در شورخانه مبارکه چه خبر است؟!
-عضو سوم شورخانه:سايت چيه؟همون قلم به مزده؟! ؛ -عضو دوم شورخانه:خيلي خنده دار بود.اين آقا نمي دونه سايت چيه؟پس اون لب تاپ رو واسه چي از بلديه چي گرفتي؟بده جاش قاقا بخر! ؛ -عضو سوم شورخانه:آقاي رييس ببين چي ميگه؟باز من کتم رو درآوردم و يه چيز بهش گفتم ناراحت نشيد! (طنز مازندنومه)
راوي:يکي بود،يکي نبود.زير گنبد کبود،يک شهري بود پر از آدم هاي خوب و بد،مثل همه شهرها و آبادي هاي ديگه.مردم اين شهر همگي سرکار بودند و کارگري مي کردند،اما شد و کارخانه هاي آن جا ورشکست شد و مردم مجبور شدند يک نفر را به عنوان نماينده خود انتخاب کنند تا کارخانه ها را احيا کند.آن نماينده رفت و آمد و آمد و رفت ولي کاري از پيش نبرد.مردم شهر هم البته متوجه قضايا بودند.آن ها چند نفر ديگر را هم نماينده خود کرده بودند تا به اوضاع شهر برسند.اين چند نفر هم هي جلسه مي گذاشتند و حرف مي زدند.گاهي با هم دعوا هم مي افتادند و مشورت و شور شان کمي شور مي شد!
صحنه اول:داخلي،روز،اتاق شورخانه
-رييس شورخانه:خب بچه ها ساکت بنشينيد.امروز امتحان داريم.
-نايب رييس شورخانه:آقا اجازه،ما آمادگي براي امتحان نداريم،مي شه جلسه بعد امتحان بگيريد؟
-عضو هفتم شورخانه:نه آقاي رييس،به کوري چشم اين آقا همين امروز بايد امتحان بگيريد.
-رييس شورخانه:دعوا نيفتيد.امتحان شفاهي مي گيرم که راحت تره،آخه همه شما اهل حرف زدن هستيد و در عمل ناتوانيد.
-عضو سوم شورخانه:اگه مي شه راي گيري کنيد.
-عضو دوم شورخانه:نه آقاي رييس،زيربار نريد.اين ها 4 نفرند ما سه نفر،اگر راي بگيريد،ما مي بازيم و اون وقت امتحان بي امتحان!
-رييس شورخانه:بايد ديد آيين نامه چي مي گه.
-نايب رييس شورخانه:آقا اجازه،من قانون مجسم هستم.الان سال هاست عضو شورخانه ام.من اون موقع که بودم شما هيچکدام نبوديد.
-عضو دوم شورخانه:نه آقاي رييس،اين آقا هم جزو 4 تايي هاست،خودتان آيين نامه را تفسير کنيد که بالاخره ما امتحان بديم يا نه.
-عضو سوم شورخانه:آقا من بگم؟من ناسلامتي يه زماني رييس شورخانه بودم.
-عضو دوم شورخانه:شما ساکت باشي بهتره!ما رييس داريم خودش بلده چي کار کنه.
-عضو سوم شورخانه:تو بشين سرجات عمو!من خودم رييس بودم.از تو هم بلدترم.
-رييس شورخانه:آقايان ساکت باشيد.خبرنگارها حاضرند،مي روند مي نويسند.
-عضو سوم شورخانه:من عمرا" در حضور خبرنگارها امتحان بدهم.البته درسم رو خوندم اما تا اين قلم به مزدها هستند من امتحان نمي دم!
-نايب رييس شورخانه:من هم با عضو سوم موافقم.
-عضو چهارم شورخانه:اگر مي خواهيد امتحان بگيريد زودتر بگيريد که من کار دارم،بايد بروم نظافت!
-رييس شورخانه:امتحان مي گيريم.
-عضو سوم شورخانه:آقاي رييس ديدي؟ديدي؟شما روتون اون ور بود عضو دوم شورخانه براي من زبونش رو درآورد.
-رييس شورخانه:عضو دوم بشين،زبون درنيار!
-عضو سوم شورخانه(يواشکي):بخور،باز هم حالت رو مي گيرم!
-عضو دوم شورخانه:آقاي رييس،عضو سوم شکلک درآورد!به من گفت دماغ سوخته مي خريم!
-رييس شورخانه:عضو دوم و سوم کنار هم ننشينيد.يکي اين ور شورخانه بشينه، يکي ديگه يه ور ديگه!اگه شلوغ کنيد از شورخانه بيرون تون مي کنم.
-عضو چهارم شورخانه:من برم نظافت؟
-عضو پنجم شورخانه:من هم دست شويي دارم.برم؟
-رييس شورخانه:ولش کنيد اصلا".امروز امتحان نمي گيريم.وقت جلسه تموم شد.بريد جلسه بعد امتحان مي گيرم.هم کتبي،هم شفاهي،تا اون وقت با هم دعوا نيفتيد.
