدافعان و مخالفان جادهسازي در ميانكاله
شهرداري، شوراي شهر، فرمانداري و نماينده مردم بهشهر در مجلس شوراي اسلامي مهمترين حاميان طرح جادهسازي در ميانكاله هستند به طوري كه سه سال پيش وقتي اقدام به عمليات عمراني در داخل تالاب كردند، با اعتراضات زيادي از سوي افكار عمومي و گروههاي زيستمحيطي مواجه شدند تا اينكه سرانجام دادستان بهشهر وارد اين مناقشه شد و عمليات خاكريزي در تالاب و خشكاندن آن را متوقف كرد و از آن زمان تاكنون تحركات جدي براي جادهسازي صورت نگرفته است.
در آستانه سفر رئيسجمهور به استان مازندران عدهاي قصد داشتند اين طرح را به عنوان يكي از مصوبات سفر استاني دولت به تصويب هم برسانند. از اين رو بيش از 200 نفر از اعضاي تشكلهاي زيستمحيطي و بازاريان بهشهر در نامهاي به رئيسجمهور با محكوم كردن جادهسازي در داخل پناهگاه حيات وحش ميانكاله خواستار توجه جدي احمدينژاد به اين مهم و ممانعت از اجرايي شدن اين طرح شدند.
اين جاده قرار است به طول 30 كيلومتر و با عبور از تالاب بينالمللي ميانكاله، بهشهر را به شبهجزيره ميانكاله متصل كند، كه در اين صورت نهتنها تالاب بينالمللي ميانكاله دو نيم ميشود بلكه اين راه آسفالته با عبور از پناهگاه حيات وحش ميانكاله و تخريب آخرين بازمانده جنگلهاي جلگهاي در اين منطقه به سمت ساحل دريا پيش ميرود.
اين در حالي است كه مجريان جادهسازي براي ساخت اين جاده به نامهاي مربوط به دوره طاغوت استناد كردهاند! بر اساس اين نامه، منوچهر فيلي معاون نخستوزير و رئيس وقت سازمان محيط زيست ايران در تاريخ 11/3/2537 شاهنشاهي خطاب به هوشنگ صميمي استاندار وقت مازندران با ساخت اين جاده موافقت كرده است. اما آنچه جعلي بودن اين نامه را از سوي كارشناسان محيط زيست مورد تاكيد قرار ميدهد اين است كه چرا رئيس وقت سازمان محيط زيست اعلام موافقت خود را به جاي آنكه در سربرگ سازمان محيط زيست به نگارش درآورد در سربرگ استانداري مازندران نوشته؟
علياي حال هوشنگ ضيايي- مدرس دانشگاه و از كارشناسان قديمي محيط زيست- در اين باره ميگويد: سالهاي 1355 و 1356 كه من مدير كل محيط زيست استان مازندران بودم قرار بود جادهاي به نام جاده شهرداري از بهشهر به ميانكاله وصل شود كه اين جاده از طرف مسوولان بالاي مملكتي در آن زمان حمايت ميشد و وقتي شروع به ساخت كردند نهتنها محيطبانان منطقه بلكه كارمندان اداره كل محيط زيست هم جلوي لودرها خوابيدند تا اين جاده ساخته نشود و ساخته هم نشد.
از آن زمان تاكنون هيچ يك از روساي سازمان محيط زيست با ساخت اين جاده موافق نبودهاند و مطمئنام با توجه به برنامه بزرگتري كه هم اكنون سازمان محيط زيست براي احياي ميانكاله و آمادهسازي اين منطقه براي احياي نسل ببر مازندران در پيش دارد، آقاي محمديزاده رئيس سازمان محيط زيست هم موافقت نخواهد كرد و اين تلاشها به نتيجه نخواهد رسيد.
وي افزود: تالاب ميانكاله يكي از بهترين زيستگاههاي ماهيان خاوياري درياي خزر است كه اگر اين جاده در آن احداث شود حيات ماهيان خاوياري هم تهديد ميشود.
