تعداد بازدید: 2189

توصیه به دیگران 3

يکشنبه 5 خرداد 1392-0:35

میراث فرهنگی در محاق/ کمی دلسوزانه تر بنگریم

  از خاور تا باختر مازندران اثری نیست که درست و اصولی(از دیدگاه مرمتی،نگهداری و معرفی) نگاهداری شود، از آثار فراپارینه سنگی گرفته تا محوطه های تاریخی و آثار شاخص اسلامی، همگی دچار کژداری و بیماری هستند/ با وجود آثار ثبتی بسیار و در مواردی منحصر به فرد تاریخی در مازندران، متاسفانه همچنان نگاه به این استان، تفریحی و گذرا است.


مازندنومه؛یادداشت مهمان،علیرضا صادقی امیری،دبیر انجمن جوانان سپید پارس:نخستین نشست یکپارچگی ملی دوستداران میراث فرهنگی-طبیعی کشور،در مازندران بهانه ای شد تا نگاه دوستداران و کوشندگان این حوزه به کاستی ها و توانمندی های مازندران ژرف تر و دقیق تر شود.

 گرچه انگیزش بنیادین برگزاری این نشست دو روزه رسیدن به راهکارهایی برای یکپارچگی ملی میان اقوام گوناگون ایران کهن و اسلامی بود و در این میان به مصوباتی نیز دست یافته شد؛از آنجا که یکی از نشست های این برنامه بررسی و گزارش وضعیت میراث فرهنگی-طبیعی در مازندران بود، در هفته ی گذشته رسانه های این حوزه بدان کامل تر و بیشتر از پیش پرداخته اند.

 با آنکه به گفته برخی از فعالان و باشندگان در این نشست، نگاه شان به مازندران از مکانی صرفا دارای دریا و جنگل که برای تعطیلات پایان هفته مناسب است، به استانی با معیارهای شاخص فرهنگی،تاریخی و طبیعی دگرگون گشته است؛ متاسفانه باید گفت که وضعیت نگاهداری ، ساماندهی و معرفی آثار تاریخی،فرهنگی و طبیعی باندازه ای نابسامان و شرم آور است که بسیاری از فعالان و کارشناسان این حوزه آن را یک فاجعه میراثی تلقی می کنند.

 با آنکه در سومین هم اندیشی سازمان های مردم نهاد دوستدار میراث، در خوزستان بنا برآن شد که نگاه به میراث فرهنگی و طبیعی کشور، نگاهی روشن و امیدوارانه باشد و با وسواس بیشتری نسبت به آگاهی رسانی تخریب های میراثی کار شود، هر گوشه ای از آثار مازندران را که می نگریم، تا آن اندازه نابسامان است، که اگر بدان نپردازیم کمتر از خیانت نکرده ایم.

 از خاور تا باختر استان، بدون غرض ورزی و غلو اثری نیست که درست و اصولی(از دیدگاه مرمتی،نگهداری و معرفی) نگاهداری شود، از آثار فراپارینه سنگی گرفته تا محوطه های تاریخی و آثار شاخص اسلامی، همگی دچار این کژداری و بیماری هستند.

 در مازندران به برهان رطوبت و نم زیاد هوا آثار تاریخی ماندگاری زیادی ندارند، همین اندک آثاری هم که باقی مانده اگر نم هوا بدان آسیبی نرساند، با این روش پاسداری از آن، به دست ناکارآمد ما از میان خواهد رفت.

 با وجود آثار ثبتی بسیار و در مواردی منحصر به فرد تاریخی در مازندران، متاسفانه همچنان نگاه به این استان، تفریحی و گذرا است.

 تنها در تابستان و یا تعطیلات بیش از دو روز است که به یاد مازندران به فرنام یک مکان گردشگر پذیر، آن هم به واسطه دریا و جنگل که هر روز به میزان تخریب و آلودگی آن افزوده می شود، می افتیم.

 آمار نجومی ورود گردشگر به مازندران، به دلیل نبود مدیریت کارشناسانه و برنامه ریزی بستری و اصولی، تنها سبب اختلال در امنیت بومیان، ترافیک، طبعات اجتماعی، و تخریب جنگل ها و آلودگی محیط زیست می شود.

