اَمه پیرن بد بِلاردِندی بَیّه!
گفت و گوی هفته نامه "جویبار" با مدیرمسئول و سردبیر "مازندنومه"
مازندنومه:آن چه در پی آمده گفت و گوی سرویس اجتماعی هفته نامه "جویبار"با مدیرمسئول و سردبیر پایگاه خبری-تحلیلی مازندنومه است که در صفحه سوم شماره 630 این نشریه(چهارشنبه 22آذرماه 91)چاپ و پخش شده است.
***
اشاره:
ده سال پیش بود که در جریان برپایی نمایشگاه مطبوعات مازندران و در انتهای سالن مجتمع فرهنگی هنری ارشاداستان،به غرفه ی کوچکی برخوردم که به شکل بسیار ساده و ابتدایی تزئیین شده بود. آن زمان نه از تبلیغات محیطی آن چنانی خبری بود نه وسایل ارتباط جمعی گسترده؛مازندنومه نخستین مجله الکترونیکی مازندران!
شایدآن روزها کمتر کسی از همکاران مطبوعاتی ما با اینترنت و فضای مجازی سرو کار داشتند و بیشتر کاغذ وقلم بود.
حتی دلاور بزرگ نیا-مدیرکل وقت فرهنگ و ارشاد مازندران- و همکاران آن زمان او در ارشاد استان که حاضر شده بودند غرفه ای کوچک را در اختیار مازندنومه بدهند نیز خیلی با فضای مجازی آشنا نبودندوصرفا" به دلیل علاقه مندی شخصی و بهتر شدن فضای نمایشگاه به این کار اقدام کرده بودند.
خیلی زود اوضاع اما تغییر کرد،اینترنت به سرعت جای خودش را دربین همکاران و مسئولان باز کرد.نشریات مکتوب کم کم از تولید محتوا به سمت انتشار اخبار رفتند و خبرها را از مجازی ها کپی و روزنامه و هفته نامه چاپ کردند، کاری که تا همین امروز هم بدان مشغولند؛خبرگزاری ها و برخی پایگاه های خبری تولید محتوا می کنند و نشریات کاغذی مصرف!
اما مجله الکترونیکی مازندران-مازندنومه- همان موقع حسابش با بقیه جدابود. یادم هست چند بار دیگر با مدیر جوان مازندنومه برخورد داشتم ، چهره ای موجه و فعال در عرصه فرهنگ که علاوه بر تهیه کنندگی در صدا و سیما ، در حوزه اطلاع رسانی نیز صاحب نظر و قلم است.
همان زمان هم اصرار داشت:" سایت را باید با تولید محتوا غنی کرد ، باید خودمان عکس بگیریم خودمان نقد کنیم،یادداشت و مقاله بنویسیم و خلاصه جریان ساز باشیم و...."
علی صادقی که این روزها به میان سالی نزدیک شده ، یازده سال است که مازندنومه را راه انداخته است. او اکنون به مدیری با تجربه در عرصه اطلاع رسانی تبدیل شده و پایگاه خبری تحلیلی اش در منطقه شمال کشور فعال است و محتوای مازندنومه اکنون مورد استناد نشریات و سایر وسایل ارتباط جمعی قرار می گیرد.
در عرصه اطلاع رسانی برای اینکه عقب نمانی،مجبوری به شیوه های جدید تر روی بیاوری ، چون ایستایی در رسانه مساوی است با از دست دان مخاطب و رسانه بدون مخاطب قطعا محکوم به مرگ است!
این روزها مازندنومه در اقدامی تازه به انتشار مطالب در قالب روزنامه ای با فرمت « پی دی اف» دست زده است. این ابتکار مازندنومه که ظاهرا مورد استقبال مخاطبانش هم قرار گرفته ، مارا برآن داشت تا با با مدیر این پایگاه اطلاع رسانی گفت و گویی داشته باشیم.آنچه در پی می آید حاصل گفتگوی ما با علی صادقی است:
* جناب آقای صادقی به نظر راه اندازی روزنامه آنلاین برای نخستین بار در مازندران ابتکار شما بوده، در این زمینه کمی توضیح دهید؟
- حقیقتش مدتی پیش یکی از دوستان فرهیخته که پزشک حاذقیست ، پیشنهاد داده بود که این باکس را در فرمت پی دی اف فراهم کنیم تا او محتوای سایت را روزانه یا هفتگی ، پرینت بگیرد وروی میز انتظار بیمارانش قرار دهد.
روی این پیشنهاد فکر می کردم که دوست هنرمندم سید روح الله شجاعی را ملاقات کردم و او مقدمات کار را فراهم آورد.در واقع این بخش تحت تاثیر هنر آقای شجاعی است که ما را مرهون لطف خود کرده است.
