اشک های تلخ میراث
دردنامه آثار تاریخی مازندران/آقای استاندار؛بخش فراوانی از اعتراضات ما به سازمان میراث فرهنگی در سالهای اخیر مربوط به عدم تعیین حریم آثار تاریخی ثبت شده ملی بوده است که متاسفانه هیچ کاری را به انجام نرسانده اند و تاسف بارتر آنکه حریم تعیین شده ی آثار تاریخی موجود را هم نقض کرده اند.
مازندنومه:نخستین نشست یکپارچگی ملی سازمان های مردم نهاد دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی کشور و سومین همایش "سیمرغ توس" بزرگداشت جایگاه استاد سخن پارسی "فردوسی بزرگ" در تاریخ های 26 و 27 اردیبهشت 1392 خورشیدی در شهرهای "امیرکلا"(امیرشهر) و "بابل" از سوی "انجمن جوانان سپید پارس" با همکاری اداره کل ورزش و جوانان مازندران،انجمن دوستداران میراث هوتو، شهرداری امیر کلا، شهرداری بابل و کمیسیون انجمن های دوستدار میراث مازندران برگزار شد.
در این نشست دو روزه 20 تن از فعالان،نمایندگان سازمان های مردم نهاد و خبرنگاران این حوزه حضور داشتند.
در نخستین روز نشست که از ساعت 10 تا 14 در کتابخانه شهر امیر کلا برگزار شد، گزارش وضعیت میراث فرهنگی و طبیعی مازندران، بررسی و آسیب شناسی نگهداری و ساماندهی آثار مازندران، به ویژه غارهای کمربند و هوتو،غار قلعه اسپهبد خورشید،عباس آباد بهشهر،شهر ساسانی خر گوران،آثار تاریخی شهرستان بابل،آمل،ساری، بابلسر، برج های رسکت و لاجیم، و وضعیت آثار تاریخی در شهرستان های غرب استان و وضعیت میراث طبیعی به ویژه میانکاله،دماوند و جنگل های غرب استان بررسی شد،سپس نقالی داستان ضحاک ماردوش از سوی نونهال توانمند بابلی -یاسمن اسدی- اجرا شد. پس از آن کارگاه توانمند سازی ؛ "حفظ و احیا بافت و بناهای تاریخی، چرایی و چگونگی" برگزار شد.
در برنامه دوم نخستین روز نشست، بازدید میدانی از بناها و بافت هایی تاریخی شهرستان های بابلسر، بابل و آمل انجام شد که نمایندگان سازمان های مردم نهاد و خبرنگاران از نزدیک با وضعیت اسفناک و به راستی شرم آور و غیر اصولی نگهداری و حفاظت بناها آشنا شدند؛ به ویژه در بناهای پل محمد حسن خان بابل و آتشکده و بقعه ناصر الحق آمل که این روند به اوج بی مبالاتی و تاسف بار رسیده بود.
در این روز برنامه نشست یکپارچگی ملی سازمان های مردم نهاد دوستدار میراث فرهنگی و طبیعی، با نگاه به آسیب شناسی قوم گرایی و تجزیه طلبی و تبلیغات سوء دشمنان برای دامن زدن به این اقدام سیاه و همچنین شناخت راهکار ها و مقابله با آن انجام شد که در پایان نشست به مصوباتی دست یافت که پس از تدوین و انجام مراحل قانونی و کسب مجوزها، با همکاری دگر دوستان و دستگاه ها، اجرایی خواهد شد.
در مراسم پایانی این برنامه دو روزه دو سخنرانی از سوی علی اکبر صادقی امیری و استاد نصرالله هومند در زمینه ی اوضاع اجتماعی زندگی فردوسی و گاهشماری در شاهنامه ایراد شد، پس از آن موسیقی بومی مازندرانی و تنبور نوازی و سرود ای ایران از سوی نونهالان مهد کودک مهر آیین بابل اجرا و در پایان کلیپ مازندران شناسی و اتحاد اقوام پخش شد.
