تعداد بازدید: 3118

توصیه به دیگران 13

دوشنبه 18 بهمن 1389-22:14

حتي در قرون وسطي

...برخی همکاران رسانه ای منتظر هستند تا کسی بکارد و آنها بخورند چراکه توان تولید ندارند.گاهی همکاران رسانه ای به عمد یا به سهو مطالب و خبرهایی را از سایر رسانه ها کپی کرده و منبع آن را ذکر نمی کنند. (يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)


دکتر یونس شکرخواه در صفحه 46 از کتاب "خبر" عنوان کرده « یک اصل حرفه ای به روزنامه نگار حکم می کند که منبع خبر را در آغاز خبر ذکر کند» و برای تاکید بر این اصل ، "منبع خبر" با حروف پررنگ تری به چاپ رسیده است.

 در پایان همین کتاب که اشاراتی به اصول بین المللی اخلاق حرفه ای در روزنامه نگاری شده ، در بیان اصل چهارم از این اصول آمده است:

«اصل چهارم : شرافت حرفه ای روزنامه نگار

نقش اجتماعی روزنامه نگار اقتضا می کند که معیارهای عالی شرافت در این حرفه ، مشتمل بر حق روزنامه نگار برای خودداری از کار بر خلاف اعتقاد شخصی ، حق عدم افشای منبع اطلاعات و همچنین حق شرکت در روند تصمیم گیری در رسانه ای که کار می کند ، محفوظ بماند. شرافت حرفه ای به روزنامه نگار اجازه نمی دهد که به هیچ نحوی از انحا رشوه بپذیرد و یا برخلاف رفاه عمومی به ارتقای منافع خصوصی بپردازد. همچنین احترام گذاشتن به دارایی های معنوی و به طور اخص پرهیز از سرقت ادبی ،جزو اخلاق حرفه ای محسوب می شود

 گاهی فکر می کنیم سرقت فقط در چارچوب ذهني کليشه اي و قضايي خلاصه می شود و اگر متنی ، خبری ، گفته ای و کلامی را از جایی برداریم و منبع را ذکر نکنیم ، سرقت محسوب نمی شود.

 امور مرتبط با معصیت مستلزم زمان و مکان نیست و سرقت ( خواه ادبی یا غیر ادبی) همواره مورد نکوهش قرار می گیرد.

 اخلاق حرفه ای در روزنامه نگاری (مکتوب ومجازی) به ما اجازه نمی دهد که مطالب را بدون ذکر منبع درج کنیم.

برخی دوستان و همکاران رسانه ای منتظر هستند تا کسی بکارد و آنها بخورند چراکه توان تولید ندارند. گاهی همکاران رسانه ای به عمد یا به سهو مطالب و خبرهایی را از سایر رسانه ها کپی کرده و منبع آن را ذکر نمی کنند.

 روی سخن نوشته  با کسانی است که به عمد به کپی مطالب بدون ذکر منبع دست می زنند. در برخورد با این افراد که همکاران رسانه هستند هر یک دیگری را مقصر جلوه می دهد ، این می گوید از دیگری گرفتم و او منبع نزده بود و آن دیگری برعکس!

 سوال اینجاست اگر نمی توانیم برای رسانه خود خوراک تولید کنیم پس چرا اقدام به کار رسانه ای می کنیم؟

حال که کار برخی کپی کردن است آیا ذکر منبع تا این اندازه زجرآور و ملال آفرین است که هرگز آن را اعلام نمی کنند؟

  برخی از دوستان به حقوق مولف ، مصنف و پدیدآورنده وقعی نمی نهند، آندره موريو در اين خصوص مي‌نويسد : «حقوق معنوي مؤلف از زماني كه انسان توانست قلم و يا قلم موئي در دست بگيرد وجود داشته است». 

 جالب است بدانید حتی در قرون وسطی که از لحاظ فرهنگی ، عصر فقیری بوده ؛ کپی و استفاده از دسترنج ادبی دیگران نه تنها مورد شماتت اهل علم و ادب آن زمان قرار مي گرفت، خشم مردم را نيز برمي انگيخت.

