تعداد بازدید: 4283

توصیه به دیگران 1

يکشنبه 30 تير 1392-0:36

نمادی از معماری مذهبی و آئینی

معماری اصیل سقانفار بر اساس فضای باز صورت گرفته که این باز بودن خود اثری دعوت کننده به این فضا را دارد...


مازندنومه؛مجتبی صفری،مجتبی،مدرس گروه مدیریت جهانگردی و هتلداری موسسه آموزش عالی مازیار و عضو هیئت علمی موسسه آموزش عالی نیما:طبیعتاً در زادبومی که آب مهمترین مسأله برای سکنی گزیدن آن به شمار می رود، آیین مردمان آن نیز با مراسم و آداب طلب آب از ایزدِ حامی مشغله های معیشتی، رابطه تنگاتنگی دارد.

 در ایران از کهنترین زمان تا به امروز، به خاطر شغل عمده سکنه این فلات که همانا برزیگری، دامداری و زراعت است، آب اهمیت ویژه ای داشته و همواره مورد احترام مردمان آن بوده است. وجود عناصر خاص مرتبط با آب در اسطوره های ایران، دلیل بر این گفته است و بر مورد احترام بودن و تقدس آب صحه می گذارد. نام آب در ایران باستان با نام آناهیتا، ایزد بانوی حامی آب ها و حاصل خیزی و برکت پیوند خورده است.
 
سقانفارهای مازندران، بناهایی مقدس خاص سقایی و آب است. ساختار اصیل این ساختمان کاملاً چوبی، دارای 6 ستون در طبقه همکف و 12 ستون در طبقه فوقانی است که در دوره قاجار رواج یافته و سقف آن از سفال و گالی پوشانده شده است. معماری این بنای قدسی که وقف حضرت ابوالفضل العباس (ع) است، بر خلاف معماری امروزین، از اصالتی خاص منطقه برخوردار است.
 
مقدمه
 
در ساختن این بناها عموماً زیر بنا یا پایه ساختمان را از مصالح محکم و سنگین می سازند و هر چه به ارتفاع و سقف بنا نزدیکتر می شوند، از سنگینی مصالح می کاهند تا نهایتاً پایه و بنیان محکم بنا، سنگینی مصالح ساختمانی را راحتر متحمل شود، اما در این بنا سنگینی سفال سقف بسیار بیشتر از چوب هایی است که 6 ستون طبقه همکف بر روی آن قرار می گیرند، تا حدی که سنگینی این دو وجه ساختمانی ابداً قابل قیاس نیست.

به همین خاطر در زیر نال های طبقه همکف، کنده های چوبی قطور چهار تراش و یا تخته سنگ های بزرگ را به موازات هم در عرض بنا قرار می دادند. سپس دو طرف آن ها را به ابعاد حدوداً 30 سانتی متر فاق می کردند و ستون هایی به همان ابعاد درون فاق جاگذاری نموده و حدوداً 1 متر آن ها را در داخل زمین فرو می بردند. به همین دلیل سقانفارها از استحکام و انعطاف پذیری ویژه ای در برابر زمین لرزه برخوردارند.
 
به بناهای مورد بحث در مناطق مختلف مازندران نامهای ساق نفار(Sagh nefar) ، سقانفار (Sagha nefar)، ساقی نفار (Saghi nefar)، ساخ نفار (Sakh nefar)، ساخانفار (Sakha nefar)، سقاتلار (Sagh-gha telar) و سقاتالار (Sagh-gha talar) اطلاق می شود که دو اصطلاح اخیر بسیار متاخر بوده و به زعم پژوهشگران مازندرانی، از صورت اولیه واژه نفار بسیار دور شده اند.
 
نوعی کوچکتر و ساده تر از این بنا بر سر مزارع و کشتزارهای مازندران برپا می شود که به آن نفار می گویند. نفار معرب واژه «پنار» است که به کومه ای دو طبقه چوبی ساده گفته می شود که با سوار کردن چند چوب بر روی هم تا حدی که توان تحمل سنگینی وزن یک انسان را داشته باشد، عموماً در کنار جوی های آب یا چاه های آبیاری کشتزارها ساخته می شود.
 
