تعداد بازدید: 4191

توصیه به دیگران 59

يکشنبه 13 اسفند 1391-1:38

3 بامداد راه افتادیم تا به آزمون برسیم!

یک رامسری که ساعت هشت صبح آزمون کارشناسی ارشد داشت،باید ساعت سه نیمه شب حرکت می کرد تا خود را به بابل یا بابلسر می رساند!/ما از این سر و کله زدن ها و بحث و جدل ها بر سر هر مسئله کوچک و بزرگی خسته شده ایم و چاره کار را آن می دانیم که یک بار برای همیشه از شرق نشینان جدا شویم.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،سجاد مقصودی:چند هفته از برگزاری آزمون کارشناسی ارشد سراسری می گذرد.

 یکی از نکات برگزاری این آزمون که شاید از نظر بعضی ها کم اهمیت جلوه کند(در حالی که این طور نیست)، شهرهای محل برگزاری آن است.

 در برخی استان های کشور آزمون فقط در مرکز استان برگزار شد. در بعضی استان ها در دو شهر و در برخی استان ها هم نظیر مازندران ، خوزستان و سیستان و بلوچستان آزمون در سه شهر استان برگزار شد .

 البته مازندران با استان های مذکور یک تفاوت عمده و بسیار مهم داشت،این که بر خلاف این استان ها که حوزه های امتحانی از پراکندگی جغرافیایی خوبی در سراسر استان برخوردار بود ، در مازندران تمام حوزه های امتحانی در شرق استان متمرکز شده بود .

 بدین نحو که کلیه داوطلبان شهرستان های شرقی تا قائم شهر در ساری آزمون دادند و در مورد شهرستان های قائم شهر تا رامسر ، خانم ها در بابلسر و آقایان در بابل آزمون دادند.

 یعنی یک رامسری که ساعت هشت صبح آزمون داشت باید ساعت سه نیمه شب حرکت می کرد تا خود را به بابل یا بابلسر می رساند!

 البته باز هم ما می گوییم که اشکالی ندارد . می دانید چرا ؟ چون فرض ما این است که آزمون کارشناسی ارشد تنها در دانشگاه های سراسری نظیر دانشگاه مازندران ( بابلسر ) و دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل و ... برگزار می شود و چون غرب مازندران فاقد دانشگاه سراسری و دولتی مناسب است ، بنابراین نمی تواند حوزه آزمون مستقل داشته باشد،اما نکته کلیدی ماجرا این است که دانشگاه های پیام نور و غیر انتفاعی مانند دانشگاه پیام نور بابل و مؤسسه آموزش عالی غیر انتفاعی هدف ساری و ... هم به عنوان مکان برگزاری آزمون در نظر گرفته می شوند .

در چنین شرایطی است که این سؤال کلیدی به وجود می آید که اگر دانشگاه های پیام نور و غیر انتفاعی هم می توانند مکان برگزاری این آزمون باشند ، پس چرا با وجود دانشگاه های پیام نور و غیر انتفاعی مناسب و متعدد در شهرهای مختلف غرب استان ، تمام حوزه های امتحانی در شرق استان متمرکز شده و حتی یک حوزه هم به غرب استان اختصاص داده نشد؟

 آیا این کار ظلم آشکار به داوطلبان غرب استان نیست ؟ چرا باید چنین ظلمی شود تا یک رامسری که ساعت هشت صبح آزمون دارد مجبور باشد ساعت سه نیمه شب حرکت کند تا خود را به بابل یا بابلسر برساند؟

 شما اسم این کار را چه می گذارید جز تبعیض ، بی عدالتی ، کم توجهی یا در خوش بینانه ترین حالت دیده نشدن یا به حساب نیامدن غرب استانی ها توسط مسئولان شرق نشین؟

 البته ممکن است این طور گفته شود که این رویه مختص امسال نیست و در گذشته هم هیچ حوزه امتحانی برای این آزمون به غرب مازندران اختصاص داده نمی شده است.

 در پاسخ باید گفت که رویه غلط ، غلط است و باید اصلاح شود و وجود امثال همین رویه های غلط در طی سالیان متمادی است که فریاد جدایی غرب استانی ها را به آسمان بلند کرده است.

 البته موردی که ذکر شد تنها یک نمونه کوچک است و تمام راه حلش هم این که است که از این به بعد در آزمون کارشناسی ارشد و نظایر آن یک حوزه امتحانی هم به یکی از شهرهای غرب مازندران اختصاص داده شود .

 غرض از بیان این مطلب هم دو چیز بود : نخست آن که شاید دری به تخته بخورد و به گوش مسئولان برسد و این رویه غلط از این پس اصلاح شود .

 دوم آن که به برخی ها که منکر وجود تبعیض بین غرب و شرق مازندران می شوند یادآوری شود که امثال این نمونه ها و موارد در مازندران بسیار است و اگر ما فریاد جدایی و استان جدید سر می دهیم به این دلیل است که دیگر نمی خواهیم سر هر مورد کوچک و بزرگی با شرق نشینان سر و کله بزنیم تا بلکه نظرشان جلب شود و به خواسته ما هم توجهی بکنند .

 ما از این سر و کله زدن ها و بحث و جدل ها بر سر هر مسئله کوچک و بزرگی خسته شده ایم و چاره کار را آن می دانیم که یک بار برای همیشه از شرق نشینان جدا شده و استان مستقلی تشکیل دهیم و این مشکلات را به طور ریشه ای حل کنیم ؛ زیرا اگر مسئولان شرق نشین بعد از این همه اعتراض و فریاد جدایی غرب استانیها قصد تغییر رویه و حسن نیت داشتند نباید باز هم رفتارهای این چنینی انجام می دادند . 

ایمیل نویسنده:(sajjadmaqsoudi@gmail.com)