این را هم بگویم که در سال های گذشته بسیاری از نوآوری ها و تکنیک های محتوایی و فنی مازندنومه،بعدا" از طرف همکاران ما در رسانه های دیگر استان به کار گرفته شد و امیدواریم امکان جدید ما نیز که( البته در کشور جدید نیست) علاوه بر مخاطبان،با استقبال سایر همکاران نیز مواجه شود و آن ها نیز چنین امکان هایی را برای مخاطبان شان فراهم کنند.
*فکر می کنید این کار مازندنومه چقدر مخاطب دارد؟
- فعلا" در آغاز کار قرار داریم و نسخه روزنامه ای یا پی دی اف مازندنومه در این چند شماره مرتب تغییر و تحول داشته است.
ما در هر شماره ابتکاراتی به خرج می دهیم که البته این خلاقیت ها در آینده نیز اعمال خواهد شد.با این وجود کار دوست ما آقای شجاعی بازتاب خوبی بین مخاطبان و نیز همکاران رسانه ای داشته است و روزانه کامنت ها، ایمیل ها و تلفن های متعددی داریم که این امکان جدید را پسند کرده اند.
مثلا" در یکی از تازه ترین کامنت های مخاطبی ناشناس چنین آمده:«بسیار سپاسگزارم به خاطر پی دی اف مازندنومه ، آدم کیف می کنه ، واقعا از شما ممنونم که با هنرمندی این کار را انجام دادید . امیدوارم که موفق باشید . هم از نظر محتوا و هم از نظر عالیست. »
*با توجه به افزایش هزینه های چاپ آیا می توان اقدام مازندنومه را در راستای جذب مخاطبان رسانه های مکتوب ارزیابی کرد؟
- هر چند به ظاهر رسانه ها رقیب هم هستند،من اما هیچ گاه هیچ رسانه ای را رقیب نمی دانم و تلاش نیز نکردم از مطبوعه ای خاص تقلید کنم.به باور من رسانه ها یکدیگر را هم پوشانی می کنند و رقیب یکدیگر نیستند.
اهداف،عملکرد و کارکردهای رسانه های کاغذی قدری با کار ما مجازی ها تفاوت دارد،مثلا" در سرعت انتشار،گستره و وسعت انتشار،در دسترس بودن،ارزان بودن،تنظیم تیتر و خبر،شکل و گرافیک صفحات و حتی خط قرمزها و مانند این ها؛بنابراین من تلاش نکردم با رسانه های مکتوب رقابت کنم بلکه سعی بر این بوده که امکان تازه ای را برای اقناع سلیقه های مخاطبان فراهم و مخاطب جدید نیز جذب کنیم.
*به نظر می رسد شما و رسانه تان از نظر خط فکری مستقل عمل می کنید ، این موضوع چقدر در پیشبرد کارتان موثر بوده؟ منظورم این کار به لحاظ سیاسی برای تان هزینه ای هم داشته؟
-خب بدون هزینه هم نبوده است.البته ما نیز مثل شما معتقدید که رسانه ای مستقلیم و همه افکار و عقاید موجود را پوشش می دهیم، اما بسیاری ما را جزو اصلاح طلب ها به حساب می آورند و همین موضوع،فشارها را مضاعف می کند. (هر چند الان دیگر اصلاح طلب ها یا سکوت کرده اند یا به سکوت وادار شده اند و اگر بخواهید رسانه خاص این جریان فکری باشید،بدون خوراک می مانید و باید تعطیل کنید!)
ما حتی در دوره صدارت اصلاح طلب ها همین گونه مستقل کار می کردیم که الان انجام می دهیم و شاهد قضیه هم مطالب 10 سال گذشته آرشیو ماست که در دسترس همگان است.
ما در آن سال ها نه به مقام و منصبی اندیشیدیم و نه ریالی وامدار کسی شدیم.تازه از بعضی جهات الان در دوره اصولگراها اوضاع ما بهتر هم شده است و دوستانی اصولگرا داریم که به نوعی پشتیبانی و ساپورت می کنند(منظور ساپورت مالی نیست و پشتیبانی های حقوقی و مانند این هاست)
در حال حاضر ما با تمام نماینده ها و چهره ها و مدیران دولتی و غیر دولتی منسوب به اصولگراها ارتباط داریم و آن ها نیز تمایل دارند خبرشان را منتشر کنیم،حتی بعضی نماینده ها و چهره های سیاسی خودشان تلفن می کنند تا خبری از آن ها در مازندنومه درج شود، حال چه طوری ما شدیم دوم خردادی و دیگران شدند اصولگرا من خبر ندارم؟!
