تعداد بازدید: 3629

توصیه به دیگران 6

پنجشنبه 24 مرداد 1392-2:41

روز خبرنگار یا شرح کشاف؟!

در انتقاد از مراسم استانی روز خبرنگار(2)/برنامه روز خبرنگار امسال به بدترین شکل برگزار شد،حتی ضعیف تر از برنامه شهرداری و جاهای دیگر.مراسم چیزی برای ما نداشت،جز اعصاب خردکنی و ملال و حرص خوردن و خستگی.


مازندنومه،سردبیر:"کشاف"کتابی است به زبان عربی که اسم کامل آن"الکشاف عن حقائق التزیل" است،تالیف ابوالقاسم جارالله محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی که در قرن ششم هجری در چهار جلد نوشته شد.

کم تر کتابی مانند کشاف دیده شده که کتاب های متعددی در شرح و توضیح و تنقیح و تلخیص و اختصار و حاشیه و حتی بر شرح های آن داشته باشد.

کشاف چون بسیار مفصل است،به تدریج از لحاظ تفصیل،صورت مثل به خود گرفت و زبانزد شد که "فلانی شرح کشاف می گوید!"

"ادوارد براون"بر این گونه شرح نوشتن ها انتقاد کرده و گفته:"یک نفر فاضل کتابی می نویسد،دیگری پیدا شده و شرحی بر آن کتاب می نویسد،دیگری شرحی بر شرح می نگارد،شخص چهارم حاشیه بر این شرح اخیر می نویسد،شخص پنجم یادداشت هایی راجع به این حاشیه اخیر تحریر می کند،به قسمی که عاقبت نتیجه ای که به دست می آید خیلی شبیه به عبارت خواجه نصرالدین افندی است که گفته:این آب آبگوشت خرگوش است!یعنی غذایی عاری از طعم و قوت که به کلی مواد اصلی در آن مستهلک شده است."

این مقدمه را گفتم تا اشاره کنم که در مراسم استانی روز خبرنگار چهارشنبه، ما کلا"«شرح کشاف شنیدیم و نیز آب آبگوشت خرگوش دیدیم!»

مثلا" قرار بود بزرگداشت و جشن روز خبرنگار باشد،قلم به دست ها را در سالنی گرد کردند و مثل همیشه گوش مفت گیر آوردند و برای شان حرف مفت زدند!

از قبل مقرر شده بود که امسال وقت بیشتری به جماعت خبرنگار بدهند و مسئولان بنشینند و خبرنگارها روی سن حرف بزنند.

نماینده خانه مطبوعات که رفت آن بالا،حرف های چند شب پیش خود را که در جلسه ای دیگر هم گفته بود،تکرار کرد و چیزی برای عرضه نداشت.

البته در این روز خانه مطبوعات مازندران کلا" چیزی برای گفتن نداشت. ارشادی ها ابتدا آن ها را جلو انداختند و بعد هرکار دل شان خواست با برنامه انجام دادند و برای خانه مطبوعات مازندران در حد همان سیخ جوجه کباب ناهار هم ارزش و وقعی قائل نشدند!

بنده های خدا خانه مطبوعاتی ها آن قدر وا داده بودند که دست آخر خودشان شاکی شدند که ای بابا!این کارها چیست؟ما در جریان نیستیم!با ما هماهنگ نشده!و....

بعد مدیرعامل سابق خانه مطبوعات که این روزها دوباره دور گرفته و در هر جمع و محفلی سخن می گوید،روی سن رفت؛البته به اسم نماینده مدیران مسئول نشریات استان!و من نفهمیدم او مدیرمسئول کدام نشریه است و با این که در خانه مطبوعات سمتی ندارد،چرا مثل سنوات گذشته همه جا سخنرانی می کند؟این جا هم دلم برای خبرنگارهای مظلوم سوخت.