دكتر حسين صفايي -حقوقدان- در گفت و گو با فصلنامه کتاب های اسلامی می گوید:مالكيت ادبي ـ هنري دقيقاً معادل حقوق مؤلف به كار مي‏رود. در فرهنگ فارسي، كپي‏رايت به حقوق مؤلف ترجمه شده است. يعني كپي در اينجا فقط نسخه‏ برداري و يا تكثير نيست بلكه به معناي تأليف و تأليف نيز در معناي وسيع آن يعني پديد آوردن يك اثر فكري است. حق اخلاقي به جنبه غيرمادي مالكيت آثار فكري مي‏گويند.

 اين حقوقدان ادامه مي دهد:حق مؤلف دو جنبه مادي و معنوي دارد. بهره ‏ها و ثمرات مادي و مالي آن مانند خريد و فروش، قرارداد چاپ و نشر مربوط به جنبه مادي است. امّا مسائلي مانند انتساب اثر به مؤلف، موافقت و رضايت نويسنده براي بهره‏ برداري از آن، مجاز نبودن تحريف و تغيير، واگذاري حق استفاده به ديگران به جنبه معنوي اثر مربوط است.

دکتر صفايي اين نکته را هم گفته که در دعاوي و محاكم اگر اثري در بعد مادي موجب ضرر و زيان را فراهم آورد و اين ضرر و زيان با تصرفاتي در حق معنوي آن قابل پيشگيري يا جبران باشد، باز نمي‏توان در آن تصرف كرد. به عبارت ديگر حقوق مادي و معنوي در دو قلمرو و با دو نوع تبعات، ثابت و مسلم است.

به گفته اين حقوقدان در فرانسه به حق معنوي، حق ولايت گفته مي‏شود. كسي كه اثري را تأليف مي‏كند همچون پدري است كه صاحب فرزند مي‏شود. اين فرزند را دوست دارد و اين فرزند به او تعلق دارد و پدر به همه شئون او ولايت دارد. نويسنده هم بر اثرش ولايت دارد و تمامي دخل و تصرفات بايد با اذن و اجازه او باشد.

 فقيهاني مانند امام خميني(ره) چون جنبه معنوي آثار فكري براي شان مسلم بود، فقط در جنبه مادي و مالي آن سخن گفته اند.

در پایان توجه برخي همکاران رسانه ای را که از مطالب توليدي ديگران بدون ذکر منبع استفاده مي کنند،به استفتائات مقام معظم رهبری در خصوص حقوق چاپ، تأليف و كارهاى هنرى معطوف می دارم تا شاید چراغ راهی برای آنان باشد. 


  • محمدحسين ملايي كندلوسيپاسخ به این دیدگاه 1 0
    چهارشنبه 20 بهمن 1389-0:0

    پيشنهاد ميكنم در اين باره نامه اي با امضاي همه خبرنگاران پاك سرشت به مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي مازندران داده شود تا در اين باره تصميمي گيري قاطع و روشني گرفته شود بلكه بعضي ها پا را فراتر گليم خود نگذارند.

    • چهارشنبه 20 بهمن 1389-0:0

      توجه شما و سایتهایی که خبرهای دیگران را بدون ذکر منبع می زنند و به روی مبارک هم نمی اورند و طلبکار هم هستند،به يک استفتا جلب ميکنم:
      بسمه تعالي حق انتشار خبر،گزارش خبري ،گزارش تصويري،مصاحبه، مقاله و مانند آن همانند حق تاليف جزء حقوق محترمه عند العقلاء است و براي پديدآورنده آن محفوظ است و لذا انتشار خبر يا مقاله و مانند آن بدون اجازه و رضايت صاحب اثر جايز نيست دفترمرجع عالي قدرحضرت آيت الله العظمي حسيني زنجاني دامت بركاته

      • قربانعلي مسافرپاسخ به این دیدگاه 0 0
        چهارشنبه 20 بهمن 1389-0:0

        با سلام خدمت شما همكار محترم
        اين مسئله اي است كه تا حدودي خبرنگار فعال استان هر روز با آن دست و پنجه نرم مي كنند.
        من هم در آمل با بعضي دوستان در وبلاگ و يا سايت هايي كه به قول خودشون اخبار تاپ دارند همين مشكل و دارم
        هرچه طي اين چندسال نوشتم جواب نداد.
        همين دو روز پيش به خاطر دو تا از مصاحبه هاي خود كه با چه سختي و مشقتي تهيه كردم با يكي از دوستان استان جرو بحث داشتم ايشان با كمال جسارت و اعتماد به نفس مطلب را به نام خود كار كرد و هيچ حرفي از خبرگزاري رسمي كه آن را پوشش داد ننوشت.
        در پايان از مسولان ارشاد استان به خصوص مدير كل محترم تقاضا دارم تا هرچه زودتر در خصوص اين دزدي ها و سرقت خبري چاره اي بيانديشند تا دست دوستان؟؟؟ از تلاش همكاران محترم دور باشد

        • سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

          ای خواخر...کو گوشی که بشتوئه!

