تعداد بازدید: 3157

توصیه به دیگران 4

پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0

آن چه مردم درون تاکسی ها می گویند!

از اقتصاد تا سیاست در تاکسی ها/برای بهره بردن از فضای جنگلی و زیبای منطقه چهاردانگه ساری از محور سمنان آمدیم. در مسیر سه ماشین حمل زباله را پشت سر گذاشتیم که متاسفانه بوی نامطبوع آن بسیار آزار دهنده بود،به طوری که نتوانستیم از هوای سالم و پاک این منطقه استفاده کنیم و ترجیح دادیم به سرعت این منطقه را ترک کنیم.


مازندنومه،اعظم کردان:تا به حال شده به حرف ها و گفت و گوهایی که درون تاکسی بین مسافران رد و بدل می شود دقت کرده باشید؟! حرف هایی که گاهی اوقات شما هم در آن سهیم می شوید و نظرات خود را بیان می کنید .یشتر این حرف ها و درد دل ها،مسایل عینی است که در جامعه وجود دارد.

در روزهای اخیر به حرف ها و نظرات مسافران تاکسی بیشتر دقت بیشتری کردم و به این نتیجه رسیدم که هر کدام از این افراد شاید به ظاهر انسان های معمولی با مشغله های خاص خودشان باشند، ولی در باطن مسایل جامعه و نحوه عملکرد مدیران و روسای شهر را با دقت پیگیری می کنند.

*یک روز بارانی، مسیر میدان ساعت به بلوار خزر:

-مسافراول: پاییز زود رسیده ، ببینید هنوز از تابستان مانده و هوا چه بارانی شده ، حتما سرما زودتر می رسه.

- مسافر دوم(در حال خواندن روزنامه):هوای بارونی یک طرف، آب گرفتگی خیابان ها هم یک طرف! هر وقت بارون می آید نمی شه از خانه بیرون آمد،باید چکمه همراه خودمان داشته باشیم! آقایان هر وقت بارون می آید یادشون می افته آب گرفتگی خیابون ها برای مردم مشکل ایجاد می کنه و بعد از اون جلسه و نشست و حرف پشت سرهم تا اینکه فصل بارندگی تمام می شود و پرونده آبگرفتگی هم می افتد به سال بعد، و این دور تسلسل همچنان ادامه دارد.

 -خواستم بگویم شهردار شهر اعلام کرده برای جلوگیری از آب گرفتگی خیایانها نیاز به اعتبار ده میلیاردتومانی داریم که به مقصد رسیدیم و پیاده شدیم.

* مسیر میدان شهدا به خیابان قارن:

 دو خانم و یک آقا سوار تاکسی شدند، رادیوی تاکسی روشن بود و مجری با هیجان از اخبار روزهای پایانی اجلاس سران غیر متعهدها سخن می گفت، راننده کمی صدای رادیو را بلندتر کرد تا بهتر بشنود.

-راننده: این اجلاس برای تهرانی ها خوب بود !

-مسافر جوان:برای یک هفته تعطیلی می گویید؟

-راننده: نه فقط برای یک هفته تعطیلی، بلکه شنیدیم به آنهایی که خانه هاشان نزدیک نشست اجلاس بوده پول دادند تا بروند مسافرت و تهران خلوت بشه!

-وسط گفت و گوی این دو وارد شدم و گفتم:این حرف شایعه است حتی یکی دوتا از بخش های خبری نیز آن را با یک گزارش مردمی رد کردند.

- مسافر خانم1:یکی از بستگان ما ساکن تهران است وقتی این شایعه را شنیدیم با او تماس گرفتیم و گفت چنین چیزی صحت ندارد.

- راننده:ماهم شنیدیم از نظر امنیتی این کار را کردند ، اگه واقعا پول هم دادند برای حفظ آبروی مملکت بوده اگه خدای نکرده اتفاقی برای یکی از این سران می افتاد سال ها آن را بر ضد ایران استفاده می کردند.