گفتنی است از تندیس سنگ یکپارچه استاد فرودسی که گویا سومین تندیس سنگ یکپارچه از استاد در ایران است(یکی در میدان فردوسی تهران و دیگری در کنار آرامگاه فردوسی در توس) و از سوی هنرمند کرمانشاهی ساخته شد، رونمایی به عمل آمد.
متن زیر را محمد عظیمی-نماینده انجمن های دوستداران میراث فرهنگی مازندران-خطاب به استاندار مازندران نوشته است:
شناخت و هویت تاریخی هر ملت در پناه آثار مکتوب و ابنیه های تاریخی و نشانه های باستان شناسی معنا می یابد و از این رهگذر است که می توان پیشینه و سیر تکامل هر جامعه را در گذر زمان نشان داد.
ایران دیرسال ما به عنوان یکی از بزرگترین تمدن های بشری دارای آثار تاریخی فراوانی ست که هر یک می تواند اندیشه، مهارت، هنر و زیبایی شناسی مردمانش را به تماشا بگذارد و به موزه ای عظیم از آثار گذشتگان تبدیل نماید.
این آثار ارزشمند در مسیر تاریخ پر فراز و نشیب ما از پس حوادث طبیعی، جنگ های ویرانگر و مهاجرت های ناگزیر به تناسب طول زمان زندگی و نوع تندبادهای حادثه خیز به نسل امروز رسیده است و در دوره ای که بشر خود را خلاق، فهیم، دانا و علاقمند به فرهنگ می داند، خواستار معرفی و نمایش آثار نیاکان خود بوده و حتی از این مسیر جهان را به تفرج و گردش در سرزمین خود می خواند و این دعوت را به عنوان فن و صنعت تلقی می کند.
از نگهداری آثار شخصی نیاکان ما در کنج صندوقها و گنجه ها تا ایجاد سازمانی جهت حفظ و نگهداری آثار عام تاریخی، بیانگر توجه و حرمت گذاری به پیشینیانی ست که کمال خود را در ساخت نشانه های زندگی نشان داده اند و موجب افتخار و سربلندی فرزندان خود شده اند. نمی توان کسی را پیدا نمود که در مکالمات روزمره، خودآگاه و ناخودآگاه از واژه ی فرهنگ استفاده ننماید و حفظ آن را ضروری نداند.
به همین علت در جوامع انسانی که روح تعاون و همدلی و رسیدن به جامعه ی مطلوب و رشد فرهنگ را ضروری می داند تشکیل تشکل های حمایت کننده و تلاشگر، مسیری جهت رسیدن به شرایط بهتر در زندگی اجتماعی محسوب می شود.
انجمن های دوستدار میراث فرهنگی به عنوان سازمان های مردم نهاد در تلاش است تا با نگاهبانی از آثار تاریخی و میراث فرهنگی و دیگر هنرهای مرتبط با فرهنگ، با حفظ گذشته، مسیر آینده را بیش از پیش روشن تر و موفق تر طی نموده و آینه دار فرهنگ سرزمین خود باشیم.
این دردنامه فریاد دوستداران میراث فرهنگی سرزمین مازندران است که هر یک به تناسب موقعیت جغرافیایی و شهر محل سکونت خود، از بی مبالاتی ها و سهل انگاری کسانی که در جایگاه شغلی خود، نسبت به وظایف قانونی خود عمل نمی نمایند رنج برده و پیش از آنکه به گفته پیامبر رحمت، ایمان شان را در دوستی و حفاظت از سرزمین خود نشان دهند، تیشه بر ریشه تاریخ و هویت فرهنگی خود می زنند.
شرح این گزارش در جلسات مختلف به مدیرکل و معاونین سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران براساس اسناد و مدارک گوشزد شده و متاسفانه همچنان شاهد بی توجهی به این آثار تاریخی می باشیم.
به همین علت این گزارش را خدمت استاندار محترم مازندران که به عنوان شخصیتی فرهنگی مطرح است،تقدیم می داریم و امیدواریم با رفع جدی و عملی مشکلات و تشکیل جلسات کارشناسی و نظارت سازمان بازرسی از این آسیب ویرانگر جلوگیری نمایند.
