تعداد بازدید: 4204

توصیه به دیگران 2

چهارشنبه 26 مهر 1391-9:39

چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند

درباره سیل بهشهر/اساساً، این سئوال مطرح است؛ مبنای طرح و اعلام میزان خسارات مورد ادعا، قبل از انجام هرگونه تامین دلیل یا کارشناسی در حوزه های مختلف، چه بوده و با چه هدفی طرح شده است و اهداف استانداری در نحوه هزینه کرد آن، در صورت اختصاص چه می باشد؟


مازندنومه،محمدرضا زمانی درمزاری،وکیل پایه یک دادگستری و مشاور حقوقی:با روند روبه تزاید و گسترده تخریب جنگل ها و تغییر کاربری آنها،کاشت نهال های سریع الرشد در شیب های کوهستانی ، سد سازی های رو به گسترش ، جاده سازی های بسیار در شیب های تند مناطق کوهستانی ارتفاعات البرز،تخریب مراتع،معدن کاوی،سوء مدیریت رودخانه ها و ...در مجموع شرایطی را ایجاد کرده است که با بارش چند ساعت باران، سیل های هول انگیز اتفاق می افتد و خود، عامل دیگری می شود در سرعت و شدت بخشیدن به سیل های بعدی.

نگاهی به سیل های اتفاق افتاده در سالهای اخیر، به ویژه در شهریور و مهر ماه سال 1387 و پائیز سال گذشته و سیل های سال 1391 در شمال که خسارت های جانی و مالی بسیار برجای گذاشته است، خود بزرگترین گواه جنگل تراشی ها و تغییر کاربری، خصوصاً در طی چهار سال اخیر است .

با تخریب و قطع بی رویه و غیر اصولی جنگل ها در کوهستان های بسیار شکننده البرز از بعد توپوگرافی ، زمین ساختی و خاک شناسی و بدون توجه به شرایط اقلیمی (بالا بودن شدت باران های 24 ساعته) و ...، آیا باید انتظار کاهش سیل ها را داشت یا افزایش آن؟ این سیل ها، برآیند سوء مدیریت در کوه های سرسبز و آسمان نمای البرز است!

خاک شویی و فرسایش خاک در استان های شمالی بیداد گر بوده و غیر قابل توجیه و بخش است. ميزان فرسايش خاك تنها در استان گلستان سالانه به ۲۵تن در هكتار رسیده است ؛ رقمی که حتی، از متوسط فرسایش خاک کشور بیشتر شده است و مازندران و گیلان نیز در وضعیت مشابهی قرار دارند!

زخم های مردم کلاله و مینودشت هنوز از سیل های چند سال پیش التیام نیافته بود که باز سیل های شهریور و مهر ماه سال 1387 آن را عمیق تر کرد!

در اثر این سیل خانمان افکن، تمامی چهل خانه روستایی در " تیل آباد " تخریب و نابود شد؛ خانه هایی که سرشار از مِهر روستایی و عواطفِ خانواده های بومی و محلی و ایرانی بود که باید برابر قانون از حقوق تساوی با شهروندان و پایتخت نشینان بهره مند می بودند!

سیل مزبور، خانه و کاشانه آنها را به سان تخته پاکنی که نوشته معلم روستایی را بر روی تخته سیاه پاک می کند، محو و نابود ساخت و چیزی از خود به یادمان نگذاشت، جزء درد و آه و افسوس و فغان.

دامداران، احشام خود، باغداران، درختان خویش و کشاورزان، محصولات و مرغوبیت زمین های خود را چه زود و آسان از دست می دهند و چگونه باید به آتیه سیاه و مبهم خویش امیدوار باشند تا بلکه طبق معمول " اظهار تاسفی باشد و وعده پرداخت مبلغ ناچیزی از سوی دولت و تشکیل جلسات مدیریت بحران در فرمانداری های و نوش جان کردنِ مکرر دم نوش ها و شیرینی و میوه و شام و نهار از برای این بی خانمان های از دست داده زندگی و کاشانه خود"!