سقانفار بنای ساده و چهارگوشی است که بر روی پایه های چوبی چهارتراش قرار دارد و عموماً در دو طبقه بنا می شده است. با استفاده از پلکان یا نردبانی چوبی که در گوشه ای از بنا قرار می دادند به طبقه فوقانی آن آمد و شد می کردند.

 این بنا بیشتر اوقات مستقل از تکیه و در یک مجموعه مذهبی به نام تکه پیش (take pish) ساخته می شد. در این بناها، طبقه همکف، زیر تخت و طبقه فوقانی سقانفار نام دارد. سقانفار محل نشستن جوانان و فرزندان ذکور میان حد بلوغ تا 35 سال و قبل از دوره میانسالی است. در این محل تنها آب و چای صرف شده و از ورود کودکان، زنان و پیرمردان جلوگیری می شود.

 از این بنا فقط جهت عزاداری جوانان در ماه محرم برای حضرت ابوالفضل استفاده می شود و پیرمردان هم به خاطر ارتفاع زیاد آن و هم به لحاظ مفهومی از آن استفاده نمی کنند. در حقیقت نشستن و عزاداری جوانان در آن نیز سنخیتی با سن آن حضرت داشته و در واقع با این کار خود شجاعت و دلیری آن حضرت را می ستایند و بر سقا بودن او ارج می نهند.

زنان تنها در ایام و اعیاد خاصی که پختن آش نذری ثواب شمرده می شود و یا جهت پهن کردن نذر سفره حضرت ابوالفضل (ع) به طبقه همکف سقانفار حق ورود دارند و در غیر این ایام، حتی وارد شدن به زیر تخت برای زنان کاری بس ناصواب محسوب می شود.
 
عناصر اصلی سازنده سقانفار
 
سقانفارها از اجزا و عناصری ترکیب یافته اند که معماران بومی آنها را چنین می نامند:
 
1- نال: یا نعل که به آن واشال نیز می گویند. گاه به جای ستون در بنا کاربرد دارد.
 
2- ستون: عنصری که در دید اول از بنای سقانفار به چشم می خورد و نگهدارنده سقف است و فضای درونی سقانفار را از غلام گرد یا همان رواق دور تالار جدا می کند. ستون ها در سقانفار به تعداد مختلف و تزیینات آنها به اشکال گوناگون دیده می شوند که گاهی شکل برخی از آنها چهارگوش و برخی نیز به شکل نوارهای چوبی به هم تابیده دیده می شوند.
 
3- سر ستون یا کُمانچه یا کوماچه سر: در سقانفارها غالباً با سرستون های تزیین شده ای روبرو هستیم که بیشتر آنها به شکل کنده کاری است. خراطی بر روی چوب در سقانفار گاهی شامل حکاکی نام و یا ذکری بر روی قطعه چوبی یکپارچه است. اما در بیشتر موارد طرحی از دو اژدها که با دهانی باز در دو سوی خورشید قرار گرفته اند توجه ما را به خود جلب می کند.
 
4- نال بالای سرستون: در بالای سرستون تعبیه می شود و دور تا دور بنا را دور می زند. اغلب آنها دارای تزیینات خط و در برخی موارد نیز دارای تزیینات نقاشی هستند.
 
5- شیرسر: اغلب به شکل اژدها و گاهی به شکل پرنده خراطی شده اند که دور تا دور فضای بیرونی سقف و در زیر آن قرار دارند.
 
6- تخته پوشاننده سقف بنا از داخل: قطعه چوب هایی که طول آنها برابر عرض سقف سقانفار است و با چوب های نازک تری که در طول و عرض آن کار شده اند به قسمت های کوچک تری تقسیم شده اند که هر کدام از این قسمت ها، شامل موضوعات و تصاویر گوناگونی از نقوش اساطیری و گیاهی و حیوانی هستند. در حقیقت مکان اصلی ارائه نقوش در سقانفار است.
 