نماینده ارشاد که بالا رفت و گزارش کار داد،گفتم شاید مدیرش امسال که شاید سال آخر مدیریتش در این حوزه باشد،لطف کرده و برای یک بار هم که شده نخواسته حرف بزند.

ارایه گزارش کار و عملکرد ارشاد در روز خبرنگار واقعا" چسبید و کاملا" منطقی و به جا بود.سالن کیپ تا کیپ جُم نمی خورد و همه سراپا گوش بودند!

یکی نگفت:پدر آمرزیده ها! خب همان پاورپوینتِ خوشگل تان را سی دی کنید،بدهید به خبرنگارها یا مدیران مطبوعات و این جوری وقت ملت را با آمار و ارقامی که در ذهن هم نمی ماند،نگیرید!

این وسط چشمم به گروه موسیقی مازندرانی برادران محمدی افتاد که دیگر بی حوصله شده بودند.بنده های خدا را از 8 صبح کشانده بودند دانشگاه آزاد،لباس محلی مخصوص کنسرت پوشیده بودند با شره و پاپیچ و چیزهای دیگر،داخل اتاقی نشستند و هی منتظر ماندند تا برنامه شان شروع شود که هرگز شروع نشد.در هوای گرم مردادماه،گرگر عرق بود که از سر و روی این هنرمندان می ریخت و دست آخر هم از موسیقی خبری نشد.

از فرامرز درخشنده که دعوت کردند بیاید حرف بزند،گفتم:بیماری صعب او خوش یمن بود که بالاخره در این سیستم تریبون به او بدهند تا حرف بزند.تا پیش از بیماری اش، دریغ از گوشه چشمی و توجهی و وقت سخنرانی و تقدیری!

حالا نوبت مسئولان بود.مجری برنامه گفت چون زمان نداریم،وقت سخنرانی مدیرکل ارشاد نصف شده است،اما چه حرف ها!جناب ایشان از آسوشیتدپرس و فاکس نیوز و رویتر شروع کردند تا رسیدند به مطبوعات داخلی و استانی و خلاصه بهره ها بردیم!

نماینده ولی فقیه در مازندران سخنران بعدی بود که ایشان هم با وجود کسالت،دقایق زیادی سخنرانی کردند و در نهایت چون قصد رفتن داشتند،تند تند مجری برنامه چندین اسم را خواند تا نامبردگان روی استیج بروند و لوح قدردانی بگیرند.

گفتند کارشناس های ارشاد ذره بین گرفتند و ساعت ها نشستند و بررسی کردند که چه کسانی و چه رسانه هایی در ایام انتخابات فعال تر بودند.

  واقعا" حق به حق دار رسید و ما فهمیدیم کارشناسی های ادارات و سازمان های ما مثل ساعت سوییسی  دقیق است و ردخور ندارد و این عزیزان مو را از ماست می کشند!

امسال هم طبق معمول به یک سری افراد و نشریات مشخصی که هر ساله و در هر جمع و محفلی جایزه و لوح می گیرند ،این بار هم لوح تعلق گرفت،نیز به رسانه های خاموش و ایستا و بی حالی که گاه حتی حوصله کپی پیست ساده را هم ندارند،چه رسد به خبر تولیدی و تحلیل و جریان سازی در ایام انتخابات.

سوگلی های واحد اطلاعات و اخبار شبکه مازندران هم که نباشند،روز خبرنگار دیگر خیلی بی معنا می شود!خودشان تشریف نیاوردند،اسم شان را اما خواندند،همکاران زحمت کش ما که اغلب،کسی از آن ها قدردانی نمی کند،در سالن بودند،اسم شان را ولی نخواندند و فقط کف زن جلسه شدند!

از سخنرانی های بی حال و تکراری و پرملال که بگذریم،این بخش از مراسم و حق شناسی از کسانی که حقی نداشتند،قابل اغماض نیست و کل مراسم را تحت الشعاع قرار داد.