  • سجاد مقصودیپاسخ به این دیدگاه 3 2
    دوشنبه 21 اسفند 1391-0:0

    جناب ( غلط انداز ) ، موارد ۲ و ۳ که اشاره کردید فقط ناشی از توطئه انگاری شماست که بی توجه به آخرتی که گریبانتان را می گیرد هر حرف نادرستی را به افراد نسبت می دهید . درباره مورد ۷ هم باید عرض کنم که شما وقتی که به یک دانشجوی ساده مثل من که دستش به هیچ جا بند نیست و به قول معروف کاره ای نیست چنین حرفهایی نسبت می دهید که مرغ پخته هم از شنیدن آن خنده اش می گیرد ، معلوم است که به کسانی که به قول معروف کاره ای باشند دیگر چه حرفهایی می زنید . اما درباره مورد ۱ باید عرض کنم که اولا : من به دلیل این که شهرستان چالوس که شهرستان جدید احتمالی کلاردشت باید از آن جدا شود به دریا متصل است ، بنابراین آن را جزء مصداق این قانون درباره تقسیمات کشوری در مناطق مرزی به حساب آوردم . ثانیا : کیاکلا هم که به شهرستان سیمرغ تبدیل شد به دریا متصل نیست ؛ و در شرایطی که کلاردشت بدون مرزن آباد برای شهرستان شدن چیزی از شهرستان جدید التأسیس سیمرغ کم ندارد و وقتی که شهرستان سیمرغ با آن شرایط ایجاد شد ، پس لزوم شهرستان شدن بخش ۶۷ ساله کلاردشت با این شاخصها که از ضروریات و بدیهیات است ؛ در غیر این صورت باز هم می شود همان تبعیض همیشگی بین شرق و غرب مازندران . ثالثا : با توجه به شاخصهای مختلف کلاردشت بدون مرزن آباد از جمله جمعیت ساکن و شناور در فصول سرما و گرما ، اصلا نیازی به استفاده از این قانون درباره تقسیمات کشوری در مناطق مرزی برای شهرستان شدن کلاردشت نیست . درباره مورد ۴ هم باید عرض کنم که شما گفتید ( نوشهر در برخوردها و برخورداریها در شرایط مظلومیت قرار دارد ) که در پاسخ باید عرض کنم که اگر نسبت به شرق استان حساب کنیم این حرف شما کاملا درست است اما اگر منظورتان نسبت به چالوس باشد این حرف شما به هیچ وجه درست نیست و برخورداریهای نوشهر اگر از چالوس بیشتر نباشد به هیچ وجه کمتر نیست . ضمنا به نظر من ادغام و ترکیب نوشهر و چالوس فقط و فقط یک ضرورت دارد و آن هم این است که نوشهر و چالوس با هم به عنوان مرکز استان جدید احتمالی در غرب مازندران تعیین شوند تا مشکل کمبود وسعت شهری و جمعیت شهری شهر مرکز این استان جدید هم حل شود . اما اگر چنین برنامه ای در کار نباشد به نظر من ادغام و ترکیب این دو شهر ضرورتی ندارد . درباره مورد ۵ هم باید عرض کنم که من هم موافقم که علتهای موفقیتهای قبلی شموشک سرمایه گذاریهای عاشقانه مرحوم درویش بود اما مسئله اینجاست که یک تیم وقتی که سرپاست و دارد راه خودش را می رود که احتیاج به کمک ندارد بلکه وقتی که به مشکل بر می خورد احتیاج به کمک دارد که متأسفانه مسئولان استانی از هر گونه کمک به شموشک خودداری کردند در حالی که در مورد تیمهای شرق استانی چنین رفتاری انجام ندادند بلکه کمکشان کردند . درباره مورد ۶ هم باید عرض کنم که شما مخالفتهایی را که با شهرستان شدن بندپی در بابل وجود دارد مثال زدید و سپس آن را به کلاردشت و چالوس تعمیم دادید و به زور می خواهید اینطور بگویید که چالوسیها مخالف شهرستان شدن کلاردشت هستند ! در حالی که من خدمتتان عرض کردم که غرب استانیها به هیچ وجه مثل شما نیستند و این تنگ نظریها و بخل و حسدها فقط و فقط مختص خودتان است ؛ پس بیخودی آن را به چالوسیها نسبت ندهید . شما هر چقدر هم که تلاش کنید و این گزاره مخالفت چالوسیها با شهرستان شدن را کلاردشت را تکرار کنید باز هم نمی توانید که آن را به واقعیت تبدیل کنید ؛ پس بیخودی برای اختلاف اندازی تلاش نکنید . باز هم عرض می کنم که در غرب استان در مورد شهرستان شدن کلاردشت فقط مرزن آبادیها خواهان این هستند که جزء شهرستان چالوس باقی بمانند و جزء شهرستان جدید احتمالی کلاردشت قرار نگیرند ؛ که آن هم در پیگیریها برای شهرستان شدن کلاردشت این نظر مرزن آبادیها لحاظ شده است و بنابراین دیگر هیچ مخالفتی در غرب استان با شهرستان شدن بخش ۶۷ ساله کلاردشت وجود ندارد بلکه این شرق استانیها هستند که در این باره مدام مانع تراشی و سنگ اندازی می کنند .

    • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 2 3
      شنبه 19 اسفند 1391-0:0

      1- آفرین به هوش شما که خیلی خوب زیرآبی رفتید. من عرضم این بود که قانون در مورد شهرهای مرزی مسئله را راحت تر گرفته ولی شما آن را به کلاردشت بار کردید که مرزی محسوب نمی شود. شهر مرزی طبق تعریف فقط شهرهایی را شامل می شود که در لبه مرزی دریا قرار گرفته باشند.

      2- از سیاق نوشته های شما پیداست یک نوع هماهنگی جلسه ای با نماینده محترم دارید که ظن مامور بودن شما دور از ذهن نیست.

      3- دو بار از فقط یک دانشجوی ساده بودن خود ذکر نمودید و با مظلوم نمایی می خواهید خود را بی اطلاع از تصمیمات محفلی با محوریت نماینده جلوه دهید که فقط به درد آدم های ساده لوح می خورد.

      4- نوشهر در برخوردها و برخورداری ها در شرایط مظلومیت قرار دارد و غلط انداز سالها پیش اتحاد این دو شهر برای تشکیل یک شهر بزرگ را پیشنهاد داده بود ولی گویا منافع بعضی ها در جدایی این دو شهر قرار دارد و از آن امتناع می شود.

      5- غلط انداز اگرچه طرفدار شدید تیم همیشه خوب شموشک بوده ولی علت موفقیت آن را در سرمایه گذاری های عاشقانه مرحوم درویش می داند و الآن هم چاره کار را در سرمایه گذاری مردمی می بیند و امید داشتن به استفاده از رانت های دولتی و حمایت های غیر برنامه ای را صرف بیهوده انرژی می داند.

      6- چه مرزن آباد مخالف باشد و چه نباشد، چالوس به شدت با جدایی شهرستان کلاردشت مسئله دارد، کما اینکه در اینجا با وجود تائید و صادر شدن حکم شهرستان بندپی با مقاومت امام جمعه بابل جرات اجرای آن وجود ندارد.

      7- پشت صحنه های قدرت خیلی پیچیده تر از آن است که نیات نمایندگان و سایر قدرت ها خوانده شود. افکار هزار توی سیاسی و لبخندهایی که در پشت خود خشم و نفرت را پنهان کرده اند بسیار فریبنده هستند و جویندگان نام عمله های مفت و مجانی صاحبان قدرت هستند که برای جبفه و نواله ای بار گران آنها را بر دوش می کشند.