جناب آقای مهندس طاهائی
شما به عنوان بالاترین مدیر اجرایی استان مازندران وظایفی دارید که براساس قانون به شما محول شده و موظف به اجرا و نظارت بر عملکرد دیگر دستگاه های اجرایی استان هستید.
همچنین استاندار به عنوان ریاست انجمن میراث فرهنگی استان براساس ماده 3 اساسنامه انجمن ها، وظایف و اختیاراتی دارد که عبارت است از: (1) آشنایی با قوانین ومقررات ناظر به پژوهش، حفظ و احیا، معرفی و آموزش میراث فرهنگی کشور و فراهم کردن زمینه های لازم برای انتقال آن به عموم. (2) بحث و بررسی و ارایه مشاوره فرهنگی و اجتماعی به منظور اجرای مطلوب برنامه های پژوهش، حفظ و احیاء، معرفی و آموزش میراث فرهنگی حوزه عمل خود با توجه به مقتضیات و امکانات محل و پیشنهاد آن به سازمان. (3) سعی در شناسایی و شناساندن وجوه ناشناخته میراث فرهنگی محل. (4) تشویق و ترغیب مردم به رعایت احترام میراث فرهنگی و حفظ و صیانت از آن. (5) مشورت و پیدا کردن راه های عملی برای جلوگیری از هرگونه اقدام غیرقانونی در زمینه حفاریهای غیرمجاز، تخریب آثارتاریخی، خرید و فروش اموال فرهنگی و پیشنهاد آن به سازمان. (6) بررسی طرق جلب مساعدتهای مادی و معنوی مردم و پیشنهاد آن به سازمان. (7) همکاری با گروه های تخصصی و کارشناسان و بازرسان اعزامی از سوی سازمان.
براساس بند 6 ماده 6 همین اساسنامه جلسات عادی انجمن هرسه ماه یک بار و جلسات فوق العاده به پیشنهاد دبیر و موافقت و دعوت رییس انجمن تشکیل خواهد شد.
باید پرسید که آیا اساسا چنین انجمنی در استان تشکیل شده است و اگر تشکیل آن الزامی قانونی ست چرا تاکنون هیچ مشورت و دیدار و مذاکره ای با انجمن های دوستداران میراث فرهنگی در مازندران انجام نشده است؟
سازمان های مردم نهاد مازندران در چند جلسه ی رسمی که به همت مدیرکل امور اجتماعی استانداری برگزار شده است، علیرغم تبلیغ و اعلام حضور شما نیز موفق به دیدار حضرتعالی نشده اند.
در رسانه های مکتوب و مجازی استان از شما به عنوان شخصیتی فرهنگی یاد می کنند، حضور در همایش نیما یوشیج، امیر پازواری و دوستی شما با دکتر موسوی گرمارودی و یا عیادت از شاعران پیشکسوت خفته در بستر بیماری، حمایت و تامین بودجه دانشنامه مازندران، هدیه به خوانندگان بومی در جشن مطبوعات و حضور اردیبهشتی شما در جشن تتی پارپیرار در تهران می تواند نشانه ی التفات شما به فرهنگ مازندران باشد،در حالی که بخش عظیمی از تاریخ و تمدن مازندران در اثر بی توجهی مسئولان محترم در حال ویرانی ست و امید که فرصتی را برای دیدار و عیادت این آثار تاریخی اختصاص بدهید.
ما دوستداران فرهنگ و میراث فرهنگی هستیم و تنها دغدغه ی ما حفظ فرهنگ مکتوب، شفاهی و آثار باستانی و دینی باقی مانده از سوی نیاکان مان است.
بخش فراوانی از اعتراضات ما به سازمان میراث فرهنگی در سالهای اخیر مربوط به عدم تعیین حریم آثار تاریخی ثبت شده ملی بوده است که متاسفانه هیچ کاری را به انجام نرسانده اند و تاسف بارتر آنکه حریم تعیین شده ی آثار تاریخی موجود را هم نقض کرده اند.