فعالان میراثی و زیست محیطی در مازندران عادت کرده اند که پس از پایان فصل سفر،تخریب در بناهای تاریخی و آلودگی های زیست محیطی را گواه باشند.

 آن بخش پولی را هم که با ورود گردشگر وارد استان میشود، بخش عظیمی از آن نسیب مالکان پایتخت نشین شده که در بانک های خارج از استان پس انداز و یا سرمایه گذاری می کنند!

 این جریان و معضل باید تلنگری باشد برای آن دسته از مسئولانی که همیشه ادعای دلسوزی و عـِرق بومی داشته اند.

 اگر نگاهی ویژه و کارشناسی تر به توانمندی های فرهنگی،تاریخی و اقتصادی مازندران بشود، خواهیم دید که یکی از قطب های گردشگری و صنعتی در کشور و چه بسا خاورمیانه خواهد شد؛ چراکه پتانسیل های موجود در استان گواه این گفتار است.

 به عنوان نمونه استان فارس و یا اصفهان تنها از راه معرفی و ساماندهی گردشگری و صنایع دستی برای جذب گردشگر، بدان جایگاه اقتصادی و صنعتی دست یافته اند. با تبلیغات فراگیر و کمی دلسوزی مسئولان و جذب گردشگر به منطقه فضای امنی را برای سرمایه گذاری های گوناگون ایجاد نموده اند، حال به این توانمندیها دریا و جنگل نیز اضافه کنیم، خواهیم دید که چه ثروت عظیمی در دست ماست که ما نه تنها از آن بهره ای درست و کافی نمی بریم،در مواردی با دست خویش کوشش و پا فشاری به ویرانی آن داریم.

 شاید این پرسش پیش آید که استان های یاد شده دارای پیشینه تاریخی و آثار شاخص بسیاری هستند؛ تردیدی در این نیست که کشور ما سرزمینی کهن و پر است از آثار تاریخی و طبیعی که جزء مواریث جهانی و بشری محسوب می شود، این توانمندی در جای جای این کشور کهن و پهناور محسوس است، تنها باید گروهی دانشی و دلسوز به شناخت و معرفی این آثار بپردازند.

 به جرآت می توان گفت که بخش بزرگی از مردم ایران و حتا مازندران آثار تاریخی،فرهنگی و طبیعی مازندران نمی شناسند؛ زمانی که به همراه مهمانان این نشست از بافت های تاریخی شهرستان های بابل و آمل عکسبرداری و بازدید می نمودیم، مردم منطقه با تعجب کنجکاو رفتارهای ما و دلیل حضور گروه برای عکاسی و تهیه گزارش بودند، غافل از آنکه اثری که در محله شان وجود دارد برخی از آنها بیش از 700 تا 1000 سال پیشینه و قدمت دارند که اگر درست و بجا مدیریت و ساماندهی شود، برای رونق فرهنگی و اقتصادی، محله،شهر،استان و کشورشان بسیار سودآور و تاثیر گذار است.

 به فرنام نمونه: با آنکه شهرداری امیرکلا(امیرشهر) و بابل و میراث فرهنگی شهرستان یکی از همگامان و همراهان در برگزاری این نشست ملی بودند و با ورود به این مسئله نشان داده اند که می خواهند هم راستا با توانمند سازی و شکوفایی میراث تاریخی،فرهنگی و طبیعی شهرشان باشند؛ اما نمی توان از تخریب ها و آسان انگاری های آنان چشم پوشی کرد.

در شهرستان امیرکـَلا با آنکه دارای پیشینه سه هزار و اندی ساله تاریخی (تپه دین کتی-هزاره نخست پیش از زایش تا اسلامی-ش.ث ملی 1404 به تاریخ 26/2/56) و چهارصد ساله مکتوب(دیوان امیر پازواری امیرالشعرای عجم) است، بیش از چند خانه تاریخی در آن باقی نمانده است که حتا یکی از این خانه ها نیز ثبت ملی نشده اند و میراث فرهنگی شهرستان و استان هیچگونه کوشش و پیگیری در این زمینه ندارد.

