یک سوزن به خود
در نشست خبری مدیرکل اوقاف 50 خبرنگار از اقصی نقاط استان حضور می یابند چراکه قرار است هدیه ای دریافت کنند/ آیا باید هرجا که فقط منفعت در میان است جزء اصحاب فرهنگ باشیم و آنجا که سودی برای مان ندارد پا را پس بکشیم؟
مازندنومه،کلثوم فلاحی:1-چندی قبل نشستی با عنوان کارگاه تخصصی پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر، ویژه اصحاب فرهنگ و هنر در اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مازندران برگزار شد.
در این نشست آمار تکان دهنده ای از شیوع مصرف مواد مخدر و هزینه های ناشی از این معضل، اعلام شد. تعداد خبرنگاران حاضر در این برنامه، سه نفر بود.
2-چند روز قبل نشست کمیته اطلاع رسانی سی و پنجمین دوره از مسابقات کشوری قران کریم در استانداری مازندران برگزار شد که 19 رسانه به عنوان عضو، به این نشست دعوت شده بودند اما در این جلسه هم تعداد خبرنگاران و اصحاب فرهنگ، حتی کمتر از انگشتان یک دست بود.
3-روز سه شنبه نشست خبری مدیرکل اوقاف و امور خیریه مازندران، با حضور خبرنگارانی برگزار شد که شاید تاکنون برخی از آنها را اصلا ندیده بودیم.
سالن مملو از جمعیت بود و برخی خبرنگاران هم ایستاده بودند و البته پس از ورود، برای آنها صندلی آورده می شد. حدود 50 خبرنگار در این نشست حضور داشتند.
4-همواره مدیران و مسئولان را مورد نقد قرار می دهیم که چنین و چنان هستند، به مسئولیت و وظیفه خود به خوبی رسیدگی نمی کنند، آنها را در تیغ تیز نقد، به انجام وظایف خود، گوشزد می کنیم.
این بار تیغ این نقد را به سمت خودمان می کشانیم! اگر ما جزئی از اصحاب فرهنگ هستیم، چرا کارگاه پیشگیری و مبارزه با مواد مخدر را نادیده گرفتیم و در آن حضور نیافتیم؟
رسالت ما در مقابل قشر جوان جامعه که بیشتر در معرض این تهدید قرار دارند، چیست؟ آیا نباید به مسائلی که به معضل در جامعه تبدیل شده، بپردازیم؟
ما فقط به این مسئله بی تفاوت نبودیم، بلکه در نشست مربوط به مسابقات قرآنی هم حضور نیافتیم. اگر ما اصحاب فرهنگ هستیم و قرآن هم جامع ترین کتاب هاست، نباید نسبت به مسائل مرتبط با قرآن بی تفاوت باشیم.
اما در نشست خبری مدیرکل اوقاف 50 خبرنگار از اقصی نقاط استان حضور می یابند چراکه قرار است هدیه ای دریافت کنند.
منکر سختی کار خبرنگاران و بعضا درآمدهای ناچیز این قشر نیستیم اما رسالت اهل قلم در مقابل جامعه چه می شود؟
آیا باید هرجا که فقط منفعت در میان است جزء اصحاب فرهنگ باشیم و آنجا که سودی برای مان ندارد پا را پس بکشیم؟
این یادداشت در توهین به هیچ یک از همکاران نگاشته نشده و تنها تلنگری برای یادآوری رسالتی است که به آن سوگند یاد شده است.
- جمعه 22 دی 1391-0:0
نقد مگه تیغ دارد که اون رو متوجه خودتون کردید. مواطب باش دستتون رو زخمی نکنی که دیگه نتونی باهاش بنویسی. ببین علت اینکه خبرنگارا 50 تا 50 تا توی مصاحبه با رئیس اوقاف شرکت می کنن و در مصاحبه با اونای دیگه رغبتی نشون نمیدن هم کاملاً حق به جانب هستن. چونکه زندگی خرج داره و خبرنگارا هم دنبال یه لقمه نون ناقابل به هر طریق ممکن هستن. شما که زن و بچه ندارین تا از سختی های اداره کردنش خبر داشته باشی. امروز یه چیزی رو می خری 10 هزار تومن و سه روز بعد همون رو باید 18 هزار تومن بخری. خوب زن و بچه خبرنگارا هم حق زندگی دارن و وظیف درجه 1 خبرنگار تامین هزینه های زندگی اهل و عیال است و همینکه از خانه به قصد تامین معاش به سمت اداره اوقاف حرکت کردن اگه زبونم لال حادثه ای براشون پیش بیاد که دار فانی را وداع کرده و به دیار باقی شرف حضور پیدا کنن اجر شهید رو دارن و شما اونویت هی مخواهی به این جماعت و به خودت سوزن بزنی. اینهمه سوزن هر روز داری می زنی اونوقت اسمشو میذاری فقط یه سوزن؟ بابا این سوزن های شما از صد تا جوالدوز هم بدتره و اثرش هم اینه که جلوی معاش و سعادت خبرنگارا ایستادگی می کنی و اونا رو به بی غیرتی و طمعکاری و دله بودن متهم می کنی؟ حاشا و کلا که جماعت خبرنگار چنین باشن. اجبار زندگی و جبر معاش و کسب درآمد خبرنگارا را به این راه (به قول شما بیراهه) می کشاند و هیچ پوئن منفی هم براش حساب نمیشه. شما که برای کسب بیشتر با شورای شهر ساری روی هم ریختید و هر هفته از اونجا گزارش می چاپید هم متهم هستی برای گرفتن پاداش و هدیه از شورای شهر هر هفته اونجا می پلکی و مجیز این و اون رو می کنی و توی اون شرایط اصلاً هم سوگند خوردن به قلم و عزت و ارزش قلم یادت میره چون اونجا پای منفعت شما در میان است و ببخشید خودش شده یک مقاله.
- پنجشنبه 21 دی 1391-0:0
پس از مدت ها می بینم که یکی از ما، یادمان آورد که گاهی باید نیش سوزنی هم به خودمان بزنیم!
خسته نباشی همکار.