          • رضایی رادپاسخ به این دیدگاه 0 0
            سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

            مطلب درخوري بوداین تذکر بجا ولازم بود.از نویسنده سرکار خانم تشکر می کنیم که یاداوری کرد اخلاق رسانه ای چیست.

            • وبلاگ نویسپاسخ به این دیدگاه 0 0
              سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

              نباید نگران کپی های بدون ذکر منبع همکاران تان باشید،چون آنهایی که باید بدانند میدانند و می شناسند انهارا.از وبلاگ من هم مطالبی را گاهی می گیرند و بدون حتی اسم من می زنند.چه می شود کرد؟

              • محمدحسين ملايي كندلوسيپاسخ به این دیدگاه 0 0
                سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

                اين معضل بزرگ در مازندران هم ديده مي شود و خودم يكي از كساني هستم كه سايتهاي مازندراني و كشوري و حتي برخي مطبوعات ، خبرهاي من رو بدون ذكر منبع خبرگزاري يا پايگاه خبري كه با آنها كار مي كنم را به نام سايت يا روزنامه خودشان درج و منتشر مي كنند و سر سوزني هم وجدانشان عذابشان نمي دهد.بخدا به دور از شرافت و انسانيت و ادب و شعور و اخلاق حرفه اي روزنامه نگاري و خبرنگاري است كه خبر خبرنگار ديگه رو بدون ذكر منبع و به نام خودشون منتشر كنند.كسي چه ميداند يك خبرنگار در چه شرايط مادي و روحي و رواني به دنبال خبر مي رود و چه رنج ها و سختي ها را تحمل ميكند و يا حتي تهمتها مي شنود.مطمئنا مطلب بسيار بجا و ارزشمند خانم فلاحي مورد انتقاد همان سايتها و روزنامه هايي واقع مي شود كه در جاي گرم و نرم نشسته اند و به سرقت اخبار خبرنگاران در سايتها و پايگاههاي خبري مشغولند.عليرغم تذكرات بسيار زياد اينجانب به سايتها و روزنامه مبني بر ذكر منبع خبر اما متاسفانه همچنان شاهد سرقت آشكار خبري از سوي برخي سايتها و روزنامه ها و نشريات هستيم كه بدون ذكر منبع آنرا منتشر مي كنند.جالب تر اينكه در جشنواره هاي مطبوعات و خبرگزاري ها هم براي آنها رتبه و جايگاه در نظر گرفته و از آنها تقدير مي شود. بنظر من بايد جشنواره هاي مطبوعات و خبرگزاريها در مازندران را تحريم كرد تا بلكه فكري به حال روزنامه نگاران و خبرنگاران زحمتكشي شود كه خبرهاي آنها مورد دستبرد عده اي واقع شده و بدون ذكر منبع به نام خودشان درج و منتشر مي كنند.كاش اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي مازندران دراين باره اقدام ويژه اي را انجام داده تا از اين پس خبرگزاريها يا پايگاههاي خبري كه بدون ذكر منبع خبر اقدام به انتشار خبر به نام خودشان مي كنند برخورد اساسي شود.

                • سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

                  از کپی پیست و نزدن منبع خبر بالاتر کتاب سازیست.بعضیها 3-4 تا کتاب را پیش هم می گذارند و کتاب می نویسند!یا مقاله یک نفر رو بالا و پایین می کنند وبه اسم خودشان می زنند

                  • سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

                    اخلاق اخلاق اخلاق...چیزی که در این زمانه نایاب است.

                    • سه شنبه 19 بهمن 1389-0:0

                      وچه این چن تا خط اخر اتا پچیک(گاف) هاکردی ها! چنده نصیحت هاکنم تره؟ جایزه هم که تره هدانه...اته کم قلم هواره دار...هی نتاجن..خا؟


                      ©2013 APG.ir