از سوي ديگر امنيت منطقه براي فرود پرندگان مهاجر از بين خواهد رفت و ديگر هيچ پرندهاي به اين منطقه نخواهد آمد.
درعين حال مهندس بهرام زهزاد، گياهشناس و عضو هيات علمي بازنشسته دانشگاه شهيد بهشتي، شبهجزيره ميانكاله را تنها رويشگاه جنگلهاي انار وحشي در جنوب شرق خزر معرفي ميكند و ميگويد: مسوولان استان مازندران بعد از اينكه تاريخ زنده 70ساله گياهي را در باغ گياهشناسي نوشهر به بهانه ساخت جاده ويران كردند حالا درصدد هستند تا تنها جامعه جنگلي انار وحشي خزر را در پناهگاه حيات وحش ميانكاله از بين ببرند تا جادهاي ساخته شود. جنگلهاي انار وحشي ميانكاله كه در سراسر شبهجزيره ميانكاله پراكندگي دارند زماني در سراسر سواحل جنوبي خزر وجود داشتند اما اكنون در تمام خط ساحلي از بين رفتهاند و تنها در پناهگاه حيات وحش ميانكاله بخشهايي از اين جنگل باقي مانده است كه به اعتقاد من تنها جنگل شناختهشده انار وحشي در جهان است كه از نظر مطالعات گياهشناسي و ژنتيكي بسيار حائز اهميت است.
اما افسوس كه بيتوجه به همه اين ارزشهاي اكولوژيكي و بيولوژيكي، اكنون ساخت جاده در پناهگاه حيات وحش ميانكاله به عنوان يكي از مصوبات سفر استاني دولت در نوبت تصويب قرار گرفته است تا همان بلايي كه با ساخت جاده در درياچه اروميه و انزلي بر سر اين مناطق آمد بر سر ميانكاله هم بيايد با اين تفاوت كه در مورد درياچه اروميه بهانه اين بود كه بايد مسير تبريز- اروميه كوتاه شود. در مورد انزلي هم بهانه اين بود كه جاده فعلي انزلي كه از روي پل غازيان ميگذرد كشش اين همه تردد و ترافيك را ندارد و نياز به جاده جديد است. اما در مورد ميانكاله هيچ بهانهاي وجود ندارد. معلوم نيست جادهسازان از اتصال بهشهر به دريا آن هم با عبور از تالاب بينالمللي ميانكاله و پناهگاه حيات وحش ميانكاله به دنبال چه هستند؟!
در شرايطي كه جاده جديدالاحداث رستمكلا به بندر اميرآباد كه دقيقاً تا ضلع غربي و مدخل ورودي ميانكاله وصل ميشود و بحث چهار بانده كردن جاده بهشهر- زاغمرز نيز در دستور كار است، بنابراين ديگر بهانهاي براي ساخت اين جاده باقي نميماند. پس جادهسازان به دنبال چه هستند؟!(sharghnewspaper)
- دوشنبه 11 بهمن 1389-0:0
نمونه صحبت اين اقاي كامنت گذار در شهر گيلاوند است كه اگر از جاده فيروزكوه به تهران رفته باشيد خواهيد ديد كه براي اجراي طرح مسكن مهر در دماوند 90درصد درختان يك پارك چندين هكتاري را قطع كردند ولي در مازندران كه درختان از وسط اسفالت بالا مي ايند چنين طرحي اجرا نشد. مثلا در سوادكوه اگر كسي يك درخت را قطع كند جنگلبانها تا سر حد اعدام بيچاره را مي برند . اين برخورد دوگانه تا كي ؟
- دوشنبه 11 بهمن 1389-0:0
خانم جمشيدي علاقه مند هستم كه چند نكته را به شما ياد آور شوم :
1- ايا شما در ارائه نظرات بازدارنده خود در بحثهاي زير ساختي و صنعتي به جاي پيشنهادات سلبي(كه به طور دائم چيزي در چنته داريد) پيشنهادات ايجابي نيز مي دهيد؟ واضح تر بگويم چرا شما هميشه صحبت از انجام ندادنها وجلوگيري از انجام پروژه ها مي كنيد آيا براي به مقصد رسيدن اين پروژه ها كه مسلما براي دوا كردن دردي از مردم است در حالي كه ايرادي به محيط زيست وارد نكند پيشنهادي داريد؟
2-آيا شما به كشورهايي كه از نظر اقليمي شباهت زيادي با مازندران دارند سفر كرديد ؟آفريقا را نمي گويم كشورهاي اروپا و برزيل و امريكاي شمالي و همين تركيه همسايه مان را مي گويم اگر سفري نداشتيد حتما با گوگل ارث به شهرهاي حاشيه مناطق جنگلي در اين كشورها خوب دقت كنيد ، جاده و تونل و اتوبانهاي پر عرض و حتي اپارتمان سازي براي اقشار كم در آمد و...نمونه شهر ريودوژانيرو برزيل و يا شهرهاي شمالي امريكا و اروپا را ببينيد . ديدتان را نسبت به شرايط زيست محيطي در دنيا باز مي كند!