رنج و سوز و درد و سختی های حاصله بر این روستائیان و شهروندان سیل زده و ماتم خورد را نمی توان با وعده و وعید و طرح شعارهای بدون پشتوانه و غیر کارشناسی جبران کرد و به اصطلاح، " مدیریت بحران " نمود، بلکه باید "بحران را در مدیریت دولت و مدیران منطقه ای و کشوری در برخورد با منابع طبیعی و میراث باستانی، ملی و جهانی جنگل های شمال کشور" و ناکارآمدی بدون شک و تردید آنها در این ارتباط دانست و تا قبل از تعیین تکلیف این مهم و عدم حل آن، باید مردم شمال کشور به مانند مردم مناطق زلزله زده کشور، همواره شاهد نبودِ " امنیت در کار و زندگی" و " ابهام و سردرگمی در سرنوشت و آتیه خویش" باشند تا بلکه، روزی " بحران مدیریت در کشور و دولت، مدیریت شود " و " دولت مدعی قانونمندی و مردم مداری " ، ضمن تاسی به قانون و احترام به حقوق مردم و ملت، در چهارچوب قانون اساسی و موزاین حقوقی و قانونی پاسخگوی مسئولیت های قانونی و نبود کارآمدی خویش و مدیران تابعه خود از حیث تخریب منابع طبیعی و حفظ حقوق محیط زیست به افکار عمومی و رسانه ها" شود.

زخم های وارده به مردم شمال کشور و آسیب های حاصله و ناشی از عدم کارآمدی دولت و تخریب بی رویه جنگل ها و منابع طبیعی و زمین های حاصل خیز شمال و خسارات فراوان مادی و معنوی وارده بر اموال و املاک مردم و درد جانگداز ناشی از مصدومیت و فوت عزیزان خویش، با هیچ وعده و نصیحت و پرداخت وجه ناچیزی از سوی دولت و مسئولان قابل جبران نخواهد بود.

اینها و بسیاری مصائب دیگر که بیش از یک دهه است بر سر مردم شمال ارزانی گشته و به سرا و کاشانه آنها درآمده و به یقین، نیز خواهد آمد، تاوان چوب بری های شرکت های کوچک و بزرگ چوب و نیز سوء مدیریت های دولت در عدم مدیریت صحیح و قانونی نسبت به منابع طبیعی و جنگلی شمال کشور و فقدان برنامه لازم و کافی جهت پیشگیری از بلایای مزبور و مدیریت علمی، اصولی و کارشناسی و متعهدانه نسبت به آن است .

واضح است، وقتی سیل ها، این چنین مکرر و فاجعه بار شده و وقوع آن به دلائل مطروحه، اجتناب ناپذیر است، باید مسئولان نسبت به سوء مدیریت خود در این ارتباط برابر قانون پاسخگو باشند! و تنها به اعلام این حوادث و اعلام غیر واقعی و غیر کارشناسی میزان خسارت ها اکتفا نشود.

خسارت و مصیبت را مردم لمس کرده ، خانه و منزل خویش را از دست داده، عزیزان شان از کف رفته، ماتم و عزا بر قلب و فکرشان لانه افکنده و دیگر، بیش از این یارای مقاومت و جبران خسارت را باوجود بیمِ تکرار زودهنگام آن در منطقه خویش ندارند؟!

دولت باید در خصوص " بحران در مدیریت خود نسبت به منابع طبعی کشور و تخریب بی اساس و رو به تزاید جنگل های شمال و تحقق زمینه های بروز و ظهور سیلاب های موصوف و تخریب اموال و املاک مردم و آسیب های مادی و معنوی وارده به آنها" پاسخگو باشد و صِرف اظهار تاسف و تالّم و اعلام آمارهای نادرست و غیر واقعی و متناقض و گزارش خسارات ها و تاکید بر جلساتِ بی حاصل و غیر کارشناسی مدیریت بحران منطقه، تکافوی مسئولیت همه جانبه دولت و دوائر دولتی نبوده و فرافکنی مسئولیت محتوم و قانونی خویش و وقوع این همه مصائب زیانبار و منتسب کردن آنها به عوامل طبیعی نیز توهین آشکار به شعور و حقوق ملت و شانه خالی کردن و فرار بلاوجه از زیر بار مسئولیت قانونی و اعمال و رفتار خود و مدیران و مسئولان دولتی خویش است که خود نشان از همان سوء مدیریت و بحران در مدیریت دولت و مسئولیت حقوقی دولت در این رابطه دارد.

اگرچه تغییرات آب و هوایی موجب شدت گرفتن باران ها و شدت گرفتن توفان ها شده است، ولی آگاهی از این امر خود،دلیل بسیار مهمی است برای شدت بخشیدن به عوامل کنترل کننده و پیشگری کننده.