*صحنه دوم:بيروني،روز،دور ميدان شهر
-رييس شورخانه:خب بچه ها،امروز شما رو آوردم بيرون اردو.قبل از اين که خوراکي هاتون رو بخوريد بهتره چند پروژه رو به شما نشون بدم.
-عضو ششم شورخانه:آقا ما جلسه قبل غايب بوديم.پروژه چيه؟
-نايب رييس شورخانه:آقا رو،بعد از 6 سال هنوز نمي دونه پروژه چيه.پروژه اونه که کلنگ مي خوره اما هيچ وقت ساخته نمي شه.
-عضو دوم شورخانه:آقا اجازه،عضو سوم به من خوراکي نمي ده بخورم!
-رييس شورخانه:باز شما دوتا با هم دعوا افتاديد؟گفتم الان خوراکي نخوريد.بعد از بازديد مي ريم داخل پارک شهر مي خوريم.
-عضو چهارم شورخانه:آقا اجازه کنار رودخونه هم ميشه خوراکي خورد.پارک شهر پر مسافره،جا نيست.من همه جاي کنار رودخونه رو نظافت کردم،آلاچيق هم زدم.
-عضو دوم شورخانه:تو اول بگو چه جوري از بلديه چي تخفيف گرفتي بعد پشنهاد بده و از خودت تعريف کن.در ضمن اين پروژه اي که اومديم سرمايه گذارش به تعهداتش عمل نکرده.چند بار هم ريزش کرده و برق شهر رو قطع کرده.
-عضو سوم شورخانه:نه خيرم.اين پروژه بهترين پروژه شهره.من با سرمايه گذارش دوستم.
-عضو دوم شورخانه:مگه من با تو بودم؟باز تو خودت رو دخالت دادي؟من با رييس شورخانه بودم.
-رييس شورخانه:خب بچه ها از اين پروژه بازديد کرديد،حالا مي ريم پروژه ديگه رو بازديد مي کنيم.
-نايب رييس شورخانه:اگه زيرگذره من نمي آم.اونجه ترافيکه،راه بسته شده.
-عضو سوم شورخانه:من هم نمي آم.راه بندونه اونجا.
-عضو دوم شورخانه:اما به کوري چشم عضو سوم شورخانه من مي آم.بريم آقاي رييس.
-عضو پنجم شورخانه:به نظر من بايد راي گيري بشه.
-رييس شورخانه:باشه راي مي گيريم که بريم اونجا يا نه؟
-عضو چهارم شورخانه:فقط زودتر راي گيري کنيد،من نظافت دارم.
-عضو دوم شورخانه:من به حقوق خودم آشنام.آبستراکسيون مي کنم.بايد بريم.کوتاه نياييد آقاي رييس.چه معنا داره شما تحت تاثير نايب رييس و عضو سوم شورخانه باشيد؟
-عضو سوم شورخانه:مي بينيد آقاي رييس،اين عضو دوم شورخانه روش زياد شده،همه اش هم به خاطر اين خبرنگار قلم به مزده که بهش پول مي ديد تا شما رو بالا بالا ببره!من رفتم.
-رييس شورخانه:کجا مي ري عضو سوم؟اردو تموم نشده؟حرفت رو زدي جوابش رو هم بشنو ديگه؟!چرا قهر کردي و رفتي؟
-عضو دوم شورخانه:اين هميشه همين جوريه.آدم حسابش نکنيد آقاي رييس!
-عضو چهارم شورخانه:من برم نظافت؟دير شد!
-رييس شورخانه:تو حرف ديگه اي غير از "برم نظافت" بلد نيستي؟تو هم برو.اردو رو همين جا تموم مي کنيم.حالاخوراکي هاتون رو دربياريد بخوريد.
*صحنه سوم:داخلي،روز،دفتر بلديه خانه
-رييس شورخانه:امروز جلسه مهمي با بلديه چي داريم.همه حاضرند؟چرا عضو چهارم نيومد؟
-نايب رييس شورخانه:فکر کنم رفته نظافت.با تاخير مي آد.
-عضو دوم شورخانه:اون تخفيفش رو گرفته از بلديه چي،واسه چي بياد!؟
-عضو سوم شورخانه:اين قضيه بايد در کميسيون ما بررسي بشه،به عضو دوم ربطي نداره!
-عضو دوم شورخانه:تو مف ات رو بکش بالا! آيين نامه مي گه تخفيف بايد در کميسيون ما بررسي بشه!
-نايب رييس شورخانه:آقايان دعوا نيفتيد.به نظر من بايد بررسي بشه چرا ما رو از کميسيون ماده صد و اين ها بيرون کردند و اون جا حق راي نداريم؟اين قضيه مهم تره!
بلديه چي:به نفع ما شد ديگه.خيلي شماها دخالت مي کرديد.دمشون گرم.