*شاید به خاطر انتقادهای مکررتان از دولتمردان باشد؟
بله،هر رسانه ای که به نقد وضعیت موجود بپردازد(به خصوص در 4 سال اول دولت احمدی نژاد،چرا که الان که همه منتقد او شده اند!)انگ می خورد و دشمن و مزاحم و اپوزیسیون تلقی می شود و ما هم از این انگ خوردن ها بی بهره نبوده ایم. البته این چیزها نشان می دهد داری کارت را درست انجام می دهی،وگرنه اگر تاثیرگذار نباشی و به تعبیری خنثی باشی،کاری با شما ندارند!
این را هم بگویم گاه دامنه انگ زدن ها بالاتر از اتهاماتی چون دوم خردادی بودن می شود و به اتهامات مضحکی مثل ضدیت با نظام و مانند این ها هم می رسد و آن وقت می مانیم فردی که هنوز یک جلسه ما را ندیده و یک دقیقه هم با ما صحبت نکرده،چگونه به این نتیجه رسیده!!
مگر با چند خط خبر و یا یادداشت خاصی که به ذائقه طرف خوش نیامده، می شود به چنین استنتاجاتی رسید و اتهاماتی را بر زبان آورد که در محکمه هم اثبات آن دشوار است؟! این فشارها یعنی این که این صدا باید خفه شود و همه مثل آن فرد فکر کنند.
*البته بعضی ها مصونیت آهنین دارند که هر کار بکنند.
همین طور است، به قول مازندرانی ها«امه پیرن بد بلاردندی بیه!» اگر ده نمکی در فیلمش فحش هم بدهد و سیاه نمایی کند و « فقر وفحشا» بسازد،چون ده نمکی و خودی است پس بی اشکال است،ولی از آن طرف اگر جیرانی و فرهادی و بقیه نصف ده نمکی هم در فیلم شان بگویند،باید فیلم شان توقیف شود و جایی تجمع کرد،چون خودی نیستند!
گاهی اوقات همکاران ما انتقادهایی می کنند و مطالبی می نویسند که اگر ما شبیه آن را انتشار دهیم همین بلایی که سر جیرانی و دیگران آمد،سر خودمان هم می آید.بگذریم...
*مازندنومه پاییز امسال یازده ساله شد. این کار چه جذابیتی دارد که شما بیش از یک دهه به آن مشغولید؟ واقعا برای تان منفعت مالی دارد یا به لحاظ جایگاه اجتماعی که از این پایگاه اطلاع رسانی کسب کرده اید ، نمی توانید از آن دست بردارید؟
- هیچ کدام؛من نه با مازندنومه کاسبی راه انداخته ام و نه دنبال تشخص اجتماعی بوده ام.ما به زور هزینه ها را سر به سر می کنیم و بیشتر کارها را دوستانه پیش می بریم تا هزینه زایی نداشته باشد.دفتر و دستک هم بنا نکرده ایم تا صرفه جویی شود.
البته وارد شدن به فضای رسانه ای و آن هم ده سال مداومت ،ناگزیر تشخص اجتماعی نیز به دنبال دارد،یک نجار یا تراشکار یا راننده هم بعد از ده سال کار مداوم هم تشخص اجتماعی پیدا و هم در کارش مهارت کافی کسب می کند؛لیکن من اگر شائق بودم می توانستم بیشتر از این فضا بهره برداری اجتماعی،اقتصادی یا سیاسی کنم.
الان بسیاری از مسئولان و کاربدستان استان،خبرنگاران ما را بیشتر از خود ما می شناسند و گاه اگر کاری داشته باشند با آن ها تماس می گیرند.یا موارد متعددی پیش آمده که من به نام برخی یادداشت می نویسم یا مطالب آن ها را نوع دیگری تنظیم می کنم تا قابلیت انتشار پیدا کند و تشویق شوند تا ادامه دهند.
مبالغه نباشد خیلی به نام و عکس خودم و ارتباط با مسئولان و بهره برداری هایی از این دست راغب نیستم،در عوض نگاه حرفه ای به مقوله خبر و رسانه را اولویت و ارجح می دانم و دوست دارم در سایه باشم و کار خودم را بکنم،اگر اجازه دهند!
*پس به چه دلیل هم چنان مازندنومه را اداره می کنید؟
من به دو دلیل چرخ مازندنومه را هم چنان می چرخانم:1- احساس می کنم می توانیم به پیشبرد فضای نقد و توسعه استان کمک کنیم و وجود ما در سپهر رسانه ای مازندران به خصوص در بخش فرهنگی و هنری تاثیر گذار است.
ما اصرار زیادی در پوشش و بزرگ نمایی کارهای فرهنگی و هنری استان به خصوص تئاتر و سینما و موسیقی و کتاب داریم و خودمان نیز تا حالا دو جلسه رونمایی کتاب را در سال های 90 و 91 برگزار کرده ایم.
