کیش و مات قالیباف
مدیران رده بالای ستادی قالیباف غالبا اصولگرا و از معاونان نظامی او بودند که بعد از حضورش در قامت شهردار تهران در آنجا نیز همراهیش کردند،اما مدیران میانی از جمع فعالان اصلاح طلب انتخاب شد و همین ترتیب معمولا در ترکیب بندی ستادی استانی و شهرستانی نیز لحاظ شد.
مازندنومه؛یادداشت مهمان،عرفان علیزاده،کارشناس علوم سیاسی:تحت شرایطی که تمام نگاه ها ،تحلیل ها و دیدگاه های سیاسیون از حضور نیافتن اصلاح طلبان در این دوره انتخابات ریاست جمهوری حکایت داشت،برخی کارکترهای سیاسی دست به کار شده و با جمع آوری اصلاح طلبان دور خود سعی در تشکیل ستادی ائتلافی را داشتند. از این میان می توان از محمد باقر قالیباف به عنوان شاخص ترین نمونه این رفتار سیاسی نام برد.
قالیباف با تحلیل این موضوع که قطعا اصلاح طلبان با گزینه ای شاخص چون هاشمی و خاتمی وارد کورس انتخاباتی نخواهند شد و دیگر کاندیداهای احنمالی این جریان سیاسی نیز قابلیت بسیج توده ای حامیان این تفکر را ندارند،با ارائه چهره ای معتدل از خویش ، عزمش را برای تشکیل ستادی متشکل از اصلاح طلبان و اصولگرایان جزم نمود.
وی در واقع با این رفتار سیاسی بخشی از بدنه اصولگرایی را از قطار همراهی خود پیاده نمود ، وجایگاه ایشان را در ستاد خود به اصلاح طلبان واگذار کرد.
قالیباف و حلقه اول مدیریت ستادی وی که بارها چه در برنامه های انتخاباتی رسمی _ستادی و چه در جلسات محفلی خود تاکید بر عدم حضور موثر اصلاح طلبان داشتند، در صدد جمع آوری آرای اصلاح طلبان در سبد خود بودند.
چیدمان ستادی او چه در سطح کلان و چه در سطح شهرستان ها که تا قبل از نام نویسی وی در ستاد انتخابات وزارت کشور در قالب جبهه پیشرفت و عدالت ایران اسلامی فعالیت می کردند، ترکیبی از اصلاح طلبان و اصولگرایان بود. در شاخه دانشجویی و جوانان علی الخصوص پتانسیل اصلاح طلبان مورد استفاده قرار گرفت.
مدیران رده بالای ستادی غالبا اصولگرا و از معاونان نظامی او بودند که بعد از حضورش در قامت شهردار تهران در آنجا نیز همراهیش کردند،اما مدیران میانی از جمع فعالان اصلاح طلب انتخاب شد و همین ترتیب معمولا در ترکیب بندی ستادی استانی و شهرستانی نیز لحاظ شد.
شاید بزرگترین ایراد قالیباف نداشتن یک گفتمان سیاسی باشد، همین مسئله موجب جهت گیری های متفاوت او در زمان ها و مکان های مختلف شد.
یمین و یسار رفتن او در برنامه های مختلف حاکی از خلاء گفتمانی قالیباف است. از یکسو در یک نشست به سمت اصلاح طلبان و گفتمان مورد پسند این جریان حرکت می کند و از سویی در نشستی دیگر بدیهیات تفکر اصلاح طلبی را برای حفظ اصولگرایان زیر سوال می برد،همین مسئله باعث نوعی پارادوکس در اظهار نظرات وی شده است.
پس از استخوان بندی اولیه ستادی قالیباف، اصولگرایان سنتی چون موتلفه که عرصه را برای خود در حمایت از قالیباف تنگ دیدند وی را عملا در لیست احتمالی مورد حمایت خود فرار ندادند.
ولایتی و حداد عادل هم در ادامه به عنوان کاندیدای اصولگرایان پا به عرصه نهادند تا در واقع به گونه اصولگرایان از تنوع سلیقه ای برای انتخاب یک گزینه برخوردار باشند.