      • سجاد مقصودیپاسخ به این دیدگاه 3 1
        شنبه 19 اسفند 1391-0:0

        ( نتاج ) عزیز ، ضمن تشکر از واقع بینی شما دوست گرامی و با وجود این که فکر می کنم حرفهایم نسبتا واضح بود اما ظاهرا مثل این که باید باز هم خدمت شما دوست عزیز نکاتی عرض کنم . من امسال در این آزمون شرکت کردم اما دفترچه آزمون پارسال هم از طریق یکی از دوستانم به دستم رسیده و فکر نمی کنم که در چند سال اخیر هم تغییری در شیوه ای که عرض می کنم ایجاد شده باشد . در صفحه فرم اطلاعات ثبت نام ما اثری از استان محل آزمون نمی بینیم بلکه در ردیف ۳۵ این صفحه به عبارت ( کد و نام شهرستان برای تعیین حوزه امتحانی ) بر می خوریم . برای این ردیف هم نام تمام شهرستانهای تمام استانها را می توان انتخاب کرد . طبیعتا هر فردی از جمله یک تنکابنی یا رامسری نام شهرستان خودش را در این ردیف ذکر می کند . این دیگر جزء ترتیبات بعدی آزمون است که حوزه آزمون فردی را که تنکابن و رامسر را برای این ردیف انتخاب کرده در بابل یا بابلسر قرار می دهند . طبق پیشنهاد شما باید تنکابنیها و مخصوصا رامسریها مثلا شهرستان رودسر را در این ردیف انتخاب کنند تا مکان آزمونشان در رشت قرار گیرد . اما اگر یک تنکابنی یا رامسری این کار را انجام دهد و به نوعی اطلاعات نادرست و غلط در این ردیف وارد کند و آن وقت اگر دری به تخته بخورد و یک حوزه آزمون هم در غرب مازندران در مثلا تنکابن یا چالوس در نظر گرفته شود آن وقت به نوعی سر آن فردی که چنین کاری انجام داده کلاه رفته است که باید در رشت آزمون دهد . اما ظاهرا داوطلبان تنکابنی و مخصوصا داوطلبان رامسری باید از این به بعد یادشان باشد که اینجا مازندران است ؛ یعنی استانی که از رامسر تا بابل و بابلسر هیچ حوزه امتحانی برای چنین آزمونی در نظر گرفته نمی شود . یعنی تنها استانی در کشور که با وجود تعیین سه شهر به عنوان حوزه امتحانی تمام این حوزه ها در یک منطقه از استان متمرکز می شود ؛ آن هم در شرایطی که آزمون در دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی هم برگزار می شود . ضمنا باز هم عرض می کنم که با این پیشنهاد شما ما باز هم به ضرورت بازگرداندن تنکابن و رامسر به گیلان به دلیل فاصله بسیار کمتر با مرکز این استان علاوه بر قرابت فرهنگی و گویشی بسیار بیشتر با آن می رسیم ؛ به نحوی که تنکابن شرقی ترین شهرستان استان گیلان و عباس آباد غربی ترین شهرستان استان مازندران شود . ضمنا خدمت دوستان عرض کنم که این اولین باری نیست که در سایتهای استانی و منطقه ای به این موضوع یعنی مکانهای برگزاری این آزمون در مازندران پرداخته می شود . اگر در گوگل جستجو کنید به مطلبی با عنوان ( چرا آزمون کارشناسی ارشد باید تنها در دو شهر مازندران برگزار شود ) به تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ در یکی از سایتهای شمال کشور بر می خورید که در آن مطلب نویسنده در متن از ساری اسم برده و در کامنتهای آن هم گفته شده که ای داد و ای بیداد که چرا ساری به عنوان مرکز استان نباید حوزه امتحانی باشد ! این در حالی است که ساری فاصله بسیار کمی با بابل و بابلسر دارد و حتی فاصله شرقی ترین مناطق مازندران تا بابل و بابلسر هم به مراتب بیشتر از فاصله مناطق غربی استان تا این دو شهر است اما ظاهرا مثل این که از دید برخیها خون شرق استانیها رنگین تر از خون غرب استانیهاست که پس از آن ساری را هم به عنوان حوزه امتحانی این آزمون قرار داده اند اما برای غرب استان فکری نکرده اند . باز آن رویه قبلی برای ما قابل تحملتر بود چون تبعیض و بی عدالتی بسیار کمتری در آن وجود داشت اما رویه جدید یعنی اختصاص هر سه حوزه امتحانی به شرق استان و عدم اختصاص حوزه امتحانی به غرب استان بی عدالتی و تبعیضی واضح و آشکار است که برای ما قابل تحمل نیست . فکر می کنم که زیاد در مورد این موضوع ساده و نسبتا کوچک بحث کردیم اما لازم بود که جهت روشن شدن مطلب این نکات را ذکر کنم . اما در مورد استان گلستان باید عرض کنم که آرزوی ما این است که غرب مازندران همانند گلستان از مازندران جدا شود و راه پیشرفت و ترقی را در پیش گیرد . اما در مورد کامنت جناب ( غلط انداز ) خطاب به ایشان می گویم که شما آنقدر در کامنتتان تهمت و حرفهای ناروا و بی اساس زدید که من نمی دانم به کدامش جواب دهم ! اما سعی می کنم چیزی از قلم نیفتد . شما فقط همین مانده بود که به یک دانشجوی ساده مثل من که دستش به هیچ جا بند نیست تهمت تلاش برای پست و مقام بزنید که البته دیگر این را هم به کلکسیون خودتان اضافه کردید ! حرفی که مرغ پخته هم از شنیدن آن خنده اش می گیرد ! شما گفتید ( چالوسی بی جهت برای رامسری اشک تمساح نمی ریزه ) که در جواب شما باید عرض کنم که اولا سعدی می گوید : تو که از محنت دیگران بی غمی ، نشاید که نامت نهند آدمی ؛ و ثانیا بخش زیادی از رنجهای رامسر و تنکابن با عباس آباد و چالوس و نوشهر مشترک است و ما هم باید بخش زیادی از این رنجها را تحمل کنیم . شما به من گفتید ( تهمت به آقای احمدی زدید که ایشان با شهرستان شدن کلاردشت مخالفت دارند ) ! این حرف شما باعث شده که دهان من از تعجب باز بماند ! آخر شما دقیقا از کدام قسمت حرفهای من چنین برداشت عجیب و غریبی کرده اید ؟ شما گفتید ( مخالف اصلی شهرستان شدن کلاردشت شخص نماینده محترم چالوس است ) ! آخر نماینده ای که قبل از انتخاب شدن به مردم کلارشت وعده می دهد که برای شهرستان شدن آن تلاش می کند و پس از انتخاب شدن هم در جهت عمل به وعده اش تلاش و پیگیری انجام می دهد شما چطور برداشت کردید که مخالف شهرستان شدن کلاردشت است ؟ شما گفتید ( مردم چالوس امان شما را خواهند برید اگر کلاردشت را از آن جدا کنید ) ! دوست عزیز ، پدر من اصالت کلاردشتی دارد اما من از همان بدو کودکی تا کنون در چالوس بوده ام و در میان این مردم زندگی کرده ام . این نوع تنگ نظریها و بخل و حسدها فقط مختص خودتان است پس بیخودی آن را به مردم شریف غرب استان نسبت ندهید چرا که هیچ مخالفتی با این قضیه ندارند . در اینجا تنها مخالف این قضیه مرزن آبادیها هستند که آنها هم با اصل شهرستان شدن کلارشت هیچ مخالفتی ندارند بلکه فقط خواهان این هستند که مرزن آباد جزء چالوس باقی بماند و تحت نظر شهرستان جدید احتمالی کلاردشت قرار نگیرد و در صورت تأمین این خواسته دیگر هیچ مخالفتی با شهرستان شدن کلاردشت ندارند . البته نماینده محترم غرب مازندران هم در پیگیریهایشان برای شهرستان شدن کلارشت این نظر مردم مرزن آباد را هم لحاظ کرده اند . من از فریدونکنار و گلوگاه و میاندورود و ... در مقام مقایسه با عباس آباد نام بردم و گفتم که در طول این سالها این شهرستانها در شرق استان تأسیس شدند و در مقابل در غرب استان فقط عباس آباد شهرستان شد که آن را هم بعضیها جزء امتیازات داده شده به غرب مازندران به حساب می آورند ! در حالی که عباس آباد باید خیلی قبلتر از اینها شهرستان می شد و اگر شاخصهای مختلف را از شهرستانهایی که ذکر شد بیشتر نداشته باشد کمتر هم ندارد . در مورد کلاردشت هم حتی بدون مرزن آباد شاخصهای مختلف آن مانند جمعیت و ... در فصل سرما اختلافی با شهرستان جدید التأسیس سیمرغ ندارد تا چه رسد به فصل گرما که جمعیت کلاردشت چندین و چند برابر بیشتر می شود و این جمعیت شناور فراوان را هم باید مد نظر قرار داد . ضمن این که همان طوری که خودتان اشاره کردید ، شاخصهای جمعیتی و ... برای تقسیمات کشوری در مناطق مرزی دارای قواعدی آسانتر از سایر مناطق است . اگر هم بحث احترام به مقام شهدای والا مقام باشد که شهرستان سیمرغ به این دلیل ایجاد شد باید گفت که تمام مناطق شهید تقدیم اسلام و انقلاب کردند و بنابراین نباید بین آنها تفاوت و تبعیضی قائل شد . ضمنا بهتر است بدانید که نماینده فعلی ما اهل کجور است اما در رفتارش هیچ تبعیضی بین مناطق مختلف مثل کجور و مرزن آباد و کلاردشت و چالوس و نوشهر دیده نمی شود چرا که برای ارتقای تمام این مناطق به موازات هم تلاش می کند . حتی در مورد شهرستانهای عباس آباد و تنکابن و رامسر هم که نمایندگی موقت آنها را تا برگزاری انتخابات میاندوره ای مجلس بر عهده دارد به همین گونه است . ضمنا بهتر است بدانید که بر خلاف حرف شما نماینده قبلی ما هم اهل کجور بود . شما در بخشی از کامنتتان به من گفتید مرز غرب استان را تا چالوس قرار دادم و سپس گفتید که اعتقاد دارید برای راحتی مردم غرب استان باید تا نوشهر را به غرب استان داد و طوری گفتید که انگار من حرف از جدایی نوشهر از چالوس زده ام ! دوست عزیز ، من هیچ وقت چنین حرفی نزدم . من قبلا گفتم که اگر استان جدیدی در غرب مازندران تشکیل نشود یک راه حل جایگزین این است که مرکز استان تغییر بابد . اما مرکز شدن بابل به هیچ وجه غرب استانیها را راضی نمی کند و بنابراین مرکز استان باید به یکی از شهرهای مرکزی استان منتقل شود . با توجه به این که شهرهای آمل و محمودآباد و نور شهرهای مرکزی استان هستند اما از میان این شهرها فقط آمل از نظر وسعت و جمعیت شهری و ... قابلیت و ظرفیت مرکز استان شدن دارد ، بنابراین من پیشنهاد تغییر مرکز استان به آمل را مطرح کردم . اما اگر این مورد هم امکان پذیر نباشد تنها راه حل جایگزین الحاق مناطقی از غرب مازندران به گیلان است . برای این کار هم من به دو دلیل چالوس را جزء مازندران و عباس آباد را جزء الحاق به گیلان قرار دادم : یکی این که فاصله خود شهر عباس آباد تا رشت نزدیکتر از فاصله آن تا ساری است و دیگر این که بسیاری از ادارات عباس آباد هنوز از تنکابن تفکیک نشده است . بنابراین من گفتم که عباس آباد هم به همراه تنکابن به گیلان ملحق شود . اما اگر بخواهیم علاوه بر عامل فاصله تا مرکز استان عامل قرابت فرهنگی و گویشی را هم در نظر بگیریم ، باید به الحاق تنکابن به همراه رامسر به گیلان و در مقابل باقی ماندن عباس آباد در مازندران رأی داد ؛ به گونه ای که تنکابن شرقی ترین شهرستان استان گیلان و عباس آباد غربی ترین شهرستان استان مازندران شود . البته این امر مستلزم این است که آن دسته از ادارات شهرستانهای تنکابن و عباس آباد که هنوز از یکدیگر تفکیک نشده اند ، از یکدیگر تفکیک شوند . ضمنا از نظر تاریخی هم این مرز و محدوده گیلان و مازندران بارها تغییر کرده است اما در حال حاضر برای استان مازندران با هر دلیل و منطقی که حساب کنیم نمی توان مرزی بیشتر از نشتارود در نظر گرفت . ضمنا باز هم می گویم که من در هیچ جا حرف از جدایی نوشهر از چالوس نزدم چرا که این کار اصلا به هیچ وجه امکان پذیر نیست چون نوشهر و چالوس مثل دو قلوهای به هم چسبیده و در واقع یک شهر هستند و از نظر نزدیکی به هم تقریبا در کل کشور رکورددار و بی نظیرند چون تقریبا در کل کشور نمی توان شهرهایی را یافت که مثل نوشهر و چالوس هر دو مرکز شهرستان بوده و تا این حد به هم نزدیک باشند و بنابراین من حتی پیشنهاد ادغام و ترکیب این دو شهر را برای حل مشکل کمبود وسعت و جمعیت شهری شهر مرکز استان جدید در غرب مازندران مطرح کردم . اما این که شما گفتید چرا در مورد برخی موضوعات دیگر واکنش نشان نمی دهم باید عرض کنم که من اصلا کسی نیستم که بخواهم واکنش نشان دهم یا ندهم . من فقط یک دانشجوی ساده هستم . اگر قبلا یادداشتی درباره استانی شدن غرب مازندران نوشتم فقط و فقط در جواب یادداشتهای سلسله وار برخیها بود که ناجوانمردانه به غرب استان می تاختند و یادداشت جدیدم هم صرفا در مقام اعتراض به تبعیضی بود که اخیرا در مورد حوزهای امتحانی آزمون اتفاق افتاده بود و من هم با آن مواجه بودم . ضمنا باید عرض کنم که در مورد خاصی که اشاره کردید یعنی در مورد باغ گیاه شناسی نوشهر نماینده محترم ما واکنش نشان داده و پیگیر این ماجرا است . ضمنا از کامنت ( غرب استانی دلسوخته ) صمیمانه تشکر کرده و کامنت ایشان را به طور کامل تأیید می کنم . البته در مورد تیم شموشک من خودم هم قصد داشتم که به آن اشاره کنم که البته دیگر این دوست عزیز زحمتش را کشیدند . خاطرات بچگی ما با بازیهای شموشک با تیمهای بزرگ فوتبال کشور در ورزشگاه نوشهر عجین شده است . ضمنا خدمت ( نتاج ) عزیز هم باید عرض کنم که به نظر من بهتر است که بیشتر به سوء رفتار یا تبعیضی فکر شود که در رفتار مرکزنشینان مازندران وجود دارد که باعث شده است مناطق مختلف آن مانند گلستان و غرب مازندران یکی یکی از آن جدا شوند و یا در صدد جدایی باشند . نمونه ها و بخش بسیار کوچکی از این تبعیضها در کامنتهای ( غرب استانی دلسوخته ) و ( م.ب خبرنگار ) و ( احسان از آمل ) و ( محسن از نور ) و ( داوطلب کارشناسی ارشد از کلاردشت ) و سایر دوستان و همچنین در کامنتهای خود من آمده است .