7- پَلِور: تیرهای چوبی قطوری که جزء اصلی عناصر تشکیل دهنده و سازنده سقاتالارها محسوب می شوند که با ضخامت نسبی شان سبب استحکام و استواری بنا شده و در همه قسمتهای آن کاربرد دارند.
 
شیوه ساخت سقانفار

 
شیوه ساخت سقاتالار یادآور معماری سنتی و بومی منطقه شمال ایران خاصه مازندران است. سقانفارها بناهای دو طبقه ای هستند که با زیربنای رایج 12مترمربع و ارتفاع ستون های عموماً 4تا 6متر ساخته می شوند. برای ساخت آن، ابتدا پی را در مساحتی کمی بیشتر از مساحت بنا کنده و آنرا شفته ریزی می کنند. سپس پایه های چوبی قطوری را در چهارگوشه آن فرو می برند.

قطر و استحکام این پایه ها به گونه ای است که توان تحمل و نگهداری طبقه دوم را داراست. کف طبقه اول یا قسمت زیرین در بیشتر موارد با بتون پوشانده می شود و در برخی موارد نیز کف فاقد پوشش بتونی یا چوبی است.

 برای ساخت طبقه دوم، سقف طبقه زیرین، که به منزله کف طبقه دوم است، را تخته کاری کرده سپس طبقه دوم را با برپایی ستون هایی که گفته شد تعداد آنها به 12عدد یا بیشتر می رسد به فضایی مربع شکل و محصور تبدیل می کنند. در این طبقه قطر ستون ها کمتر از ستون های طبقه پایین است.

چوب های افقی که در ارتفاع نیم متری از کف ستون ها را به هم پیوند می دهند، دور تا دور بنا را دور زده و فضای طبقه دوم را به دو قسمت داخلی و خارجی تقسیم می کنند که فضای خارجی یا بیرونی با عرضی کمتر از یک متر رواق دور بنا را تشکیل می دهد.

سپس روی این مجموعه سقف شیروانی قرار می گیرد که اغلب با حلب و در برخی موارد با پوششی سفالین مسقف می شود. راه ورودی به طبقه فوقانی به وسیله پلکانی دوسویه یا یک سویه که اغلب چوبی است، میسر می شود که پلکان یک سویه معمولاً شیبی تند و عرضی کم دارد (یوسف نیا پاشا، 1385).
 
ویژگی فضایی سقانفارها

 
معماری سقانفار یکی از جلوه های بارز مفهومی و نمایشی از کوه است و این نشانه مرحله انتقال از جهان بیرونی به جهان درونی نیرویی خدایی است.

 سقانفار چون حاصل معنایی الوهیت، آکنده از مفاهیم نمادپردازی و رمزگذاری است، بنابراین همه اجزا و عناصر تشکیل دهنده اش سرشار از این مفاهیم و معانی کیهانی هستند.

در معماری سنتی و بالاخص معماری سقانفار، «هندسه مانند مهندسی جدید، محدود به جنبه های کم و بیش کمی نیست، بلکه جنبه های کیفی دارد که در قوانین تناسب و هماهنگی نمایان است و توسط آن یک بنا وحدت تقریباً بی مانند خود را به دست می آورد» (الیاده،1381: 195-196).
 
حجم و فرم سقانفار و همچنین همه اجزای آن به مانند بناهای مذهبی دیگر از مفاهیم نمادین عمیقی برخوردار است. سقانفارها عمدتاً به شکل مکعب و دارای پلانی مربع و چهارگوش هستند.

 قاعده مربع یا شکل چهارگوش بنا متضمن تصور استحکام، استقرار و ایستایی بوده و نماد جهان جسمانی روی زمین است و بام و سقف که نماد آسمان و قداست عوالم متعال است، مبین تعالی فکر و تغییر نظام و مرتبه است، یعنی گذار از زمین به آسمان و از نقض به کمال و از متناهی به لایتناهی.
 
تیتوس بورکهارت درباره فرم چهارگوش و بیان رمزی آن می گوید: «چهارگوش به عنوان رمز سکون و عدم تغییر اصل یا مبدا که همه ی تعارضات کیهان در آن جمع آمده و مرتفع می شوند و همچنین نمودار تعیین نخستین و ثابت است (بورکهات، 1376: 9).
 
