آقا شجاعی فقط در انتصابات دخالت می کند و آنچه براش مهم نیست نمایندگی است .در حقیقت آقای طاهایی نقش نماینده را در استانداری مازندران دخالت کرد و شجاعی نقش استاندار.می دانم تیتر من رو نمی زند مازندنومه ولی این حرف درستی است

شما چه کارکردید که دیگران نکردند آقای آذری چه گلی کاشت آقای فیاضی در آموزش و پرورش چه کرد که بقیه مدیران کل نکردند ؟ یک چوب خشک بر صندلی بعضی مسولان بگذارند بهتر است

جناب طاهایی واقعا برای مازندران چه کردید؟ بیایید منصفانه استان خود را با استان های مجاور خود سمنان ،تهران،خراسان و... را ببینید آیا عرق شرم بر پیشانی مسولان جاری نمی شود ؟

با حضور طاهايى چند سال حرف تحويل مردم شد.شعار شعار شعار خسته شديم

آقای طاهایی چه در پست استانداری باشد و چه نباشد حز سرمایه های انسانی مازندران است و باید از نفوذ کلام و جایگاه اعتبار خود جهت حل مشکلات و معضلات به مدیران آینده کمک کند.

اینکه نماینده نباید در امور اجرایی و تعیین مدیران کل و مدیران دیگر مداخله نماید یک اصل است که به صورت آمال و آرزو باقی مانده است. اطافیان نماینده ای را موفق می دانند که بتواند نیروهای بیشتری را در جاهای مختلف روی کار بیاورد. عناصر فعال در ستادها تمام آرزوها و انتظاراتشان از نماینده این است که تیم مدیریتی وابسته به نماینده شکل بگبرد و طرح های مورد نظر نماینده اجرایی شود.

اصلاً نماینده خوب بودن به این تعریف نشده که خیلی باسواد باشد و در تدوین لوایح و فانون در مجلس سرآمد باشد و حرف تخصصی فراوان برای گفتن داشته باشد بلکه مردم نماینده ای را فعال می بینند که در منظقه خود طرح های پر رونق و بودجه های فرواوان را بیاورد و مدیران زیادی در ادارات مختلف گمارده و استانداری و فرمانداری ها را تحت تاثیر خود و فعالیت هایش قرار دهد.

لابی گری و اعمال نفوذ و استفاده از اهرمهایی مانند سوال، تذکر، استیضاح و تحقیق و تفحص ابزارهایی هستند که به نماینده برای رسیدن به مقصود کمک می کنند. اگر جناب طاهایی شان خودشان را در دوران نمایندگیشان برای جایگذاری های مدیریتی پائین نمی آوردند، بحث دیگری است که به روجیه ویژه ایشان بر می گردد. ایشان اگر به شایسته سالاری معتقد بودند هم می بایست شایسته های کشف و به مدیریت جامعه معرفی نمایند. بدون حمایت از شایسته ها نمی توان آنها را مصادر امور قرار داد و از آنها بهره گرفت.

در دوران استانداری ایشان هم اساس کار بر استفاده از مدیران موجود بود که دیگران بنا به دلایلی آن را کاشته بودند و از حمایت همین نمایندگان به نحوی برخوردار بودند. ایشان حوصله کل کل کردن با نمایندگان و اهالی قدرت برای تغییر هیچ مدیری را نداشتند مگر اینکه عمر مدیریتی مدیر مربوطه به پایان رسیده باشد یا فشارها برای تغییر او نتیجه داده باشد.

به همین دلیل در بسیاری از دستگاهها با مدیران درجه دوم و سوم و حتی پائین تر از نظر رتبه بندی شایسته سالاری در دوران ایشان و اساساً در کل دوران دولت های نهم و دهم رو به رو بودیم و اعتراض ها و فریادها و انتقادها گوش شنوایی نداشت و منتقد خواسته و ناخواسته و عمدی و سهوی بایکوت شده و از دور خارج می شد. خدا به ایشان جزای خیر و سلامت عطا فرماید.

جناب آقای استاندار. نصایح مشفقانه ای فرموردید. درست است که یک نماینده باید کلان نگر باشد اما اگر سطع نازل مدیری در استان موجب آسیب شود و براساس شایسته سالاری نباشد ارتباط با وزرا چه دردی را درمان می کند. گوش خود را در این مدت بر اعتراض و فریاد کسانی که به عملکرد برخی از مدیران کل استان نامه نگاری کرده اند، بسته اید. اگر اعتراض به عملکرد مدیران کل میراث فرهنگی، محیط زیست و منابع طبیعی نابجاست لااقل پاسخ سازمان های مردم نهاد را بدهید و یا جلسه ای با این جماعت برگزار کنید و با دلیل و منطق از مدیران کل خود حمایت کنید. در این ماه مبارک به مولا قسم شما به عنوان بالاترین مدیر اجرایی استان باید امروز به خلق و فردا به خداوند پاسخ دهید.

من همشهری آقای شجاعی هستم و به او هم رای داده ام ولی مطلب آقای طاهایی کاملا" صحیح است و نباید نمایندگان و یا گروه های ذی نفوذ و موثر به فکر تحمیل افراد بر دولت باشند .برای آقای طاهایی آرزوی توفیق در بقیه مراحل زندگی را دارم.

اینجانب از سال 1352 یعنی چهل سال قبل جناب طاهائی را از نزدیک می شناسم درقبل انقلاب توفیق داشتم درسفر وحضر با هم باشیم شخصی اهل مطالعه ودلسوز بودوهمیشه دراین فکر بود خدمتی انجام دهد

0میشه سطح جنابعالی بالا بود وهست