        • غرب استانی دلسوختهپاسخ به این دیدگاه 4 2
          شنبه 19 اسفند 1391-0:0

          من فقط چند نمونه کوچیک از تبعیضها رو میگم. شما خودتون حدیث مفصل بخونید از این مجمل: 1. تو غرب استان یه رادیویی بود به نام رادیو دریا که با کارشکنی بعضیها درش تخته شد. الآن هم استودیو و فرستنده و امکانات سخت افزارش باقیه اما به تقاضاها برای احیای این رادیو برای غرب استان ترتیب اثر داده نمیشه. 2. فقط کافیه کمکهای مسئولان استانی به تیمهای صنعت ساری و نساجی قائمشهر و سایپا شمال قائمشهر رو با رفتارشون با تیم فوتبال شموشک نوشهر مقایسه کنید. کمکش که نکردند که هیچی، هلش هم دادند که زودتر و محکمتر به ته دره سقوط کنه! الآن هم داره تو دسته سه دست و پا میزنه. 3. به گفته فرماندار ساروی چالوس چرا تو شرق استان در فاصله سی کیلومتری از همدیگه دو دانشگاه علوم پزشکی وجود داره اما تو غرب استان با این فاصله و مسافت طولانی وجود نداره. تازه اون واحد بین الملل دانشگاه پزشکی تو رامسر رو هم میخوان به شرق استان منتقل کنن. 4. چرا تو غرب استان هیچ دانشگاه دولتی وجود نداره؟ 5. چرا ساختن یه روگذر تو شرق استان فقط چند ماه طول میکشه اما ساختن یه پل ساده تو غرب استان چند سال. 6. آزادراه تهران شمال تبدیل به موزه راه شده اما جاده های هراز و فیروزکوه رو دارن بی سر و صدا چهاربانده میکنن. 7. راستی چه خبر از فرمانداری ویژه غرب استان؟! 8. ...

          • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 2 5
            پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

            آقا سجاد خیلی زیر آبی می روی. چالوسی بی جهت برای رامسری اشک تمساح نمی ریزد و از غصه آنها دق نمی کند. مسئله همین است که شما دارید آب شور به مسئولان می فروشید تا با شورتر کردن بیش از حد موضوع شاید ته کاسه شما هم چیزی بماسد.

            مسئله این است شما کاملاً مسیر رسیدن به پست و مقام را دارید درست می روید و همراه با نماینده و مامور ایشان شدید تا برای خودتان آلاف و علوفی فراهم کنید.

            حر و مسئله آقای احمدی این است که استاندار در صدد تکثر شهرستان ها برای توجیه وجود زمینه برای تفکیک استان ها است. تهمت به آقای احمدی زدید که ایشان با شهرستان شدن کلاردشت مخالفت دارند. مخالف اصلی شهرستان شدن کلاردشت شخص نماینده محترم جالوسی است که از تحقق آن متضرر می شود. خاطر جمع باشید شما و نماینده چالوسی بزرگترین موانع تحقق شدن شهرستان شدن کلاردشت هستید و الآن پشتک وارونه زدید و خود را طرفدار جلوه می دهید. بدانید که مردم چالوس امان شما را خواهند برید اگر کلاردشت را از آن جدا کنید. کجور و پول را از قلم انداختید و به یاد قدیم ندیما افتادید و فریدونکنار و جویبار و .. را که سالها از شهرستان شدنشان می گذرد به عنوان شاهد آوردید و بدون اینکه به ظرفیت های ذاتی جمعیتی آنها اشاره ای داشته باشید آنها را مصداق یکجانبه نگری های شرق قلمداد کردید.

