سیل هم نتوانست قانون جاذبه کلاردشت را برهم بزند
...خدا با مردم خونگرم و مهربان این خطه یار بود تا به مدد و اندیشه یک چوپان، سیل خروشان تلفات جانی به همراه نداشته باشد؛چوپانی که می تواند همانند ریزعلی الگو و سرمشق کودکان مان شود تا بدانند در بهشت گمشده هم مردی است که می تواند اسوه باشد.(يادداشتي از زهرا راه گل،خبرنگار-چالوس)
بهشت گمشده، هنوزم بهشته. حتی اگه طبیعت قشنگش زیر خروارها سنگ و گل و لای مدفون شده باشه. هنوزم می شه توش نفس کشید و یه دل سیر زندگی کرد. هنوزم میشه دلتنگی ها رو تو دشت و جنگلش دفن کرد. هنوزم می شه بهترین ترانه ها رو کنار رودخونه پرآبش نوشت؛حتی اگه رودخونه اش خروشان و عصیان گر بشه. حتی اگه سر ناسازگاری داشته باشه و بخواد نابودت کنه.
بهشت گمشده هنوزم بهشته، حتی اگه این بار غصه رو دلت بذاره، اشکتو دربیاره، بغض کنی و بخوای فریاد بزنی بازم بهشته...
****
کلاردشت که سال هاست از آن به عنوان بهشت گمشده یاد می شود، یکی از زیباترین و گردشگر پذیرترین مناطق کشور ماست که به دلیل برخورداری از طبیعت شگرف و بکر و همچنین آب و هوای مطبوع و دلپذیر با چشم انداز رویایی و همین طور مناطق توریستی، در طول فصول مختلف سال پذیرای خیل عظیم مسافران و گردشگران داخلی و خارجی است.
چه بسیارند هموطنان عزیز که به این خطه رویایی سفر کرده و جاذبه ها و زیبایی هایش را به چشم دیدند و چه بسیارند آنها که نام و آوازه کلاردشت را شنیده و در آرزوی دیدنش به آینده چشم دوخته اند.
این خطه بهشت گونه از شمال به دریای خزر و عباس آباد، از شرق به چالوس، از جنوب به قله تخت سلیمان تا محدوده گردنه کندوان و از غرب به الموت قزوین متصل است.
تاریخ گواه است که پیشینه این منطقه با توجه به اکتشافات صورت گرفته و آن چه که از مجموعه آثار تاریخی به دست آمده، آن را معطوف به اواخر هزاره دوم تا اواخر دوره ساسانی می دانند.
جام های سفالین، سیمین و زرین با نقوش مختلفی چون شیر، عقاب و ... با طراحی و فلزکاری های بی نظیر تاریخ پرپیشینه و غنی فرهنگی و هنری آن را به اثبات می رساند.
آب و هوای همواره خنک و مطبوع آن از جمله نقاط وجه تمایز کلاردشت با دیگر مناطق است. وجود قلل بالای 4000 هزارمتر از جمله تخت سلیمان با 4650 متر و نیز علم کوه با 4845 متر نیز همواره در تیررس کوهنوردان داخلی و خارجی بوده است و جالب این که یکی از هشت دیواره سخت گذر دنیا در شمال شرق این قله واقع شده است.
وجود یخچال های طبیعی و دائمی، رودخانه سردآبرود با چشم انداز و طبیعتی روح نواز، جاده های جنگلی از جمله جاده رویایی کلاردشت به عباس آباد، مجاورت قلل مرتفع علم کوه و تخت سلیمان و ... نیز از جمله جاذبه های این خطه محسوب می شود است،که هر يک به تنهايي قطب گردشگري محسوب مي شوند.