چیزی جز تاسف نمی شود گفت و در قبال این حق کشی و نامردی عریان و این بی برنامگی و ضعف آشکار، آرزویی جز این نمی شود کرد که خدا کند حداقل وزیر جدید با تغییراتی که در سطح استان ها ایجاد می کند،هر چیز و هرکس را به سرجای اول خود برگرداند.

این تقدیر شتاب زده که تمام شد تازه نوبت استاندار بود که سخنرانی کند.به خاطر خستگی از سالن خارج شدم.بیرون سرپرست گروه موسیقی تبری-جمال محمدی-را دیدم.بیچاره شاکی بود.گروهش 4 ساعت منتظر ده دقیقه اجرای موسیقی مازندرانی بود،اما برنامه شان را حذف کردند و جایش سخنرانی گذاشتند!

با حذف موسیقی که تنها برنامه متفاوت مراسم بود،تکریم و تجلیل از هنرمندان بومی به وسیله دستگاه متولی امور هنرمندان این استان به بهترین شکل صورت گرفت!

برنامه روز خبرنگار امسال به بدترین صورتی که می شد، برگزار شد،حتی ضعیف تر از برنامه شهرداری و جاهای دیگر.مراسم چیزی برای ما نداشت،جز اعصاب خردکنی و ملال و حرص خوردن و خستگی.

این اداره کل تشکیل شده است تا هنر را ترویج و هنرمند و اهل قلم را تکریم کند یا شرح کشاف بگوید؟!


  • مرتضی خاکپور پاسخ به این دیدگاه 0 0
    دوشنبه 28 مرداد 1392-0:0

    چرا20 سال است که هیچ خبرنگاری از وضعیت رزمندگان نمی پرسد ؟!

    خبرنگار باید که حق جویی کند . و کمک کند که عدالت در جهان برقرار شود .

    خبرنگاران محترم و زحمت کش ایثار کنند و همه وقت و همه جا از رئیس جمهور و از همه مسئولین : از عدم پرداخت مستمری حقوق به رزمندگان و جانبازان زیر 25٪ سوال کنند . و جواب بگیرند .



    http://mkhakpour9.persianblog.ir

    • عليرضا سعيدي كياسريپاسخ به این دیدگاه 1 0
      يکشنبه 27 مرداد 1392-0:0

      با سلام خدمت كابر عزيز بنام خانم يا آقاي شمالي؛

      از قديم گفته اند،مشك آن است كه خود ببويد/نه آنكه عطار بگويد.

      من در اينجا ضرورتي نمي بينم كه از داشته ها و نداشته هاي حرفه اي 21 ساله ام در عرصه رسانه برايتان بنويسم.

      پاسخ توهين آشكاري كه به مجموعه مديريت حوزه هنري و داوران سرشناس تئاتر كشور در دوره هاي مختلف جشنواره هاي تك و تيرنگ نموده ايد را بر عهده مسئولان حوزه هنري مازندران مي گذارم.

      در ضمن بنده بخاطر راه اندازي و مديريت پايگاه خبري شمال آرت بعنوان نخستين پايگاه خبري رويدادهاي فرهنگي و هنري شمال ايران كه مشغله كاري برايم بوجود آورد،از سال 91 روزنامه بشير را ترك كردم.اما در فضاي مطبوعات همچنان به فعاليت اشتغال دارم و هم اكنون در خدمت ماهنامه ارمون هستم.

      هم چنين به شما يادآوري مي كنم كه در تمام دنيا خبرنگاري و روزنامه نگاري صرفا حضور در جلسات رنگارنگ مديران دولتي و خصوصي براي دريافت رپرتاژ خبري نيست بلكه بخش عمده اي از آن تحليل،نقد و يادداشت كه زاييده فكر و انديشه نويسنده است مي باشد.

      در پايان نيز جهت مزيداطلاع جنابعالي،شما را ارجاع مي دهم به يك جستجوي بسيار ساده از نام بنده در فضاي سايت گوگل تا به پاسخ پرسشتان برسيد و ذهنتان شفاف گردد.