            شما می دانید که به لحاظ جمعیتی فریدونکنار و حومه قریب به 50 هزار نفر جمعیت ساکن دارد؟ شما می دانید که جویبار هم با تراکم جمعیت بالایی رو به رو است و هیچ مسئولی نمی تواند مانع از شهرستان شدن آن بشود، چون وجود جمعیت چنین الزامی را به همراه خواهد داشت؟

            شما برای کا حوزه کلاردشت چه جمعیتی را ارائه می دهید؟ اگر توانستید این جمعیت را به 30 هزار برسانید حق با شما است و همین فردا باید حکم شهرستان شدن را برایش صادر کرد.

            البته این را بدانید شهرستان هایی که حالت مرزی دارند طبق قانون مستثنی هستند و با جمعیت 12 هزار نفر هم می توانند شهرستان شوند.

            شما از استان شدن غرب استان به عنوان یک بهانه استفاده می کنید که با تحریک و تهییج افکار عمومی ایجاد تشویش خاطر نموده و در یک جریان دو جانبه مامور استاندار برای تحقق استان غرب هستید. شما مرز بین استان غرب را جالوس قرار دادید که با الحاق برخی از شهرستان های استان گیلان به تنکابن و رامسر می خواهید آنها را جدا کنید (به نوشته خودتان در همین کامنت آخری مراجعه فرمائید). این نشان می دهد که شما خود دوست ندارید چالوس را با چوب تنکابن و رامسر حراج کنید.

            اما غلط انداز اعتقاد دارد که برای راحتی مردم غرب استان باید تا نوشهر را به غرب استان داد. وجود نوشهر در کنار چالوس یک خناق برای خیلی ها است و سالها است که دارند توی سر نوشهر می زنند که سر بلند نکند.

            نماینده سابق شما همواره و پنهانی توی سر نوشهر زده است و با تعلق خاطری که به کلاردشت داشت، همه توجه خود را معطوف کلاردشت کرده بود.

            نماینده حاضر شما هم با نوشهر بازی می کند و به جای حل مشکلات مردم آن و مرکز تلقی کردن نوشهر بزرگترین افتخار نوشهر را نابود کرد و درختان ارزشمند باغ اکولوژیک نوشهر را به خاطر ایجاد یک مسیر برای بندر نوشهر به کمربندی نابود کرد.

            من در تعجبم که چرا رگ غیرت شما در این مورد مهم اصلاً به جوش نیامد و برای شما انگار آب از آب تکان نخورد و نه در تایید و نه در تکذیب کاری نکردید.

            آقا سجاد عزیز من شما را دوست دارم و نمی خواهم خیلی از مسائل را برای شما بگویم ولی توی پوشه کنار دستم چند تا مورد دیگه هست که اگه بنویسم ممکن است کمی شما را ناراحت بکند.

            شخص غلط انداز نوشهر را برای مرکزیت امور بر چالوس ارجح می داند و میزان قابلیت توسعه یافتگی را برای آن وسیع تر می داند. انشاء الله با جلب جمعیت بیشتر به آرزوهای دیرینه و دست نیافتنی حاضر خود دست پیدا کنید. ولی غلط انداز می داند که اگه این حرف ها برای مردم آب نمی شود برای امثال آقا سجاد مسیری را باز می کند که حسابی برایش نان بشود.

            • پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

              سلام

              آقای سجاد مقصودی، دوست عزیز، والله، بالله، کی بدش میاد که همه ی انسان ها در آرامش و آسایش زندگی کنند. بنده و خیلی های دیگه اتفاقا خیلی پیگیر و مشتاقند که انشاالله هر چه زودتر مشکلات همه و علی الخصوص هم استانی های رامسری و چالوسی و تنکابنی و ... حل بشه. که یکی از مشکلات مثلا میتونه همین حوزه امتحان آزمون های مختلف باشه.

              زمان ما که همین دو سال پیش بود، استان محل آزمون رو میشد تعیین کرد که همون استان محل اقامته، حالا ممکنه یکی رسما در اون استان زندگی نکنه، ولی به خاطر نزدیکی شهرش به شهرهای اون استان تا شهرهای استان خودش، محل اقامت رو، استان دیگه انتخاب کنه.

              بله، حق با شماست، باید یک یا چند حوزه امتحانی هم نزدیک شهرهای غرب استان باشه.

              ولی خوب مگه در سال چندبار این اتفاق میفته.

              در ضمن آیا تا به حال فکر کردید چرا مثلا حوزه ها، اکثرا در شرق بوده؟

              آیا این از خصومت و سنگ اندازی شرق استانی هاست؟!

              آیا ناشی از عدم پیگیری قضیه از طرف مسئولان غرب استان است؟!

              اصلا آیا خود شما تا به حال این موضوع را به عنوان یک مشکل با سازمان سنجش مطرح کردید؟



              البته می دانم که دلایل شما برای تشکیل استانی جدید تنها این نیست و این شاید در مقایسه با سایر دلایل، دلیلی بی اهمیت باشد. اما ما اکثرا این طور فکر می کنیم که اگر مثلا ما و فلانی و فلانی باشیم، دیگر مشکلی نداریم، کمی بعد با یکی از همین فلانی ها به مشکل بر می خوریم و.... در نهایت می گوییم خوب اگر فقط ما باشیم، دیگر هیچ مشکلی نخواهد بود که باز هم همان آش هست و همان کاسه.



              در پایان خودم و شما را توصیه می کنم به تفکر در چرایی باهم بودن اقوام مختلف استان گلستان، اقوامی با فرهنگ و آیین و حتی زبان های مختلف! مازنی و ترکمن و ترک و حتی بعضا کرد و بلوچ، همه در یک استان. با مشکلاتی شاید کم تر از مردم استان ما!