- مسافر جوان:وقتی هند 250 نفر و افغانستان 70 نفر را همراه خودش به کشور می آورد، حساب کنید چند نفر به ایران آمدند که همه نیاز به حفاظت و مراقبت دارند!

مسافر خانم2: 21 هتل 4 و 5 ستاره برای استراحت آنها در نظر گرفتند و بیشتر به آنها غذاهای سنتی مثل آبگوشت ،حلیم بادمجان، دلمه ،کباب برگ و کوبیده، جوجه، برنج فسنجان، قیمه و یا کرفس ایرانی دادند که استقبال خوبی از این غذاها شده،حتی بعضی از کشورها نحوه پخت آبگوشت را هم از آشپز هتل ها درخواست کردند.

-تعجب کردم از اینکه برخی افراد به ظاهر بی تفاوت ، حتی از نوع غذاهای سرو شده در این اجلاس هم خبر داشتند!

*داخل تاکسی، خانواده ای سه نفره که از همدان به ساری آمده بودند:

 -راننده: چند روز در اینجا می مانید؟

- مرد خانواده: سه روز است به ساری آمدیم و تا دو روز دیگر هم می مانیم،بیشتر برای استفاده از دریا آمدیم.

-راننده: دریا چطور بود؟!

- مسافر:در روزهایی که دریا طوفانی بود اجازه شنا کردن نداشتیم. به ما گفتند در این یک ماه اخیر غرق شده زیاد داشتیم به همین دلیل سختگیری می کنند ولی ما راضی بودیم، امکاناتش هم بد نبود یعنی بعضی چیزها مثل نظافت و تمیزی به خود مسافر برمی گردد که اگر یک نفر رعایت نکند ساحل زشت و کثیف به نظر می رسد .

-راست می گفت این هموطن همدانی، وقتی به قول مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران، بیش از 15 میلیون مسافر در تابستان به مازندران آمدند که تقریبا تمام آنها سری به دریا زدند فکر کنید اگر هر کدام حداقل یک پوست میوه در ساحل بریزند و بروند ساحل تبدیل به زباله دانی می شود و دست محیط زیست و منابع طبیعی وشهرداری و.... در پوست گردو می ماند با این همه زباله!

* مسیر میدان امام به میدان امام حسین ( شهرداری سابق):

-مسافر این تاکسی همگی خانم بودند. دو دوست با هم در مورد اجاره بالای مسکن و بیکاری جوانان صحبت می کردند.

 به یاد این حرف مسئولان افتادم که می گفتند قرار است امسال ۹۸ هزار فرصت شغلی در مازندران ایجاد شود!

*داخل تاکسی،مسیر میدان امام به خانه مطبوعات:

- مسافر شیرازی: برای بهره بردن از فضای جنگلی و زیبای منطقه چهاردانگه ساری از محور سمنان آمدیم. در مسیر سه ماشین حمل زباله را پشت سر گذاشتیم که متاسفانه بوی نامطبوع آن بسیار آزار دهنده بود،به طوری که نتوانستیم از هوای سالم و پاک این منطقه استفاده کنیم و ترجیح دادیم به سرعت این منطقه را ترک کنیم.

- حرف هموطن شیرازی ما کاملا بجا بود چون خودم چند بار این قضیه را تجربه کردم. ماشین های حمل زباله به دلیل وجود زباله که بسیاری از آنها تفکیک شده نیز نیستند، بوی نامطبوعی را به جا می گذارند که بسیار آزار دهنده است.

*داخل تاکسی،به سمت منزل:

- راننده: ما شنیدیم در کشورهای دیگر زلزله 6 ریشتری می آید کسی متوجه نمی شود،خانه ها هم حتی تکان نمی خورند ولی توی ایران زلزله 3 ریشتری هم بیاد باید گوش مان را تیز کنیم تا ببینیم چند نفر توی آوار مردند و خانه های مردم ویران شد.