در شرایطی که نظر سنجی ها حاکی از پیشتازی قالیباف نسبت به دیگر رقبای اصولگرای خود داشت، رای درون جریانی وی نسبت به حداد عادل و ولایتی کمتر بود.
اختلاف ائتلاف اصولگرایی دقیقا در همین نکته بود،نظر سنجی عمومی یا رای گیری درون جریانی همزبانی نداشت.
در چنین شرایطی ورود ناگهانی سعید جلیلی به عرصه رقابت های انتخاباتی ائتلاف را عملا در یک شوک فرو برد.
اظهار نظرحداد عادل و ولایتی که به نوعی حکایت از کناره گیری احتمالی به نفع جلیلی بود، منجر به شکست عملی ائتلاف شد.
در سوی دیگر ماجرا، جبهه تازه تاسیس پایداری که آیت الله مصباح یزدی به عنوان پدر معنوی این جریان فکری محسوب می شود نیز با توجه به ترکیب بندی ستادی قالیباف و اتخاذ برخی از مواضع مثبت نسبت به اصلاح طلبان، عملا هیچ گونه تمایلی برای حمایت از وی نشان نداد و باقری لنکرانی را به عنوان کاندیدای اصلح خود معرفی کرد.
و اما آغازی بر یک پایان بزرگ ، ورود هاشمی رفسنجانی در لحظات پایانی نام نویسی انتخابات ریاست جمهوری و ثبت نام او در انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران عملا قالیباف را کیش و مات کرد.
با ورود هاشمی به عرصه انتخابات و حمایت قطعی اصلاح طلبان از وی،تیم اصلاح طلب قالیباف به ستاد آیت الله کوچ کرد و شاکله ستادی قالیباف را با بحرانی جدی روبرو ساخت.
از سویی دیگر با توجه به مواضعی که طی چند ماه اخیر از جانب قالیباف اتخاذ شده بود و با توجه به اعلام نامزدی جلیلی که حمایت بی چون و چرای بسیاری از اصولگرایان را در این دوره از انتخابات به همراه خود خواهد داشت،قالیباف حمایت اصولگرایان را نیز از دست داده است.
سردار که همه تحلیل های جریانیش عملا شکست خورده،در بن بست ماندن و نماندن قرار دارد.ماندنش به دلیل شکست احتمالی که دور از ذهن هم نیست،موجب مرگ سیاسی تشکیلات وی می شود و نماندنش با توجه به فعالیت چند ساله و وعده های متعدد که حاکی ازحضور قطعی وی تا پایان انتخابات در صحنه بود به گونه ای خودکشی سیاسی محسوب می شود.
از این رو به نظر می رسد با کیش شدن قالیباف ، مات شدن او آسان ترین گزینه برای پیش بینی سرنوشت انتخاباتی او باشد.
- شنبه 25 خرداد 1392-0:0
دوست دارم طرفداران قالیباف دوباره این تحلیل رو بخونند خصوصا اون کامنتی که در مورد موتور سواری نوشتم
ملت دولت گازنبری نخواستند - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
بدو برو خبرگزاری مهر ببین اسم این شطرنج باز (؟)شما هستش ؟
ولی نا امید نشو بگرد شاید پیداش کردی !
شاید چون سنش یه کم زیاده موقع مات کردن قالیباف خوابش برده و شده هاشمیه خیالباف - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
25 خرداد نتیجه را می بینیم بچه جون اتفاقا بد نشد تا قالیباف به ماهیت دو گانه مدعیان اصلاحات پی ببرد
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
تبریک عرفان عزیز به خاطر تحلیل قشنگت ایشالله آیت الله هاشمی رای و میگیره و یه شام مهمونمون می کنی
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
چند وقتی دنبال یه همچین مطلبی میگشتم
خیلی خوب بود حداقل جواب خیلی از چراهامو گرفتم
حالا نظرتون در مورد پیروز انتخابات چیه؟ - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
می خواستم نظر نویسنده رو در باب احتمال رد صلاحیت هاشمی بدونم
اگه ایشون رد صلاحیت بشه چه تغییری ایجاد میشه؟ - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
خيلي خيلي از توضيحات آقاي عرفان عليزاده و نيز رسول معصومي عزيز استفاده كردم. سپاس
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
آقا محمد عزیز شما که خودتو پخته میدونی شعار نده ادعا اگه داری یادداشت بنویس اگه ارزش داشته باشه حتما منتشرش میکنن. از مقاله ارزشمند نویسنده محترم استفاده کردم و تشکر میکنم ار جناب
اقای عرفان علیزاده و روشنگری این مقاله - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
عجب عکس مسخره ای زده.انگار تبلیغات مدل موی سره.