              • سجاد مقصودیپاسخ به این دیدگاه 5 1
                پنجشنبه 17 اسفند 1391-0:0

                ضمن تشکر مجدد از کامنتهای دوستان عزیز غرب استانی و تأیید کامل کامنتهای ( محمدرضا ) و ( م.ب خبرنگار ) و ( احسان از آمل ) و ( محسن از نور ) و ( داوطلب کارشناسی ارشد از کلاردشت ) ؛ لازم میدانم که نکاتی را عرض کنم . من اهل چالوس و ساکن این شهر هستم و هیچ جا در متن نگفتم که من خودم شخصا مجبور شدم ساعت سه نیمه شب راه بیفتم و تیتر مطلب را هم من انتخاب نکردم . اما من در حوزه آزمون عزیزانی را دیدم که با این مشکل رو به رو بودند . خدمت ( نتاج ) عزیز هم باید عرض کنم که برای من که پیشنهاد شما به دلیل بعد مسافت بیشتر ، کاربردی ندارد و در مورد دوستان تنکابنی و رامسری هم استان محل آزمون را نمی شود انتخاب کرد بلکه شهرستان محل اقامت و شهرستان محل آزمون را می شود انتخاب کرد که در مورد کسانی که حتی تنکابن و رامسر را هم انتخاب کرده بودند معین شد که آقایان در بابل و خانمها در بابلسر آزمون دهند . اما جدا از این حرفها این سخن شما پاک کردن صورت مسئله است . واقعا اختصاص یک حوزه امتحانی به یکی از شهرهای غرب مازندران اینقدر درخواست بزرگی است که اینطوری در مقابل آن موضع گیری می کنید ؟ وقتی که دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی هم به عنوان مکان برگزاری آزمون تعیین می شوند آیا از تنکابن تا نور هیچ دانشگاه پیام نور و غیر انتفاعی مناسب برای برگزاری این آزمون وجود ندارد ؟ در بین ۳۱ استان کشور ، مازندران تنها استانی بود که با وجود این که سه شهر آن به عنوان حوزه امتحانی در نظر گرفته شده بود تمام این حوزه ها در یک منطقه از استان متمرکز شده بود . از این تبعیض آشکارتر ؟ ضمنا با این حرف شما باز هم به ضرورت بازگرداندن تنکابن و رامسر به استان گیلان به دلیل فاصله بسیار کمتر با مرکز این استان علاوه بر قرابت فرهنگی و گویشی بسیار بیشتر با آن می رسیم ؛ به نحوی که تنکابن شرقی ترین شهرستان استان گیلان و عباس آباد غربی ترین شهرستان استان مازندران باشد . اما در مورد کامنت ( ج.ط ) ضمن تشکر از این شهروند ساروی خدمتشان باید عرض کنم که نظرات برخی متعصبین را ببینند که چگونه با یک درخواست ساده و کوچک مخالفت می کنند تا به این شهروند عزیز و فهیم ساروی هم ثابت شود که بر خلاف نظر ایشان ما اصلا به دنبال بهانه نیستیم و اتفاقا راه را درست رفته ایم . اما در مورد کامنت ( غلط انداز ) و همین طور یادداشت آقای محمود احمدی مدیر سایت بصیر آنلاین باید عرض کنم که مخالفت با شهرستان شدن کلاردشت بی انصافی محض است . اگر شهرستان شدن بد است پس چرا در شرق استان همینطور پشت سر هم شهرستان ایجاد می شود ؟ در طول این سالها فریدونکنار و جویبار و گلوگاه و میاندورود در شرق استان شهرستان شدند و در مقابل در غرب استان فقط عباس آباد شهرستان شد که آن را هم آقای رنجبر همیشه در یادداشتهایش در لیست خدمات ارائه شده به غرب مازندران ( ! ) می نویسد ارتقای بخش عباس آباد به شهرستان ! از سوی دیگر باز هم ایجاد شهرستان در شرق استان ادامه دارد و شهرستان سیمرغ ایجاد می شود و در مقابل در مسیر شهرستان شدن کلاردشت که آرزوی دیرینه مردم کلاردشت و حق مسلم آنهاست این چنین مانع تراشی و سنگ اندازی می شود . واقعا برخی دوستان چطور می خواهند این تناقضها را حل کنند ؟ از یک طرف به ما می گویند درخواستهایتان را در همین استان فعلی مازندران دنبال کنید و از طرف دیگر با تأسیس هر نوع شهرستان جدید و یا هر نوع تفویض اختیار یا هر نوع تأسیس ادارات کل در غرب استان یا دفتر یا مرکز صدا و سیما یا حتی فقط صدا در آن مخالفت می کنند به این دلیل که می گویند ما به شما شک داریم که می خواهید ساز جدایی بنوازید ! یا آقای ( غلط انداز ) که حتی نامه نماینده محترم غرب مازندران مبنی بر جذب نیرو به صورت بومی شهرستانی را هم بر نمی تابد در حالی که یکی از موارد اعتراض مردم غرب استان همین است که چرا شرق استانیها تمام ادارات ما را اشغال کرده اند . همین نوع برخوردها و رفتارها و نگرشهاست که به ما اطمینان می دهد که راه را درست رفته ایم و باید به دنبال تأسیس استان جدید باشیم تا یک بار برای همیشه این مشکلات را به طور ریشه ای حل کنیم .

                • چهارشنبه 16 اسفند 1391-0:0

                  خوب خدا رو شکر این مشکل حل میشه دیگه!

                  آخه دوست عزیز! موقع ثبت نام آزمون، داوطلب تعیین کننده ی این هست که محل آزمونش کدوم استان باشه، پس شما میتونستی استان گیلان رو انتخاب کنی! که دیگه 5 ساعت تو راه نباشی.

                  بَیتی یا نا؟

                  • چهارشنبه 16 اسفند 1391-0:0

                    کشوری هستیم که ادعای آزادی بیان را داریم. آن وقت برای حرف این جوان که به دنبال علم و کسب معرفت مجبور شده ساعت 3 صبح با تمام خطرات به حوزه امتحانی خود را برساند و دغدغه هایش را گفته در نوشته های زیر از اینکه بدون ترس حرف میزند او را تهدید کرده اید!!!!! مگر حرف ضد دین و انقلاب زده؟؟!! تا کی میخواهید با این الفاظ مردم غرب مازندران را تهدید کنید و آنها را با جدایی طلبان اسلام و ایران مقایسه کنید؟؟!!!!

                    • داوطلب کارشناسی ارشد از کلاردشتپاسخ به این دیدگاه 6 1
                      چهارشنبه 16 اسفند 1391-0:0

                      تشکر از نویسنده محترم.

                      خدمت شهروند ساروی که گفتند از سال آینده یک حوزه امتحانی هم در تنکابن ایجاد شود بگویم که تنکابن، چالوس یا نوشهر و ... فرقی نمی کند. مهم این است که از سال آینده یک حوزه امتحانی به یکی از شهرهای غرب استان اختصاص داده شود. به خدا خیلی ظلم است که ما برای این آزمون به بابل و بابلسر برویم.

                      • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 3 5
                        سه شنبه 15 اسفند 1391-0:0

                        این آقا سجاد حتماً مقصودی دارد که اینجوری بی محابا و بدون هر ملاحظه و بعضاً بدون هیچ منطقی مطلبی را راست و ریس می کند و تمام ترجیع بندش رو هم قرار می دهد ما استان می خواهیم یالله. اصلاً به نظر من غلط انداز ایشان یک مامور هستند و ماموریت دارند که این را هی تکرار کنند و گوششان را هم به روی هر استدلالی ببندند و از هر مسئله ای وسیله ای درست بکنند تا فقط بگویند ما استان می خواهیم یالله. به نظر می رسد ایشان که دانشجوی رشته حقوق خودشان را جا زده بودند و توی یک سری مقالات قبلی هم گفته بودند من رامسری و تنکابنی نیستم بلکه چالوسی یا نوشهری هستم حالا چرا برای شور کردن قضیه خود را به جای یک رامسری در دورترین نقطه ممکن جا زده و آب شور به مسئولان می فروشد. آقایی استاندار را هم فرض کرده که دارد بازی دو جانبه انجام می دهد و از یک طرف اعلام می کند که اگر غرب استان از مازنداران جدا بشه من اولین نفری خواهم بود که از مازندران خواهم رفت ولی از طرف دیگر با توسعه پروژه های شهرستان سازی درصدد توجیه وجود تعداد شهرستان کافی برای سرودن غزل جدایی است.

                        حالا غلط انداز مونده که این آقا سجاد آیا مامور استاندار در همین رابطه است و داره از فروض علم و سواد حقوقی خودش به عنوان مشاور فداکار غرب عمل می کند و کاسبی خودش را دارد یا نه از علم حقوق برای رسیدن به مقصود شخصی بهره برداری می کند و می خواهد نشان بدهد که یک حقوق دان باید به هر دری بزند و به هر رنگی در بیاید تا موفقیت های خود را چه در زمینه های مادی و چه در زمینه های قضایی به رخ جامعه بکشد. اما غلط انداز این را می داند که آقا سجاد هنوز انگور نشده می خواهد مویز بشود و یک شبه ره صد ساله را طی کند. انی استدلال برای غزل جدایی خواندن کافی نیست. فردا هم کسیی پیدا می شود و می گوید اوه من ساعت هفت صبح بلند بشوم و از نوشهر بورم تنکابن خوب همه چیز را بیارید توی نوشهر تا ما هم مثل تنکابنی ها راحت بشویم. مثل همین آقای احمدی که به عنوان نماینده معین تنکابن و رامسر حرف بی ربطی را توی دهنها می اندازد که از استاندار می خواهد عدالت را زیر پا گذاشته و موضوع استخدام نیرو را به صورت شهرستانی در بیاورد. چیزی که در هیچ جای جهان هم به این تنگ نظری رفتار نمی شود و قوم و خویش بازی و هم شهری بازی و هم روستایی بازی و هم حزب بازی و هم عقیده بازی را در انتخاب مستخدمین باب نمی کنند. واقعاً این غلط انداز چقدر باید حرص بخورد تا این مسائل جا بیافتد که مردم را به بیراهه هدایت نکنید و به فکر نان حلال باشید. آقا سجاد عزیز هم شاید مامور همین آقای مورد نظر باشند که با چهره معصومانه ای که در عکس دارند می خواهند مظلوم نمایی کرده و از سر دلسوزی و رقت قلب یار جمع بکنند. اما غلط انداز به شدت طرفدار تشکیل استان های جداگانه در هر شهرستان هستند و اعتقاد دارد با استدلال عزیز دلم آقا سجاد و آقای احمدی بهترین گزینه و توی دل برو ترین گزینه همین است که ما که پتانسیل این را داریم که هر شهرستان ما به اندازه یک استان قدرت داشته باشد همه را یکی یک استان ببدهیم تا هم شخصیت خودمان را حفظ کنیم و هم کاری به کار همدیگر نداشته باشیم و هم دیگه اینجوری به هر بهانه ای دوری راه و شب بیداری و زود حرکت کردن و این مسائل را بهانه گریه کردن های جدید قرار ندهیم و بابا ما استان می خواهیم بالله راه نیاندازیم.

