زنگ ها براي چه کسي به صدا درمي آيد؟
در انتقاد از زنگ هاي مختلفي که سالانه در کشور به صدا در مي آيد:گویی برای اثبات کارهای مان یا عادت داریم کلنگی بر زمین بکوبیم و یا همان کلنگ را در مقیاس چکش،بر صفحه ای فلزی بکوبيم تا زنگی نواخته باشیم/در کنار اين همه زنگ چرا زنگي براي کارگران نداريم؟(يادداشتي از کلثوم فلاحي،خبرنگار-ساري)
من خبرنگارم و سالانه شاهد به صدا درآمدن زنگ های فراوانی در مدرسه ها هستم. از زنگ مهر و زنگ امنیت و زنگ مقاومت بگيريد تا زنگ انرژی هسته ای ، زنگ بهداشت و درمان ، زنگ انقلاب ، زنگ پیوند اولیا و مربیان ، زنگ ولایت، زنگ تلاوت قرآن و همين طور زنگ بزرگداشت معلم، زنگ آمادگی در بروز زلزله و حوادث طبیعی ، زنگ تربیت بدنی، زنگ پژوهش ، زنگ بصیرت، زنگ همبستگی ، زنگ خلیج فارس، زنگ کتاب و... زنگ های بسیاری که در خاطرم نمانده اند.
زنگ هایی که صرفا به صدا درمی آیند و البته شاید تنها فایده ای که دارند فارغ شدن چند ساعته دانش آموزان از درس و کلاس باشد(ديده ام که در اين گونه مراسم چه احساس ذوق و شوقی به محصلان دست مي دهد.)
گویی برای اثبات کارهای مان یا عادت داریم کلنگی بر زمین بکوبیم و یا همان کلنگ را در مقیاس چکش ، بر صفحه ای فلزی بکوبيم تا زنگی نواخته باشیم و ضمانی بر اجرای وعده ها باشد.
واقعا"صرف نظر از شادی و خوشحالی دانش آموزان که ترجیح می دهند در هوای سرد و گرم در حیاط مدرسه به صف شده و شاهد اجرای برنامه نواختن زنگ باشند ، چه سودی عاید سایر افراد می شود؟
زنگ زدن های متوالی، بارها از سوی رسانه ها مورد انتقاد قرار گرفته، اما نکته اینجاست که در روزهای بزرگداشت شعرا و فرهيختگان گران قدرمان و برخی مناسبت های اين چنيني هیچ زنگی نواخته نمی شود.
بزرگترها به صورت نمادین ، زنگ را برای کوچک ترها به صدا درمی آورند اما میزان تاثیرگذاری این زنگ ها به چه اندازه است؟ گاهی حتی برخی از دانش آموزان نمی دانند به چه دلیل در صف ایستاده و منتظر زنگی هستند که به صدا در مي آيد!
اگر شاهد مراسم زنگ زنان(!)نبوده ايد،براي تان توصيف مي کنم؛ سه چهار یا پنج نفر در صف گارد پرچم ایستاده اند، فردی از جلو دستور حرکت می دهد، گارد پرچم حرکت ، گارد پرچم ایست ، نفر پرچم جلو، پرچم بالا ، گارد پرچم عقب گرد ، یک دو ، یک دو ...و افراد گارد پرچم بسیار تصنعی به اجرای این حرکات می پردازند.
سپس نوبت تلاوت قرآن است . سه نفر یا بیشتر مسئول حمل قرآن هستند.در مدارس دخترانه با چادرهای رنگی که انگار در همان لحظه چادرها را از پستو درآوده و با همان چین و چروک بر سر گذاشته اند و البته شاخه گل های مصنوعی هم در دست دارند و بسیار تصنعی تر از نفرات گارد پرچم حرکت می کنند و به جای نگاه به افق ، چشم ها را بر زمین دوخته اند.
بعد سرود ملی و زنگ زدن و سخنراني پشت سخنراني، گاهی هم دانش آموزان مقاله ای انشا گونه را به سرعت برق در پشت تریبون خوانده و صحنه را ترک مي کنند. جز تغییر موضوع و اسم زنگ ، در اجرای برنامه ها هیچ تفاوتی وجود ندارد!همه جا مراسم زنگ زنان(!)همين گونه است.
غرض مطلب آسیب شناسی نواخته شدن این زنگ ها و تاکید بر انجام ندادن این کار نیست.خواستم بگويم روزهای مهم تری هم در صفحه های تقویم وجود دارند.مثلا" هیچ اشکالی ندارد که به تعداد انبوه این زنگ ها ، زنگ کارگر را هم اضافه کنیم تا دانش آموزان بدانند که ما روز کارگر را ارج نهاده و به احترام آنها زنگی به صدا درمی آوریم.
بدین ترتیب دانش آموزان ما هم با روز زنان و مردانی آشنا می شوند که چرخ تولید اقتصاد را علی رغم همه سختی ها ، مشقات ، ناملایمات و نامهربانی ها می چرخانند.
کارگرانی که بعضا ماه ها حقوق دریافت نمی کنند اما باز هم کار می کنند تا چرخ صنعت از حرکت باز نماند.