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
قالیباف در بوته نقد
مشکل قالیباف، فقط به این در و آن در زدن نیست. او یک جریان قوی مالی پشت سر خود دارد که مجبور است برای تطمیع آنها به هر کاری دست بزند. البته خود قالیباف یک فرد است و یک نفر که امروز پول زیادی دارد- شاید میلیاردها میلیارد. اما کمتر کسی باور میکند که او این همه پول داشته باشد. تفکر میلیتاریستی یا نظامیگری قالیباف باعث میشود او انتظار داشته باشد که همه روبهرویش نظامجمع بایستند. گرچه این گونه وانمود میکند فردی دموکرات با تفکر تکثرگرایی است. درحالی که بافت فکری او چنین نشانهای ندارد. او در شورای شهر تهران به سختی توانست از اکثریت برای ماندن رأی بگیرد. درحقیقت با یک رأی اضافه بر مسند قدرت نشست، آن هم با پادرمیانی دیگران و سفارشهای این وآن به خادم. تفکر نظامی افرادی که در ستادهای عملیاتی ارتش خدمت میکنند به این صورت است که باید گردانسازی کنند، این گردانسازی زمانی میسر است که نزدیکترینها و قابلاعتمادترینها را دور خود جمع کند. این تفکر نمیتواند نظر دیگری را قبول کند. الآن اگر دقت کنید تمام حامیان او و اطرافیانش را یا مشهدیها تشکیل میدهند، یا نظامیها و اگر دیگرانی هستند،(امامصادقیها) به نوعی با آن دوضلع مثلث ارتباط دارند که به او وصل شدهاند. اگر میبینید که آقای قالیباف گفتمان سیاسی ندارد و مدام مواضع خود را تغییر میدهد، به دلیل همان روحیه نظامیگری اوست. برای یک نظامی در هنگام جنگ توقف در یک مکان یعنی خودکشی. به همین دلیل آنها باید مدام مواضع خود را تغییر دهند تا به اصطلاح دشمن نتواند سنگر یا موضع آنان را شناسایی کند. اما این حنای خودکشی قالیباف در عالم واقع یا عالم سیاست نمیتواند رنگ داشته باشد.
یک مشکل دیگر قالیباف که گفتمان سیاسی ندارد این است که او نه تنها بازی دموکراسی را بلد نیست و یاد نگرفت، بلکه نتوانست به یک اردوگاه به ظاهر حزبی و سازمانی دل ببندد تا کمی از قاعدههای حزبی یاد بگیرد. گرچه گاهی سر از جناح مؤتلفه در میآورد، گاه سرکی به صف اصلاحطلبان میکشد و گاه هم با اصولگرایان نرد عشق میزند، اما اینها حکایت از نداشتن درک درست از وضعیت زمانه، گروههای مختلف، مردم و خواستها و نیازهای جمع دارد. او در انتخابات 88 کاملاً جناح سبزها را داشت و حتی به موسوی رأی داد، اما امروز برای تغییر رنگ صورتش مجبور است که بگوید نه به موسوی رأی داد و نه به احمدینژاد. البته کسی هم انتظار ندارد که دیگران بیایند علن بزنند و بگویند که ما به کی رأی دادیم. امروز حتی آنانی که علناً به محمود احمدینژاد رأی دادند میگویند ما به او رأی ندادیم.
