با عرض سلام و خسته نباشید به همه مازندرانیها و به خصوص بابلیها

دوست گرامی! درخت= ریشه + میوه(اندیشه) انسان هم براین قاعده است: انسان= اصالت + اندیشه بطوری که مولانا می فرماید: ای برادر تو همه اندیشه ای/ مابقی خود استخوان و ریشه ای. تکیه بر ریشه ،نزاد،نسل و اصالت در برابر اندیشه امر پسندیده ای نیست لذا بنده لیست پهنه شمال را نوعی اصالت محوری بجای اندیشه محوری می دانم جدای از اینکه انگیزه های دیگری هم محتمل است که فعلا وارد آن نمیشوم. اما من کیستم؟ سوال بس مهمی است اگر هرکسی برای خود طرح کند بیشتر مفید است تا اینکه برای دیگران مطرح شود! اما چرا نقد نوشته را می خواهیم به نقد نویسنده و نام آن ارتباط دهیم؟ دانه معنی بگیرد مرد عقل/ ننگرد پیمانه را گر گشت نقل . ترس از ابراز نام را هم بحساب شوخی واریز می کنم! به لطف حق و با عذر خواهی،من چو اسماعیلیانم بی حذر! اما بازهم فکر می کنم تکیه بر ادبیات ملی مثلا حافظ می تواند به فرهنگ خدمت بشتری کند تا بدانجا که ریا و ریاست و گروه بازی را آفت اخلاق و فرهنگ می داند و یا مولوی،خیام و...انشالله تجربه،مطالعه و اندیشه ما را بدان مقصد عالی برساند.

دوست عزیز اگر شناخت یک درخت به میوه است پایداری درخت هم به ریشه است . در این مبحث نقض حرف های شما نیست بلکه اولیت اصالت رو به ریشه میدونم نه میوه .و اگر بخواهیم ادامه بدهیم همان حکایت اول مرغ بود یا تخم مرغ پیش می آید که از ظرفیت حوصله بنده خارج است

در رابطه با مولوی خوانی و حافظ خوانی هم بنده مخالفتی ندارم خوب است اما بد نیست با پازواری خوانی هم همراه باشد که اشعار امیر پازواری هم بد نیست

در رابطه با نقد هم بنده و دوستانم با جون دل نقد منصفانه رو می پذیرم اما نقد منصفانه کجا مطالب غرض ورزانه شما در خصوص لیست پهنه شمال کجا که اون رو به شونیشت وصل کردید شونیشت چه ربطی به پهنه شمال داشت نمیدونم (البته من با فرض اینکه شما همون نفری هستی که لیست پهنه شمال رو بهانه کردی تا همهچه رو زیر سوال ببری شباهت نوشتاری و ادبیات بهکار برده شده این تصور رو در من ایجاد کرد انشاله به بکار بردن اسم مستعار اگر ترس ار افشای نامتان دارید میتواند بیشتر به مخاطبتان کم کند)

اینجا خیلی ها ما رو نقد کردند ولی ما فقط خواندیم و تلاش میکنیم ایراداتمان رو حل کنیم انشاله توفیقی حاصل شود حضوری خدمت برسیم ببینیم شما چی جنته داری ما چی تو چنته داریم با کیبرد و موس و مونیتور و نقاب اینترنتی فقط دلخوری ها افزایش می یابد همین منتظر نقد های دلسوزانه و اصلاحی هم شما و هم همه سروران عزیز مازنی هستیم

جواب بنده به آقای برنجستانکی را که صرفا دو بیت از مولانا بوده را درج نفرموده اید امیدوارم مهانی الهیه روی مدیر مسوول محترم تاثیر نگذاشته باشد. دوست عزیز ما آقای برنجستانکی "شناخت" یک درخت به میوه است نه ریشه متاسفانه مشکل همه ما این است که اگر دوبار شعر گفتیم وکمتر از شاعر مورد خطاب قراربگیریم دلگیر می شویم یا وقتی اونقدر دنبال کار اجرایی و حالا بقوا دوستان آیینی می دویم که فرصت استفاده از منابه غنی ادبی چون دیوان حافظ و آثار مولوی را پیدا نمی کنیم امید است همه ما بیش اینگونه مراسم به اصل فرهنگ و ادبیات ناب مولوی خوانی بازشناسی حافظ و... بپردازیم. در پایان دو بیت از مولوی را تقدیم جناب برنجستانکی می کنم و امیدوارم به نقد گوشه چشمی داشته باشند:

در زمان، شاخ از ثمر سابق‌تر است در هنر از شاخ او فایق‌تر است



چون که مقصود از شجر آمد ثمر پس ثمر اوّل بود و آخر شجر

در زمان، شاخ از ثمر سابق‌تر است در هنر از شاخ او فایق‌تر است



چون که مقصود از شجر آمد ثمر پس ثمر اوّل بود و آخر شجر

نمی دانم دوستان عزیز چرا اینقدر مقابل برنامه های فرهنگی یا حتی شبه فرهنگی پایتخت نشینان جبهه گیری می کنند. من به دللی مسائل کاری میان پایتخت و استان مدام در رفت و امدم و گاهی در این مراسم شرکت می کنم. درسته نسل سوم از فرهنگ غنی مازندران تعریف درستی ندارند اما دوستان عزیز تکلیف چیست؟؟؟؟باید گذشته رو رها کرد یا از تجدد گریزان بود. به نظر من باید تلفیق کرد. من اصلا به برنامه تلارپه کاری ندارم اما دوستان کجای مازندران برنامه های تفریحی یا حتی فرهنگی برگزار می کنند. شاید هرچندسال یکبار ...در صورتی که پایتخت نشینان به هر بهانه ای که شده سعی می کنند دور هم جمع بشن و غم غربت رو در کنار هم بکاهند. شاید حق مطلب رو نتونن به درستی ادا کنن اما نفس عملشون خیلی ارزشمنده. فراموش نکنید مازندرانی های پایتخت نشین به اجبار کار و زندگی ساکن تهران هستند و نیازی به مفاخره نمی بینن. هوای هم رو هم بهتر از ماها ساکنان شمال دارن...اره برار.

مست تصوير جان عزيز انسان و درخت به ريشه پايدار ميمونه درخت بي ريشه ميوه نميده كه منطقيون بشينند براش فلسفه ببافند

قالي سَرْنيشْتي،كُوبِ تِريرِهْ يادْدارْ اَمسالِ سيري،پارِوَشني رِهْ ياد دارْ



اَسبِ زين‎ سِوارْ دُوشِ چَپي رِهْ يادْ دارْ

چَكمِهْ د‎كِردي،لينگِ تَلي رِهْ يادْ

جناب آقاي برنجستانكي! آدمي كه مست تصوير و خيال باشد حتي اگر آب در بيابان ببيند سراب مي بيند!فرضيات ذهني شما بعنوان منجي و گردانندگان سنگ آسياب فرهنگ و هنر و همت مازندران يك خود شيفتگي مي باشد كسي مخالف تفريحات و اشتغال بعضي در حوزه فرهنگ نيست، خوش باشيد! جان كلام در اين است كه خود را نماينده استان نپنداريد قوميت سالاري را معيار و محوري براي هم استاني هاي مقيم تهران تجويز نكنيد اصلا در جهان منطق محور درخت را از ميوه اش مي شناسند اما ظاهرا شما از ريشه آن!!هاله زميني ذهن را برداريد تا ذهن سيال و روان هر آنچه را خواست تداعي كند، چرا رو و سر را در جامه ها پچيده ايد و بقولي با ديده و ناديده ايد؟! مشكل كجاست؟ سه نسل در مازندران و شايد در اقوام ديگر،در تاريخ شايد خود را نشان داده اند :نسل ارزن:نسلي سختكوش و بردبار و كم توقع. دوم نسل برنج كه تلاش را با تفكر عجين كردند و اين نسل شكوفا ترين و عميق ترين نسل در مازندران است فرزندان همين نسل به سوز و ساز پدرانشان احترام و تجربه را با مطالعه گره زدند و و كشتگاه را تا دانش و دانشگاه و هنر و فرهنگ بسط دادند اما نسل سوم نسل پيتزا ست،تفكرش سطحي،عشقق سطحي،فرهنگ و هنرش بازاري،ودرعين حال در يك مالخوليايي كه ناجي زمين و زمان است ودر اين نئشگي است كه گاه دماغ خود را مي خارد و خود را در كشتگه و برنجستان نسل برنج مي پندارد اما دريغ اگر روزي تكاپوي هر روزينه آنچه از پندار خود فرهنگ مي خواند به ديوان رندرياسوز عميق شود وبه اين بيت زيبا برسد: مزرع سبز فلك ديدم و داس مه نو/يادم از كشته خويش آمد وهنگام درو.با عذر فراوان.