-رييس شورخانه:بعدا"به اين قضيه هم مي رسيم.موضوع جلسه امروز ما چيه؟اين روابط عمومي شورخانه کجاست؟
-بلديه چي:اگه اون کارش رو بلد بود که من نگهش مي داشتم.بريد سايت تون رو ببينيد،دو ساله به روز نشده!عکس هاش مال عهد بوقه!
-عضو سوم شورخانه:سايت چيه؟همون قلم به مزده؟!
-عضو دوم شورخانه:خيلي خنده دار بود.اين آقا نمي دونه سايت چيه؟پس اون لب تاپ رو واسه چي از بلديه چي گرفتي؟بده جاش قاقا بخر!
-عضو سوم شورخانه:آقاي رييس ببين چي ميگه؟باز من کتم رو درآوردم و يه چيز بهش گفتم ناراحت نشيد!
-عضو پنجم شورخانه:ببين برادرعضو سوم،اين عضو دوم برات شکلک درآورد.من ديدم.اين جوري کرد:(دست ها لرزان بغل گوش و زبان رو به جلو و کشيده)
-عضو سوم شورخانه:ديگه اين آقا شورش رو درآورده!همه اش تقصير اون خبرنگار قلم به مزده! اصلا" چه معنا داره جلسه علني باشه؟راي بگيريد جلسه غيرعلني بشه وگرنه من قهر مي کنم مي رم.
-رييس شورخانه:باز کجا آقاي عضو سوم؟جان من قهر نکن ديگه.با بلديه چي جلسه مهمي داريم.
-بلديه چي:آقا جلسه از رسميت افتاد.عضو ششم سرما خورده و نيومده،عضو چهارم رفته نظافت،عضو سوم قهر کرده و عضو دوم هم داخل جلسه داره چت مي کنه!
-نايب رييس شورخانه:با اجازه آقاي رييس،من مي گم ما بايد به کار بلديه چي نظارت کنيم يا بلديه چي به کار ما؟!در ضمن ماده صد چي شد بالاخره؟حق راي ما کجا رفت؟
رييس شورخانه:آقا من سرم درد گرفت.جلسه تعطيله.تو صورتجلسه بنويسيد 6 ساعت حرف زديم تا کميته انطباق گير نده.همه به آدم گير ميدن.شانسه والله!
*راوي:خب،در اين شورخانه مبارکه باز هم صحنه هاي ديگري هم اتفاق افتاد و مي افتد که موکول مي کنيم به آينده. اگر هم ما نبوديم خبرنگار قلم به مزد حاضره که براي شما روايت خواهد کرد.بالا رفتيم دوغ بود،پايين اومديم ماست بود،قصه ما تا حدودي راست بود!
***
طنزهاي پيشين مازندنومه را در اين لينک ها بخوانيد:
-الو...من فلانيم! http://www.mazandnume.com/?PNID=V12212
-من به مجلس مي روم http://www.mazandnume.com/?PNID=V12221
-ميان کاله حق مسلم ماست! http://www.mazandnume.com/?PNID=V12336
-استاندار در روز خبرنگار امسال کدام خاطره اش را تعريف مي کند؟ http://www.mazandnume.com/?PNID=V12425
-خبر بيارها و خبرنگارها و مديرمسئول شون! http://www.mazandnume.com/?PNID=V12457
-"خاتون" شعر ما 5 حرف داشت،اما حرف نداشت! http://www.mazandnume.com/?PNID=V12496
-دکتر نامزديان وارد مي شود! http://www.mazandnume.com/?PNID=V12539
- دوشنبه 28 شهريور 1390-0:0
دقیقا زدید به هدف.حال کردم جان شما.بی زحمت سراغ شورخانه های دیگه هم برید که شورش رو درآورده اند!مثل ساری
- يکشنبه 27 شهريور 1390-0:0
طنز بامزه ای بود.
- يکشنبه 27 شهريور 1390-0:0
از لطافت طنز بالا تشکر میکنیم.همچنین از انتقادپذیری اعضای شورا هم تشکر میکنیم که پذیرای انتقادها در قالب طنز هستند.
- شنبه 26 شهريور 1390-0:0
ما كه متوجه مشورتي در شوراخانه نشديم تا به تصميم بيانجامد.
- شنبه 26 شهريور 1390-0:0
هم حنديديم و هم ناراحت شديم. خنده از جهت طرز نوشتن و ناراحت از جهت اينكه منتخبان مان چه كسانياند!
- شنبه 26 شهريور 1390-0:0
اقليت شوراها كه خبرنگارا هستن اين طوريه. معلوم نيست بقيه چي مي گذره.
- شنبه 26 شهريور 1390-0:0
به نظر مي آيد زبان طنز، بهتر از يك گزارش، جذابيت دارد. ممنون از لطفتان.
- جمعه 25 شهريور 1390-0:0
اگه خبرنگار شما هر هفته به جلسه...بره قطعا شورخانه تا انتخابات بعدی تعطیل می شه، اونوقت خبرنگار شما مسبب همه چیز می شود،نون شان را می برید و باعث می شوید آن ها ... و... شوند