چشم بستن به آنچه که در کوهستان های شکننده البرز در حال اتفاق است و چشم بستن بر روی تغییرات آب و هوایی و در این خیال بودن که این تغییرات آب و هوایی مخصوص کشور های دیگر دنیا است، خیالی خام و مصیبت رساندن بیشتر به مردم و میراث طبیعی است.

علاوه بر این، تلاش تاسف بار برخی از سازمان ها و مسئولان برای تعدیل و تخفیف آثار حاصل از فجایع و حوادث طبیعی و به کار بردن عالمانه و عامدانه " واژه آبگرفتگی" به جای واژه " سیل " و طرح مکرر این موضوع در رسانه ها، به ویژه صدا و سیما، نه تنها از ابعاد این مهم و اهمیت و عمق فاجعه در میان مردم و افکار عمومی نکاسته، بیانگر عدم ایفای مسئولیت قانونی و حرفه ای آنها نسبت به واقعیات و حقایق و تعهدات قانونی خویش به مردم و اطلاع رسانی درست، دقیق و مستند و منطبق با واقع دارد.

صدا و سیما در سیل های اخیر شمال و سیل های دیگری که از سال 1387 تاکنون در غرب و جنوب و شمال کشور اتفاق افتاد، به اخبار بسیار کوتاه بسنده کرده است!

سيل ، فعاليت‌هاي گمرك آستارا را به علت تخریب یک پُل به ركود کشاند، ولی انعکاسی در خور، از آن در اخبار رسمی صدا و سیما یافت نشد!

این سازمان خود را متعدد به گزارش و انعکاس اخبار گسترده حوادث دیگر کشورها و نارضایتی مردم آنها نسبت به دولت های خویش می بیند و در عمل نیز می داند، اما نسبت به وقوع ، علل و آثار حاصل از آنها در کشورمان، این گونه به آسانی می گذرد!

صدا و سیما ساعت ها وقت و هزینه صرف می کند تا نظر مردم را در مورد پخش سریال های تلویزیونی و سرگرم کننده جویا شود ولی با اهالی آواره "تیل آباد " و شهروندان و روستائیان بهشهری و مناطق مجاور وارد نظر خواهی نمی شود که این مصیبت چگونه بر سرشان فرود آمد و از هستی ساقط شده اند!

سیل های اخیر واقعه در هزار جریب و نکا و نیز سیل وحشتناک و بی سابقه بامداد شنبه 22/7/1391 در بهشهر، گلوگاه و محال اطراف و تخریب فزاینده و غیر قابل انکار منطقه و حتی، اذعان و اقرار غیر کارشناسی و مطالعه نشده مسئولان محلی و استانی به وقوع خسارت بیش از 300 میلیارد ریال که بعدا اعلام شد 410 میلیارد ریال، همه و همه نشان از عمق فاجعه حاصله و نقش اندک و غیر مسئولانه صدا و سیما و رسانه های دولتی در اطلاع رسانی جهت دار و تلاش جهت عدم انعکاس کامل و درست وقایع و خسارات حاصله از سوی آنها دارد!

بسیاری از روستاهای بهشهر و منطقه به مانند " التپه" همانند بسیاری از منازل و املاک واقع در خیابان های شهید هاشمی نژاد، قائم، مدنی، رجائی، گرائیل محله بهشهر دچار تخریب وحشتناک و غیر قابل باور و پُر شدن چاه های آنها و ورود آب به داخل منازل و از بین رفتن کلیه لوازم آنها شده است.

بسیاری از خانواده ها با گذشت ساعت ها از وقوع سیل تاریخی بهشهر، هنوز نتوانسته اند از لجن ها، زباله ها و آشغال های انتقال یافته به منازل و املاک خود و جداسازی وسایل زندگی و تخریب شده خویش رهایی یابند.

چاه های ساختمان ها پُر شده و امکان استفاده از سرویس های بهداشتی بسیاری از خانواده ها وجود ندارد!

پُل های غیر کارشناسی ساخته شده در سال های اخیر تخریب شده، دیوار منازل و خانه ها فروریخته و سیل، پس از تخریب یکایک آنها، با سرعت و شدّت وحشتناکی خانه و آشیانه دیگری را در بامدادان آن روز مورد نشانه و هدف قرار داده است.