2- تصور می کنم می توانیم با ایجاد فضای مناسب و انگیزه بخشی و برخی پشتیبانی های فکری، به نیروهای جوان و خبرنگارهای علاقه مند استان کمک کنیم تا احساس کنند می توانند بهتر باشند و بهتر بنویسند.
غیر از این دو دلیل من نیت دیگری از ادامه کار ندارم و اگر روزی احساس کنم این دو هدف محقق نمی شود،بی تامل کارم را تعطیل می کنم.
* آرشیو نسبتا کاملی دارید، کسی اگر حوصله داشته باشد می تواند فضای حاکم بر استان را در یک دهه اخیر در سایت شما رصد کند. نگهداری این حجم مطالب و دسته بندی آن مستلزم صرف وقت و هزینه است شما که نگاه تان فرهنگی است،چطور از پس این هزینه ها بر می آیید؟
- علاوه بر آرشیو کامل سایت که با یک سرچ ساده هم می توانید خبرهای ده سال گذشته استان را به دست بیاورید،ما مقاله های فرهنگی و گفت و گوهای گوناگون و گزارش های زیادی را در آرشیو نگه داشته ایم که برای دانشجویان وعلاقه مندان مفید است.
علاوه بر این ها باید از پادکست مازندنومه هم نام برد که آرشیو تقریبا" خوبی از موسیقی و نواهای مازندرانی است و اضافه هم می شود.گروهی از مخاطبان که علاقه مند به پی گیری اخبار و مطالب نیستند،صرفا" برای گوش دادن پادکست به ما سر می زنند.
ما هر روز یک سایت یا یک وبلاگ استانی را هم معرفی می کنیم و الان آرشیو بزرگی از سایت ها وبلاگ های استانی داریم.
ستون نظرسنجی با پرسش های متعدد در راستای توسعه استان که با تحلیل نظرات کاربران تغییر می کند و گزارش های تصویری همکاران مان که به طور مرتب داریم،بخش های دیگری از امکانات مازندنومه است.
بیشتر از 90 درصد خبرها و مطالب ما در سه سال گذشته تولیدی خودمان بوده است و کپی پیست نداشتیم،عکس بیشتر خبرها را هم خبرنگارهای ما از جلسات می گیرند و تلاش داریم مطالب با عکس های تولیدی همراه شود.طنز،فتوکاتور،کلینیک مازندنومه،یادداشت های مختلف و مطالب گوناگون مازندران شناسی هم هست.
خب،این کارها هزینه دارد و درآمد آگهی ها هم آن چنان نیست که دخل را با خرج همسان کند؛بنابراین ما همیشه شرمنده همکاران و تیم مازندنومه هستیم.
*اگر تمایل دارید از همکاران تان نام هم ببرید.
حتما"؛ بسیاری از دوستان مانند مهندس اسدالله زاده-طراح و مدیرفنی مازندنومه- ده سال است که بی چشم داشت با ماست و محبت های او قابل جبران نیست یا جواد رزاقی که از کمک های اینترنتی و فنی او در سال های گذشته بهره مند شده ایم.
یا عزیزان دیگری مثل محمد حسین ملایی کندلوسی که حدود 7 سال است از غرب استان،بی چشم داشت و صمیمانه همکاری می کند و یاران دیگری که آن ها نیز سالها و ماه هاست به ما دست رفاقت داده اند،مثل مراد علی نعمتی که گاه و بیگاه هوای ما را دارد و مطلب و عکس به ما می دهد،مصطفی کاظمی شهابی که عکس های بی نظیرش را در اختیار ما قرار می دهد، از خانم ها کلثوم فلاحی که خستگی نمی شناسد و خیلی ها آرزو دارند چنین خبرنگاری را کنار خود داشته باشند،نیز ربابه حسین پور،زینب حبیب پور،اعظم کردان و البته اخیرا" سید روح الله شجاعی که بخش پی دی اف را مدیون او هستیم و....
در کنار این ها تنانی از یادداشت نویس ها و مقاله نویس ها و همکاران رسانه ای و دانشگاهی و پژوهشگران استان نیز هستند که گاه از قلم شان در سایت بهره می بریم.هیچ یک این ها با نیت کاسبکارانه نزد ما نیامده اند و همین می شود که توانسته ایم تا این جا ادامه دهیم.