به نظرم شب به یادماندنی شد .مازندرانیها هرجا هستن همچین گردهمایی هایی باید داشته باشند به نظرم تاثیر اجتماعی خوبی داره . نباید اینقدر به حاشیه ها و جناحبندی ها و کنایه زدن ها پرداخت این جور برنامه ها باید با یه برنامه ریزی بهتر و اصولی تر و صاحب دار تر برگذار بشه . به نظرم از خوبیهاش هم باید گفت .این کامنت های پرحاشیه و یه جوری اصلا در شاءن مازندرانی نیست . موفق باشین دوستان خوبم

دوست عزیزی که سوزنت رولیست پهنای شمال گیر کرده لیست پهنه شمال پرونده اش بسته شد رفت یه حرکت مثبتی بودکه انجام شد اونهایی که نوک بینی خودشون رو می بینند این حرکت رو شکست خورده میدونند ولی از نظر ما هر حرکتی که عاملی باشد برای گرد هم آیی و همدلی و وحدت مازندران شایسته است و ادامه خواهیم داد حال این حرکت لیست ائتلافی باشد یا شونیشت یا جشن تتی

در ضمن یک نکته رو یادآور می شود رای نیاوردن لیست پهنه شمال فقط دلیلش عدم اطلاع رسانی بود ما دیر شروع کردیم و امکا نات ما هم کم بود نتوانستیم خوب سازماندهی کنیم صدها لیست ائتلافی در تهران رای نیاورد مردم تهران رای اندیشمندانه ندادند مطمئن باشید وگرنه رضا زاده دبیر جدیدی ساعی حبیب کاشانی رای نمی آوردند برنده انتخاب تهران فقط اصلاح طلبان بودند و بس

در جواب آقای تیساپه باید بگم اکثریت افرادی که در این جمع شرکت کردند فرزندان همان کشاورزی هستند که شما گفتید. یه کارگر یه شالیکار یه باغدار و یکی مثل همه. برای شرکت در این مجالس شادی دلیلی نداره که ما به یاد بدبختی هامون باشیم. این مراسم ها علاوه بر جنبه تفریحی و سرگرمی نوعی صله رحم هم هست. ما برای شاد بودن نیاز به دلیل و بهانه نداریم. حتی بعدها اون کشاورزی که این فیلم رو میبینه و صدای موسیقی یا شعر محلی رو میشنوه مطمئنا لذت می بره. ما همه فرزند مازندرانیم . حالا مازندرانی های مقیم تهران به دللی دوری از وطن نوعی دلسوخته اند. اره برار.......

با سلام و احترام به همه ي فرهنگ دوستان ، ‌چند نكته براي ما مازني ها :

1- مازني هاي تهران بعد از سال ها ، دور هم جمع مي شوند اين كار خوبي است

2- مازني صحبت مي كنند تا يادشان باشد از كجايند

3 - لباس محلي مي پوشند تا زندگي ساده و پرنشاط شمالي را به ياد بياورند

4 - تمرين همكاري و همدلي است براي كمك به مازني هاي مقيم تهران

5 - ايجاد انجمني است به نام مازندران و براي كمك به مازندراني ها

6 - تلاشي است براي شناخت مازني ها و ايجاد پل ارتباطي براي همه علاقمندان مازندران

7 - امكاني است براي حمايت از نخبگان و قهرمانان محلي

8 - ايجاد فضايي است براي كمك و حمايت از مديران براي جذب بودجه براي استان

9 - امكاني است براي پاسخگويي مديران و بررسي عملكرد انها

10 - فضايي است براي شناسايي و هدايت سرمايه گذاران به استان

و ...