3- معذرت مي خواهم بعضي مواقع آنچنان گير هاي پيش پا افتاده مي دهيد كه آدم احساس مي كند شما از آمريكا و اسرائيل پول مي گيريد كه جلوي پيشرفت اين استان و اين كشور را بگيريد مثلا در قضاياي معادن شن و ماسه آمل كه تلويزيوني شد و قطع يك درخت توسط يك آدم بيكار و قضيه سد البرز و ...
4-خانم جمشيدي ما اقتصاديها معتقديم جامعه اي كه مي خواهد خود را به اشتغال كامل نزديك كند بايد از بسياري مسائل حاشيه اي هزينه زا چشم پوشي كند چون فايده هاي اجتماعي و فرهنگي و اقتصادي و حتي زيستي را در آينده براي جوامع انساني و حتي گياهي و جانوري دارد كه امروز در جوامع پيشرفته به وضوح مي توان ديد مثلا صنعت فراوري آلومينيوم در كشورهاي پيشرفته منسوخ و به كشورهاي جهان سوم انتقال پيدا كرد كه نه تنها جوامع انساني بلكه حيوانات و گياهان نيز از آن سود مي برند چون ديگر نيازي به وجود چنين صنايع آلاينده ندارند.
4- نسخه هايي كه كشورهاي صنعتي تحت سازمانهاي بين المللي براي جهان سوم مي پيچند لزوما به كار ما نمي آيد پس بايد هزينه و فايده آن را در ابتدا بررسي و بعد در بوغ و كرنا كنيم مثلا در آمريكا بعضي از جاده هاي بين شهري از وسط مناطق حفاظت شده مي گذرد و گاهي بين خودروها و حيوانات تصادف مي شود پس ضرر آن از سودش (نه صرفا اقتصادي) بيشتر است.
5- كسي كه آنقدر ظريف و نازكدل است كه دلش براي محيط زيست جانوري و گياهي ببر سيبريايي مي سوزد بايد نسبت به انسان ديدگاه فراتري داشته باشد اما شما در بزرگ نمايي خطاهاي انساني مثل برداشت شن از بستر رودخانه توسط فرد بيكار و رسانه اي نمودن آن گروهي از جمعيت را به چالش مي كشيد و شرايط بد اقتصادي افراد را لحاظ نمي كنيد . چرا؟
6- خانم جمشيدي از بين فعالان رسانه اي استان همه شما را به حسن شهرت مي شناسند آيا خوب است در اداره اي صحبت از بالا بودن قيمت كارشناسي شما بشود؟ پس انقدر تمايل نداشته باشيد اسمتان بر سر زبانها بيفتد چون تبعات اجتماعي ان هم سنگين خواهد بود.