*برگردیم به روزنامه آنلاین؛ خیلی ها شما را با فارس24 مقایسه می کنند.اساسا" شما این قیاس را قبول دارید؟
- من در مورد تاریخچه راه اندازی این بخش در بالا توضیح دادم،تا قبل از ایجاد این امکان اصلا" فارس 24 را ندیده بودم و فقط برخی فایل های پی دی اف روزنامه هایی مثل دنیای اقتصاد و...را در اینترنت دیده بودم که کنار نسخه الکترنیکی شان،نسخه پی دی اف هم گذاشته بودند.
گفتم که ما مبتکر و مبدع این کار در کشور نیستیم،فقط می توانیم این ادعا را بکنیم که مثل بسیاری از اقدامات دیگر ، در میان سایت های استانی،نخستین پایگاه خبری هستیم که نسخه روزنامه ای فراهم کرده ایم،آن هم به این دلیل که برخی عزیزان همراه ، از ما خواسته بودند.
*پس می توان این اقدام شما را در راستای احترام به مخاطب ارزیابی کرد؟
- در واقع همین است که شما گفتید.زمانی که مخاطبی وقت می گذارد و نظر یا پیشنهاد می دهد نباید سرسری از کنار آن گذشت.سرمایه هر رسانه مشتریان ومخاطبان آن هستند.
الان که عصر تعدد رسانه هاست،رسانه ای موفق تر است که تلاش کند مخاطبش زمان بیشتری از وقتش را صرف خواندن و دیدن مطالب کند.
یعنی من وقتی برنده ام که موفق شوم یک ثانیه بیشتر مخاطبم را در سایتم نگه دارم و او یک ثانیه دیرتر پنجره را ببندد و برود.بنابراین باید مرتب تلاش کنم با افزودن امکانات جدید و اهتمام به نظرات و پیشنهادهای او،رضایتش را جلب کنم.
همین می شود که ما حتی المقدور همه کامنت های کاربران را اگر با نقطه چین و ادیت هم شده- به نمایش بگذاریم تا کسی از ما دلخور نشود و اعتمادش جلب شود.(البته همین کامنت ها یک بار ما را دادگاهی کرده و الان نیز پرونده دیگری علیه ما تشکیل شده است!)جلب اعتماد مخاطب،رضایت مندی او را به دنبال دارد و این یعنی ایجاد ارزش افزوده برای ما که در نهایت به تاثیرگذاری آن رسانه در جامعه منتج می شود.
*به روند کار خوشبین هستید؟
- چندی پیش با یکی از نمایندگان دور گذشته مجلس ملاقاتی داشتم.می گفت من از تهران تا حدودی رسانه های استان را رصد می کنم،احساس می کنم از نظر محتوا فقیر شده اند و نقدهای مناسب و پیش برنده در مطبوعات استان وجود ندارد.او از من خواست نظرم را در این زمینه بگویم.
در پاسخ گفتم تا حدودی با شما موافقم و سه علت برای او برشمردم که او هم قانع شد:1- مسایل مالی و اقتصادی که اجازه نمی دهد رسانه ها فارغ از معیشت شان به موضوعات مهم تری فکر کنند.درد مضاعف این که سازمان های دولتی و شرکت های تولیدی استان نیز فشل و ناتوان شده اند و خود بحران هایی دارند وکمک مالی نمی کنند.
2- بی تاثیر بودن نقدها و پیشنهادها در فضای استان و این که مدیران اکنون که در آخر عمر دولت کنونی هستیم کم تر از رسانه ها حساب می برند و ما هر چه بنویسیم برای شان مهم نیست.این باعث انگیزه کشی شده است،چرا که رسانه ها می گویند:برای چه کسی بنویسیم؟گوش شنوا که وجود ندارد.
3- کاربدستان امور بدجوری دست به شکایت شده اند و از هر مطلب منتقدانه،حتی یک کامنت ساده به دادگاه شکایت می برند و باعث دردسر رسانه و مدیر آن می شوند.
این ها در کنار اوضاع نابسامان اقتصادی و گرانی ها و تورم افسار گسیخته باعث می شود که من حداقل در دولت کنونی امیدی به بهبود شرایط اوضاع نمی بینم،شاید در دولت بعدی که تازه نفس تر است وضعیت ما بهتر شود.
*می شود تصور کرد روزی مازندنومه را روی کیوسک ها هم ببینیم؟
- قبلا" هم پیشنهادهایی از این دست داشتیم.جواب من منفی است،چون به زبان ساده و عامه فهم الان همه نشریات کاغذی برای خودشان سایت و وبلاگ راه انداخته اند،پس چرا ما برویم کاغذی شویم؟!
ما از راه اندازی سایت به دنبال اهدافی بودیم که همین جا در مازندنومه می توانیم روی آن تمرکز کنیم،پس لزومی ندارد پی کارهای پرهزینه و سخت تری برویم که اجرای آن توان مالی بالایی را می طلبد.