چرا حریم تعیین شده و ثبت شده غار هوتو و کمربند توسط سازمان میراث فرهنگی نقض می شود و حتی میل های بتونی آن را به آسانی جمع آوری می کنند؟
نام این دو غار به عنوان یکی از مادر مکان های جهان در تمام کتب دانشگاهی رشته باستان شناسی جهان آمده است و علی رغم زحمات چندین ساله ی ما در حفظ و نگهداری این مکان ارزشمند و تلاش در جهت تبدیل آن به غار موزه بین المللی، به آسانی در حال تخریب و تبدیل به اتاقک های چایخوری و سالن عروسی است!
سازمانی که نمی تواند 14 هکتار حریم قانونی یک مکان باارزش تاریخی را حفظ کند و از عهده اجرای 3 فقره حکم دادگاه مبنی بر خلع ید زمین های تجاوز شده برآید و با تخلفات عدیده و روابط غیرقانونی اقدام به واگذاری اماکن تاریخی می نماید، چگونه می تواند حافظ میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری یک استان باشد؟
آقای استاندار! گروه های بازرسی خود را جهت بررسی روند واگذاری محوطه ی بالای غار هوتو و کمربند مامور نمایید تا ملاحظه شود که چگونه یک مکان تاریخی با داشتن آثار تاریخی باارزش و بدون بررسی و کاوش توسط افراد مرتبط با همان شرکت به عنوان مکان بدون آثار واگذار می شود.
چگونه اداره کل منایع طبیعی استان راضی می شود که درخت های کهنسال انار تاریخی اشرف در بخش بالای این دو غار ارزشمند به آسانی ریشه کن شده و تبدیل به سکوهای نشیمنگاهی شود؟
براساس کدام قانون و با نظارت چه کسانی شهرداری بهشهر با گسیل امکانات شهری و اعلام رسمی هزینه 200 میلیون تومانی سهامدار این شرکت می شود و درآمدهای حاصل از خدمات شهری را در خارج از محدوده شهری هزینه می نماید. نقش مدیریتی و نظارتی استانداری و شورای شهر بهشهر کجاست؟
متاسفانه بیشترین لطمات به میراث فرهنگی در استان توسط شهرداری ها ایجاد شده است. از تخریب حمام میرزا یوسف بابل در روز جمعه تا نقض حریم منظری موزه بابل و جاده سازی در زیر پل محمدحسن خان و تخریب دیواره ی این پل از الطاف فرهنگی شهرداری بابل نسبت به میراث فرهنگی است و بافت تاریخی این شهر نیز به سرعت در حال تغییر می باشد.
نبود نظارت و ثبت شهر ساسانی خرگوران توسط سازمان میراث فرهنگی در بهشهر موجب شده است تا شهرداری بهشهر با جاده سازی و با نیت تخلیه زباله ی شهری در منطقه ی جنگلی و بافت تاریخی ساسانی و چشمه پلنگ خیل، میلیون ها تومان از درآمد شهری را بدون کارشناسی هدر داده و راه را برای حفاران غیرمجاز تسهیل کند.
سال ها وعده ایجاد موزه شرق مازندران در پارک ملت (باغ شاه) و خروج شهرداری بهشهر توسط شورای شهر و نمایندگان شهرستان شنیده می شود اما هنوز عملی نشده است و آثار باارزش گوهرتپه باید در موزه آمل به نمایش درآید.
این مکان با ارزش تاریخی و ثبت شده می توانست در فهرست باغ های ایرانی ثبت شود اما بی توجهی و نبود شناخت و آگاهی از جزئیات تاریخی این باغ موجب شد تا هر روز نشانه های تاریخی آن در اثر عدم نظارت فنی از دست برود.
چرا برج رسکت بدون حفاظت و نگهداری شایسته رها شده است؟ دخالتهاي غيراصولي و غیرکارشناسانه ی متولیان میراث فرهنگی مازندران در چهار دهه اخير نسبت به مرمت و بازسازي برج مقبرهها ي استان مازندران از نگاه مدیران سازمان میراث فرهنگی کشور دور نمانده است و حتی مديرکل دفتر حفظ و احياي بناها و محوطههاي تاريخي سازمان ميراث فرهنگي کشور اعلام کرده است که بررسي گزارشها و شواهد موجود بيانگراين واقعيت است که يکسري مداخلات غيراصولي باعنوان تعميرات در برج مقبرهها ي استان مازندران به ويژه برج رسکت صورت گرفته که بايد به صورت جدي مورد ارزيابي قرار گيرند و براي نمونه ميتوان به کاربرد غيراصولي سيمان در فرايند مرمت اين بنا اشاره کرد.