مرحوم غلامعلی محمد زاده،یکی از قربانیان سیل بهشهر،دبیر بازنشسته 54 ساله ای است که با ورود سیل مهیب به خیابان قائم، کوچه صداقتی و تبدیل منزلش به استخر موّاج ِ گل آلود و شن آور کوهستانی، پس از ایفای آخرین مسئولیت همسرانه و پدرانه خویش در نجات تنها پسر و همسر خود از سیل مزبور، با فروریختنُ دیوار مجاور به رویش، خود قربانی اقدام ایثارگرانه خویش و سیل حاصل از سوء مدیریت دولتی و شهری شد و در کمال ناباوری در مقابل چشمان همسر و فرزند خود غرق شد تا گواهی متقن و غیرقابل انکار بر بحران در مدیریت دولتی و شهری باشد. بدین ترتیب، منزل این آموزگار و فرهنگی خدوم به قتلگاه وی در حضور خانواده اش تبدیل شد.

خانم ربابه باقری، همسایه ملک مجاور مرحوم محمد زاده در خیابان دبیرستان شهید مطهری بهشهر و به عنوان یک مادر مهربان و رنجور 67 ساله ای بود که برای فرزندانش در نبود و فوت همسر مرحومش( شادروان محمد باقری) هم پدر بود و هم مادر، اما وی نیز به سان مرحوم محمد زاده قربانی سیلاب مزبور شد و در منزل خویش،جان به جان آفرین تسلیم کرد. آن منزل نیز در کمال ناباوری قتلگاه شد!

نگین افغان نژاد 11 ساله، علیا کاظمی 30 ساله و قلی ( گلی) کاظمی 48 ساله ، گویا از یک خانواده بودند که قربانی این سیل مهیب و زیان بار شدند.

علاوه بر این ها، خسارات وارده به احشام، باغات، زمین های حاصلخیز کشاورزی، منازل و املاک مسکونی و تجاری، تخریب وحشتناک آنها و اتومیبل های مردم و معابر عمومی در خیابان های هاشمی نژاد، قائم، مدنی و....و از بین رفتنِ کلیه لوزام زندگی و کار و معیشت صدها خانواده شهری و روستایی بهشهری و گلوگاهی و مصدومیت هزاران نفر، نشان از عمق فاجعه و بی تفاوتی رسانه های رسمی و دولتی در عدم گزارش درست و منطبق با واقع به افکار عمومی و مردم و عدم ارسال یک پیام تاسف و همدردی از سوی مقامات رسمی و دولتی کشور است!

منزل مرحوم محمد زاده، منازل آقایان توحیدی، مرحوم فرح زاده، سید محسن خدادادی امرئی، محمد حسن کلایی، محمد پرنیان، مرحوم محمد باقری، منصور عبدی و دیگر همسایگان آنها در خیابان قائم به مانند منزل آقای اسماعیل اسدی و همسایگان وی در خیابان شهید مدنی و ....،تنها بخشی از خانه های مورد حمله و تعرض در این سیلاب، صرفاً در خیابان های مزبور در بهشهر بودند که به شدت آسیب دیده و دچار خسارات متعدد نسبت به بناها، اموال و لوازم موجود در آن، در کنار قربانی شدن مرحوم محمد زاده و مرحومه ربابه باقری شده اند.

تصاویر منتشره در خبرگزارها و اینترنت و تصاویر ارسالی خبرنگاران و مردم محلی برای رسانه ها در کنار مشاهدات مستقیم از منطقه و وضعیت موجود، به خوبی شدت و ابعاد حادثه را نمایان می سازد.

نگارنده خود به عنوان یک شهروند بهشهری مقیم تهران، ضمن آشنایی کامل با منطقه و مناطق اطراف و آشنایی با افراد و خانواده های مزبور و موقعیت منازل آنها، برخلاف اخبار منتشره، به وضوع، کمیت و کیفیت واقعه مورد مطالعه و بررسی قرار داده و جزئیات مطروحه در این قسمت نیز مویّد این نکته است.

تعارضات و تناقضات متعدد در ادعاهای مسئولان شهری، استانی و کشوری

احمد علی مقیمی، نماینده بهشهر، نکا و گلوگاه در مجلس با حضور در جلسه مدیریت بحران شهرستان، بدون مکلف داشتن خویش به استفاده از اختیارات قانونی مقرر در قانون اساسی و عدم واکاوی علل این فاجعه به مانند سیل های سه گانه ماه جاری و ماه های اخیر در منطقه، در مقام موعظه و نصیحت و توصیه به حاضران برآمد و بر " لزوم لایروبی سریع کانال ها و آبهای سطحی " تاکید کرد و به حکم " نوش دارو پس از مرگ سهراب عمل نمود" و با تکرار شتابزده، مطالعه نشده، غیر کارشناسی و غیر مستندِ میزان خسارات وارده به میزان اعلامی استاندار مازندران- مراتب عدم اطلاع خویش از کمیت و کیفیت خسارات وارده به مردم و اموال آنها و تاسیسات شهری و روستایی و حجم گسترده فاجعه مزبور را در حوزه انتخابیه خویش برای همگان و مردم آن منطقه به مانند گذشته و همیشه نمایان ساخت!