هرآنچه از کلاردشت بگوییم کم و هرآنچه نگوییم ظلم است. اما آنچه این روزهای بیش از هر زمانی ما را به کلاردشت -بهشت گمشده ایران زمین- معطوف می دارد،سیل مهیب و بی سابقه رودخانه سردآبرود است که رودبارک و روستاهایی چون ونداربن، اکاپل، شهرزمین، امیرچشمه و چندروستای دیگر حواشی آنها را در برگرفته و خسارات سنگینی به جای گذاشته است؛ اما خدا با مردم خونگرم و مهربان این خطه یار بود تا به مدد و اندیشه یک چوپان، این سیل خروشان تلفات جانی به همراه نداشته باشد؛ چوپانی که می تواند همانند ریزعلی الگو و سرمشق کودکان مان شود تا بدانند در بهشت گمشده هم مردی است که می تواند اسوه باشد و نام کلاردشت را سرافرازتر و استوارتر از گذشته به تاریخ پیوند بزند.
سودجویان آمدند و کندند و سنگ های تزئینی برداشت کردند و رفتند،بی آنکه نیم نگاهی به پشت سرشان بیندازند! برخی قلمرو رودخانه همیشه خروشان سردآبرد را نادیده گرفتند، ساختند و پرداختند، و بعضی خوش نشینی را به همیشه نشینی ترجیح دادند و نتیجه آن شد که نباید می شد.
حالا دیگر همه می دانند در کلاردشت چه حادثه ای رخ داده و نیازی به دوباره گویی نیست، اما بسیاری که نمی دانند سیل در چه نقطه ای جاری و منشاء و مبداء آن کدام نقطه بوده است، و این نبود آگاهی می تواند به توریسم و اقتصاد کلاردشت زیبا و گردشگری خدشه وارد سازد.
کلاردشت شهری است وسیع برخوردار از روستاهای رویایی که رودبارک یکی از آنهاست که البته بخشی از آن دچار خسران سردآبرود شده است و نیز چند روستای بالادست که علی رغم سیل زدگی به همت دلسوزان واقعی اش به روزهای گذشته بازمی گردند.
شهرکلاردشت و دیگر روستاهای آن همچنان پرتکاپو و سرزنده اند. تردد در خیابان ها چون همیشه ایام است و گردشگران بسیاری را پذیراست. انگار هیچ حادثه رخ نداده و این یعنی بهشت گمشده همچنان بهشت است.
جدا از تعلقات خاطر به این خطه سرسبز، رسالت خبری مان ایجاب می کرد تا از اولین روزهای بروز این حادثه در منطقه رودبارک حضور یابیم. هم سیل را ببینیم و هم عواقب سیل را. هم مردم آسیب دیده اما مهربان و فهیمش را ببینیم و هم حضور و تلاش چشمگیر مسوولان استانی و شهرستانی را.
رودبارک بسان میدان مبارزه برای هرچه بیشتر کوشیدن و دوباره ساختن شده بود. لذت بردن از بهشت گمشده یعنی همین، همین که تنهایش نگذاریم، دستش را بگیریم تا دوباره بايستد و چه زیبا این مهم آغاز و همچنان ادامه دارد.
نکته قابل توجه این منطقه پس از وقوع سیل دو نمای کاملا متفاوت از یکدیگر است. این سوی رودخانه سنگ های چندتنی روی هم انباشته و جاده ها ترک برداشته اند و آن سوی رودخانه چادرهای مسافران و گردشگران نصب و سفره های شان پهن است.
همچنان نوشیدن یک فنجان چای داغ در حاشیه سردآبرود می چسبد. شاید بگویند سیل آمده و خراب کرده و دیگر هیچ... اما آنچه در این چند روز به چشم دیدیم، وجود خودروهای با پلاک هایی حاکی از حضور مسافران از اقصی نقاط کشور بوده است. بر خود بالیدیم که بهشتی ماندیم. حتی سیل خروشان هم نتوانست قانون جاذبه رودبارک کلاردشت را برهم بزند.
چند روز رفتیم و ساعت ها بودیم و برگشتیم. مدیریت فرماندار پرتلاش، ایستادگی و خدمت شبانه روزی شهرداری و شورای اسلامی شهر را دیدیم. شهرداری از اقتصاد می گذرد و به جهاد فکر می کند و این همان عشق است، عشق به بهشت، گمشده ای در دل طبیعت. مظلوم اما سربلند.
