مازندنومه،یادداشت ارسالی کاربران(1):پربیراه نیست اگر بگوییم هنوز خیلی از سیاسیون، بهشهر را به سیلی نماینده منتخب مردم این شهر بر گونه نماینده فقید کنگاور مرحوم نظری نیا می شناسند.

 سخنانی فاقد ادبیات مرسوم مسوولان و مدیران ، به کار بردن کنایه های عامیانه و گاه غیر ادبی و پرخاش های بی مورد و زننده ، تصاویر باقی مانده مردم بهشهر از فردی است که این روزها پسرش با مستمسک قرار دادن آن ویژگی ها ، می خواهد قبای جانشینی پدر را به تن کند و با استفاده از خلعت افتخارات دوران نمایندگی جمشیدی پدر ، ردایی پر و پیمان برای خود واطرافیانش بدوزد.

 تحلیل موشکافانه و بررسی دقیق این اقدامت نشان می دهد که بخش زیادی از این کارها نه تنها در آن زمان اجرا نشده بود،در حال حاضر نیز قابلیت اجرای صحیح را ندارد و به نوعی همچنان نیمه کاره و ناتمام است.

 بیان عملکردی تحت عنوان " تصویب سد گلورد" به چه معناست ؟ کدام عقل سلیمی می تواند بپذیرد که پروژه ای که قدمتش چند سال دیگر به نیم قرن می رسد در زمان وکالت جمشیدی پدر به تصویب رسیده باشد؟

 نمی خواهیم عنوان دروغ گویی را بر این شاهد مثال بگذاریم اما اگر نام این مطلب دروغ و اشاعه آن نیست پس چه عنوانی برازنده آن است ؟

تعطیلی پروژه سد گلورد از زمان نمایندگی جمشیدی پدر به دلیل بی کفایتی در خصوص جذب بودجه لازم اتفاق افتاده است.

 بازگشایی کمربندی نکا و بهشهر دیگر عملکرد مورد اشاره جمشیدی پدر است که جمشیدی پسر از آن به عنوان افتخار دوران نمایندگی پدر یاد می کند .

مطلعان آگاهند که در روز بهره برداری از این دو کمربندی، مسوول وزارت راه و ترابری وقت با تعجب از چگونگی بهره برداری از این طرح های نیمه کاره ، خطرات فراوان بازگشایی شتاب زده و غیر کارشناسی آن ها را گوشزد کرده بود اما نماینده داستان ما بدون توجه به این هشدارها با چهره ای عصبانی و طلبکارانه فریاد کشیده بود وقنی من می گویم این طرح باید بهره برداری شود دیگر دلیل مقاومت شما چیست ؟!

 نواقص فراوان این کمربندی ها شامل نداشتن روشنایی مناسب ، فقدان پل های ورودی در کمربندی نکا و تغییر احداث تقاطع های همسطح به دور برگردان تلفات مالی و جانی فراوانی را به مردم این شهرها تحمیل کرد اما مشخص نیست با چه برهانی هنوز از این طرح ها به عنوان افتخار دوران نمایندگی یاد می شود؟!

 کسانی که از دور دستی بر اجرای طرح های عمرانی دارند به خوبی آگاهند که پس از اعلام بهره برداری از طرح ها و پروژه ها ، هر چند با عنوان بهره برداری موقت ، دیگر پیمانکار و مجری طرح ، مسوولیتی در قبال حوادث و مشکلات آن ندارد.

این موضوع در شرایطی گریبانگیر کمربندی های بهشهر و نکا شده است که تلاش های فراوان صورت گرفته در سال های اخیر برای تخصیص اعتبار خاص به منظور تجهیز این مسیرها به سیستم های روشنایی و احداث تقاطع های همسطح فقط به یک جواب ختم شده است " این کمربندی ها قبلا افتتاح شده است !"

 مجالی برای بررسی دقیق عملکردهای جمشیدی پدر نیست اما شواهد نشان می دهد جمشیدی پسر نیز در بحران آفرینی و ایجاد جنجال های غیر واقعی و کذب ، ادامه دهنده مسیری است که نتیجه آن چیزی جز "خسره الدنیا و الاخره" نیست .

 رسیدن به افتخار جانبازی ، لذتی بس بزرگ و جاودانه است اما چرا در شرایطی که نمانیده فعلی مردم بهشهر در مجلس ، نشانه های جانبازی را در ظاهر سربلندش همواره به همراه دارد و از آن به عنوان بهترین خاطره دوران جوانی اش یاد می کند،جمشیدی پسر جانباز بودن خود را صفتی متمایز از دیگران می داند و از آن به عنوان " وجه تمایز خود از دیگران " یاد می کند!