7- و آخر اينكه جوانان تحصيلكرده و محجوب مازندران امروز دسته دسته و فوج فوج از سرزمين ابا اجدادي خود به علت گراني زمين و نبود اشتغال و... به استانهاي حتي دور دست مهاجرت مي كنند چه پاسخي براي اين پتانسيل هاي انساني داريد؟ در ساير استانها مسكن مهر را در بهترين شرايط به نتيجه رسانده اند ولي در مازندران نه ، چرا؟ در عرض 5 سال گذشته حتي يك طرح صنعتي در مازندران نداشته ايم چرا؟
مطمئن باشيد خداوند منان مردمي را به خاطر قطع چند درخت مواخذه نمي كند كه شكستن دل انسانها را كشتن يك جهان مي داند . جواناني كه پدران و مادران پير و ناتوانشان را به خاطر كسب روزي حلال فرسنگها دور تر تنها گذاشته اند و به ديار ديگر سفر نموده اند . خواهش من از شما اين است كه همانطور كه با فرصت طلبي و رانت خواري در محيط زيست مقابله مي كنيد براي به ثمر رسيدن رفاه در جامعه يك پرانتز كارشناسي اصولي و اثباتي باز كنيد انشاالله - دوشنبه 11 بهمن 1389-0:0
" انسان و طبیعت، دو رکن اصلی خلقتند. هرگونه بی احترامی به آنها تجاوز به ناموس خلقت است....": شهید مدرس. بحث بی احترامی به طبیعت و تخریب آن و بی توجهی به میراث طبیعی و زیبایی های زیست محیطی، موضوع جدیدی نبوده و نخواهد بود. سرنوشت جنگل های شمال و آثار حاصل از تخریب روزافزون آنه، تعییر مسیر سفره های آب زیرزمینی و....، کمترین گواه در این باره است؟!عدم عنایت به این مهم ، نشان از عدم شناخت توانمندی ها و قابلیت های طبیعی و محیطی نسبت به این مناطق زیبا، خصوصاً - میانکاله بعنوان پناهگاه حیات وحشِ سواحل دریای خزر و بی توجهی روزافزون به انتظارات و تقاضاهای به حق و قانونی و مدنی مردم منطقه و علاقمندان به محیط زیست و طبیعت و نیز بی احترامی به مصوبات و حقوق موضوعه و مصوب کنوانسیون های داخلی و بین المللی در این باره است که نه فقط ناشایست و محل ایراد بوده، بلکه مستوجب مسئولیت های محتوم قانونی و حقوقی و قضاوت در افکار عمومی و نگاه تاریخی مردم و ملل مختلف در ادوار گوناگون خواهد بود. میانکالۀ زیبا و منحصر به طبیعت زیبای بهشهر و منطقه اختصاص داشته و متعلق به همه احاد مردم و علاقمندان به سلامت طبیعت و امنیت پرندگان و حیات وحش بوده و هر نوع کاربری غیر طبیعی و زیست محیطی و کاشت و ساخت هر نوع سازه و جاده و تغییر کاربری در آن، محل تاسف و تامل بوده و مستوجب مسئولیت و نقض قوانین و مصوبات مزبور و بی احترامی به انتظارات مردم و منطقه خواهد بود، نکته ای که نماینده محترم منطقه در مجلس به مانند بسیاری از ناگفته های پیدا و پنهان راجع به میراث فرهنگی، تاریخی و تمدنی بهشهر و محال اطراف تاکنون( کاربری نظامی مناطق زیبای عباس آباد و صفی آباد- کاربری اداری و غیر موجه پارک ملت و....)باید به حوزه انتخابیه خویش و مردم پاسخگو بوده و تسریعاً در راستای حفظ محیط زیست میانکاله و تغییر کاربری مناطق و بناهای تاریخی مزبور به کاربری تاریخی، فرهنگی و تمدنی خویش(کاربری ذاتی آنها) اقدام نمایند. بدیهی است هرگونه بی توجهی بدان ها، به منزله بی عنایتی به میراث مزبور و اغماض عملی در تخریب روزافزون آنها و انتظارات مردم منطقه خواهد بود.....: زمانی: وکیل دادگستری