- این حرف راننده مرا به یاد صحبت های بهرام عکاشه- پدر علم زلزله‌شناسی ایران- انداخت که می گفت:زلزله 6 ریشتری در دنیا 6 زخمی به جا می‌گذارد نه آنکه 300 نفر کشته و هزاران نفر زخمی شوند.

*هر روز در تاکسی،حرف مردم عادی

روزهای دیگر نیز مسافران و رانندگان مباحث دیگری از جمله اشتباه سازمان سنجش در مورد رتبه برخی از دانش آموزان در کنکور سراسری،رواج استفاده از اینترنت بین دانش آموزان،روایت های متفاوت نحوه فوت بهروش،افزایش قیمت اسباب بازی ها،گرانی لوازم یدکی و تعمیرات ماشین،وضع نابسامان برخی از واحدهای تجاری در حاشیه شهرها که چهره شهر را نازیبا کرده بود و مانند این ها سخن گفتند.

 یکی از این مسافران می گفت به فلان کشور مسافرت کردم ظاهر تمام خانه ها شبیه هم بود،یعنی دولت برای اینکه ظاهر شهر یکدست باشد این دستور را داده بود.

 مسافر دیگری این حرف را تایید کردو گفت: این هم نوعی مبلمان شهری به حساب می آید .

 مسافری که استاد دانشگاه بود با ناراحتی در خصوص از بین رفتن زبان و لهجه مازندرانی و فراموش کردن آداب و رسوم کهن این سرزمین حرف زد.

 -یکی دیگر هم در مورد ترافیک خیابان ها و اینکه ترافیک شهر ساری بیشتر ناشی از کم عرض بودن خیابان ها و اینکه این خیابانها مربوط به 50 سال قبل است و گنجایش این حجم از ماشین را ندارد گفت و برای آن نیز راهکارهایی از جمله حذف تک سرنشین ها و عریض تر کردن خیابانها را ارایه داد و....

 برخی از این مسایل شاید کوچک، بی اهمیت و تکراری به نظر برسند ولی واقعیت هایی است که در جامعه ما وجود دارد و هر روز مردم آن مشاهده می کنند. گفت وگوهای عامیانه مردم را در تاکسی هانباید نادیده گرفت. 

ایمیل نویسنده: (karez_60@yahoo.com)


  • يکشنبه 9 مهر 1391-0:0

    خيلی نکات خوبی رو نوشته بوديد
    سپاس

    • يکشنبه 19 شهريور 1391-0:0

      روی حرفم به اون خبرنگاریه که فرمودند "خالی بندیه" شما هم تو گفته هاتون به این قضیه که مردم صحبت می کنن بد و بیرا می گن اعتراف کردین ! بنده هم باور دارم اعتراض مردم میتونه به صورت فحش و ناسزا هم باشه چون دستشون به هیچ صنف و احزابی باز نیست تازه شما هم یک خبرنگارید تعجب میکنم به این گزارش زیبا بد بینید! میتونم بپرسم شما برای روشنگری یا نشون دادن اعتراض یا نارضایتی از وضع موجود به زبان ساده چکار کردید؟! از دوستان معذرت می خوام انقد کامنت میذارم ولی می رنجم وقتی............بگذریم.

      • يکشنبه 19 شهريور 1391-0:0

        یعنی سه تا ماشین حمل زباله هوای پاک و سالم کل منطقه را عوض کرد ؟؟

        • شنبه 18 شهريور 1391-0:0

          خانم کردان، گزارش قشنگی بود که همه مردم هر روز در کوچه بازار ،صف نونوایی و تاکسی .....هم راجع به مسائل کشوری و لشکری صحبت می کنن و هم گوش می دن ولی ندیدم کسی بنویسه یا در سایت گذاشته بشه که دیگران استفاده بکنن در ضمن از آقای کجوری به خاطر نظر جالبش تشکر می کنم و هم تاسف به خاطر نظر آقای محمد نژاد که خیلی بد بینانه و بچگانه بود ! سرکار خانم کردان به کارتون ادامه بدید به نظر بنده بهترین سبکیه که پیش گرفتی .

