تعداد بازدید: 5961

توصیه به دیگران 2

چهارشنبه 20 آبان 1383-0:0

نيما آغازگري نوين

احمد محجوبيان (كارشناسي ارشد ادبيات فارسي)


ظهور نيما مهم ترين حادثه ي ادبي دوران معاصر بوده است هر چند كساني چون «تندر كيا» هم زمان با او شعر نو ارائه دادند ولي پشتكار كافي براي ادامه ي حركت نداشتند و قرعه به نام نيما افتاد. حق هم چنين بود. نيما ماند و ديگران كم رنگ شدند و از ياد ها رفتند، هر چند ظهور نيما با جنگ جهاني بي ارتباط نيست و لي دو عامل اصلي ظهور شعر نوي نيمايي مي بايد در روحيه ناآرام و سركش نيما و نيز در خصائص ويژه ي شعر كهن ايران جستجو شود. در ديگر دوران هاي شعر فارسي، قالب هاي ادبي بر اساس ضرورت هايي در بيان شاعرانه زاده مي شدند، مي باليدند، نيازهاي ادبي را در مقطعي بر مي آوردند و در نهايت رو به ضعف مي رفتند. شعر نيمايي نيز پاسخي بود به نيازمندان. تحولي را كه نيما آغازيد در دو بخش شكلي و ساختاري و دروني و محتوايي بررسي مي كنيم. مدت ها قبل از نيما شاعران ايراني دريافته بودند كه ظرفيت قالب هاي شعر كهن فارسي براي نمودار شاختن ويژگي هاي خيالي و محتوايي توانمند نيست. اينان با اظهار نا اميدي از ايجاد تحولي بنيادين به جاي درانداختن طرحي نو با نگريستن به پيشينه هاي ادبي شعر فارسي به دنبال حل اين معضل بودند كه البته توفيقي نيز نيافتند. گويي چيرگي اصول شعر هزارساله ي پارسي، چنين اجازه اي به آن ها نمي داده است. سه عامل غالب، وزن، قافيه، شامل دايره هاي بسته اي بودند كه گريز از آن ها امكان پذير نمي نمود. پايه هاي عروض شعر كهن ايران بر تساوي مصراع ها از حيث سواكن و متحركات و تقارن آن ها در دو مصراع استوار بود. شعر هاي اوليه ي نيما مقيد به اين اصول بوده است و در بستري از سبك خراساني جريان داشت ولي به تدريج قاعده تساوي مصراع ها را به كناري گذاشت و كوشيد شاعر را از اين جبر برهاند تا مجبور نباشد براي رعايت عروضي، شعرش را از حشو بنا كند زيرا هميشه طول معنوي يك شعر با طول عروضي آن يكسان نيست. 1- تحول شكلي و ساختاري: نيما وجود قافيه را در شعر پذيرفت و لي محل ثابتي براي آن معين نكرد از ديد او محل و وجود قافيه را در شعر موضوع معين مي كند و شاعر آزاد است چون يك ابزار در جايي كه دوست دارد از آن استفاده كند و ديگر ناچار نيست به قول ايرج با پس و پيش كردن آن ها نابغه ي دروان خود شود. از ديد نيما «قافيه هم نبايد تكليف براي شاعر معلوم كند و اگر آوردنش گهگاه به اصل فكر لطمه نزند، آن را مي توان آورد.» به اعتقاد او هرجا واقعاً مجال شاعر را تنگ كند و يا او را در تنگنايي اندازد كه انديشه و احساس خويش را با آن ها معارض ببيند، طردشان واجب است. زيرا به هرحال آن چه خواننده از شاعر توقع دارد، شاعري است نه قافيه بندي. 2- تحول دروني و محتوايي: هر چند طرح شعر نيمايي با ساختار نو خود را نمود ولي تحول بنيادين او در شعر فارسي در محتوا و درون مايه ي شعر بوده است. با اندك تعمقي در كل ادبيات ايران مي توان خط فارقي را در آن ترسيم نمود. ادبيات دردمندان و ادبيات بي دردان. نيما شعر را به مثابه ي ابزاري در جهت بيان دردها و آلام اجتماعي قرار داد نه وسيله اي براي لذت بردن صرف. شعر او آيينه ي اجتماع اوست با همه ي رنج هاي عيان و نهان. به اين دليل پيوندي عميق با وجود آدمي برقرار مي سازد چون ريشه در جان او دارد بر آمده از نيازهاي دروني اوست. از جمله صفات شعر راستين يكي آن است كه در تار و پود شاعرش چنگ مي زند و تا او را نسرايد دست از او بر نمي دارد يعني شاعر را اسير خود مي كند و پاسخ مي دهد به عطش و نياز دروني او. پيوند شعر نيما با طبيعت پيرامون او از جمله ريشه دار ترين صفات شعر