پوشش ناموزون و ناهنجار حلبی در بالای برج، حفاری غیرمجاز در داخل برج، باز بودن درب آهنی ورودی و نبود نگهبان از مهمترین خطراتی ست که حیات این برج و محوطه ی اطراف آن را تهدید می کند.
این مکان باارزش تاریخی، علی رغم تبلیغاتی که جهت ثبت جهانی آن می شود، بدون نظارت رها شده است. همین بی توجهی را می توانید در مرمت بقعه ناصرالحق و بقعه شمس آل رسول آمل تماشا کنید که چگونه با ملات سیمان و آجرهای سوراخ دار جدید حفره های خالی را پر نموده اند و دیواره برج آجری را با ملات گچ و سیمان پوشیده اند. آیا می توان دوباره این دیواره را به شکل اولیه بازگرداند؟
قلعه اسپهبد خورشید مازندران به عنوان بزرگترین طاق طبیعی جهان بهدلیل عدم تعیین حریم و برداشت بیرویه شن و ماسه در حال تخریب است.
همچنین به دلیل سر و صدای بولدوزها و کامیون های حمل شن و ماسه و تیراندازی در نزدیکی غار توسط نیروهای آموزشی پادگان نظامی، در معرض آلودگی شدید صوتی بوده و به دلیل آهکی بودن غار، خطر ريزش ديوارهها و طاق آن تهدیدی جدی برای این بنای باارزش تاریخی و طبیعی است.
چشمه های اسرار آمیز باداب سورت اروست که شایسته است به عنوان یکی از مهمترین مراکز جذب گردشگر در کشور محسوب شود، علی رغم ثبت به عنوان دومین اثر طبیعی کشور بدون توجه رها شده است.
عدم حضور راهنمای گردشگری و نگهبان دائمی ، فقدان امکانات و خدمات رفاهی و بهداشتی و زباله های رها شده در محوطه است.
نبود مدیریت در چشمه سورت موجب شده است که برخی آن را استخر پنداشته و با مسدود نمودن راه خروجی چشمه ها، اقدام به آبتنی می نمایند.
پلههای قرمز و زرد رنگ کوچک و بزرگ این چشمه که بر اثر رسوبات در طول سالها ایجاد شده است در اثر راه رفتن، شنا کردن و حرکت ماشینها شکسته میشود.
برداشت شن و ماسه در اطراف چشمه خطر نگران کننده ی دیگری ست که می تواند موجب تخریب آرایش سنگواره ها و از بین رفتن چشمه ها شود.
خانه نیما در یوش عملا رها شده است و با توجه به افتتاح رسمی موزه در سال 1388 مانند دیگر موزه های شهرهای ساری و بابل، نتوانسته است مکان شایسته ای برای معرفی شعر و فرهنگ مازندران باشد.
علی رغم تخریب بنای چوبی مقبره نیما و اعلام دو فراخوان جهت طراحی جدید آرامگاهی، از سال 1389 تاکنون نتیجه آن اعلام نشده است و همچنان غریبانه مانده است.
بافت بومی روستای یوش علیرغم واگذاری روستا، از بنیاد مسکن به سازمان میراث فرهنگی در حال تغییر بوده و در حال از دست دادن عنوان روستای نمونه گردشگری می باشد.
جناب آقای استاندار!
همزمان با برگزاری دومین همایش ملی نیماشناسی توسط دانشگاه مازندران در سال 1388، حضرتعالی اعلام نمودید که روزی را به نام - نیما یوشیج – جهت ثبت در تقویم رسمی کشور به انجام خواهید رساند.
اقدام شایسته ای که مورد استقبال هنرمندان و شاعران کشور قرار گرفت ولی متاسفانه تاکنون هیچ اقدام عملی توسط استانداری، دانشگاه مازندران، اداره کل فرهنگ و ارشاد و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران صورت نگرفته است.
