تعداد بازدید: 4133

توصیه به دیگران 3

دوشنبه 24 مهر 1391-20:43

خنداندن مردم کار سختی نیست

 فریاد سیل زدگان و ترس شان از شروع بارندگی را به خوبی حس می کنیم.عده ای از سیل زدگان بهشهری در روستاهای سیل خیز می گویند: هروقت باران می آید آرامش از ما سلب می شود ،شب خواب به چشم مان نمی آید،هنگام باران دعا می کنیم شدید نباشد تا سیل به راه نیفتد/شوخی جالبی نیست در این اوضاع و احوال که هم نوعان مان می گریند،بخواهیم با وعده و ندانم کاری وقت کشی کنیم.


مازندنومه،ربابه حسین پور:مدت هاست طنین ناله های دردمندانه زلزله زدگان آذربایجانی را در فراق عزیزان شان و در از دست دادن همه هستی شان می شنویم.

 هر کس به حال باقی ماندگان افسوس می خورد و بعد به آسانی و بی تفاوتی از کنارش می گذرد.مسوولان برای جبران مافات و جلوگیری از تنش ها وعده های سرخرمن دادند،عده ای کمک نقدی کردند و عده ای هم اجناس و مایحتاج اولیه فرستادند. البته بسیاری هم معتقد بودند کمک ها در بین راه سر از جاهای دیگر در می آورد و به همین دلیل از کمک کردن طفره رفتند یا خود مستقیم پا پیش گذاشتند.

خبرهای زلزله آذربایجان هنوز دنباله داشت که حالا به مصیبتی دیگر دچار شده ایم؛مصیبتی که حاصل ندانم کاری مسوولان و بی تفاوتی شان در تخریب طبیعت،دامنگیر عده ای بی گناه شده و با جان و مال شان معامله کرده است.

 فریاد سیل زدگان و ترس شان از شروع بارندگی را به خوبی حس می کنیم.عده ای از سیل زدگان بهشهری در روستاهای سیل خیز می گویند: هروقت باران می آید آرامش از ما سلب می شود ،شب خواب به چشم مان نمی آید،هنگام باران دعا می کنیم شدید نباشد تا سیل به راه نیفتد.

شوخی جالبی نیست در این اوضاع و احوال که هم نوعان مان می گریند،بخواهیم با وعده و ندانم کاری وقت کشی کنیم.

 خندان مردمی که همه چیزشان را در زیر آب و آوار بی مسوولیتی عده ای پشت میزنشین غیر متعهد مدفون کرده اند،خیلی سخت نیست،می توان فقط اندکی با کم کردن بودجه ها و هزینه های هنگفت تشریفات اداری و بریز و بپاش های بی جا،دل کودکان را شاد کرد و دستان سردشان را با بذل محبت گرم کرد.

 سیل زدگان بهشهری،گلوگاهی،ساروی و میاندرودی هم نیازمند کمک مسوولان و نیم نگاه شان هستند تا در آستانه فصل سرما بتوانند سرپناهی در خور داشته باشند و از هجوم سرما در امان بمانند.

 مدت هاست مسوولان از اختصاص بودجه ای برای بخش فرهنگی به دستگاه های اجرایی خبر می دهند و اصرار دارند حدود یک درصد از این بودجه ها در حمایت از بخش فرهنگی هزینه شود.مسوولان هم سهم ناچیزی از این بودجه به اصطلاح فرهنگی را به دادن آگهی و رپرتاژ به رسانه ها هزینه می کنند و باقی صرف تشریفات اداری و تجلیل از کارکنان نمونه و فرزندان نمونه ترشان و نیز برپایی جشن ها و ... می شود.

 و اما امسال با برپایی اکسپوی صنایع دستی در پایتخت هر کدام از این دستگاه ها دولتی به بهانه حمایت از هنرمندان،بودجه بخش فرهنگی را صرف خرید آثار هنری و صنایع دستی با هزینه هایی چند صد میلیونی کردند به طوری که فقط یکی از دستگاه ها،مبلمان 4 نفره صنایع دستی با تصاویر زیبایی از زنان را به قیمت بیش از نیم میلیارد تومان خریداری کرده است تا در اتاق جناب مدیر راه گشای مراجعان گمراه باشد!

 مابه هیچ مخالف اختصاص بودجه های فرهنگی و حمایت از هنرمندان نیستم اما اکنون بحث اولویت هاست. وقتی یکی خانه ندارد و سیل و زلزله همه چیزش را از او گرفته و داغ بر دل دارد، چه لزومی است که در اتاق مدیری مبلمان نیم میلیارد تومانی به بهانه حمایت از هنرمندان و صنایع دستی جا خوش کند؟!

 این مسوولان باقی مانده های جنگ و دفاع مقدس هستند که به قول سردار شهید شوشتری: «دیروز از هرچه بود گذشتیم، امروز از هرچه بودیم گذشتیم! آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا درپناه میز! دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم نام مان گم نشود! آنجا در اتاق مان می نوشتیم یا حسین فرماندهی از آن توست، الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید!»

 اینها عکس  شهدا را به در و دیوار اتاق های شان می زنند ولی عکس شهدا عمل می کنند! 

ایمیل نویسنده:(heran55@yahoo.com)



    ©2013 APG.ir