                        • م.ب-خبرنگارپاسخ به این دیدگاه 8 3
                          دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                          در جواب یک دوست باید بگویم که دوست عزیز

                          شما نمی توانید انکار کنید که مسافت 5 ساعت از رامسر به عنوان غربی ترین شهرستان استان مازندران تا مرکز استان نیست...اگر خلاف می گویم بز حاظر و دزد نیز حاظر است و امتحانش مجانی است.

                          بیایید برای کوچکترین کارتان از شهرتان به رامسر بیایید و فرضا از فرماندار رامسر یک امضا بگیرید و برگردید انهم ممکن است در دفتر کار خودش حضور نیابد و یا اگر هم حضور داشت رییس دفترش از لهجه مازندرانی شما خوشش نیاید و در کار شما تعلل ایجاد کندبارها این حکایت را تعریف کرده ام و باز هم می گویم

                          روزی ملا نصیر الدین از روی درخت افتاده بود و پایش شکسته بود و مردم برای عیادت ملا هر روز در خانه اش حضور می یافتند و می پرسیدند ملای عزیز پای شکسته ات چقدر درد دارد

                          ملا که از این وضعیت اوقاتش تلخ شده بود روزی بانک سر داد و گفت شما اگر می خواهید بدانید پای ملا نصیر لدین چقدر درد دارد به روی درخت بروید و بیفتید و پایتان بشکند انوقت خواهید فهمید که چقدر درد می کشم

                          واعتبرو یا الولابصار

                          • دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                            من اهل آمل هستم و حق را به غرب استان مي دهم. اين عزيزان هيچگونه دلخوشي و امكاناتي ندارند و همان امكانات اندك و ناقص همگي به شرق استان سرازير مي شود. حتي اين عزيزان لهجه خود را در برنامه هاي راديو و تلويزيون مازندران نمي بينند و نمي شنودن. چطور بشه هر سال تو ايام عيد يك برنامه 1 ساعتهخ از غرب مازندران پخش بشه!!! متاسفم. احسان از آمل.

                            • محسن از نورپاسخ به این دیدگاه 10 2
                              دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                              دقیقا درست است واقعا ما دچار مشکل شدیم مگر چه اشکالی دارد که که در غرب مازندران هم یک حوزه می گذاشتند معلوم نیس اعتراض ها رو باید به کی بگیم

                              • سجاد مقصودیپاسخ به این دیدگاه 12 4
                                دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                                ضمن تشکر از مدیریت محترم سایت مازندنومه بابت انعکاس این موضوع و تشکر از کامنتهای دوستان عزیز غرب استانی مانند ( م.ب خبرنگار ) و سایر دوستان ؛ در مورد کامنتهای مخالف دوستان شرق استانی باید عرض کنم که متأسفانه مشکلی که در مورد سایر مطالب این چنینی وجود دارد در مورد این مطلب هم به چشم می خورد و آن هم این است که چون این دوستان با موضع گیری و پیش داوری این مطالب را می خوانند ، همین باعث می شود که متن را خوب نخوانند و نتیجه این می شود که بدون توجه به متن ، کامنتهایی می گذارند که در متن پاسخ داده شده است . مثل دوست عزیزی با نام ( حسن ) که سیستان و بلوچستان را مثال زده اند و به اشتباه گفته اند که فردی از چابهار هم باید برای آزمون به زاهدان برود ؛ در حالی که چنین نیست و اتفاقا من در متن ذکر کردم که حوزه های امتحانی در استانهایی نظیر خوزستان و سیستان و بلوچستان از پراکندگی جغرافیایی کاملا مناسبی برخوردار بودند و فقط در مازندران بود که با وجود داشتن سه حوزه امتحانی تمام این حوزه ها در شرق استان متمرکز شده بود . و یا دوست عزیزی با نام ( یک دوست ) که مثل برخی دوستان دیگر که کامنت گذاشته اند ، به سراغ استدلال ضعیف و نخ نما شده و بدون پشتوانه و فاقد وجاهت ( مقایسه پایتخت با مرکز استان ! ) رفته اند ! دوست عزیز ، مازندران تنها استانی بود که با وجود تعیین سه شهر به عنوان حوزه امتحانی تمام این حوزه ها در یک منطقه از استان متمرکز شده بود ، آن هم در شرایطی که آزمون در دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی هم برگزار می شد . از این تبعیض آشکارتر دیگر چه می خواهید ؟ ضمنا آزمونی که ساعت هشت صبح برگزار می شود و ساعت هفت و نیم باید در مکان آزمون حاضر بود ، یک رامسری باید حدودا ساعت سه نیمه شب حرکت کند تا خود را به مکان آزمون در بابل یا بابلسر برساند ، و هیچ پیاز داغی هم زیاد نشده . یا برخی دوستانی که بعضا با تمسخر گفته بودند شما فقط با این دلیل می خواهید استان شوید ! در حالی که من در اینجا به هیچ وجه قصد بیان دلایل جدایی غرب استان را نداشتم ؛ چرا که این دلایل بارها و بارها بیان شده است و کیست که این دلایل را نداند . من هدفم را از نوشتن این مطلب در متن ذکر کردم ؛ آنجا که گفتم : ( غرض از بیان این مطلب هم دو چیز بود ... ) . من فقط خواستم برای آنهایی که منکر وجود تبعیض بین غرب و شرق مازندران می شوند یک نمونه از این تبعیضها را که اخیرا اتفاق افتاده بود ذکر کنم و دیگر این که گفتم شاید انعکاس این موضوع باعث شود که از سال آینده مسئولین استانی برای این آزمون یک حوزه امتحانی را هم به یکی از شهرهای غرب مازندران اختصاص دهند . وقتی که دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی هم می توانند مکان برگزاری آزمون کارشناسی ارشد باشند ، و وقتی که دانشگاههای پیام نور و غیر انتفاعی مناسب و متعدد در غرب استان وجود دارد ، انصاف و عدالت و منطق حکم می کند که به جای این که هر سه حوزه امتحانی در شرق استان متمرکز شود ، حداقل یک حوزه امتحانی به یکی از شهرهای غرب مازندران اختصاص داده شود . ضمنا از دوست عزیزی هم که با نام ( ساروی ) کامنت گذاشتند تشکر می کنم . باور کنید اگر تمام مسئولین استانی نگرش این شهروند عزیز ساروی را داشتند هیچ وقت کار به اینجا کشیده نمی شد که ما چاره کار را فقط در جدایی و تشکیل استان جدید ببینیم . ضمنا در جواب آقا Abbas‏ باید عرض کنم که من ترم آخر حقوق دانشگاه مازندران هستم .