با وجود اعلام نظر غیر مستند و کارشناسی استاندار مازندران و نماینده مردم منطقه در مجلس در تاریخ 22/7/1391 ( روز واقعه)، آمار دقیقی از خسارت مالی در شهرستان بهشهر بنا به اعلام خنجری، مدیرکل حوادث غیر مترقبه استانداری مازندران در تاریخ مزبور گزارش نشده و آمار نهایی در حال بررسی می‌باشد!

علی اکبر طاهایی، استاندار مازندران که مخالف طرح سئوال و استیضاح رئیس جمهور در مجلس نسبت به علمکرد مسئولیت زای وی در حوزه های مختلف جامعه، از جمله نسبت به موضوع نوشته حاضر(سیل و حوادث طبیعی) و معترض به عدم کفایت سیاسی وی بنا به اعتقاد بسیاری از نمایندگان مربوطه است،گویا خود رابه مانند نماینده بهشهر در مجلس فارغ از هرگونه مطالعه، بررسی و ارزیابی و کار کارشناسی و داده های نسبت به حجم و چگونگی خسارات وارده ناشی از سیل بهشهر دانسته و در نامه ارسالی خویش برای ریاست دولت، با تمسک به سرداران شهید بهشهری و مراجع عظام و تقلید منطقه ای، در مقام توجیه و جلب و دریافت مبلغ 300 میلیارد ریال بر می آید.

چگونه است این شهر در زمان گذشته و شرایط عادی و نیز به هنگام تخریب بی رویه جنگل ها و محیط زیست و به تعطیلی کشاندن کارخانه چیت سازی و مراکز تولیدی و صنعتی آن و بیکاری ده ها هزار نفر در این شهر کوچک و ظهور و بروز هزاران نابهنجاری اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، شهر هزار شهید و سرداران شهید و شهر آیات عظام شاهرودی، کوهستانی، علامه ایازی و هاشمی نژاد نبوده و مردم و شهروندان و روستائیان محترم آن نیازمند یک تدبیر و مدیریت کارآمد دولتی و مدیریت نسبت به " بحران در مدیریت شهری، منطقه ای، استانی و کشوری" نبوده- حال باید با تمسک به معظم له و آن شهیدان گرانقدر در مقام توجیه عملکرد مسئولیت زای حوزه تصدی خویش در استانداری و فرمانداری های تابعه برآید؟!

اساساً این سئوال نیز مطرح است؛ مبنای طرح و اعلام میزان خسارات مورد ادعا، قبل از انجام هرگونه تامین دلیل یا کارشناسی در حوزه های مختلف، چه بوده و با چه هدفی طرح شده است و اهداف استانداری در نحوه هزینه کرد آن، در صورت اختصاص چه می باشد؟

برخلاف آمارهای اعلامی مسئولان مزبور، شهردار بهشهر زیان وارده به تاسیسات شهری را بیش از 60 میلیارد ریال اعلام می کند! شهردار بهشهر گفت: سیل اخیر در بهشهر خسارت بیش از 60 میلیارد ریالی به بخش تاسیسات شهری وارد کرد.

به گفته قاسم جعفری، شهردار بهشهر در گفتگو با خبرنگار فارس ؛ سیل بامداد شنبه به فضای سبز، بلوارها و خزانه‌های گل مبلغ 150 میلیون تومان خسارت زد. وی افزود: تخریب سیل‌بندها، سیل برگردان، دیوارهای حفاظتی و پل‌ها هم 4 میلیارد تومان خسارت در پی داشت.

عضو ستاد مدیریت بحران شهرستان بهشهر در ادامه گفت: 800 میلیون تومان هم به تاسیسات و مبلمان شهری و 500 میلیون تومان به آرامستان بهشت فاطمه زیان وارد آمد، همچنین سایر خسارت‌های به وجود آمده که باید به بخش نوسازی و بازسازی شهر اختصاص یابد، 700 میلیون تومان برآورد شد.

مسئولان شهری و استانی آبفای بهشهر و مازندران نیز از تعارض در گزارش ها و ادعاهای متناقض و غیر کارشناسی خویش مصون نمانده اند.