کاوش های باستان شناسی نشان داده اند که از دیرباز، معابد و پرستشگاه ها و اماکن مقدس به شیوه چهارگوش و معمولاً ستوندار بر روی تپه ها ساخته شده اند. سقانفارها نیز از این سنت کهن تبعیت کرده و در حقیقت تداوم بخش این سنت و آیین است.

محور قائم یا ارتفاع سقانفار خطی به شمار می رود که زمین پر و در دسترس را به خالی غیر واقعی آسمان یا به عبارت دیگر، مکان انسان را به جایگاه اثیری خدایان مربوط می سازد و مفاهیمی مانند سلسله مراتب یا رقابت را تداعی می کند و به همین دلیل ارتفاع در معماری سقانفار نقش مهمی دارد.
 
همانطور که از نام سقانفار پیداست، اساس نفار در معماری مازندران بر طرح ستون بندی استوار است. علاوه بر فرم های نمادین چون مربع و هرم در سقانفار، فرم مثلثی شکل نیز در سقف سقانفار مشاهده می شود.

مثلث بر خلاف فرم های دیگر، فرمی ایستا است و اجسام و فضاهایی که با استفاده از مثلث ساخت می شوند، دارای استحکام بسیار زیادند و از این خاصیت در ساختمان هایی که با مصالح چوبی ساخته می شوند، استفاده بهینه شده است. این فرم تحرکی را در بنا ایجاد می کند که ساختمان علی رغم اندازه اش، یکنواخت نبوده و آن حس رسیدن به مرتبه وجودی دیگر را ایجاد کند.
 
معماری اصیل سقانفار بر اساس فضای باز صورت گرفته که این باز بودن خود اثری دعوت کننده به این فضا را دارد و از طرفی دیگر با توجه به طبیعت دلنشین منطقه مازندران و روش ساخت بنا به صورت اسکلتی و معماری بر اساس تیر و ستون، القاگر پیوند عمیقی میان فضای محیط و فضای درون می شود و جدایی فیزیکی میان طبیعت و فضای داخل بنا از بین می رود.
 
تقسیم بندی سقانفارها بر اساس ویژگی جغرافیایی
 
سقانفارها در مناطق مختلف آب و هوایی دارای سبک و سیاق خاصی هستند و از لحاظ ساختار به دو گونه تقسیم می شوند:
 
1- سقانفار ها در جلگه و جنگل: این گونه از سقانفارها خود از لحاظ ساخت به چهار دسته تقسیم می شوند:
 
الف) دور باز، بدون ارسی: این نوع از سقانفار که بیشتر در جلگه ها متداول هستند، در تابستان به علت باز بودن بسیار خنک بوده و در زمستان نیز اطراف آن را با پارچه های ضخیم و تیره رنگ می پوشاندند. این پارچه های تیره همان پارچه های سیاهی هستند که سمبل عزاداری برای امام سوم شیعیان است و بدین گونه از سرما محفوظ می ماندند.
 
ب) کاملاً ارسی دار: این گونه بیشتر در جنگل متداول است و با اقلیم آنجا سازگارتر است. اطراف این نوع سقانفار کاملاً دارای ارسی است که در صورت گرم شدن هوا، ارسی ها را به سمت پایین می کشیدند و می بستند. این نوع سقانفارها از لحاظ شکل و شمایل دقیقاً شبیه سقانفارهای بدون ارسی اند، با این تفاوت که در این بناها بین ستون ها را ارسی بندی می کردند.
 
ج) دیوار چینه ای: این گونه نیز در جنگل و در جلگه با همان خصوصیات برشمرده یافت می شود، اما با این تفاوت که بسیار انگشت شمارند، در حالی که در کوه اکثر سقانفارها از این گونه اند. سقانفار دیوار چینه ای را در دو طبقه می ساختند، که در سه طرف آن پنجره تعبیه می شده و عموماً زوایای رو به تکیه یا حیاط مقابل تکیه ارسی دار ساخته می شدند و خصوصیات این نوع نیز همانند گونه های قبلی است.
 
