حضرت غلط انداز «حرص»درست و حرث غلط است .جندر غاز درست و چند درغاز غلط است .لطفا بیشتذ بیاموزید و فارسی را پاس بدارید و

جناب استاد اشرفی، همکاران محترم ایشان، جناب استاد صادقی، سردبیر محترم مازندنومه فرهنگ دوست و فرهنگ پژوه و مازندرانی های محترم و هموطنان ارجمند؛ این افتخاری دیگر در حوزه فرهنگ و ادب و پژوهش منطقه ای در کشور است که شایسته تقدیر و بایسته تبریک می باشد.

بهتر است به جای نگاه حذفی و قدرناشناسی احتمالی نسبت به اهمیت این پروژه مهم و اساسی، از منظر جذبی، همدلی و همیاری نسبت به توفیق روزافزون این پروژه با مرکز ساری شناسی و به ویژه استاد بی ادعا و تکلف؛ جناب استاد اشرفی؛ از مفاخر فرهنگی بهشهر، مازندران و کشور همکاری نموده و هر کس در حد امکان و توان، زمینه انجام موفق و روزآمد آنرا فراهم آورد.

بی شک، افکار عمومی و تاریخ نسبت به خدمت یا خیانت احتمالی هرکس و در هر لباسی و در هر حوزه یا موضوعی قضاوت خواهد کرد. شان مازندنومه نیز، شان تقابل و نگاه حذفی نبوده و هماره- جناب صادقی نیز در مقام جلب و جذب و نشر اندیشه های فرهنگی و علمی و معرفی بزرگان علم و دانش و فرهنگ و ترویج عینی و عملی آن اقدام نموده و این سایت به سان، یک پایگاه علمی و پژوهش ادواری نیز در این راستا تا کنون خدمات غیر قابل انکاری را در قالب انتشار مقالات متعدد- وِیژه نامه های فرهنگی دانشمندان و مشاهیر منطقه ای و کشوری- مصاحبه ها و تاریخ شفاهی و اسنادی- معرفی آثار و کتب علمی و پژوهشی و نیز اطلاع رسانی مستمر نشست های علمی و فرهنگی و مانند آنها در نیل به این هدف مقدس داشته اند و یقیناً در آتیه نیز خواهند داشت. احترام به عالم و برزگان علم و دانش؛ احترام به شان و مقام علم و دانش بوده که بر همگان فرض و محترم خواهد بود.

با سپاس از کلیه خوانندگان محترم دارای نظرات موافق و مخالف و احترام به کلیه دیدگاهها و نظرات محترم آنها

نقدهایی که دامن غلط انداز بیچاره فکسنی را گرفته و حرث همه را در آورده نشان از آن دارد که غلط انداز به بدجایی گیر داده و حسابی غلط اندازی کرده است. کجا این غلط انداز جرات داره به اساتید معظمی که نام برده اند اسائه ادب بکند. حرف غلط انداز چیز دیگری است و آن اینکه اولاً سابقه نویسنده دانشنامه باید روشن... باشد. کجای این حرف توهین است؟ اینکه ... مازندنومه همیشه آن را تبدیل به نقطه چین کرده و مفهوم را از بین می برد بیاید مدعی دانشنامه نویسی برای مازندران شود و کلی هم تبلیغ بر سر آن بشود که نابغه دانشنامه نویسی است در حالیکه حتی یکبار هم تمرین دانشنامه نویسی نداشته است کجایش توهین بود. قبول بازهم دیوار غلط انداز کوتاه و کوتاه تر و او را بی ادب و بی نزاکت و هزار چیز دیگر بخوانید و به قول حضرت استاد کیوس گوران به این چند درغازی که نصیب دانشنامه نویسان می شود هم رشک نورزید ولی ما که از جمله حاسدانی هستیم که اذا حسدمان آشکارا در گوش شما طبین می شود و شما محض خلاصی از شر ما به همه چیز جز حقیقت پناهنده می شوید این را اینجوری عرض می نمائیم که کار غلط اندازی هم بسیار کار سختی است و از دانشنامه نویسی هم استخوان محکمتری می خواهد و قدرت فحش خوری بالایی را طلب می کند ولیکن بدون هر گونه دستمزدی انجام می گیرد و مزد ما تنها نسبت های ناروایی است که افراد از سر کج برداشتی خود به غلط انداز بیچاره می دهند و همه چیزهایی را که در ذهن خود دارند نثار غلط انداز می فرمایند و غلط انداز که به دلیل غلط اندازی اش شایسته همن جور حرفا است به راه خود ادامه می دهد و تا زمانی که به قول یکی از همین بزرگواران این کامنت های سبک مغزانه غلط انداز را معدوم نکردند و صاحب مازندنومه هم آن را ممنوالانتشار تلقی نکرد به همین جور خزعبلات نویسی ادامه خواهد داد. باور بفرمائید کار غلط اندازی دستمزدش اینهمه جسارت شنیدن نیست. به هر حال به قول آن دوست اینکه کله غلط انداز رو می شکنند نشان از آن دارد که غلط انداز وجود حقیقتی پنهان را حدس زده و انگشت گذاشتن روی آن برای برخی ها خیلی سخت است. بازهم می نویسم تا بدانند و بدانیم که موضوع چیست. تازه آقایان مخاطب غلط انداز را هم عوضی گرفتند.