      با آرزوي موفقيت براي شما آقا يا خانم شمالي.

      • شنبه 26 مرداد 1392-0:0

        آقای سعیدی کیاسری ,بعضی از مطالبی که گفتید قابل قبول است .

        ولی خودت هم ,چنان خبرنگار ی نیستی که قابل تعریف باشی ,اگه رتبه هایت در جشنواره حوزه هنری را دلیل هنرمندی خودت می دانی ,چطور ممکن است یک نفر در سال های پشت سرهم نفر برتر مسابقات نویسندگی شود ,یعنی در استان مازندران شخصی بهتر از شما نمی نویسد .

        شما اگر خبر نگار بودید حداقل در طول چند سال ,در یکی از نشست ها دیده می شدید نه در روز خبرنگار .

        تازه شنیده شده که از روزنامه بشیر هم خیلی وقت است بیرون آمدید می توانید توضیح دهید خبرنگار کدام روزنامه ونشریه هستید .

        اگر بگویید خبرنگار فلان سایتم ,پس نمی توان نام خبرنگار را بر روی امثال شما گذاشت.

        • شنبه 26 مرداد 1392-0:0

          نگید کارشناسان ارشاد بگید کارشنان فرهنگی و هنری حراست ارشاد !! تمام زحمت به گردن این بیچاره هاست! اصلا" دوست ندارن کارشناسان متخصص و با تجربه فرهنگی هنری ارشاد تو زحمت بیافتن. البته صد حیف عمری براشون باقی نمونده که در دولت بعدی خدمت بکنند وگرنه حالا حالاها این آمادیگیشو داشتن و دارن که به هنرمندان.روزنامه نگاران .خبرنگاران نویسندگان و..... سرویس کنند! ببخشید سرویس بدن. تا زمانیکه متوهمان قدرت در بدنه دستگاههای دولتی باشند همین آشو همین کاسه هست!!

          • جمعه 25 مرداد 1392-0:0

            ارشاد خانه رو بازی داد چون از داد و بیدادمرتضوی عضو هیئت مدیره تا اعتراضش به مراسم مشخص بود خانه هیچ کارس واقعا متاسفم

            • عليرضا سعيدي كياسريپاسخ به این دیدگاه 3 0
              جمعه 25 مرداد 1392-0:0

              دوستان و همكاران عزيز و ارجمند؛

              با سلام و عرض ارادت، بنده بعنوان يك كوچكترين در عرصه رسانه،نيز در خصوص برنامه هاي گراميداشت روز خبرنگار در ساري و استان ناگفته هاي زيادي دارم.اما واقعا فكرم درگير اين قضيه مي شود كه از چه و از كه به كجا شكايت بريم؟



              چندين سال است كه متاسفانه با ورود نامحرمان در حريم فعاليتهاي فرهنگي و رسانه اي استان، اين عرصه مقدس به ورطه دلالي و واسطه گري كشانده شده و غباري نفس گير هواي پاك آن را غير قابل تنفس نموده كه به اعتقاد من اينگونه رفتارهاي مشمئزكننده و البته هدفمند تنها ذره كوچكي از آن غبار است.

              اين نامحرمان رسانه اي با سوداي شهرت و ثروت پاي در عرصه رسانه گذاشتند و بجاي قلم چرتكه و بجاي كاغذ، كيسه به همراه آورده بودند، بجاي دفتر، دُكّان بر پا كردند و در اندك زماني با حرص و ولع تمام ناشدني، يكي يكي بر تعداد دُكّان هاي دو نبش خود افزودند.

              اين نامحرمان همانهايي هستند كه با اقدامي حساب شده و زيركانه، رسانه هاي مستقل و شريف استان را با چالش جدي و عميق روبرو ساختند و تمام تلاش خود را به كار بستند تا با بهره مندي از ماشين رانت و رشوه با سرعت غير مجاز هميشگي به بزرگراه شهرت و ثروت برسند.تا جايي كه هر مخاطبي با از نظر گذراندن رسانه تحت مديريت اين نامحرمان به آساني در مي يابد كه نه با يك روزنامه و هفته نامه،بلكه با يك مديرنامه روبرو هست.

