تنهاترین رهبر
به بهانه میلاد امام علی(ع)؛او کسی است که درد مظلومان را عمیقاً می فهمد و می گوید انسان ها را برای انسان بودن شان دوست دارد. زندگی می کند به امید اینکه زندگیش جهاد در راه خدا باشد، حتی لحظه ای که در بستر خواب آرمیده است.
مازندنومه؛یادداشت مهمان،شهناز اشرفی،فریدون کنار:می خواهم از علی بگویم، زبان قاصر است و واژه ها نامنظم.عرق شرم بر چهره ام می نشیند و دستانم می لرزند.مرا چه به وصف مولای مان علی (ع)؟
چنان حرارتی تمام وجودم را فرا می گیرد که رخم به سرخی می گراید. کسی که فقط خدا می داند کیست. بر روی زمین راه می رفت و آسمانی می زیست.
نگاهش ماورا را می کاوید. دنیا رابرای آخرت می خواست. چاه حفر می کرد، درختان خرما را می کاشت و آبیاری می کرد و آن ها را فدای یک لبخند یتیمان می نمود.
چه بگویم و چه بنویسم، از مردی که مانند ما نبود، گرچه در دنیای ما حرکت می کرد. او که در زمانش و زمان های بعد نیز کسی حتی جمله ای از حرفهایش را نمی فهمید، لذا با چاه درد دل می کرد.
هیچکس همتای او نبود، عدل همان علی است و با او معنا پیدا می کند.
علی مرکب دار اسلام است و شمشیرش را جز برای خدا به حرکت در نیاورده است. قلبش مالامال از احساس به بنده های خداست و پیوند خورده است با دردهای روحی بینوایان و یتیمان.
کسی که درد مظلومان را عمیقاً می فهمد و می گوید انسان ها را برای انسان بودن شان دوست دارد. زندگی می کند به امید اینکه زندگیش جهاد در راه خدا باشد، حتی لحظه ای که در بستر خواب آرمیده است و گرنه نمی خوابد، بیدار است و در نخلستان ها با سوز و گداز از گناهی که نکرده استغفار می کند وبه حال دردمندان می گرید و نجوا می کند.
در زمان قضاوت هم چون کوهی سنگین و استوار، محکم برجای خود ایستاده است و طوفان های سهمگین نیز نمی تواند او را ارزنی جابه جا کنند.
قضاوت می کند به حق، چنان که خدا در جایگاه قضاوت است، عده ای ناراحت از او، عده ای خوشحال از قضاوتش .
چه بسیار آزرده دلان و سوته دلانی که فقط در زمان علی (ع) خنده بر لبان شان جاری شد و عدل را برای اولین بار باتمام وجود احساس کردند و هم اوست که در اوان نوجوانی و جوانی در مجلس بزرگان پس از هر بار پرسش پیامبر (ص) که آیا کسی می خواهد بعد از من وصی و جانشین شود؟ دستش را بالا برده و آمادگی خود را اعلام می کند. در حالی که ریش سفیدان و بزرگان زیادی جلوس کرده بودند ،آنان نمی شنیدند و حق را نمی دیدند، آن قدر سیم و زر به هیکل های مادی خود انباشته کرده بودند که روح شان همانند جسم شان وزین شده بود و فراتر از زمین نمی رفت، در افکارشان چیزی جز چریدن زمین و ضربه کردن شکم شان نبود،وای بر چنین مردمانی....
وچه صبور بودند پیامبران و امامان که باید با آدمیانی از این قبیل معاشرت کنند و همسایه شوند و از همه سخت تر راهبر آنان باشند و همین است که علی (ع) تنهاترین مرد دوران سر در چاه می گماشت و با انعکاس صدای خود گفتگو می کرد، گویی سنگ صبور علی، همان خود علی است.
- چهارشنبه 17 خرداد 1391-0:0
از واگويه هاي خانم اشرفي بسيار خوشحال شدم. اميدوارم كه براي هر مناسبتي مطلبي داشته باشند. توفيق روزافزونش آرزوي ماست.