کارگرانی که اشیا و لوازمی تولید می کنند که بعضي از آن ها هرگز قدرت خرید آن محصول را نخواهند داشت و جز دیده حسرت بر آنها باقی نمی ماند.
حالا که زنگ زدن ها نماد توجه دادن و اهميت کودکان ايراني به برخي مسايل است،بياييم زنگ ها را صورتي ديگر ببخشيم.مي توان براي قدرداني از زحمات کارگران،از همين زنگ کارگر شروع کرد.
- پنجشنبه 8 ارديبهشت 1390-0:0
دینگ دینگ دینگ...زنگ تفریحه!همه این زنگها برای تفریحه.ما اون موقع فقط زنگ تفریح داشتیم. الان 500 تا زنگ اومده واسه تفریح عده ای
- سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
کلثوم خانوم داره یک مسیری رو ایجاد می کنه که قبلاً ... اونو افتتاح کرده بود. آخه نمی شه که ... کاری بکنه کارستان و کلثوم خانوم از ساری بیکار بشینه و همینطور زار زار نیگاش بکنه. پس غیرت ساروی بودنش چی میشه. این مسائل نوشتنش حتی چندان کاری نداره که مثلاً بگه چند تا زنگ با هم صدا می کنند و دانش آموزان را و یک متلکی هم... که بله دسته ای رژه می روند که بروند تا پرچم را با زنگ ببرند بالا. و از آسمان هم ریسمانی ببافند و دم کارگران رو ببینند که مثلاً ثابت کنند این دولت است که حق و حقوق کارگران را نمی دهد و به تبع دولت بخش خصوصی هم این حق را بالا می کشه. خوب این چه نیازی به صدای زنگ داره و نمی شه جور دیگری این حرف رو زد که فردایش یک خانوم دیگه تقریضش نکنه و پس فرداش یکی دیگه و نتیجه ای که برای کارگر نداره هیچ امکان بیان دردها را از اونا هم می گیره. الآن وضعیت صنعت طوری شده که تولید با اتکاء به کارگر با توجه به دستمزدها به صرفه نیست و این تحریکات منجبر به بیکاری تعداد بیشتری از کارگران و پناه بردن سرمایه گذاران به سمت دستگاههای تمام دیجیتال و بی نیاز از کارگر صورت می گیرد. خاطر جمع باشید باید ما به دنبال حقی به نام آموزش برای کارگران خودمان قائل شویم که آنها را به نیروهها و منابع انسانی فنی تبدیل کند که خودبخود با ارتقاء سطح فنی آنان بدون نیاز به هیچ زنگی حقوق آنها واجب المراعات خواهد شد.
- سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
مازندنومه به نکته خوبی اشاره داشته.خوب است یک مطلب هم درباره بعضی همایشهای بیخود بنیسید که مثل زنگهای بیخود فقط پول به هرز میرود.
- سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
زنگ کارگر مهم تر است یا دفاع از حقوق کارگران؟ما امنیت شغلی نداریم.برادرم 14 سال در یک شرکت خصوصی کار کرد اخراجش کردند و مثل...انداختنش بیرون.زنگ به چه دردی می خورد خواهر من
- سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
ما زنگ نمیخواهیم.حقوق ما را سر وقت بدهند زنگ پیشکش.اخراج مان نکنند زنگ نمی خواهیم
- سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
جناب آقاي ملاحسيني،درود،براي ارسال مطلب و خبر مي توانيد از کادر ارسال مطلب/خبر در صفحه نخست،زير کادر نظرسنجي استفاده کنيد.ايميل مازندنومه هم در بخش زيرين صفحه نخست وجود دارد:info@mazandnume.com
با سپاس - سه شنبه 6 ارديبهشت 1390-0:0
سلام همکار محترم خانم فلاحی، اینجانب یکی از همکاران شما در غرب مازندران هستم. خواستم برای سایت شماخبر و مطلب بفرستم که دیدم آدرس الکترونیکی یا جایی برای ارسال مطلب وجود نداره و یا حداقل من ندیدم. بعد از پرس و جو، یکی از همکارانم در مرکز استان فرمودند که شما در غیاب مدیر سایت به امور سایت رسیدگی می کنید. از این رو مزاحم شما شدم که در صورت امکان آدرس الکترونیکی یا راهی برای ارسال اخبار و مطالب و... را به آدرس: pmt423@gmail.com یا pmt423@yahoo.com بفرستید. از همکاری صمیمانه جنابعالی و حوصله ای که برای رسیدگی به درخواست بنده صرف می کنید، متشکرم. ارادتمند: همکار شما مهران ملاحسینی خبرنگار رسانه های الکترونیکی و مطبوعاتی در غرب مازندران
- دوشنبه 5 ارديبهشت 1390-0:0
حالا میشود گفت که این خانم خانمای عرصه خبر و تحلیل و (اتش به پا کن)! میتواند هم به مسائل اساسی تری جز سریال پایتخت بپردازد...من که پیشتر به خودش گفتم ازادی قلم انجا معنا پیدا میکند که بنویسد پی کو ازادی ام؟
و راستی زنگها تا به کی بی صدا هستند؟