به هر حال
مشکل دیگر قالیباف با خودش است. احساس میکند مردم او را دوست دارند، او به مردم تهران بسنده میکند، در حالی که این آدم را در استانهای دیگر به اندازه ولایتی و مشایی و حتی جلیلی نمیشناسند. بگذریم از اینکه وی به گردپای شهرت آیتالله هاشمی هم نمیرسد چه برسد به گرد پای خاتمی و دیگران. البته در خود تهران او محبوب نیست. چیزی که هست این که او با جریده همشهری که بولتن شخصی او شده است، نه بولتن شهرداری- حرفی که جناب آقای چمران پیشتر فرموده بودند- چنان تبلیغ میکند که گویی اگر او شهردار تهران نبود، شهر میپوسید، در حالی که او مجبور بود این راه را ادامه بدهد، راهی را که جناب کرباسچی شروع کرده بود و باید هم ادامه مییافت. با اینکه او در فضای رسانهای همشهری حضور دارد، اما به آزادی مطبوعات و آزادی روزنامهنگاران اعتقادی ندارد. او هیچگاه نگفت که زندانیها باید آزاد شوند یا نباید کسی را بی دلیل زندانی کرد یا نگفت که روزنامهنگاران نباید بهخاطر عقیدهشان زندانی یا دستگیر شوند. به نظر میرسد که او اگر بتواند خودش هم این راه را ادامه میدهد.
قالیباف مشکل دیگری هم دارد. صدای هیچ اعتراضی را نمیتواند بشنود. حتی صدای رأی مخالف را هم درک نمیکند. داستان آقای «دنیامالی» در شهرداری تهران را شاید خوانندگان بدانند- معاون سابق شهردار تهران که بعد از انتخابات 88 و وابستگی او به اصلاحطلبان و ستاد موسوی، از سوی جناب شهردار فعلی تهران مغضوب شد و الان هم که نامزد انتخابات در شورای شهر تهران شد، رد صلاحیت شد. دلیلش را هم گفتند، براساس بند ج و د که معنی آن عدم التزام به ولایت مطلقه فقیه و عدم اعتقاد به قانون اساسی است.
مشکل او نداشتن درک درست از قواعد بازی سیاسی است. او فکر میکند که میتوان افکار عمومی و حتی افکار خواص را فریب داد. مصاحبههای او را ببینید و حتی حرفهایش را. وقتی که امروز میبیند یکی از نقاط قوتی که میتواند نامزدهای ریاست جمهوری را به تأیید شورای نگهبان برساند تخریب آقای هاشمی یا جریان سبز است، سر از پا نمیشناسد. در مقام نصیحتگر روبهروی هاشمی قرار میگیرد و حرفهایی به او میزند که در قد و قوارهاش نیست. مسائل سال 88 را محکوم میکند. این چراغ سبز نشاندادنها در حقیقت گرفتن و رسیدن به قدرت است، نه خدمت که ایشان ادعای آن را دارد.
بدبختی مردم ما این است که گاهی حافظه تاریخیشان را زود پاک میکنند، اما حافظه تاریخ فراموش نمیشود. مسائل دیگر را میتوان بعدها هم نوشت. از قالیباف میشود خیلی چیزها بافت و ساخت.
به هر حال تاریخ ثابت میکند که قالیباف چه چیزی بافته است که برازنده اوست یا مردم. - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
آيا موتور سواري عاملي در ريزش راي ايشان موثر نبوده در اين تحليل به اين نكته اشاره نشده است
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
کمی بی تجربه است این تحلیلگر ، چون آنچه که متغیرهای تاثیر گزارند معمولا در روزهای پایانی رو می شوند پیش فرض ها کمترین اثر را دارند
صرفا داشتن کارشناسی و ارشد و .... که با مقاله های پرینت شده در کافی نت ها دریافت می شود نمی توان تحلیل ارائه داد .
ضمنا بخش های اصلی این نوشته متعلق به بعضی سایت هاست که از بردن نام خودداری کردم . ممنون که زحمت کشیدید - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
قالیباف همان احمدی نژاد خوش تیپ است تفکری مبتنی بر انحصار طلبی مشهدی و نظامی گری
- دوشنبه 30 ارديبهشت 1392-0:0
آقای قالیباف را فقط نمی توان به خاطر مواضع و تحلیلهاش شکست خورده دانست احتمالا" ایشان یک کمی کم شانس یا کم نقش هستند ..اینقدر سخت نگیرید آقای تحلیلگر ..
- دوشنبه 30 ارديبهشت 1392-0:0
تحلیلی ارزنده و روشنگرانه بود. از نویسنده محترم برای این تیز بینی و واقع نگری سپاسگزارم.