د) دیوار آجری: این گونه سقانفارها که اغلب با آجر بنا می شدند بیشتر در جلگه ها یافت می شود. در این نوع به جای دیوار چینه ای از آجر برای ساخت استفاده می کردند و سطح دیوار را با استفاده از ملات ساروج و آهک بندکشی می نمودند و طرح هایی چون درخت سرو، گل نیلوفر، گردونه مهر، خورشید و... را بر سطح دیوار نقش می کردند. تنها تفاوت این گونه سقانفار با سقانفار بدون ارسی، دیواری است که بر گرداگرد این نمونه کشیده شده است. اما از نظر طرح کلی و ابعاد و همچنین از نظر ستون بندی کاملاً به هم شبیه هستند.
 
2- سقانفار در کوهپایه و کوهستان: سقانفارها در کوهپایه، همانند سقانفارهای دیوار چینه ای جلگه و جنگل هستند و به لحاظ خصیصه های کاربردی هیچ تفاوت بارزی با گونه های دیگر در جلگه و جنگل ندارند.
 
همه این سقانفارها در جهت جنوب شرقی- شمال غربی و یا به موازات تکیه، دارای کشیدگی اند. ورودی آنها غالباً به واسطه پلکان چوبی و از دیوار عرضی سمت راست بوده است و یا به ندرت پلکان را در جهت کشیدگی و در انتهای کشیدگی متصل به ضلع غربی می ساختند.
 
حداقل طول و عرض یک سقانفار 2/5 متر، ارتفاع آن در حدود 2 متر الی2.7 متر بوده است. یعنی در همه این سقانفارها نسبت های انسانی کاملاً رعایت می شده است.

همچنین در ساخت انواع سقانفارها خصوصیات اقلیمی با توجه به مقیاس و اندازه هایی که برای این منطقه مناسب شمرده می شد، به صورت دقیق اجرا شده است. سقانفار بر خلاف تکیه دارای کشیدگی عمودی است و به نسبت تکایا با ارتفاع بیشتری بنا شده است به همین دلیل علاوه بر کاربرد ویژه، ارتفاع بنا شکلی نمادین نیز به آن می بخشیده است.

 ارتفاع سقانفار را می توان با استفاده از نال ها، شیرسرها و کوماچه سرها حداقلcm 60 اضافه کرده که علاوه بر زیبایی و حفظ تناسبات می تواند از نظر سازه ای و در جهت جلوگیری از لرزش بنا کمک قابل توجهی محسوب شود (یوسف نیا پاشا، 1385: 128-130).
 
حاصل سخن
 
از دیرباز معابد و پرستشگاه ها و به طور کلی اماکن مقدس به شیوه چهارگوش و معمولاً ستوندار بر روی تپه ها ساخته شده اند. از مکان های مذهبی که از این سنت کهن تبعیت کرده و در حقیقت تداوم بخش این سنت و آیین بوده سقانفارها هستند.

محور قائم یا ارتفاع سقانفار خطی به شمار می رود که زمین پر و در دسترس را به خالی غیر واقعی آسمان یا به عبارت دیگر، مکان انسان را به جایگاه اثیری خدایان مربوط می سازد و مفاهیمی مانند سلسله مراتب یا رقابت را تداعی می کند و به همین دلیل ارتفاع در معماری سقانفار نقش مهمی دارد.

 همان طور که از اسم سقانفار پیداست، اساس نفار در معماری مازندران بر طرح ستونبندی استوار است. علاوه بر فرم های نمادین چون مربع و هرم در سقانفار، فرم مثلثی شکل نیز در سقف سقانفار مشاهده می شود.

 مثلث بر خلاف فرم های دیگر، فرمی ایستا است و اجسام و فضاهایی که با استفاده از مثلث ساخت می شوند، دارای استحکام بسیار زیادند و از این خاصیت در ساختمان هایی که با مصالح چوبی ساخته می شوند، استفاده بهینه شده است. این فرم تحرکی را در بنا ایجاد می کند که ساختمان علیرغم اندازه اش، یکنواخت نبوده و آن حس رسیدن به مرتبه ی وجودی دیگر را ایجاد کند.
 