باسلام وعرض ادب به محضر مبارک حضرت دبیرخانه ی دانشنامه! پیشاپیش کمالات حضرت استاد اشرفی را ارج می گذاریم اما ایجاب شخصیت فرهنگی ایشان آن است که:

1- امانت دار باشند حتی سعدی بزرگ هم آنجاکه از کلام حکیمانه ی فردوسی بهره می برد ابتدا ذکر منبع می کند :

چنین گفت فردوسی پاک زاد/که رحمت بر آن تر بت پاک باد:میازار موری که دانه کش است ...و آنجا که فردوسی از کلام دقیقی توسی بهره می برد از او ذکری بدین مضمون به میان می آورد که:...پذیرفتم آن گفت او را به خواب /به خوبی و نرمیش دادم جواب...

کنون من بگویم سخن کو بگفت /منم زنده او گشته با خاک جفت .

2- شما اما کلام دیگران را مصادره می فر مایید(با تعذیر از گستاخی ) و وقتی با اعتراض رو برو می شوید بر می آشوبید و به تعریض می فر مایید:« چنین و چنان شد و فلانی بدهکار صد هانفر چون شما شد». البته «ما خود در این میان نیستیم» شما که هستید و بزرگید! شرم گنانه حضرات را به توصیه ی حضرت مولانا اشارت می دهیم از آن روی که اعتقاد داریم عاقل را اشارتی بس باشد.

کا رنیکان در قیاس از خود مگیر/گرچه باشد در نوشتن «شیر» شیر.

3- بجای گرد آوری صد جلد از آثار دیگران بی ذکر نام و نشان، یک جلد بنگارید از آن خود .به قول سعدی :کم گوی و گزیده گوی چون در/تا زاندک تو جهان شود پر. براستی آیا بزر گان ادب ما که آثار شان اکنون جزو میراث ارزشمند بشری است مگر صد جلد کتاب نوشتند ؟ آیا این بزرگان دانش و ادب که «جهان کرده اند از سخن چون بهشت» حقوق بگیر دولت دبودند؟ لطفا ناله ی فردوسی را بشنوید که چنین مویید:فقایی نیرزیدم از گنج شاه/از آن من فقایی خریدم به راه...بزرگی سراسر به گفتار نیست/دوصد گفته چون نیم کردار نیست

با احترام:تنت به ناز طبیبان نیاز مند مباد /وجود نازکت آزرده ی گزند مباد.

حضرت استادی جناب آقای کیوس گوران.

با تمام وجود برایت سلامتی آرزوی دارم. شما بزرگ این دیار هستید، بزرگی کردید. شما افتخار مازندران هستید، شما عزیز مازندران هستید، خدا به ما این لیاقت را بدهد که به شایستگی وجود نازنین شما را گرامی بداریم.این تهمت ها و حرف و حدیث های ناموزون شنیدن حدّاقل هزینه ای است که ما برای عزّت و سرفرازی مازندران بزرگ و ایران عزیز با جان و دل پرداخت می کنیم. سربلندتر باشی که باعث سر بلندی ما هستی.