              اين نامحرمان كه بيشترشان دانش و تجربه تهيه و تنظيم يك خط خبر و گزارش را ندارند و تيتر و ليد را از هم تميز نمي دهند، بصورت خيلي نرم با ورود ساده بعنوان بازار ياب و واسطه خبري ، آهسته آهسته ضمن به دست گرفتن مديريت چند نشريه همزمان، در هسته هاي سياستگزاري صنفي مطبوعات نيز نفوذ كرده و معلوم نيست با چه شگردي دراندك زماني براي خود بساطي ديگر به راه نموده و دفتر دستكي تازه باز كردند كه بخاطر نوع رفتار سوال برانگيز و مساله دارشان در اين روزها، صداي مسئولين امر را هم درآورده اند.

              • جمعه 25 مرداد 1392-0:0

                تا آنجائیکه من خبر دارم مکان برگزاری مراسم با وساطت و پیگیری آقای ایرج نیازآذری انتخاب شد و خوشبختانه دانشگاه آزاد میزبانی شایسته ای انجام داد و حرمت خبرنگاران را حفظ کرد. نکته دیگری که قابل ذکر است و کامنت ها حکایت می کند تصمیم نیازآذری برای استعفا از خانه مطبوعات بوده. بعضی ها معتقدند نیازآذری وقتی به خانه آمد مشکلات و مسائلی دید که نه امکان افشا داشت نه امکان کار کردن با گروهی که منافع زیادی با مدیر اسبق خانه مطبوعات داشتند.

                • جمعه 25 مرداد 1392-0:0

                  در باره هدایا یی که انجمن صنفی رسانه های مجازی و خانه مطبوعات استان و ساری گرفتند و نحوه مصرف و توزیع آنها باید کمیته حقیقت یاب تشکیل شود. شنیده ها حاکی از سوءاستفاده برخی اعضای انجمن رسانه های مجازی از عنوان روز خبر نگار دارد.چگونگی و نحوه انتخاب اعضا نمونه ، جمع آوری هدایا و نحوه توزیع ابهامات فراوانی وجود دارد. وقتی مدعیان شفاف سازی و اطلاع رسانی بی اطلاع سایر اعضا تصمیمیات باندی و محفلی می گیرند آیا جای بررسی نهادهای نظارتی ندارد. به اسم روز خبرنگار مدیر چند سایت به ادارات مختلف رفتند و .......

                  • جمعه 25 مرداد 1392-0:0

                    جناب صادقی این آقای ... به هر دری می زنه تا مورد تقدیر قرار بگیره دیگه به این فکر نمی کنه اونایی که تقدیر شدند صفر تا صد زندگیشون از نوشتن و توی این دفتر تحریریه و اون دفتر داره می گذره، انقدره طمع وجودشو گرفته که حقوق حدود سه میلیونی ... و سازمان ... کمشه و دنبال هدیه های 50 تا 100 تومانی روز خبرنگار می گرده، اگه خودتو خبرنگار می دونی پس اساتید روزنامه نگاری باید برن بمیرن، شما یه عریضه نویس هم نیستی اون خبرنگاری که فکر می کنی ساروی نیست متاسفانه تمام زندگیش تو ساریه و عمرش و توی جلسات ساری می گذرونه و در ماه هم رنگ بابل نمی بینه، یکی نیس بگه مرد مومن دست از ...توی ...بکش اگر بحث سازمان بازرسی پیش بیاد دم تو توی هوا مونده نه خانه مطبوعات جناب مدعی ...سنی ازت گذشته و چند سال دیگه باید به فکر..... بی افتی اون مجری یادش رفت اسم شما رو به جای ... ببره ... آقا با این کامنت هایی که از جانب جمعی از خبرنگاران می زنی و یادداشت به سایت های استان دادی فکر نکن دلسوز رسانه ها هستی از قدیم گفتن گربه محض رضای خدا موش نمی گیره ... یادش رفته در ... چه بخور بخورهایی داشته که امروز رانت هایش را در روزنامه ... پیچیده.

