از هر ايراني 43 هزار تومان سرقت شده است!
هر عاقلی درمییابد که اختلاس بزرگ بانک صادرات،کار یک نفر و دو نفر نیست،پای شبکهای در میان است. در ضمن، به قول خانم آکرمن، بررسی تجربهی فساد در جهان نشان میدهد مدیران میانی بدون اجازهی مدیران ارشد و مدیران ارشد بدون همکاری مدیران میانی فساد نمیکنند.(يادداشتي از دکتر محمد فاضلي،عضو هيئت علمي دانشگاه مازندران)
چهار سال پیشتر ده میلیون تومان وام برای خرید خودرو دریافت کردم و هنوز اقساطش را میپردازم. دو روز که از موعد پرداخت قسط میگذرد، سیل پیامکهای بانک شروع میشود و ظرف پانزده روز به ضامن محترم – پدرم – زنگ میزنند که فلانی اقساطش دیر شده است.
در سیستمی با این حد از دقت و ظرافت، سه هزار میلیارد تومان اختلاس میشود. رقم آن قدر بزرگ است که به مخیّلهی آدم نمیگنجد چگونه میشود این مبلغ را در ظرف چند سال اختلاس کرد و سیستم امنیتی، اقتصادی و ... تازه خبردار شدهاند.
هر عاقلی درمییابد که این اختلاس کار یک نفر و دو نفر نیست، پای شبکهای در میان است. در ضمن، به قول خانم آکرمن، بررسی تجربهی فساد در جهان نشان میدهد مدیران میانی بدون اجازهی مدیران ارشد و مدیران ارشد بدون همکاری مدیران میانی فساد نمیکنند.
وقتی فساد بزرگ است، این همکاری نیز تنگاتنگتر است. البته این چیزهایش به من ربط ندارد. قوهی قضائیهای هست مدعی استقلال و عدالتورزی که امروز برای این پرونده مسئول و سخنگو هم تعیین کرده و مثل همیشه با دقت رسیدگی میکند و پاسخگوست. حرفم چیز دیگری است.
در سایتها نظرات مردم دربارهی این اختلاس و راههای مبارزه با آنرا میخواندم. خیلیها یاد افسانهی اون شاطر نانوایی که رضاخان داخل تنور کرد افتاده بودند (اعدام و تنبیه و ... برای ترساندن مجرمان). بعضیها سازمانهای نظارتی را به چالش کشیده بودند. برخی ضعف ایمان و اخلاق را یاد کرده و از زوال اخلاقی جامعه گفته بودند. اما به زعم من چارهی کار «دموکراسی» است.
دموکراسی یک صورت حداقلی دارد یعنی آدمهایی جمع شوند و رأی بدهند و کسانی را بر مسند قدرتی بنشانند. اما این فقط دموکراسی انتخاباتی است، تازه اگر در چند و چون انتخاباتش شبهه نباشد و بی غل و غش برگزار شود. اما این حداقلیترین صورت دموکراسی است و البته فوایدی دارد. اما دموکراسی واقعی، برابری همگان در همهی حقوق است و برخی حقوق، زمینهی مبارزه با فسادند.
1.حق پرسیدن. آنها که رأی میدهند و انتخاب میکنند حق پرسیدن را از خود به نمایندهشان واگذار نمیکنند. همگان حق دارند به یکسان دربارهی هر چیزی در عرصهی عمومی بپرسند و محقاند از هر مسئولی شنیدن را انتظار داشته باشند.
2.حق دانستن. تنها معدود دانستنیهایی هستند که محرمانهاند و عمیقاً با امنیت ملی ارتباط دارند. وقتی دایرهی دانستنیها محدود شود، حق دانستن ضایع شده و عرصهی فساد گسترده میشود.
3.حق اعتراض کردن. اگر بپرسید، بدانید ولی نتوانید به آنچه ناخوشایند میدانید اعتراض کنید، دموکراسی محقق نشده است.
جامعهی ما از این وجوه دموکراسی بهرهای کافی ندارد و لاجرم فساد سراپایش را در خود غرق کرده است.
میدانید چرا میگویم سراپا در فساد غرق شدهایم؟ تصور کنید یک روز صبح وقتی آفتاب طلوع میکند، هر یک از هفتاد میلیون ایرانی ببینند 42857 تومان از او سرقت کردهاند.
دزدانی آمدهاند و از هر ایرانی این مبلغ را دزدیدهاند. کلانتریها غوغایی خواهد شد و روزنامهها طوفانی به پا میکنند، و مردم سراسیمه میشوند که چه دزدان قهاری بودهاند و با این وضع، چه تضمینی هست که شب آسوده سر بر بالین گذاریم.
در آن وضع، همه میپرسند آیا فساد همه جا را نگرفته است که دزدان چنین بیمهابا از همهی خانهها سرقت کردهاند؟
عدد 42857 حاصل تقسیم سه هزار میلیارد تومان به هفتاد میلیون نفر است. آری از خانوادهی سه نفری من قریبب 129 هزار تومان سرقت شده است و از خانوادهی شما هم به همین ترتیب، و دموکراسی حکم میکند که ما بپرسیم، بدانیم و اعتراض کنیم.
اگر به چنین وضعیتی رسیدهایم، نتیجهی انبوهی از رعایت نشدن حق پرسیدن، دانستن و اعتراض کردن است.
پیچاندن گوشها، دعوت مردمان به تقوا، تقویت دستگاههای نظارتی، سخنرانیهای آتشین، حلوا حلوا کردن مردم در سخن، و هزار راه بیحاصل رفته که بسیار آزمودهایم و آزمودهاند، دردی دوا نمیکند. دردهای سهمگین ما را جز دموکراسی با همهی لوازمش، درمانی نیست. و این البته شرط لازم است، و آغاز راه، شروط کافی داستان دیگری است.
- پنجشنبه 31 شهريور 1390-0:0
خيلي عالي بود احسنت به دقت و جسارت نگارنده مطلب
- سه شنبه 29 شهريور 1390-0:0
باسلام چون دردریافت گرفتن بیشترباج سبیل اختلاف داشتند دزدیشان برملاشد
- دوشنبه 28 شهريور 1390-0:0
ای بابا 43 هزار تومنم شد پول؟ باهاش یه کفش بخری 2 ماه بیشتر نمی تونی بپوشی
- يکشنبه 27 شهريور 1390-0:0
43 هزار تومان مشابه یک ماه یارانه هر ایرانیست.من پولم رو میخوام!!
- يکشنبه 27 شهريور 1390-0:0
با این پول اگر به چرخه اقتصاد کشور درمیامد چه کارها که انجام نمیشد؟!نظارت ما باید کتاب شود و در دانشگاههای دنیا تدریس شود!!!آخر نظارت و قانونیم.
- يکشنبه 27 شهريور 1390-0:0
دزدی و اختلاس! اونم اونم در پاکترین دولت کره زمین و احیانا اسمان!؟شوخی میکنید؟ تو ای عدالت کجایی.که رخ نمی نمایی