جناب ابراهیمی، کاری بزرگ در حدّ واژگان بزرگ تبری قطعاً نارسائی هم دارد. همزمان با دانشنامه بزرگ مازندران، تدوین و تکمیل واژه نامه بزرگ تبری در دست تهیه است که 8 جلد خواهد رسید. جناب ابراهیمی، شما هم می دانید که نوشتن کتاب یک بخش کار است. مشکل بزرگ چاپ و نشر و فروش کتاب است. چون آقای اشرفی کارمند دولت نبوده و نیستند ،بناچار آثارشان را باید ناشرین چاپ کنند و در عرض حق التالیف چند دوره همان کتاب را به مولف می دهند. تمام حق الزحمه آقای اشرفی که به صدها نفر امثال شما هم بدهکار شدند، دویست دوره از این کتاب بود که ایشان بناچار از تقدیم به بعضی از دوستان دست اندر کار این واژه نامه بزرگ تبری شدند. امروز اگر یک دوره از واژه نامه صد هزار تومان فروش دارد ربطی به اشرفی ندارد. متعلّق به آقای اشرفی نیست،آقای اشرفی برای تهیه این واژه نامه کمتر از سه میلیون تومان وام از بانک صادرات گرفتند که نزدیک به 20 میلیون تومان دادند، هنوز هم بدهکارند. چون همیشه دچار تأخیر و مجازات و جریمه شدند. شما در این کشور یک نفر پیدا کنید که بیش از صد کتاب نوشته باشد، کارمند دولت هم نباشد و ارثیه پدری هم نداشته باشد. این آدم به نوعی معتاد است، معتاد به خواندن و نوشتن ، امّا با اعتقاد به کار فرهنگی برای مردم. شما که آگاه هستید خوب می فهمید که اگر حضرت استاد مرحوم ایرج افشار و امثال آن بزرگان به عرصه قلم آمدند، وصل به مال و منال پدری بودند، با نوشتن کتاب که پول در نمی آید. کار قلم کار عشق است و آگاهی و احساس مسوولیت.

جناب آقای اشرفی خسته نباشید!واژه نامه ی تبری شما ،آنجا که به غرب مازندران می رسد( با عرض معذرت) بسیار می لنگد .اشتباهات غیر قابل چشم پوشی دارد به خصوص در مورد جغرافیای روستاها مغشوش است .ضمنا بیش از 14صفحه از مطالب من بنام شخص متشخص دیگری در کتاب شما آمد که علی رغم گفتگوی تلفنی با حضرتعالی به اعتراضم توجهی نشان ندادید این حقیر در آن چهارده صفحه بیش از 73 غلط دیدم که بدل کار محترم بر اثر دست کاری بوجود آورد .امید که در دانشنامه ی جدید چنین نشود .ضمنا در صورت ی که با مدعایم موافق نباشید آماده ی اثبات مو ضوع هستم ،البته به زودی در این زمینه نقدی تقدیم خواهم نمود هرچند کار بزرگ شما را شایسته ی تقدیر میدانم و اعتقاد دارم فقط املای ننوشته است که بی غلط است .با احترام.

اشکاللی ندارد اگر ما ندانیم.

باید پرسش کنیم تا بدانیم اما اگر درحالی که نمیدانیم اظهار دانش بکنیم خوب نیست.

1-با ادب باش.کسی کسی را دست نینداخته است.این دانشمندان اگر کارهای متنوع میکنند.یعنی باغ ما به بازنشست خوب است.

2-دایره المعارف ها ودانشنامه ها و شناخت نامه ها کارخانه قند فریمان نیست که با یک قالب برایتان قند حبه بزنند.

این عرصه را با معیارفهم واندیشه وتفکر باید اندازه گرفت.

3-اینکه می گویند چرا دو تا دانشنامه بنویسید یعنی اینکه نمی دانید چه میگویید.مثل اینکه بگویید چرا دو دست لباس دارید.

چرا در یک باغ بزرگ دو تا درخت میکارید.یک درخت کافی است.یا بگویید که چرا سعدی شعر سرود.