                    متاسفانه با این برنامه تجلیل از خبرنگاران و بی احترامی مسئولین تنها چیزی که همه ساله نصیب ما خبرنگاران می شه هویت اصلی برخی خبرنگار نماها است که باعث میشه بی اعتمادی در بین هم صنفی های ما به وجود بیاد، واقعا جای تاسف داره.......

                    • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                      آقا یا خانم روابط جیمیل دات کام بی خیال شو با با اینقدر عقده ای نباش خانه مطبوعات ساری تازه کارش را شروع کرده دستت فقط به این رسید؟ تا الان که خانه مطبوعات استان این همه لفت و لیس داشت تو کجا بودی؟! من جزو تقدیر شده های مراسم هستم به نظرم از من محق تر بودند اما من نیز شایسته یک سرویس کارد و چنگال و یک لوح سپاس بودم. شک نکن. ساروی هم هستم از روز اول کارم تا الان که چند سالی از آن می گذرد در همین ساری کار کرده ام اگر چه بارها به شهرهای دیگر برای کارم سفر کاری داشته ام. اینقدر بدبین نباش آن دختر خانم هم اگر متوجه شده باشم که منظورت که بود به عنوان خبرنگار تقدیر نشد.

                      • ravabete.bartar07@gmail.comپاسخ به این دیدگاه 3 1
                        پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                        جمعي از خبرنگاران استان مازندران :



                        1- علت انحلال دوره اول خانه مطبوعات كه تعدادي از سكه ها در آن دوره مفقود شد را مشخص و گزارش نمايند چرا با عوامل مفقودي پاداش در همه مراسم ها برخورد قانوني صورت نمي گيرد ؟

                        2- طي دو دوره گذشته چه مبلغي تحت عنوان كمك مالي به مطبوعات به كدام دسته از اعضاي هيأت رئيس خانه مطبوعات با ذكر مبالغ پرداخت شده است ؟

                        3- در مراسم خانه مطبوعات شهرستان ساري چگونه از دختر خانمي كه هيچگونه سابقه ي خبري ندارد به عنوان خبرنگار برتر تجليل شد...

                        4- براي جشن خانه مطبوعات ساري چه مبالغي و چگونه تهيه شد چگونه هزينه شد و كدام دستگاه نظارتي در گردش مالي اين فرآيند دخالت و نظارت داشته است زمانيكه خبرنگاران ساروي به اين انتصاب معترض هستند چرا مسئولين خانه مطبوعات سكوت اختيار كرده اند ؟

                        5- چگونه آقايان متوجه شدند كه يك عده اي پيشكسوت هستند ؟

                        6- چرا در مراسم تجليل از خبرنگاران ساروي از خبرنگاراني تجليل شد كه ساروي نبودند ؟؟

                        7- آيا به مجري برنامه گفته شده بود كه شما خبر ازدواج يك پيرمرد مطبوعتي را با آب و تاب مطرح كنيد ؟

                        8- اداره كل ارشاد استان و حراست ارشاد چه نظارتي بر عملكرد خانه مطبوعات ساري دارد ؟

                        9- به همه ادارات ، سازمان ها و نهادها اعلام كنيد خانه مطبوعات ساري چقدر از آن ها پول گرفته و چگونه آن را هزينه كرده است ؟

                        10- البته در استان مازندران رسم بر اين است در معرفي برترين هاي مطبوعات ، ملاك و معيار حضور در دفتر سرپرستي روزنامه ها و نشرياتي كه اعضاي هيأت رئيسه صاحب منافع مالي مي باشند .

