ما و برخي مديران
...متاسفانه توجه به رسانه ها فقط در حد حرف باقی مانده است و این یعنی مرگ تدريجي رسانه، توجه به رسانه و اهالي آن نبايد در قالب تجليل و تقدير خلاصه شود.(يادداشتي از بابك شمس ناتري،خبرنگار-چالوس)
به توصیه یکی از دوستان ستونی تحت عنوان " در مکتب امام " را در روزنامه کیهان شماره 19825 مورخ سه شنبه 7دی 1389 مطالعه کردم.
این ستون فرمایش حضرت امام خمینی (ره) بود، منبع آن صحیفه امام – جلد 9- صفحات 154و155.
در آن ستون آمده بود: رسانه ها باید مربی جامعه باشند. تمام این رسانه ها باید مربی این جامعه باشند. از اول هم که اینها درست شدند برای تربیت درست شدند. فرض کنید که برای تربیت درست نکرده اند، اما این آلات تربیت است. روزنامه و مجله باید مربی باشند برای آنهایی که روزنامه خوانند. و ...
چرا پیام های این چنینی که یادگار ارزشمندی از امام راحل است توسط برخي مسوولان استاني ما جدی گرفته نمی شود؟
جای تعجب دارد که فقط حمایت از رسانه ها تبدیل به شعار شده است. حمایت از رسانه، تعریف از جایگاه اهالی رسانه و ... تبدیل به صحبت های فانتزی برخی از مسوولان ما شده است و البته تكرار مكرارت است كه ما را مجاب مي كند به این شعارها عادت کنيم.
وقتي براي چندمين بار فرمایش امام راحل را مطالعه كردم، زیبایی آن خود را بیشتر جلوه داد که تاکید ایشان بر نقش تربیتی رسانه ها را در واژه ها بيشتر لمس کنم.
با تكيه بر اين آموزه و تفكر و تعمق در خصوص ابعاد مختلف آن اين سوال پيش مي آيد كه به راستی اگر بناست رسانه در جامعه در تقویت و اعتلای فرهنگ نقشی نداشته باشد چرا ظهور پيدا كرده است؟
امروز متاسفانه توجه به رسانه ها فقط در حد حرف باقی مانده است و این یعنی مرگ تدريجي رسانه، توجه به رسانه و اهالي آن نبايد در قالب تجليل و تقدير خلاصه شود.
برخی از مدیران اصل را در خبر رسانی مجموعه خود و قرار گرفتن در ستون ها و تیتر ها می دانند و البته رسانه ها را هم فقط در حد چاپ اخبار با عکس های مختلف می شناسند.
اين يعني اينكه وظيفه تان ست در هر حال به سراغ ما بياييد، توليد و منتشر كنيد، باقي مانديد كه خداوند به شما خير دهد و اگر مورد آسيب قرار گرفته ايد نشريات و خبرگزاري هاي ديگري هستند كه مي آيند!
البته رسانه ها باید مربی دانای یک جامعه باشند، اما وقتی بنیه های اقتصادی و حمایتی را از رسانه ها کم کنیم چگونه این مربیان می توانند نقش فرهنگی و تربیتی خود را در جامعه ایفا کنند؟
خبرهای ناراحت کننده منتشرنشدن برخی نشریات، تعطیلی نابهنگام رسانه ها به واسطه نبود پشتوانه اقتصادی، اجاره دادن امتیاز مطبوعه توسط برخی از صاحبان امتیاز و ... حکایت غریبی از نگاه سطحی به بحث مطبوعات و رسانه در استان ما و کشور است.
رسانه اگر از بعد درآمد زایی و اقتصادی دچار مشکل شود، آیا می تواند نقش تربیتی خود را به درستی ایفا کند؟ این شبیه حکایت معلمی است که در کلاس درس به فکر سفره خالي منزل خود باشد.
چندی پیش مطلبي از نگارنده بر روی خروجی پایگاه های خبری استان رفت که در آن خواسته بودیم تدبیری شود که بر روی فرهنگ رسانه ای بودن مدیران و مسوولان مازندران نظارت شود، نظارتی که می تواند تضمینی برای روی پا ایستادن مطبوعات استانی باشد.
نباید این فرهنگ در استان تقویت شود که همه وظایف بر عهده رسانه و اهالی آن است، اگر این چنین فکر کنیم باید بدون تعارف در جمله ای بنویسیم که مرگ تدریجی مطبوعات در استان را شاهد خواهيم بود.
متاسفانه برداشت اغلب مسوولان و مدیران نسبت به رسانه اشتباه است، نباید رسانه را به عنوان یک فضای خنثی خواست. فضایی که در آن نقد و دیدگاه وجود نداشته باشد، رسانه نیست. البته با تکیه بر این موضوع که اقدامات خوب نیز بايد دیده شود و به آن بپردازیم.
بايد براي رسانه ها در استان تدبيري شود تا به قول حضرت امام (ره) نقش مربيگري خود را در جامعه به درستي ايفا كنن. استاني مي تواند رشد و پويايي داشته باشد كه اهالي رسانه آن بدون دغدغه خاطر از حواشي كوچك در امان باشند.
بارها مشاهده شده كه مهندس طاهايي استاندار، هادي ابراهيمي معاون سياسي و امنيتي استانداري و كمال رستمعلي رييس اداره روابط عمومي و امور بين الملل استانداري در خصوص شكايت مديران از خبرنگاران به صورت شفاف ديدگاه خود را مطرح كردند، اما باز شنيده مي شود كساني كه بايد نقش مربي در جامعه را داشته باشند از اين چنين گزندهايي در امان نيستند.
اميدوارم مسوولان استاني ما كه در اين حوزه كمرنگ هستند اين يادداشت را بخوانند. فرمايش امام خميني (ره) را قاب كنيم و به انديشه والاي پير جماران درود بفرستيم.