وقتی فردوسی شعر سرود کافی بود.چرا دو تا کتاب در تفسیر مثنوی هست باید یکی باشد.ما در قرآن هم ده ها تفسیر داریم.

4-توی این کامنت ها فقط خودتان خودتان را دست انداختید.

مه فشاند نور و .......... عو عو کند.

شما بهتر است بروید در محضر خانواده محترمتان ادب خانوادگی وادب اجتماعی و آداب زندگی را بهتر بیاموزید.

چندی ست بهانه یکی دو خبر فرهنگی به اظهار نظر مخاطبین و مراجعین به سایتها انجامید که همینمان - خبر خوش فرهنگی و برخورد ارا - مبارک است اما ایضا جای بسی تاسف است که در بیان نظرها دچار افراط و تفریط میشویم و انچه بیان میداریم به واقع تخطئه یکسر اقدامان فرهنگی ست - و دردا و دریغا ازین عمل!

مایل بودم به مطلب و مقاله ای مستقل به ارائه نظرات خود بپردازم اما عارضه ای که گریبان دستهایم را گرفت معذورم بدین کار میدارد و نگارش همین مختصر هم بعهده دوست عزیزی ست که به عیادت امد و مجملی از ما به سوغات تان اورد!

اولا هرقدمی که برای امور فرهنگی ما برداشته شود باید تلقی اش به خیر کنیم و یادمان باشد که تمامی راههای دراز با قدم نخست اغاز شدند . حضرات گرانسنگی همانند انوشه - مهدوی - درگاهی - اسلامی - نصری اشرفی و...از اعاظم عصر ماهستند و به وسع و وظیفه خود دست به کارهای سترگ بردند و اگر تا به کارستان مورد نظر شما نرسیدند و نرسیدیم - که شما مخاطبین ارجمند میفرمائید - اهمیت و عظمت کارشان را نمیتوانید نفی کنید ! تدارک و تهیه همین پنج جلد فرهنگ واژگان تبری که به همت و دبیری جهانگیر نصری اشرفی صورت پذیرفت در حد خود کاری عظیم بود که امروز به ادامه مهم اش پرداخته اند . باورتان بشود که اینان گرانقدر و دست در کار تولیدات فرهنگی هرگز به مابه ازائ مادی نمی اندیشند که از قضا پشیز ان را نمیتوان چشم داشت !! اکابری ازین دست که شمارشان افزون باد به خرج ر اه عشق قلم میزنند و چون بیتی و سطری پدید امد ، به اسودگی دل نفسی می کشند....! گیریم که فلان سازمان و بهمان تشکیلات دولتی دست در جیب کرد و انچه دراورد و پیش اینان فرهنگی و فرهمند گذاشت حتی به همان عدد و رقمی باشد که به کتره به اشارت برده اید اما درد اینجاست که نمیدانید هیچکس به هیچ زمان نتوانست و نمیتواند به درهم و دینار جوابگوی مساعی عشق باشد...!

اینگونه کمکهای مادی - اگر باشد - با رانت های میلیاردی و گشایشهای اعتبار ارزی و ریالی برای ان دیگرانی که دارند خون مردم را در شیشه میکنند و بر سر لاشه ی از هم پاشیده شان دست به گریبان هم می برند فرق میکند...!!!

شمارا بخدا منصف باشید و زبان هتک فرو برید تا فرهنگ تباران و قلم پردازان ما شرحی از حضور دردمندانه ما بیاورند پیش از انکه جاخوش کردگان برسریر و نخیل قدرت دست به تحریف ما ببرند و هویتمان را به باد بسپارند....!