اوست. او با طبيعت و عناصرش زندگي مي كند نه آن كه لقلقه ي زباني او باشد. شعر او زبان پرندگان است. زبان جنگل و درياست. تصاوير زنده و بكر طبيعي او در ديوان هيچ شاعري ديده نمي شود . كاربرد اين واژگان در شعر او بيان گر پيوند روحي شاعر با زادگاه خويش است . وصف هاي او از دريا به راستي بي نظير است. گاه عناصر طبيعي را در زباني نمادين به كار مي برد و گذشته از تشبيهات و استعارات زيباي طبيعي در فراسوي آن آرمان هاي خود را به تصوير مي كشد و خواننده را با خود از سطح به عمق مي برد. اين كه چرا بسياري از پيروان شعر نيمايي با رگه ها و شاخه هاي مختلف آن توانستند در بين مردم، ما پايگاه محكمي بجويند دلايل مختلفي دارد ولي بي گمان يكي از علل عمده ي آن عدم سنخيت محتوايي اشعارشان با روحيه اي بي آلايش و مذهبي مردم ايران است. اگر ادبيات كلاسيك ايران توفيقي هزارساله دارد. يكي از دلايل آن وجود اين مايه هاي قرآني و تصاوير زنده ي طبيعي است. اگر سهراب سپهري مانند بعضي از نوپردازان شاعر به غم غربت دچار نشده است، به دليل پيوندي است كه بين عرفان ايراني و طبيعت ايراني برقرار نموده است. هرچند عصر ما به قول سپهري عصر معراج پولاد است ولي ملت ما هنوز در دنياي صنعتي غرب، به گونه ي غربيان اضمعلال نيافته است و بسيار زود است اگر بخواهد اشعارش را به زبان قرن بيست و يك، بيان دارد. در هر شعر يك قلب يا مركز تپنده وجود دارد اگر آن فاسد شد، هر گونه كوششي براي بهبود شاخ و برگ هاي آن كاري است بي فايده، اين قلب همان مركزيت معنوي شعر است كه حيات و وزن در تمام شعر تزريق مي كند رسالت يك شاعر به تصوير كشيدن اين مفهوم مركزي است. بررسي اشعار نيما نشان مي دهد كه نيما براي دستيابي به زبان و سبك شاعرانه اش راهي تكاملي را پيموده است. نخستين اشعار نيما در سبك خراساني و در قالب هاي عروضي سروده شده است نيما در اين دوره دريافت كه استفاده از اين سبك و قالب كاستي هاي تجربي بسياري براي بيان مفاهيم ذهني اش دارد. در اين دوره نيما كاملاً به اصول كلاسيك شعر پاي بند است. اشعار دوره ي دوم نيمايي در واقع برزخي بين شعر هاي جديد نيما و شعر هاي كهن او هستند. اشعار دوره ي سوم نيمايي هم داراي موضوعاتي نوين است و هم سبك و قالبي نوين. در اين اشعار نيما سبك و زبان ويژه ي خود را مي يابد. بنابراين اگر نيما توانست چون كوهي در مقابله با ناسزاهاي مخالفين تاب بياورد و از زبان شاعرانه اش عدول نكند يكي از دلايل آن اين سير طبيعي و تكاملي شاعرانه ي او مي باشد. يعني نيما مانند بعضي از شاعران سپيد امروز يك شبه ره صد ساله را نرفته است. از بعد نقد ادبي نيز مي توان به بررسي آثار نيما پرداخت اگر بتوان نيما را يكي از پيروان نهضت نقد ادبي «تقي رفعت» به حساب آورد. بدون شك در تاريخ رشد نقد ادبي ايران بايد جايگاهي ويژه براي او معين ساخت. از ميان آثار او«ارزش احساسات» كه در مجله ي موسيقي چاپ مي شد، داراي ارزشي ويژه است. «حرف هاي همسايه» و «تعريف و تبصره» نيز به نحوي ديگر در به دست دادن معيارهاي نقد ادبي و جهان بيني زيبا شناختي او نقش عمده دارند. به هر تقدير همين كه نيما نگرش ها را نسبت به شعر معاصر ايران به كلي دگرگون ساخت مهم ترين كار او در زمينه ي نقد ادبي بوده است. هر چند ظاهراً نظريات ادبي او بيشتر پيرامون شعر فارسي است ولي مي توان آن ها را به قلمرو نثر نيز گسترش داد.

  • دکترعلیرضا محجوبیان لنگرودیپاسخ به این دیدگاه
    پنجشنبه 15 آذر 1397-16:54

    با سلام مقاله حاضر از اینجانب است که در همایش نیما در دانشگاه آزاد اسلامی چالوس ارائه شده بود متاسفانه اسم نویسنده به اشتباه «احمد» تایپ شده است. باسپاس


    ©2013 APG.ir