معماری اصیل سقانفار بر اساس فضای باز صورت گرفته که این باز بودن خود اثری دعوت کننده به این فضا را دارد و از طرفی دیگر با توجه به طبیعت دلنشین منطقه مازندران و روش ساخت بنا به صورت اسکلتی و معماری بر اساس تیر و ستون، القاگر پیوند عمیقی میان فضای محیط و فضای درون می شود و جدایی فیزیکی میان طبیعت و فضای داخل بنا از بین می رود.
 
 منابع
 
الیاده، میرچا (1381)، معماری قدسی و رمزپردازی (اسطوره و رمز در اندیشه میرچاد الیاده)، ترجمه جلال ستاری، تهران، نشر مرکز.
 
بورکهات، تیتوس (1376)، هنر مقدس، ترجمه جلال ستاری، تهران، نشر سروش.
 
رحیم زاده، معصومه (1382)، سقاتالارهای مازندران، ساری: انتشارات اداره کل میراث فرهنگی استان مازندران، چاپ اول.
 
یوسف نیا پاشا، وحید (1385)، پیمایشی بر نقوش روی شیرسر و کوماچه سر در سقانفارهای مازندران، پایان نامه منتشر نشده دوره کارشناسی ارشد، رشته پژوهش هنر، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس.(anthropology)


  • يکشنبه 30 تير 1392-0:0

    1- نپار یا معرب آن نفار ،بنایی چوبی را معرفی می کند که اغلب در مناطق جلگه ای مازندران و گیلان برای سکونت و گذران در فصل تابستان بوده است . ساده ترین شکل نپار «نپار کیمه» در درون مزارع است که آن هم کاربردی فصلی و در بهار وتابستان داشته اشت . مفصل ترین شکل نپار « ساق نپار » است که به معنای نپار از نوع پوشش شده آن است . پوشش معمولاً با نرده های مشبک چوبی صورت می گرفت و به جریان هوا و موضوع تهویه ارتباط تنگاتنگی می داشت . چنین شکلی از نپار معمولاً برای استفاده مردم متمکن و یا گاهی برای تکایا و اماکن مقدس و به هنگام مراسم مذهبی در تابستان بود . به این ترتیب موضوع نپار در درجه اول فقط به معماری مسکن در اقلیم گرم ومرطوب و پوشیده از جنگل مربوط است که بالطبع این مناطق از باران و آب فراوان برخوردار و طبیعتی متفاوت بافلات خشک ایران داشته است . 2- بفرمایید که واژه «پنار» را از کجا شنیده و در کدام فرهنگ آن را دیده اید و این چنین آن را به نپار مربوط ساخته اید ؟ چرا این چنین آسان شناسنامه ای برای یک واژه فراهم میکنید ؟ 3- چگونه و چطور اثبات می شود که واژه ساق و یا اشکال دیگر آن به« سقا » مربوط می شود، که می دانیم این یک واژه ی عربی است . شما و البته پیش تر از شما بعضی با اشاره به این واژه و اشاره به قلت آب در فلات ایران و گاهی هم با نام بردن از «آناهیتا » مقوله نفار را به میل خود ،قبل از این که محلی برای سکونت اعلام کنندبه محل عبادت و معماری معابد مرتبط دانسته اند .بدون آن که از خود بپرسند که مردم ساکن درفلات ایران که وضعیتی اقلیمی در آن جا متفاوت است، چرا و چگونه خود از این نوع معماری و اصولاً از نپار و سقا نپار نام نمی برند و به مراسم آیینی شان ربط نمی دهند.4- مگر معماری مساجد و تکایای ما مازندرانیان با معماری خانه های ما بی ارتباط و بدون مشترکات است که عده ای مقوله نپار را قبل از هر چیز فقط از منظر آیین تشریح می کنند ؟ با عرض پوزش از شما و تشکر از زحمتی که کشیده اید . موفق باشید .


    ©2013 APG.ir