سلام وصد سلام بر مردان اهل قلم استان سرسبز تبرستان...شما رو بخدا به جان هم نیوفتید شما اهل ادب وفرهنگ هستید .ببینید تو این کامنت ها چطور شما رو دست می اندازند ؟؟شما برای ما الگو بوده وهستید بیدار باشید ویکدیگر رو تخریب نکنید.یکی دانشنامه بنویسد یکی شناخت نامه یکی دایرت المعارف بنویسه چرا دوتادانشنامه؟مازنی

طبرستان معرب تپورستان است ونکه با تا نوشته میشودتپورستان است یا بگو تپورستان یا بگو طبرستان که عربی شده ان است بنا براین تلفظ تبرستا ن اشتباه می باشد

//"من از خطه ی سبز مازندران ام"/گلستانی ام.غنچه ی بوستان ام//دلم تابه دل های مردانش آمیخت/من آموختم عشق،از دوستانم//خرامان مرو،یک دم ناز بنشین/به جانم به جانم به جانم به جانم//دلم تنگ شد.کو کلام نخستین؟/"من از خطه ی سبز مازندران ام."//

مازند نومه لطف کند که یک مکان مقدس را به الفاظ بد و حرفهای نا معقول آلوده نکنند. ورود هر نا کَس به این محدوده ممنوع شود.

سر که نه در راه عزیزان بود بار گرانی است کشیدن به دوش

اگر امروز فرضاً پولی به استاد انوشه داده باشند که دانشنامه بنویسند، اولاً که هنوز پولی در کار نیست، ثانیاً اصلاً کار ایشان و امثال ایشان خریدنی نیست، قیمت ندارد. ثالثاً خاک بر سر پول اگر امروز برای زنده نگه داشتن فرهنگ این مملکت خرج نشود. رابعاً خاک بر سر ما که هنوز یاد نگرفتیم با اهل قلم با ادب باشیم. خاک کف پای امثال انوشه و اشرفی را باید سرمه چشم خودمان بکنیم.

مازندران به وجود اهل قلم با نشاط می ماند. البته حرف و حدیث افراد بیکس همان ضرب المثل مازندرانی است که:

خرابه بی شال نونه

ای غلط انداز جان - از خدیم گفتند بی کسی بد دردیه ! ما از مدتها ÷یش گفتیم آقای صادقی به ما که رسید همه چی رو سانسور نمود . وگرنه همه میدانند ...اصلا و ابدا بدرد دانشنامه نویسی نمیخورد...تا سیه روی شود هرکه در او غش باشد .. مگر فرهنگ مازندران جیگر است که به هر شخصی بدهید تدوین نماید . ای کوفت بشه اون پولی که میخواهد از سر فرهنگ شکم سیر نماید

آقای ناقلا، به عرض شما می رسد که استاد مهدوی و استاد اشرفی و استاد انوشه و جناب دکتر درگاهی از پیشگامان و اساتید مسلّم دانشنامه نویس در سطح کشور هستند. هم اکنون هر چهار نفر در این وادی مشغول هستند. دارند به مازندران بزرگ خدمت می کنند.در سطح ملّی و بین المللی هم از این عزیزان در دانشنامه نویسی استفاده کرده اند و بهره می گیرند. چرا کفران نعمت می فرمائید ، این اشخاص هر کدام یک برگ از شناسنامه ی مازندران بزرگ هستند. نزاکت، ادب، تواضع و تقدیر حدّاقل کاری است که در برابر این دانشمندان خودمان باید داشته باشیم.

فقط در یک کلام، دیناری از کسی نگرفتیم، اتفاقاً دکانداری یاد نداریم. آنهایی که خودشان را باور ندارند نمی توانند دیگران را باور کنند. آقای اشرفی 15 سال است روی این دانشنامه کار کرده. تنها استفاده اش تا امروز همین یک استکان چای بوده که در ساری شناسی حاجی اسلامی برایش آماده کرد. مسئله، زمان است که برای ما کوتاه است، یعنی عمر ما کوتاه است. کار ناشده برای مازندران زیاد است. و امروز همه باید بیدار بشویم. کار و کار و کار و آنهم فرهنگی، تا امثال غلط انداز به غلط فکر نکنند.

بادرود اقا تبرستان درسته ننویسید طبرستان اقای اسلامی خوب حال سیاسیون رو گرفتی بندگان خدا تازه کیسه دوختند 100 میلیون دانشگاه مازندران گرفت اما مرکز دانشنامه رو بردند جای دیگه

چرا نمی گوئید روزگار رنسانس فرهنگی ما شروع شده. چه افتخاری بالاتر از این که در این روزگار این همه مازندرانی اهل قلم داریم که برای مازندران می نویسند؟

از روزگار آدم ابوالبشر تا امروز یک نفر که از راه قلم در این کشور یک لقمه نان خورده نام ببرید. کار نشر- کتاب- نوشتن- معلمی- فقط عشق است و آگاهی. ما باید از خدا برای داشتن مردان و زنان اهل قلم سپاسگذار باشیم.