در همین اواخر یکی از این خانه های تاریخی تبدیل به مهد کودک شده و چند خانه ی دیگر بدون هیچگونه ساماندهی در دست مالکان شخص به صورت نیمه ویران درآمده و بعضا مرمت های غیر اصولی در آن وارد نموده اند.

 به فرنام نمونه خانه پروفسور نوری(بزرگترین جراح ارولوژی جهان) که مربوط به اواخر قاجاری و اوایل پهلوی نخست است به صورت نیمه ویران رها شده است، در رویی که می توان آن را به یک مرکز فرهنگی و یا موزه پزشکی دگرگون نمود.

 شهرستان بابل که دارای آثار تاریخی و ثبتی بسیاری است و پیشینه و جایگاه تاریخی آن بر همگان روشن است، متاسفانه بیشترین تخریب ها و کارشکنی ها در حوزه میراث در این شهرستان رخ می دهد، سقانفار کیجا تکیه ( قاجاری-ش.ث ملی 4173 به تاریخ 10/7/80) که یکی از پر نقش و نگارترین سقانفار های ایران و جهان است و نقوش میترایی و استوره ای بسیار دارد، بازدید ازآن برای بسیاری از مردم امکان پذیر نیست؛ ساختمان شهربانی (پهلوی اول-ش.ث ملی 1527 به تاریخ 25/6/63) همچنان در دست نیروی انتظامی است و کاربری اداری دارد، در حالی که نگهداری و بهسازی آن غیر اصولی است، در رویی که می توان از آنجا به فرنام مکانی فرهنگی برای آموزش شهروند قانونمدار و یا موزه شهربانی و انتظامی استفاده نمود.

 تخریب و ویرانی بیش از 80٪ از گرمابه میرزا یوسف(صفویه-ش.ث ملی 2457 به تاریخ 19/7/78) در روز آدینه به بهانه ی ساخت پارکینگ عمومی، وضعیت پل محمد حسن خان(سده دوازدهم ه.ق – ش.ث ملی 1414 به تاریخ 22/2/56) نیز هر روز بد و بدتر از پیش می شود،از ریختن زباله به زیر آن گرفته تا عبور ماشین های سنگین باری و کشاورزی از روی آن و تخریب تاق چشمه های آن به دلیل عبور جاده ماشین رو از زیر این پل تاریخی که دارای سازه معماری نادر و زیبایی هست.

در شهرستان آمل نیز وضعیت آثار تاریخی بهتر از بابل نیست، اداره کل میراث فرهنگی و پایگاه برج های آرامگاهی استان، در اقدامی ناشیانه و غیر کارشناسی و در حین شگفت زدگی و تعجب، آتشکده آمل ( سده نهم-ش.ث ملی 1060 به تاریخ 6/2/54 که برخی آن را بنایی پارتی،برخی بنایی ساسانی و گروهی هم آن را آرامگاه جریر طبری آملی میدانند) را به بهانه مرمت و نگاهداری، فضای داخلی آن را گچ کاری نموده و از آجرهای سوراخ دار امروزی بجای آجرهای خشتی و به جای ملات گچ و ساروج از سیمان برای مرمت بنا استفاده کرده است.

 این اقدامات مخربانه و ناشیانه در حالی انجام می شود که این بنای چند صد ساله حتا تعیین حریم نیز نشده و بدون هیچگونه حصار و یا دیواری به حال خود رها شده است.

 بقعه ناصرالحق (سده نهم – ش.ث ملی 60 به تاریخ 15/10/1310) نیز وضعیتش بدتر از دیگر بناهاست، گنبد آجری آن را با سیمان پوشانده و درون بقعه را با رابیز سقف کاذب تعبیه کرده و گچکاری نموده اند، و برای زیبایی و نماکاری از آجرهای سوراخ دار و سنگ گرانیت در بدنه بنا استفاده نموده اند.

 کاروانسرای کندوان که دوسال پیش با زور و پافشاری بنام مازندران ثبت گردید(استان البرز خواستار ثبت آن بنام خود بود) هیچگونه تغییر در وضعیت آن جهت ساماندهی و نگهداری اش رخ نداده است؛ غارقلعه اسپهبد خورشید ( پیش از اسلام تا اسلامی-ش.ث ملی 7839 به تاریخ 17/12/81) که قابلیت جهانی شدن را به دلیل منظر و ساختار طبیعی،فرهنگی،میراث معنوی و تاریخی و سازه ای دارد، هر روز در روی ویرانی و تخریب بیشتر است.