من اگر بخواهم پول برای چاپ نشریه کاغذی بدهم،با نصف آن می توانم همین مازندنومه را به سطوح بالاتری برسانم و طرح های اجرانشده و ذهنی خودم را اجرایی کنم که به خاطر موانع مالی مسکوت مانده است.
*چه زمانی خودتان را بازنشسته می کنید و آیا نسل بعد شما هم علاقه مند ادامه کار شما هستند؟
- من کارمند رسمی صدا وسیمای مرکز مازندرانم و به زمان بازنشستگی ام سال ها مانده،کار دل هم که بازنشستگی ندارد،مثل بچه داری و همسرداری است،تکراری و سخت اما با مزه و دلپسند و شیرین است.مازندنومه کاری دلی است و بازنشستگی نمی شناسد،مگر این که دوستان خاص مان به زور بازنشسته مان کنند!
* یک انتقاد از خودتان بکنید تا ما هم از شما انتقاد کنیم؟
- سئوال تان کامل نیست،من اگر بخواهم ازخود انتقادی داشته باشم در قالب یک یا دو مورد خاص نمی گنجد و ضعف های زیادی داریم که بر آن واقفیم.
مثلا" بیشتر خبرها و تحلیل های مان مربوط به مرکز استان است و از شرق و غرب مازندران هم درصد کم تری بازدید کننده داریم و هم مطالب مان کم رنگ تر است که البته این هم به دلایل اقتصادی برمی گردد که قادر به جذب خبرنگار اختصاصی از آن مناطق نیستیم.
ایراد بعدی ما این است که نمی توانیم به طور کامل خبرنگاری را تحت پوشش مالی قرار دهیم و صد در صد او را به خدمت بگیریم که او هم مجبور نشود چند جا کار کند و وقت کم تری را به ما اختصاص دهد.فعلا" همین دو مورد را داشته باشید،اما باز هم ایراد در کارمان وجود دارد.
*ظاهر و گرافیک سایت بعد از یک دهه نیاز به دگرگونی دارد این انتقاد را می پذیرید؟
- این طرح را حدود 7 سال است که داریم،قبل از آن لوگو و رنگ بندی سایت به گونه ای دیگر بود.حقیقتش دوستان طراح ما در پی ایجاد تغییراتی در سایت هستند،هر چند ما در طول سال های اخیر غیر از ثابت ماندن بنر،با ایجاد صفحات و بخش ها و امکانات جدید به نوعی تغییرپذیری خودمان را نشان دادیم.
ایجاد هر بخشی منوط به تغییراتی در سایت است،مثل پادکست، نظرسنجی،ستون روزانه،یا همین پی دی اف.این ها همه تغییرات است که ما به تدریج داشته ایم و ایستا نبوده ایم.
بعضی از دوستان جاافتاده و غیرجوان ما نیز می گویند ما به این طراحی عادت کرده ایم و مبادا آن را عوض کنید. به هر حال درصددیم تغییراتی ایجاد کنیم اما واهمه داریم به مذاق مخاطبان سنتی و قدیمی مان خوش نیاید.
*اطلاع رسانی و تبلیغات در مورد سایت واین اقدام اخیرا راه اندازی روزنامه آنلاین صورت نگرفته ! این را گفتیم خواستیم بگوییم رسانه ای مثل مازندنومه چرا خودش را تبلیغ نمی کند؟
- باید بگویم که رسانه خود ظرف تبلیغ است و ما ابزاری هستیم برای تبلیغ کالاها و خدمات مشاغل دیگران،اما این دلیل نمی شود که مطبوعات(به معنای عام آن) به تبلیغ خود نپردازند،چون به هرحال سایت و نشریه هرچند کالایی فرهنگی محسوب می شود،نیازمند تبلیغ است.
ما البته در حد مقدورات به تبلیغ آیتم های خود در سایت پرداخته ایم ، ولی تبلیغات در رسانه های کشوری و رسانه هایی مثل بیلبورد و ...هزینه در پی دارد که در توان ما نیست.
*سوالات ما تمام شد،هر چند که هم کلامی با شما برای ما طراوت و تازگی داشت. در پایان صحبت خاصی اگر دارید بفرمایید؟
- از کاربدستان «جویبار» سپاسگزارم که به سراغ ما آمدند.چند نکته است که در پایان به عرض می رسانم.اول این که فضای رسانه ای استان متاسفانه بیشتر مچ گیری است و حسادت و تخریب که گاه با دروغ هم آمیخته می شود و من این را نمی پسندم.
برخی دوستان ، رسانه شان را وجه المصالح برای رسیدن به اغراض سیاسی یا مطامع اقتصادی خود و تشکیلات و وابستگان شان قرار داده اند و به جای نقد وضعیت موجود،ذره بین به دست به مچ گیری و تخریب همکاران رسانه ای مشغولند که مثل آن ها نمی اندیشند.