چهل سال پیش درباره مازندران سه عنوان کتاب تاریخ داشتیم. امروز دانشنامه ها دارند می نویسند،این یعنی که فردا در دانشگاههای کشور می توانیم رشته تاریخ تا سطح دکترا با تخصص مازندران شناسی داشته باشیم. دست همه دلسوزان فرهنگی درد نکنه.

مازندران بزرگ، مردان بزرگ می خواهد. مازندران بزرگ و با شناسنامه داشتن خرج دارد. هزینه اش را باید از جان مایه گذاشت. آنانکه در عرصه فرهنگ کار می کنند سربازان و جانبازان اصلی در سنگر دفاع از مازندران بزرگ زیر سایه ی ایران عزیز هستند.

این افتخار برای یک کشور است که در کار فرهنگی ترافیک دارد. حالا راستی راستی باید به خودمان شاد باش بگوئیم. به مازندران تبریک . تبریک. تبریک

خواستار تغییر نام مازندران به نام اصلییش طبرستان هستیم زنده باد طبرستان بزرگ

یا علی

با تشکر از مازندنومه که اخبار فرهنگی را ويژه پوشش می دهد و با تشکر از استاد اسلامی و استاد اشرفی که در راه تدوین دانشنامه ای جدید و کامل قدم برمیدارند.در ضمن می خوستم به این کامنت گذار بگویید که چرا معتقد است سیستم کامنت مازندنومه اشکال پیدا کرده است؟بهترهم شده و الان امکان پلاس دادن و امتیاز فراهم شده.موقع نگارش کامنت هم که مثل گذشته است و فرقی نکرده.احتمالا این کامنت گذار جزو پیرمردان مجازی است که جلوی هر تغییری مقاومت می کند و حوصله ندارد یا تازه کار و ناوارد است.ما که قبول داریم و استقبال میکنیم.

جنگ دانشنامه نویسان و جنگ دانشنامه ها. مازندران مهد ناسازگارهی های فرهنگی و سازش های پشت صحنه و زد و بندهای پنهان و آشکار در زمینه های فرهنگی. در مازندران هیچ کس با هیچ کس سازش ندارد و از خالی کردن عقده ها بر علیه همدیگر بسیار کیف می کنند. حسادت ها و رقابت های ناسالم و بر علیه هم زدن ثقل سنگین نارفاقتی ها را در قلب های ثقیل و سنگی مداومت می دهد و برای عقده گشایی اسبان تندروی لجاجت را سوار شده و مهار آن را به دست انانیت نفس داده و با شیاطین هم نفس شده اند. این دانشنامه ها هیچ کدام خیری برای مازندران نخواهند داشت و اساس آن با خلوص و نیت ناب و خدایی همراه نیست. این هجمه فرهنگی علیه مازندان به نام مازندران و به کام عده ای خاص است و بوی کباب را حسابی استشمام می کنند. امید که منتشر شود.

تولد دانشنامه تازه مبارک.کارهای آقای اشرفی واقعا عالیست و مطمئنیم اینکار هم پربار و عالی از اب درمیاید.درود بر اشرفی و اسلامی

سیستم کامنت مازندنومه درهم برهم شد و ما راستش اوقاتمون حسابی تلخ که آقای صادقی رفت زیر ابرو بگیره زد جشم مازندنومه رو کور کرد و ککش هم نمی گزه. بابا ما پیشرفت صفحه بندی مازندنومه و تغییر فرمت آن را نخواستیم همون کامنت های زیبای قبلی ما را بس است. با این دانشنامه بازی که در آوردند آبروی و ارزش دانشنامه را به ماست بند کردند. سابقه افراد در دانشنامه خیلی مهم است مگر می شود افرادی با هر سابقه را دانشنامه نویس بکنند. اگه اینجوریه کسروی ها بهترین دانشنامه را می توانستند بنویسند.

خسته نباشيد دكتر اسلامي!