تلاش شبانه روزی رانندگان ماشین آلات سنگین را دیدیم، خدمت بسیج و نیروی انتظامی را دیدیم، تکاپوی دلسوزانه هلال احمر و دستگاه های اجرایی استان و شهرستان را دیدیم، حضور و تلاش معاون استاندار و مدیران کل استان را دیدیم، و البته آنچه ندیدیم بی تفاوتی بود. همه آستین همت بالا زده عاشقانه کوشیدند.
خسارت سنگین است، گفتنش آسان اما 55 میلیارد تومان!! آمدند و شبانه روز تلاش کردند و آمار دادند، تلاش ها ستودنی است اما ساختن دوباره همت دولت را می طلبد.
سال جهاد اقتصادی است، پس جهاد دولتمردان می تواند اقتصاد تضعیف شده کلاردشت را پویا کند. اقتصادی که هم اکنون به همت مسوولان شهرستانی سرپاست.
نگاه ها به مسوولان کشوری و امیدمان به نماینده مجلس و استاندار است. اگر شعار ما توریسم و اقتصاد است پس به وعده و نامه و آمار اکتفا نکنید. بیایید، ببینید و تعبیر کنید هرآنچه را رویت کردید. همت کنید دوباره بسازیدش.
- يکشنبه 19 تير 1390-0:0
من هم موافقم اصلا كلاردشت گردشگري ندارد.گردشگري مثل تركيه است كه يك مسافري مي ايد خرج مي كند و بعد مي رود اينها مهاجرت است و جاذبه هاي كلاردشت نابود مي شود چون مناظر و جنگل نابود مي شود
- شنبه 18 تير 1390-0:0
من میگم این چوپان چه کار کرده. ایشون به توجه به صداهای زیرزمینی و ... وقوع سیل و پیش بینی کرده و با 110 تماس گرفت و اخطار داد که این سیل خرابی و کشته زیادی خواهد داشت. پلیس هم دست بکار شد و با سرعت به منطقه رفته و با بلندگو از مردم خواستند منازل و حواشی رودخانه رو ترک کنن. به همین دلیل سیل به این مهیبی خوشبختانه کشته نداشت.
- شنبه 18 تير 1390-0:0
آنچه در کلاردشت و در کل در مازندران به نام توریسم یا گردشگری نامیده می شود در واقع سکونتگاههای دوم است. گردشگری وقتی است که یک نفر غیر بومی برای چند روز به منطقه ای سفر کند، و خدماتی از قبیل خوراک ، مسکن، سرگرمی و ورزش و از این قبیل توسط بومیان -با سرمایه بومی یا غیر بومی - برای او فراهم شود. و حداقل بخشی از این درآمد در همان جا هزینه شود. این است گردشگری. حالا واقعیت کلاردشت و بسیاری از مناطق مازندران: گروهی ( به قول خودمان تهرانی ها) ملکی خردیند و ویلایی ساختند و هر از چند گاهی در آنجا اقامت می کنند. هنگام مسافرت به شمال از مرغ و گوشت تا پیاز و سیب زمینی و طالبی و خربزه و آب معدنی و ... را از تهران می خرند. گروه دیگر که هنوز ویلایی ندارند چند شبی را در ویلا یا خانه اجاره ای سر می کنند _ کمی در آمد برای بومیان - این گروه نیز اگر از قیمت های گزاف کالا در مازندران آگاه باشند از آب تا ذغال و مرغ و ... را دور ترک قبا از ورود به "تشگر خنه" تهیه می کنند.
بنابرین گردشگری مازندران تا تبدیل شدن به صنعت راه درازی را در پیش دارد. باید به جای تشویق ضمنی و صریح از خرید و فروش زمین به شکل فعلی ممانعت کرد. این کار اگر چه بازده فوری و بعضا موثر دارد اما در بلند مدت عوارض جبران ناپذیر متعددی دارد. تغییر ساخت جمعیتی، برتری آماری جمعیت موقت غیر ساکن، افزایش قیمت کالا و خدمات برای بومیان و مهمتر تخریب محیط زیست و.... - جمعه 17 تير 1390-0:0
نگفتین که این چوپان چی کار کرده؟