          • یونس کجوری گشنیانیپاسخ به این دیدگاه 0 0
            شنبه 18 شهريور 1391-0:0

            مدیریت محترم مازند نامه
            درود خدا بر شما
            گزارش پژوهش گونه ی سرکار خانم کردان را خواندم.از این که توده ی مردم پیگیر مسائل هستند گمانی در آن نیست ولی آنچه مهم است این است که چرا چنین گفتارهائی در خودروها،قهوه خانه ها،مسافرتهای برون شهری،گردش و تفریحات،عروسی ها،عزائی ها،سوگواری های حسینی رخ می دهد؟بدنیست سرکارخانم نویسنده ادام الله ظله العالی بدانند که علت این گونه رفتار به فقدان وجود احزابِ فرا گیر و نیرومند برمی گردد.این مسائل جایشان هرگز در درون تاکسی و... نیست که در حوزه ها،شاخه ها،مناطق،کمتیه ها،کنگره های حزبی باید موردبحث وبررسی قرار گیرند از آنجا که در کشور ما حزب نداریم،توده، جای حزب را می گیرد .
            بخش دیگری از رویداد را باید این گونه نحلیل کرد که ما ایرانیان از دیدگاه روانشناسی میل داریم در همه زمینه ای صاحب نظر باشیم بدون این که یاد بگیریم که توان نظریه پردازی راداریم با خیر؟ شاید به همین دلیل است که سیاسستمدار ما به کار و حوزه ی فنی و صنعتی و صنعتگر وکارشناسی صنعتی ما به سیاستورزی می پردازد.

            یونس کجوری گشنیانی
            مدرس انقلاب اسلامی وریشه های آن در دانشگاه آزاد اسلامی سواد کوه
            18/6/1391

            • ناصر محمد نژادپاسخ به این دیدگاه 0 0
              جمعه 17 شهريور 1391-0:0

              اوووووووه از اين اشتباهات در سرعت نوشتن در كامنت داني خيلي پيش مي آيد مي داني كه اگر ندانيم روزنامه را با كدام ص مي نويسند سايت را ميدانيم بگذاريد به حساب سرعت نوشتن ها

              • ناصر محمد نژادپاسخ به این دیدگاه 0 0
                جمعه 17 شهريور 1391-0:0

                خانم كردان مطلب را كامل خواندم كه اينا رو نوشتم گفتي خودت شاهد بودي ! ما مي خواهيم بگوييم شاهد نبودي شايد يك مورد را بودي بقيه را نشستي غير واقعي ساختي و ناشيانه پيوند دادي!
                خواهر من توجه نكردي مردم شيراز دو ماشين داشتند كه در جاده از دست بوي آشغال مسير كياسر سمنان ..... بعد توي تاكسي به سمت دفتر خانه مطبوعات با تو هم سفر بودند ؟!! خودت باور مي كني ؟ نوشتن آنقدر ها هم كه ويزيتورها فكر ميكنند ساده و آسان نيست
                من اگر به جاي شما بودم اين مطلب را با عذرخواهي از خوانندگان از صفحه برميداشتم بهتراست چونكه ما گفتيم ده ها نفر چيزي نمي گويند ولي از اين تاريخ كه شما را مي بينند مي گويند اين همان است يعني اذرزش خبرنگاريتان را زير سوال مي برند كمي مطالعه كنيد كلاس نويسندگي برويد ارشاد انجمن هاي مختلف دارد چه اشكالي دارد زير نظر يك استاد باشيد نوشته هايتان را پيش از انتشار ببينند ؟ از شما كم نمي آيد به خدا

                • جمعه 17 شهريور 1391-0:0

                  آقاي ناصر شما هم بايد به سواد نوشتن خود بيفزايي.صايت!! اشتباهه و سايت درسته.