گمان نکنم جای دیگر دنیا این گونه باشد. توصیه ام این است که این دست رسانه ها به جای صرف وقت برای تخریب همکاران و دروغ پردازی و پرونده سازی آشکار و نهان علیه آنان ، به ارتقای کیفیت کار خود فکر کنند و جای نهادهای نظارتی و امنیتی را نگیرند که خوشبختانه این نهادها کم هم نیستند و کارشان را بلدند.
نکته بعدی حجم بالای خبردزدی و استفاده بدون منبع از خبرها و مطالب رسانه هایی است که تولید دارند.(با یادآوری ماجرای روزنامه وارش که مطلب سرقتی بالاخره کار دستش داد!)
نمی گویم بابت خبرهای تولیدی مبلغی پرداخت کنند،حداقل می توان با ذکر منبع اخلاق حرفه ای را رعایت کرد.
مثلا" یکی از نشریات مکتوب در یک شماره از 4 خبر و یادداشت و گزارش ما استفاده و فقط برای یکی منبع ذکر کرده بود.وقتی انتقاد کردم،گفت:خب اگر همه مطالبی را از شما گرفتم منبع می زدم مدیر مسئول به من گیر می داد که ما شدیم مازندنومه!!
- جمعه 8 دی 1391-0:0
درود بر شما و دیگر همکاران خستگی ناپذیرتان و احسن بر این همه کوشش و تلاش بی منت و حفظ رسالت رسانه ای
- سه شنبه 5 دی 1391-0:0
درود بر شما جناب صادقي
موفق باشيد - يکشنبه 3 دی 1391-0:0
ما آقای صادقی را دوست داریم...
- پنجشنبه 30 آذر 1391-0:0
درود بر جناب صادقی و مازندنومه و رسانه های مستقل و مردمی. بی شک، موفقیت های روزافزون و پیشرفت های بی شمار این رسانه هماره موفق مازندرانی مرهون اندیشه، نو آوری، مسئولیت پذیری ایشان و همکاران محترمشان و اقبال فراگیر و عمومی این رسانه در استان و خارج از آن بوده و آتیه درخشان تری نیز پیش روی خواهد داشت.
سادگی، صداقت، صراحت، شجاعت و متانت توام با ادب و مسئولیت جناب صادقی که لازمه یک سردبیر و رسانه پرداز متعهد و قانونمند است،که به نیک و نکوئی در ایشان وجود داشته و وامدار خدمت و عزت مردم در تحولات و فرایندهای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و مدنی، با وجود همه موانع و فشارهای پیدا و پنهان است.
همکاری و استفاده از دیدگاهها و نظرات کارشناسان و متخصصان حوزه های مختلف شمالی و غیر شمالی و ایجاد فضای باز موثر و مناسب برای طرح اندیشه ها و تبادل آراء، همراه با انعکاس مستمر نظرات خوانندگان و اطلاع رسانی پیاپی اخبار و وقایع روز منطقه ، کشور و جهان و نیز تلاش جهت استفاده از فناوری های روز رسانه ای و دیجیتالی و عرضه فایل PDF مازندنومه و تعهد به رعایت مستمر اخلاق و انصاف رسانه ای، از دیگر ویژگی های سایت مزبور و مدیریت عالیه و بی شائبه جناب صادقی است.
استاد صادقی، نمادی از یک خبرنگار و روزنامه نگار موفق و مدیر شایسته در عرصه رسانه و سایت های اینترنتی بوده و مازندنومه نیز ویترین و نمونه ای از این الگوی رسانه ای ارزشمند می باشد.
بدیهی است تا نیل به سرانجام و مقصود مطلوب، راه پر فراز و فرودی خواهد داشت که با هم اندیشی و هم دلی و همکاری همه اندیشمندان، فرهنگ پژوهان و علاقمندان به فرهنگ و ادب مازندرانی و ایرانی با این سر دبیر توانمند و قانونمند، شاهد تحقق زودهنگام آن خواهیم بود:
من در دل دارم از دو کس سپاس
یکی حد شناس و دگر قدر شناس - سه شنبه 28 آذر 1391-0:0
با افتخار اعلام می کنم به مازندنومه عشق می ورزم ، چون تا امروز همواره سعی آقای صادقی و دوستانشون این بوده کار فرهنگی در خور شان مردم مازندران استان انجام بدن. هرچند دراین مدت کمتر خودشون رو معرفی کردن ولی سبک و روش کار مازندنومه معرف شخصیت این بزرگوارانه. بنده افتخار داشتم علیرغم میل آقای صادقی این مصاحبه رو با ایشون ترتیب بدم و خوشبختانه بستری فراهم شه تا شما مخاطبین فرهیخته مازندنومه بتونید از زحمات ایشون قدردانی کنید.