ما نیز علاوه بر اعلان و درخواست های شفاهی در همایش های مختلف نیماشناسی، در دومین سفر هیئت دولت به مازندران این ضرورت را به صورت مکتوب تقدیم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نموده ایم.
متاسفانه جایگاه و نام نیما یوشیج به عنوان پدر شعر نوین ایران در مازندران تنها به مناسبت های خاص فرهنگی اعلام شده و ما نتوانسته ایم تجلیل شایسته و درخوری از این فرزند خلف مازندران بعمل آوریم. به راستی اگر نیما اهل استانی غیر از مازندران بود همین گونه غریب و ناآشنا می ماند؟
گورستان تاریخی سفیدچاه با ثبت ملی در فهرست آثار تاریخی ایران در حال تخریب بوده و سنگ های باارزش آن در حال جابجایی می باشد. تدفین های جدید در بافت تاریخی و عدم تعیین حریم این گورستان موجب تغییر بافت تاریخی و از بین رفتن نشانه های باارزش اسطوره ها و نمادهای تاریخی و مذهبی شرق مازندران شده است.
از مجموعه صفوی عباس آباد بهشهر تنها نامی مانده است و علی رغم تبلیغاتی که می شود به سرعت در حال تخریب است.
از حفاری های غیرمجاز در بافت تاریخی تا ضعف مدیریت در نگهداری آثار به دست آمده و بنای داخل استخر و خطر شکسته شدن بند استخر در اثر عبور و مرور کامیون های چند تنی همراه با چوبهای بریده شده ی جنگلی، عباس آباد را تبدیل به استخری ساده نموده و از قابلیت های گردشگری آن استفاده ای نشده است.
وقتی در داخل حوض های تاریخی محوطه ی محصور شده، بساط آتش و کباب برپا می شود و اتومبیل ها در داخل محوطه تردد می نمایند، چگونه می توان معماری باقی مانده عصر صفوی را حفظ کرد؟
تمام آثار معماری در این محوطه رها شده است و مدیریتی در این مجموعه وجود ندارد. این مجموعه با توجه به استقبال گردشگران و شهروندان، از انباشت زباله، کمبود سرویس های بهداشتی و حضور دستفروشان رنج می برد و علی رغم دریافت ورودی از اتومبیل ها، هیچ خدمت شایسته ای را به مسافران و علاقه مندان به تاریخ و طبیعت عرضه نمی کند.
از تخریب سیکاپل جویبار که قدمتی 200 ساله داشت تا سنگباران نقش برجسته سروصورت بزرگان قاجاری (شکل شاه) در جاده هراز آمل و حفار های غیرمجاز، هشداری جدی ست و آثار باارزش تاریخی سرزمین ما که هر یک نماد مهارت، تخصص، هنر و دانش استادکاران و معماران مازندرانی بوده و از گذر قرون متمادی به ما رسیده است در اثر عدم تخصص و بی مسئولیتی به سرعت در حال تخریب می باشد و با این روش در سالهای آینده از آثار تاریخی ما چیزی برجای نمی ماند.
این دردنامه کلیاتی از غفلت ها و خطرات زیانبار چند سال اخیر است و از ذکر جزئیات بسیاری از تخلفات چشم پوشی نموده ایم تا با ارائه اسناد و مدارک توسط مسئولان محترم بخش نظارت و بازرسی در استان مورد بررسی قرار گیرد.
گسترش حفاری های غیرمجاز در مازندران، واگذاری های غیرمسئولانه آثار تاریخی به مجموعه های غیرفرهنگی و تخریب آثار تاریخی به بهانه ی گسترش گردشگری، نه تنها مددی به گردشگری نمی رساند بلکه موجب می شود حیات طبیعی این محوطه ها با دستکاری افراد فاقد نگاه فرهنگی، آثار تاریخی مازندران را که از گذر حوادث طبیعی و تاریخی به نسل حاضر رسیده را ویران کند.
جناب آقای طاهایی! استاندار محترم مازندران
لطف خداوند در اعطای جنگل، کوه و دریا و آثار و ابنیه های تاریخی و دینی مازندران در کنار حفظ فرهنگ و فولکلور می تواند ما را به عنوان یکی از قطب های گردشگری فرهنگی در جهان تبدیل کند و برای رسیدن به این جایگاه باید از تمام ظرفیت های علمی و هنری استفاده نمود.