 خاکبرداری بی رویه از بستر این کوه از سویی و تمرین تیراندازی پادگان ها و تعیین و اجرایی نشدن حریم آن از سوی دیگر شـُوَند تخریبی شتابزده این بزرگترین تاق طبیعی آهکی جهان شده است.

 وضعیت آثار تاریخی بهشهر نیز نابسامان و اسفناک است، از نحوه زننده نگهداری آثار سنگی کشف شده در گوهر تپه (تاریخی-ش.ث ملی 5406 به تاریخ 25/12/80) تا وضعیت نابسامان و دردناک غارهای هوتو کمربند(پیش از تاریخ- ش.ث ملی 746 به تاریخ 23/1/46) و باغ ایرانی ثبت جهانی شده و بنای عباس آباد بهشهر(صفوی – ش.ث ملی 745 بتاریخ 23/1/46) و چشمه عمارت(صفوی – ش.ث ملی 948 به تاریخ 9/5/52)، همگی نشان از آسان انگاری و عدم دلسوزی و مدیریت برخی از مسئولان نسبت به پیشینه تاریخی،فرهنگی و وضعیت زیست بوم در مازندران دارد.

 این موارد تنها بخشی از آمار نابهنجار وضعیت آثار است که به دلیل به درازا کشیدن گفتار نمی توان بدان بیشتر پرداخت.

 تخریب و ویرانی آثار تاریخی،جنگل ها، آلودگی دریا و به حراج گذاردن تالاب میانکاله و نابودی تقریبی تالاب فریدونکنار و برداشت بی رویه پوکه های معدنی از بدنه ی دماوند، همگی این ضرب آهنگ را به ما گوشزد می کند و یادآور می شود که از مازندران زیبا،تاریخی،فرهنگی و طبیعی گذشته و امروز، در آینده ای نه چندان دور جز نامی باقی نخواهد ماند.

امیدواریم مسئولان محترم به ویژه جناب استاندار و مسئولان ارشد کشوری، نگاهی عادلانه و دلسوزانه تر و با وسواس بیشتری به این سرزمین استوره ها،پهلوانی ها و علویان داشته باشند.

مطالب مرتبط:

- اشک های تلخ میراث http://www.mazandnume.com/?PNID=V15381

- وقتی شهرداری خودسر می شود http://www.mazandnume.com/?PNID=V13026

- میراث ویترینی: http://www.mazandnume.com/?PNID=V14945

- سر رسکت هم کلاه گذاشتند! http://www.mazandnume.com/?PNID=V14971

-بابل پیشتار تخریب میراث http://www.mazandnume.com/?PNID=V13604

- ته دست صدتا هنر داشته خدایی http://www.mazandnume.com/?PNID=V15348


  • محمدعلی رضاپورپاسخ به این دیدگاه 0 0
    چهارشنبه 8 خرداد 1392-0:0

    افسوس از این افغان!

    • حسین اسلامی سارویپاسخ به این دیدگاه 6 0
      دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

      مازندران مثل یک برّه در دست گرگ میراث فرهنگی افتاده است. سالها است که دارم فریاد می زنم مازندران میراث فرهنگی ندارد. مازندران را دارند در نوار ساحلی می بینند که آنتالیا بکنند. مازندران را پاتایا دارند می کنند، از سنگ و سفال صدا در آمد ولی از میراث فرهنگی صدائی در نیامد! هر روز برای تخریب یک اثر فرهنگی ملّی ثبت شده در دلشان جشن می گیرند. چرا به فرهنگ مازندران اینهمه ظلم می کنند.

      • دوشنبه 6 خرداد 1392-0:0

        تنها راهش اینه که مردم تحت عنوان کمپین های حفظ محیط زیست با تجمع های مکرر خود اعتراض کنن.



        فکر می کنم ترکها نشون دادن این خیلی جواب میده.


        ©2013 APG.ir