- سه شنبه 28 آذر 1391-0:0
سلام و سپاس فراوان از علي صادقي كه همواره كارهايش شاخص است و هوشمندانه عمل مي كند. دقت خوبي به خرج مي دهد نه تنها در مازندنومه بلكه در برنامه هاي راديويي زنده و توليدي نيز ايشان اينگونه اند. نيتش خير است و بينش خوبي دراد. هر اطلاعاتي در ابعاد مختلف در مازندران طلب كني بويژه در عرصه فرهنگ و فولكلور به شكل نسبي در اين وبسايت مي يابي. اميد به ادامه اين راه دشوار.
از هفته نامه جويبار نيز تقدير مي كنم. - سه شنبه 28 آذر 1391-0:0
نمي دونم مازند نومه چقدر مفيد و موثر بوده ، طرفداري هم داره يا نه ، لطفا نظر بدهيد .
منتقدان و مخالفان كجا هستند ، بهتره اونها هم نظر بدهند .
به نظر من مازند نومه خوب شروع كرده و داره خوب ادامه مي ده ، ولي مطمئن هستم كه مي تونه بهتر هم بشه ، پس تا گوش شنوايي هست نقد كنيد و نظر دهيد . ممنون از شما - سه شنبه 28 آذر 1391-0:0
ميدانم از زماني كه آقاي صادقي كار را شروع كرده بود تا كنون ، خيلي ها نظاره گر بودند كه ببينند چه اتفاقي مي افتد ، كارش به زندان ميكشد ، خسته مي شود و ادامه نمي دهد ، بي پول مي شود و در دامان سياسان قرار مي گيرد ، از ارزش ها و برنامه هايش عدول ميكند و در دامان كار هاي بي ارزش روزمره غرق مي شود و يا در تقابل با دولتيان گرفتار مي شود ، بخاطر مسئوليت هاي اداري و كاري مازند نومه را واگذار مي كند و يا بخاطر همسر و فرزند دست از كار مي كشد و يا ....
اما او نشان داد با همه ي سختي ها ، دشمني ها ، گرفتاري ها ، بي پولي ها و .... باز هم مي شود كار كرد ، مي شود مفيد و موثر بود ، مي شود به ديگران اميد داد و در رشد آنان كمك كرد ، مي شود بستري ساخت كه مجله ها و پايگاه هاي الكترونيكي در آن رشد و توسعه نمايند ، مي شود خبرنگاران را تحت حمايت قرار داد و براي انتشار حرف هايشان فضايي را فراهم نمود و ... .
آري حتما مي شود كاري كرد همان طور كه آقاي صادقي كار كرد و نشان داد كه اگر بخواهيم ، اگر با پشتكار و جديت عمل نماييم ، اگر اندكي تحمل و صعه صدر داشته باشيم ، اگر از نقد ها استقبال كنيم ، حتما فرداي بهتري براي فرهنگ و هنر خود به ارمغان خواهيم آورد . حتما . - دوشنبه 27 آذر 1391-0:0
با سلام خدمت آقای صادقی عزیر
انشااله جشن تولد 120 سالگی مازندنومه با حضور گرم و صمیمی خودتان. پیروز باشید. - دوشنبه 27 آذر 1391-0:0
با سلام وآرزوی بسیار برای انتشار چنین مازندنامه اینترنتی در صورت امکان و در صورت صلاح دید مطالبی رااز جمله قصه های قدیمی و یا ضرب المثل های شیرین را هرچند کوتاه بزبان ماندرانی بنویسید موسس ، واولین مدیر عامل سازمان سازمان انتقال خون استان مازندران 1357-1358 و موسس پایگاههای بیمارستانی شهرستانهای آمل ،بابل،قائم شهر،ساری بهشهر aomhdia@gmail.com دکتر عباسعلی امیدی اشرفی استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد
- دوشنبه 27 آذر 1391-0:0
آقای این نسخه روزنامه ای شما بی نهایت عالیست.اگر چاپ شود پرفروش ترین روزنامه استان می شود.تشکر از کارکنان مازندنومه
- دوشنبه 27 آذر 1391-0:0
بسیا نکات خوبی مطرح شد.استفاده کردیم.
- يکشنبه 26 آذر 1391-0:0
آقای صادقی مدیر با سواد و کار بلدیه. خسته نباشی هنرمند
- شنبه 25 آذر 1391-0:0
آقای صادقی مایه دلگرمی است!
- شنبه 25 آذر 1391-0:0
خدا قوت آقاي صادقي ، خداوند شما را مستتدام بدارد