 بدون تردید شان و جایگاه مردم وفادار و صبور بهشهر بسیار بیشتر از آن است که عده ای بخواهند با ترفندهای ناجوانمردانه آن ها را به سمت خود ترغیب کنند.

 اگر چه فرصت کوتاهی تا زمان برگزاری انتخابات باقی مانده است اما از تلاش های خود برای بررسی موشکافانه و دقیق افرادی که با وصله ها و پینه های ناجور و نادرست خود را به مردم چسبانده و به دنبال رسیدن به منافع و مطامع دنیایی هستند دست نخواهیم کشید .

در مورد خصوصیات دیگر پدر و پسر هم مشترکاتی سر زبان هاست که بی جواب مانده است، اولا چرا خود جمشیدی پدر ثبت نام نکرده؛ دلیل عدم ثبت نام و ماجراهای پرونده قضایی ایشان چه بوده است؟علت عزل پسر از شبکه بهداشت هم بی جواب مانده است.

البته انتظار پاسخ نداریم همانگونه که پدر بسیاری از سؤالات را بی جواب گذاشت.

***

مازندنومه،یادداشت ارسالی کاربران(2):

اخلاق پردازان اخلاق ستیز!

 این روزها مازندرانی ها شاهد هنجارشکنی بی وقفه از جانب کسانی اند که با عناوین فرهنگی و ارزشی، نامزدهای رقیب انتخاباتی، سیاسیون و مدیران ارشد استان و شهرستان را با توهم تخلف به باد تهاجم گرفته و با طرح مسائل واهی و انعکاس گسترده رسانه ای، با آبروی آنها بازی کرده و هر آن چه که توانستند، نثار رقبای انتخاباتی و متخلفان خودساخته نمودند!

 در حالی که می دانیم و می دانند که تخریب و تهاجم به ماهیت نامزدهای تأیید صلاحیت شده ارزشی و ولایی، تهاجم به اعتماد شورای نگهبان و هیئت های اجرایی و نظارت و نیز تهاجم به شعور مردم در مرحله اهم و مهم کردن برای رجحان بخشیدن اصلح بر صالح است که متاسفانه توسط ارزشی نماها باب شده و در بدترین شکل ممکن، به پایمال کردن ارزشها و قانون شکنی های محرز می پردازند!

 چقدر ناپسند است که کسانی از مرزهای اخلاق عبور می کنند که با اتکا به سوابق ارزشی خود، همه رقبا را به بداخلاقی متهم کرده و حالا موجبات حیرت و تأسف ناظران سیاسی را فراهم آورده و ارزیابی نسل نو را از صحت ادعا و عمل نسل گذشته، خدشه دار می کنند!

 در این میان با دلایل کاملاً معلوم، اولویت تخریب مشخصاً متوجه آقایان شجاعی و دکتر مقیمی نمایندگان محترم مردم شریف حوزه های انتخابیه ساری ومیاندرود و بهشهر-نکا-گلوگاه شده است و این خود حاکی از آن است که اولاً رویکرد عمومی مردم به این دو نماینده مجلس هشتم بسیار جدی و به همین خاطر برای آقایان بسیار نگران کننده است و ثانیاً این رقبای ناامید مثل همه ورشکسته های سیاسی دریافتند که تنها راه برون رفت از این بن بست، ترور شخصیت رقباست؛ اگر چه به تجربه دریافته اند که مردم به نامزدهای انتخاباتی تخریب شده، رویکرد مضاعف داشته و مظلومیت شان را جبران می کنند، اما باز هم بر طبل لجاجت می کوبند!

 سؤال اساسی امثال بنده این است که آقایان با آن همه ادعای ولایی بودن، با چه توجیهی به این گونه تخریب ها متوسل می شوند ، در حالی که می دانند که این عمل زشت و سخیف، هم با رهنمودهای مقام معظم رهبری، هم با قانون انتخابات و هم با اخلاقیات اجتماعی در تعارض مشهود است؟!

 نامه پراکنی به مقامات، پاچه گیری از سایت های فعال، ارائه تیترهای مخرب، انتشار عکس های معمولی از رقبای انتخاباتی با زیرنویس های تخریبی، سمپاشی و هوچی گری و لاابالی گری و ده ها اقدام دیگر را هرگز نمی توان با یدک کشیدن اقاب ارزشگرایی، اصولگرایی و ولایتمداری توجیه کرد!

 ان شاءالله خدای بزرگ و متعال عاقبت آقایان را ختم به خیرگرداند!