از حضرتعالی به عنوان یک مازندرانی و بالاترین مسئول اجرایی استان مازندران، درخواست می نماییم تا با تشکیل کارگروه میراث فرهنگی و دعوت از سازمان های مردم نهاد میراث فرهنگی به این نابسامانی و تخلفات پایان داده و به تداوم تاریخ و فرهنگ مازندران مدد رسانید.
- يکشنبه 19 خرداد 1392-0:0
درود بر تو جانا سخن از زبان ما میگویی کو گوش شنوا گوش اگر گوش تو ناله اگر ناله ماست آنچه البته بجایی نرسد فریاد است قابل توجه میراث مازندران
- پنجشنبه 2 خرداد 1392-0:0
درود بر جناب استاد عظیمی و مازندنومه در تعقیب حیثیت و هویت میراث تاریخی و تمدنی منطقه. کارنامه تاسف بار دولت کنونی نشان از فقدان هرگونه نگاهی مسئولانه و کارشناسانه نسبت به میراث تاریخی و تمدنی منطقه و کشور دارد. تاریخ نسبت به افکار و اعمال آنها قضاوت کرده و این بی مهری تاسف بار نیز بخشی از تاریخ دردناک منطقه خواهد بود!
وضعیت تاسف بار مجموعه تاریخی عباس آباد، کاخ صفی آباد، باغشاه/ پارک ملت، چشمه عمارت، تالالب بین المللی میانکاله و مانند آنها در بهشهر و استفاده از میراث تاریخی و باستانی منطقه در کاربری های تاسف بار نظامی و امنیتی!!! بدون هرگونه دغدغه یا توجهی به اهمیت و جایگاه تاریخی و بین المللی آنها از سوی مسئولان شهری، استانی و کشوری، با وجود وعده وعیدهای خیر واقع و بی اثر آنها؛ نشان از سیاست های شعارگونه مسئولان منطقه ای و کشوری نسبت به میراث مزبور در کنار تخریب روزافزون جنگل های هیرکانی منطقه داشته و نشان از ناکارآمدی مستمر و غیر قابل انکار دولت در حفظ حقوق محیط زیست و نیز حفظ و نظارت درست و اصولی بر میراث فرهنگی کشور و منطقه دارد.
بی شک، شعارها و وعده های غیر واقع و غیر کارشناسی مطروحه یا قابل طرح کاندیداهای شورای اسلامی شهر های منطقه و ریاست جمهوری با توجه به وضعیت موهن حاکم بر میراث طبیعی و فرهنگی و تمدنی منطقه به مانند قبل، بیانگر مراتب مزبور و عدم هرگونه راهبرد مطمئن و موثق برای این مهم و برون رفت از بحران مدیریت و مسئولیت در میراث فرهنگی و تمدنی و طبیعی منطقه می باشد و صدالبته؛ ماحصل صحبت، تکرار مکررات...؟؟؟!!
صرفنظر از مراتب مزبور، در مسئولیت حقوقی و قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی تخریب کننده میراث مزبور و نیز مسئولیت قانونی و حقوقی دولت و دوائر دولتی و انتظامی نسبت به وضعیت میراث مزبور تردیدی نیست... - پنجشنبه 2 خرداد 1392-0:0
جان من که به لب رسید . خوب زودتر حرف می زدید. کجا بودید؟ آخ که درد دل مردم را گفتید . شناسنامه مازندران را پاره پاره کردند و جلد آنرا دست ما دادند، این میراث فرهنگی فقط و فقط یک اداره ی مزاحم میراث فرهنگی است. اگر ما این اداره صد در صد سیاست زده و غیر فرهنگی را نداشتیم یا وظایف آنرا دیگر ادارات می گرفتند و یا مردم خودشان مثل بچه یتیم از آن نگهداری می کردند که بهتر از پدر بی مسولیت است، خیلی بهتر می شد. ما در همین ساری مرکز نگهداری کودکان بد سرپرست داریم، یعنی وقتی می بینیم پدر و مادر بچّه مثل این اداره میراث است، بچّه را از طریق دادگستری از پدر و مادر بی لیاقت او می گیریم و زیر نظر بهزیستی و با کمک مردم نگهداری می کنیم، این میراث فرهنگی یک بچّه بد سرپرست شد. خون به دل ما کرد، خدا خون به دل آنها می کند که یک اداره فرهنگی را اینجور سیاست زده کردند.