در حالی که مسئول آب و فاضلاب شهرستان های بهشهر و گلوگاه، میزان خسارات وارده به تاسیسات آبرسانی این شهرستان را در تاریخ 22/7/1391 حدود 250 میلیون تومان برآورد کرد، مدیرعامل آبفای مازندران با افزایش آماری غیر قابل توجیهی، " این میزان را به مبلغ 700 میلیون تومان" برآورد و اعلام نمود!

به گفته وی، در جریان سیل بهشهر چهار حلقه چاه آب شرب دچار آسیب دیدگی شده است. مقام مزبور همچنین، تصریح کرد : "... یک حلقه چاه 100 درصد تخریب و یک چشمه با آبدهی 80 لیتر در ثانیه از مدار بهره برداری خارج شده است.

همچنین، 300 فقره انشعاب آب خانگی، 50 مورد عبور عرضی به طول 400 متر و هزار متر خط انتقال آبرسانی در جریان سیل بهشهر تخریب شدند."

با وجود اعلام میزان بارندگی بهشهر را 90 میلیمتر با سرعت باد 72 کیلومتر بر ساعت از سوی برخی از مسئولان شهری و استانی،نور بخش داداشی، مدیرکل هواشناسی مازندران سرعت وزش باد را 90 کیلومتر در ساعت اعلام نموده است!

صرف نظر ار تکلیف قانونی دولت و مسئولان منطقه ای و شهری به برنامه ریزی مستمر و همه جانبه در پیشگیری از حوادث مزبور و مدیریت علمی، اصولی و کارشناسی آن با استفاده از منابع انسانی کارآمد، متخصص و بهره مندی از تجارب کشورهای پیشرفته و موفق، گزارش ها و اظهارات مشهود و مکرر مسئولان دولتی مربوط حکایت از نبود  توجه درست و مناسب آنها و دولت نسبت به وضعیت سلامت، بهداشت و جان و مال مردم و در نتیجه، مسئولیت دولت در این ارتباط برابر موازین حقوقی و قانونی است.

معاون عمرانی استاندار تعداد منازل تخریب شده در بهشهر را 50 دستگاه اعلام کرد، در حالی که، مدیر کل حوادثه غیر مترقبه استان،تعداد آنها را 90 منزل اعلام کرده و خبرگزاری مهر این میزان را به تعداد 200 منزل مسکونی (غیر از اماکن تجاری و اداری) اعلام کرد!

جانشین ستاد مدیریت بحران مازندران از 30 و سپس، تخریب 300 خانه در اثر سیلاب بهشهر یاد می کند!

وی همچنین، به مانند بسیاری دیگر از مسولین دولتی در جریان زلزله بم، زلزله اخیر آذربایجان، سیل مهیب سال های اخیر نکا و نسبت به سیل بهشهر بدون هرگونه ارزیابی دقیق و کارشناسی از کمیت و کیفیت خسارات وارده و بدون مطالعه نسبت به برنامه های لازم جهت اقدام وعده داد؛ ".... این مناطق سیل زده تا 10 روز آینده بازسازی خواهند شد...." که صد البته باید گفت: "چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند...." !

*مقاله مفصل و حقوقی نویسنده یاداشت بالا را در مورد سیل بهشهر در این لینک بخوانید:

http://www.mazandnume.com/?PNID=V14315


  • شنبه 29 مهر 1391-0:0

    كشور ما آنقدر هم بلا خيز نيست بيشتر بلاها براثر بي تدبيري وعدم رعايت قوانين است .يكي از عوامل اصلي وقوع سيل در شهرهاي مازندران قطع بي رويه درختان جنگلي است بخدا قسم من يه كوهنورد هستم وواقعا وقتي به كوه ميرم عمق فاجعه رو از نزديك ميبينم .وقتي به اطاف بهشهر -كلاردشت -آمل -نوشهر -چالوس وديگر شهرهاي ساحلي بطرف كوه ميرين شاهد قطع درختاني ميشويد كه چندين نسل طول خواهد كشيد تا درختي به اون عظمتي برويد ببينيد سازمان جنگلها ومنابع طبيع چگونه جنگلها را تاراج ميكنند.يه نمونه براي بازديد كه ديني است در شهر سلمانشهر محلي به نام تيله كنار برويد وببينيد چگونه درختان را بريده وبه كجا ميبرند

    • چهارشنبه 26 مهر 1391-0:0

      آفرين بر شفاف سازي


      ©2013 APG.ir