                  • پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0

                    از اینکه نظرات خود را صریح بیان کردید متشکرم ولی توصیه می کنم قسمت مقدمه و پایانی نوشته را کمی با دقت تر مطالعه کنید- بیشتر مطالب عنوان شده را به عینه شاهد بودم و هدف از نوشتن این مطلب بیان نواقص موجود نبوده بلکه خواستم عنوان کنم مردم عادی هم در مورد مسایل اطرافشان بی تفاوت نیستند

                    • ناصر محمد نژادپاسخ به این دیدگاه 0 0
                      پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0


                      یک گزارش ِ دروغ!

                      دروغ فقط در بعد اجتماعي خلاصه نمي شود،دروغ هايي در بعد سياسي مي شنويم كه علي رغم شاخدار بودنش همچنان برخي از مسوولان اصرار به باوراندنش دارند.
                      خانم محترم به گزارش و نوشته خانم حسين پور در اين صايت برويد مطالعه كنيد شايد متوجه شويد كه نوشتن آييني براي خوددارد كه شامل اين گزارش پيشاهنگي كه شما نوشتيد نمي شود
                      شايد يكي از اين بحث ها را در تاكسي شنيديد ولي واقعا خيلي غير واقعي و غير قابل باور نوشتيد مثل اينكه شيرازي خا با تو در تاكسي همك سفر بودند يا ميدان همان خانه مطبوعات است چندتا دروغ ديگر مثلا خيلي عالمانه داشتيد بررسي مي كرديد موضوع امنيت كنفرانس سران در ايران را . بهتر بود شعارهايت را جمع مي كردي و يك روز مناسب مي گفتيد . بد نيستند ولي طرفيت ندارند يك گزارش خبري باشند
                      شما هم بايد به تجربيات خود بيفزاييد

                      • پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0

                        بازم تاكسي!خيلي جالب بود .ولي درمورد بوي زباله تا حدودي اغراق شده.

                        • پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0

                          اینا مشکلات جامعه ماست
                          به نکات خوبی اشاره کردید
                          ساده و روان
                          مسئولین شهر ساری و درنهایت استانمون با توجه به اختلافاتی که دارند!!!!!!! حتما بررسی خواهند کرد!!!!!!!!!!!!!!!

                          • يك خبرنگارپاسخ به این دیدگاه 0 0
                            پنجشنبه 16 شهريور 1391-0:0

                            خانم كردان اين همه خالي بستيد كه بگويي مردم كارشناس هستند ؟ خدا پدر و مادر شما را بيامرزد هر وقت توي تاكسي نشستيم جز بد و بيراه به خاطر گراني و اجازه مسكن و ناراحتي راننده از پايين بودن كرايه وگذاني لوازم يدكي چيزي نشنيديم مسائل اصلي مردم كه داد رييس مجلس خبرگان و ائمه جمعه را دراورد نمي گويي مي رويد از خودتان مبلمان شهري را مي نويسيد مسير ميدان امام به خانه مطبوعات يعني از كجا تا كجا همكار عزيز ؟ مگر خانه مطبوعات ميدان امام نيست ؟ آنقدر فرمايشات من دراوردي نوشتي كه مسير ها را هم خودسر دراوردي بي خيال بابا ؟
                            وقتي 700 به اصطلاح خبرنگار جمع ميشن از دم سوال كرديم 90درصد ويزيتور هستند يا فاميل صاحبان امتياز و سردبيران بايد فاتحه خبرنگاري را خواند .
                            چنين نمسائلي را عرض كردم تا همكاران بدانند هر نوشته اي مورد ثضاوت قرار مي گيرد حواسشان جمع باشد


                            ©2013 APG.ir