- چهارشنبه 1 خرداد 1392-0:0
بادرود سپاس فراوان خدمت شما متن ارسالی شمارو خوندم بسیار عالی بود ودرد دل تمام فرهنگ دوستان وتاریخ دوستان بود
- چهارشنبه 1 خرداد 1392-0:0
آنچه تاریخ را به حفظ هویت ما ملزم میکند یقینا برج رسکت یا پل محمد حسن خان نیست - زیرا کلنگی بدین شمار که برای آوار آثار تاریخی به هوا شد خشتی را به خشتی باقی نمیگذارد من دلم گرم به دردنامه هائیست که بدین متن متین در می ایند و هیچ گوشی هم بدان نشود ، تاریخ آنرا به گوشه ( مکنا) ی خود میگیرد و به اعقاب میرساند....! آی شوریده مرد انارستانی - زارناله های ترا که برای پیر یوش به ثریا رساندی چه کسی شنید ؟ مردمان بر اریکه قدرت نه فقط اهل درد - اهل فرهنگ - اهل اعتقاد به میراث - اهل...اهل..نیستند ، که اصلا ( اهل ) نیستند و پس نااهل را رفیق همانانی ببین که اذن تاراجشان میدهند...! تو بخوان انارستانی و من میروم به ( لتکا ) ی خود تا با شکوفه های انار ساغر بزنم و آخرین غزلم را به یاری دوستی که به (کایر) آمده پاکنویس کنم....آخر دست سخت ناهمراه است نمیدانم بدین ماتم چگونه بر سر بزنم......!؟
- چهارشنبه 1 خرداد 1392-0:0
فقط می گم دمتون گرم.
خدا خیرتون بده. فقط پی گیری کنید. این نامه رو به حفاظت محیط زیست کشور ، رئیس جمهور یا هرجور که می شه پیگیری کرد بفرستید و پی گیر شوید. از استان بخاری بلند نمیشه که اگر میشد اینطور نبود.
یه راه درست شدن واقعا اینه که سازمان محیط زیست یک وزارتخونه بشه.
اعتراض مردمی یکی از مناسبترین راهها است اگر روشنگری کنید - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
این دردنامه فریاد دوستداران میراث فرهنگی سرزمین مازندران است که هر یک به تناسب موقعیت جغرافیایی و شهر محل سکونت خود، از بی مبالاتی ها و سهل انگاری کسانی که در جایگاه شغلی خود، نسبت به وظایف قانونی خود عمل نمی نمایند رنج برده و پیش از آنکه به گفته پیامبر رحمت، ایمان شان را در دوستی و حفاظت از سرزمین خود نشان دهند، تیشه بر ریشه تاریخ و هویت فرهنگی خود می زنند.
جانا جانا جانا سخن از دل پر درد و آه جگر سوز ما براوردي........................... - سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
باسلام .گزارش خوبی بود .لطفا یا شماره تلفن جناب محمدعظیمی را به بنده بدهید یا به طریقی به ایشان بفرمایید که با شماره ی من : 09122176937 تماس حاصل فرمایند. با تشکر.
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
استاندار محترم من یک شروند بابلی هستم جای دیدنی بابل موزه اش است که چرک از در و دیوار آن می بارد نه نورپردازی مناسبی دارد حتی یک اسانسور برای افراد معلول هم ندارد که از طبقات دیدن کند.
- سه شنبه 31 ارديبهشت 1392-0:0
معرفی مسئولین مستقیم و کارشناسان میراث استان به عامه مزدم . آن ها فقط و فقط به داشتن حقوق کارمندی خود رضایت داده اند و بدون احساس مسئولیت اند . چرا هیج صدایی از هیچ کدامشان در نمی آید ؟