                                • دوشنبه 14 اسفند 1391-0:0

                                  باتشکر از برادر ارجمند جناب اقای مفصودی که شهامت میکنید هرچه را که به ذهنتان میرسد مینوسید ولی یک نصیحت برادرانه خدمتتان دارم، اگر آدم بدون تجربه و بدون یک دانش حداقلی بخواهد وارد عرصه نویسندگی گردد و بعد مورد حمله و تهاجم منتقدین خود قرار گیرد سرخورده و نا امید گشته و دیگر رغبتی برای نوشتن پیدا نمیکند. شما خیلی جوانید و نمی دانید، چند سال قبل برای امتحان مرحله دوم کنکورسراسری که تشریحی بود همه می بایست میرفتند تهران، نه جا و مکان داشتند، نه آشنایی بود که کمکشان کند بسیاری از همین مازندرانیها را می دیدیم که روبروی پارک دانشگاه شهید بهشتی شب را تا صبح سر میکردند و فردایش را میرفتند امتحان می دادند خودم یکی از آنها بودم، تازه بچه هایی هم بودند که از دورترین نقاط ایران آمده بودند، هیچکس نمی گفت ما هم پایتخت میخواهیم تا دیگر این راه را برای امتحان دادن نیائیم !! تا همین چند سال پیش امتحان کارشناسی ارشد و دکترا در تهران برگزار میشد.ولی امروز در هر ده کوره ای دانشگاه باز شده هرچند درسخوان کم شدند !!! اینکه هر چیز رابهانه میکنید و مطلب مینویسید آنهم با ضعیفترین استدلالها کار درستی نیست،شما اگر با دو چرخه یا اسب هم می آمدید 5 ساعت طول نمیکشید، یک حدی میتوان نمک و سیر داغ را اضافه کرد . اینکه همه چیز درنزدیکی خانه مان باشد از دانشگاه گرفته تا بیمارستان، ادارات، جنگل ودریا، شهر بازی و...منطقی نیست، این آرمانشهر شما در هیچ جای دنیا نیست. لطفا کمی افق دید و بن مایه دانش خود را افزون کنید، سعی کنید ایران عزیز و بقیه کشورها را به صورت سطحی هم شده بشناسید تا با این دلایل سطحی و بی ارزش، چوب حراج به دانش خود نزنید. اتوپیای یا همان آرمانشهر شما در قوطی هیچ عطاری نیست. نگرد پیدایش نمیکنید حتی در توسعه یافته ترین کشورهای دنیا

                                  • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                    این نویسنده عزیز از کوچکترین موضوعی جهت تفکر تجزیه ای خود استفاده میکند .

                                    من به عنوان یک شهروند ساروی کاملا دغدغه به جا و مناسب شما را درک میکنم ، ولی آنقدر که مقالات تجزیه طلبانه زدید که اگر واقعا نظر مثبت و خوبی هم داشته باشید آدم شک میکند . در کل نظر بنده در این مورد با شماست و کاملا نقد به جایی بود .با تشکر

                                    • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                      با استدلالی که خودتان برای جدایی غرب استان اوردید مبنی بر رعایت عدالت ، فکر می کنم عدالت این است که این ازمون در شهرهای مرکزی برگزار شود.چون اگر به عنوان مثال 10 نفر از غرب استان 4 ساعت زمانشان تلف شود معادل این است که 40 نفر زمانشان 1 ساعت تلف شود. حال با توجه به تعداد بسیار بسیار زیادتر داوطلبان در قسمت مرکزی منصفانه است که ازمون در مرکز صورت گیرد.

                                      و اما به خاطر این مسئله ساز جدایی زدن دلیل خوبی نیست، ان کسی که از استارا یا لوشان باید برای ازمون بیاید رشت، یا از چابهار باید برود زاهدان و.... نیز در اینصورت با این استدلال دنبال جدایی باشد.انصافا تو نقشه یک نگاه به استان ساحلی هرمزگان یا سیستان بندازید شاید دوریاز مرکز یادتون بره.

                                      همون دلایل قبلی تون برای جدایی بهتر بود!

                                      • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                        با تشکر از نویسنده محترم

                                        با توجه به اینکه من شهروند ساروی هستم و داوطلب کنکور کارشناسی ارشد بودم ، دغدغه این دوست عزیز را به خوبی درک می کنم . این کار چاره دارد و انشالا از سال اینده شاهد ایجاد یک حوزه امتحانی در شهر تنکابن باشیم .

                                        هر چند می بایست این کار زودتر انجام می شد ...

                                        • م.ب/خبرنگارپاسخ به این دیدگاه 8 10
                                          يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                          جناب آقاي مقصودي عزيز

                                          گوش اگر گوش من و ناله اگر ناله تو

                                          آنچه البته به جایی نرسد فریاد است

                                          سژاسگزارم از دغدغه شما در بحث استاني شدن غرب استان

                                          • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                            واقعن جای تأسف داره

                                            مدیریت محترم سایت مازندنومه کمی تفکر هم ضرری نداره آخه این دیگه چی بود من مات و مبهوتم....

                                            • محمدرضاپاسخ به این دیدگاه 16 15
                                              يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                              من از کسانی که به بهانه حفظ فرهنگ مازنی مخالف جدایی غرب استان هستند یک سوال دارم

                                              مگر با جدایی گلستان از مازندران مردم غرب گرگان و کردکوی و بندرگز زبانشان عوض شد؟ مگه خودرا غیر مازنی(و نه مازندرانی) می دانند؟

                                              الان شهمیرزادیها به چه زبانی حرف می زنند؟ فیروزکوهی ها چطور؟

                                              آیا با استان شدن اردبیل ، اردبیلیها فارس یا گیلک شدند؟مردم آذربایجان غربی ،آذربایجان شرقی، اردبیل،زنجان و دیگر مناطق ترک زبان همگی خود را آذری می دانند و فرهنگ آذری دارند.

                                              وضع فرهنگ مازنی در ساری و بابل و آمل چگونه است؟

                                              • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                مطلبی بسیار ضعیف و ادله ای بسیار ناچیز برای کار بزرگی همچون جدایی آورده اید. شما بهتر است که همون سرت به کتاب و درس باشه پسر. اگر نسبت به بحث جدایی با نگاه دقیق تر و واقع بینانه تر بنگری، هیچ استانی خاک خودشو از دست نمیده. نمونه آخرش همین استان گیلان که دست رد بر پیشنهاد غیر معقولانه تان داده است.

                                                بله این چنین مشکلات در استانهای دیگر هم وجود دارد ولی راه حل های ساده تری برای آن هم وجود دارد. بهتر است به جای اینکه مشکلات خود را حل کنید به دنبال ایجاد مشکل برای خود و دیگران نگردید. جدایی یک راه حل غیر معقولانه ای هست که هیچ استانی به دنبال حل مشکلات از این طریق نیست.

                                                • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                  تورو خدا بیخیال شو

                                                  • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                    مراديان - رامسر

                                                    جدايي جدايي

                                                    • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                      فاصله، فاصله، فاصله ... میشه به این نتیجه رسید که استان‌ها و شاید کشور باید به شکل دایره باشند با مرکزیت یک شهر. فقط باید یک فکری برای فواصل و فضاهایی که بینابین این دوایر هست کرد.

                                                      • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                        سلام

                                                        شما الان هم جدایید ، نمی دونم این سازها رو کی کوک میکنه که هدف خوبی رو دنبال نمیکنه .

                                                        من پیشنهاد میدم شما اعلام استقلال کنید و یک کشور مستقل تشکیل بدید ، چون تهرانم توی خیلی از موارد "حق" شما رو میخوره . ما هم میاییم پیش شما پوز میدیم ، میگیم اومدیم خارج !!!!!!!!!!!!!!!!!

                                                        • يکشنبه 13 اسفند 1391-0:0

                                                          دلیل خوبیه . چون ب ای ازمون کارشناسی ارشد باید 4 ساعت تو راه باشین استان جدید تشکیل بدین . منهم موافقم ! فقط شما مدرک کارشناسیتونو از کدوم دانشگاه ازاد یا غیرانتفاعی گرفتین ؟!


                                                          ©2013 APG.ir