جاي بررسي شكست ليست پهنه شمال خالي بود حداقل بررسي شكست نامزدهاي برترشان از مناف تا حبيبي! ليستي كه شمالي هاي مقيم تهران هوشمندانه بدان راي ندادند تا پرده نشينان اين ليست كمي فكر كنند كه شمالي هاي مقيم تهران به انديشه راي ميدهند و دوره قوميت سالاري گذشته است و از ما براي خواسته هاي خودتان تقاضاي غير معقوا نفرماييد!

این حرکتها مایه تفریح یه عده میشه و بد نیست اما چه تاثیری در فرهنگ مازنی داره؟تاثیر را اون کشاورزی داره که در قلب گرما تو شالیزاره و برای رفع خستگی داره اواز محلی میخونه و چای سر شالیزارش نوشیدن داره.ضمنا اون لباسا را کجای مازندران میپوشن؟شعرهایی که تو این همایشها میخونن هم همه مضامین تکراری دارن.

آقای حسن نژاد واقعا جای خانم فتحی خالی بود واقعا. پس شما چه کسایی را بردید تعجب برانگیز بود این شاعر نباشد .

سلام ،با تشکر از اطلاع رسانی شما و از هیات مدیره و اعضای انجمن تالارپی آقایان مصطفی احمدی ،دکتر ولیپور ،جناب سروان جوادیان ،علی جوادیان، عبادا... طیبی،رضی و دیگر دوستان (متاسفانه اسم ایشان را نمیدانم و توسط مطلعین اطلاع رسانی شود ) که این مراسم با شکوه و به یاد ماندنی را برگزار کردند ، تشکر ویژه می کنم .

ضمنآ از انجمن بابلیهای مقیم تهران

جناب دکتر شهابی و از هیات مدیره انجمن سوادکوهی شناسی نیز آقایان محمد رضا امینی و غلامرضا دفتری در این مراسم شرکت داشته اند .

آرزومندیم چنین مراسمی در مازندران و تهران برای زنده نگداشتن آداب و روسوم مازنی و نزدیک شدن قلبهای مردم با صفای مازندران بیانجامد .

ودر آخر به علاقهمندان چنین جلسه ای پیشنهاد می شود کمکهای مادی و معنوی را به این انجمنها دریغ نکنند .

خوش باشید و تیپ بزنید ولی به من مازنی کشاورز زاده منت نگذارید که ما نه برای خودمون که برای مازندران جمع شدیم!!!!

چقدر خوب! ماها که تو مازندرانیم از این برنامه ها چرا نداریم. چقدر خانم های ساکن تهران برای لباس محلی شون ارزش قایلند و در لباس محلی برازنده و شیک هستند. به همه شما افتخار می کنیم. لطفا از این برنامه ها واسه ماها بذارین.

جناب صدیقی با عرض سلام!پقدر خوب بود شاعرمهمان ماآقای جلالی می خواستید با لباس سنتی با کلاه نمدی شولای و جوراب و جریقه به مراسم می اومد با کت وشلوار اون لذت سنتی رو نداره،تازه دیدید که بعضی انتقاد کردند که اینها از لباس سنتی بعنوان لباس زندگی استفاده نمی کنند خواهشا شاعر خوش زبون ما هم رعایت کنند

مازني ها نشان داده اند كه هرگاه بخواهند مي توانند ، نشت فرهنگ دوستان حوزه ي تلارپه گامي كوچك اما محكم براي بلند نگه داشتن پرچم فرهنگي اين منطقه است ، هم دياراني با ديدگاه هاي سياسي متفاوت اما با دغدغه رشد و بالندگي مازرون دور هم جمع امدند و جشني به پا ساختند تا نشان دهند كه با همدلي و همكاري ، كارها اسان مي شود و امكان رشد و توسعه مقدور .اين جشن و تداوم آن فتخاري است براي ما و ايندگان ما