                        11- چرا در اين مراسم هيچگونه تجليل يا حتي نامي از خبرنگاران يا ورزش نويسان صورت نگرفت ؟

                        12- چرا صلاحيت افراديكه مسئوليت خانه مطبوعات شهرها را به آنها واگذار مي كنند مورد بررسي و تأمل لازم صورت نمي گيرد؟

                        • خبرنگار سادهپاسخ به این دیدگاه 5 0
                          پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                          این يکي دونفري که دارند از نويسنده مطلب انتقاد میکنند همان هايي هستند که روي سن نقدير شدند که دادشان درامده و یک جخيشان سوخته!!امروز روزنامه حرف هم شبيه اين مطلب را چاپ کرد،آنها هم دنبال پول و تقدير بودند؟چه ربطي دارد؟در مطلب بالا نويسنده ازهنرمندان موسيقي دفاع کزده و از حريم خبرنگارهاي واقعي.اين کجايش اشکال دارد؟شما منتقدان از سخنرانی هاي پشت سرهم خسته نشدید؟خب بالا همین را گفته.چرا همش بايد فارس ومهر تقدیر بشن؟سایتهاي... شب انتخابات کجا بودند؟جز خبر دزدي کاري کردند؟خب بالا همين را نوشت.بر اساس شناختي که دارم بچه هاي مازندنومه پاکدستند و اهل رانت و زد و بند نیيستند و گداي 100 تومن و لوح تقدير هم نیستند.لوح تقديم انانی باد که ميوه را در برنامه شهرداري می خورند و شام را در مياندرود تا به هر دو هديه برسند.کساني که خبر را بلد نيستند هجي کنند و مي روند تقدير ميشوند.حرف اين است.بقيه چيزها ادامه همان اشتباه صورت گرفته است.

                          • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                            اصل مطلب را خوب اومدی . اونجا که نوشتی « مراسم چیزی برای ما نداشت » !!!

                            راست میگی . چون این مراسم چیزی به جنابعالی و کلثوم خانم نرسید پس مراسم خوبی نداشت . اما مراسم شهرداری ساری و تالار سوگولی و...که حسابی نونتون تو روغن بود و هنر نمایی کردید مراسمات خوبی بود ؟ تو هم دنبال پر کردن جیبت هستی علی خان !دکتر روحانی و دکتر احمدی نژاد هم بهانه هست .

                            • الف - مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 1 0
                              پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                              سلام علیکم

                              سردبیر!

                              سرِ من کُلا مالِ شما!

                              اگر مسئولین و ادارات (و ...) در بسیاری از امورِ اینچنینی بی صلاحیت هستند که هزارماشالله هستند!

                              خوبشم هستند!

                              اصلا بدجور هستند!

                              (تو را به جان ناقابل مسئولین قسم این را سانسور نکن!) و سرشان نیاز به هیچگونه خاکی ندارد!

                              آقا جان این سر من مال تو!

                              خاک را بریز بر سر من!

                              تو را به جان ناقابل آنها قسم بریز!

                              اصلا بیا روی سر من ب...!

                              آخه یاورِ همیشه مومن!

                              آخه برادرجان!

                              آخه همیشه فریاد زیر آب!

                              آخه آهای فریاد فریاد!

                              آخه ای همیشه پرنده های قفسی عادت دارن به بی کسی!

                              آخه سردبیر!

                              متن نوشتن ت چه بود؟!

                              مگر ما نمیدانستیم؟!

                              مگر هر سال نمیبینیم؟!

                              پس یاداوریت چیست؟!

                              والله درخشنده طاقتش را دارد!

                              تو داری!

                              آقا جان من طاقتش را ندارم!

                              من تحمل این وضع را ندارم!

                              تو را به جان ناقابل مسئولین ، آقا جان اصلا محصولین! بیا خاک را بر سر من بریز من یکی خلاص شوم!

                              آقا جان بیا!

                              • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                من خود خود کشاف هستم و به جای شرح کشاف یا حاشیه بر کشاف اصل کشاف را بچسبید. باور کنید ما داریم بدجوری سیاست زده می شویم که در تجلیل ها و بزرگداشته ها حتماً باید فلان مقام سیاسی و حتی عبادی حضور داشته باشه و بدون هیچ مطالعه ای حرف های تکراری تجویلمان بدهد و کلی خوشحال باشیم که فلانی با تمام معنویتش اومده و مستفیض فرمودند.

                                ما هم مقامات را هدر می دهیم و آنها را به اندازه نخود هر آش بودن پائین می آوریم و مسئولیت بسیار بزرگ و خطیر توزیع و تحویل الواح تقدیر را بر گردن آنها قرار می دهیم و هم وقت عزیز مسئولان ملت عزیز را که باید کاری برای فرزندان آنها انجام بدهند و آنها را از گرفتاری های بیکاری و بی پولی و مشکلات زندگی و رشد و پیشرفت و توسعه نجات بدهند برایشان کشاف و شرح کشاف و حاشیه بر کشاف می نویسیم.

                                اونوقت توی این وانفسا آقای صادقی عزیز خرش یاد گلستون افتاده و صدای انکر صادر می فرمایند که ناخبرنگارا به جای ما تجلیل و ما تحقیر شدیم.

                                ما که عمری است تحقیر می شویم و دم بر نمی آریم چی؟ البته دم بر می آوریم ولی به لطف هشت سال دولت عدالت محور مسیر سرتاسر انحرافی را طی کردیم و حساب ما از امید آنروزها غلط در آمد و سر از انحراف در آوردیم و به جای اسلام از ایرانیت و به جای مردم خوبمان مردم آمریکا را تقدیس نمودیم و به مردم اسرائیل سلام گفتیم و زمینه تشنج در داخل را فراهم آوردیم. ما فرهنگمان را با خبرنگارا می نویسیم و فکر می کنیم هر کی چند تا کتاب تاریخی خونده علامه دهر است و در بازار علامه های مازندران او هم می تواند علامه ای قابل عرضه باشد و لابد عرضه نگارش چند تن کناب امثال و حکم و شرح بر همه اسناد تاریخی را دارد و می تواند غصه خور فرهنگ و دیانت و پاسدار عزت و رابط رفاقت ما با یگانه عالم هستی باشد.

                                ما به جای خدا چقدر به نگارش های خبری امثال خانم کلثوم فلاحی اعتماد کردیم و اصلاً اونا را حق مطلق پنداشته و سرمه چشم قرار دادیم و هرکس شک در آنها روا داشت را به چشم قره و اخم نهیب نگاه کردیم و ته دلمون می خواستیم سرش را از تنش جدا کنیم که چرا ان قلت می آورد و ما را در وضعیت نابهنجار آنپاس قرار می دهد و هی بلدم بلدم می گوید.

                                برادر صادقی دیرو و رفیق صادقی امروز هم وقتی عصبانی می شود به کبیر و صغیر رحمی نمی کند و یاران لندن نشین را رفیق و اونایی که کلام خدا را گفنار پیامبر خطاب می کنند و منکر صدور وحی تز جانب خدا می شوند را نیز دانشمند یکتای زمانه می خوانند و در بن بست های فکری و اعتقادی به اجتماعیات و سیاسیات پناهنده می شوند که فرارگاه خوبی است و حساب و کتاب را گم می کند و مردم هم یادشان می رود که ما به عنوان اهل خبر و نباء چه پیمان و عهدی با خدای مردم و مردم بستیم و کارکرد ما را پیمان شکنی نمی پندارند و اونایی هم که خیلی اهل عرفان و شبهای راز و نیاز در جبهه ها هستند و عدالت ایده آل و آمالشان بود در گردونه پست طلبی و مقام خواهی گیر کرده و دل کنده شدن از منصب را ندارند و رستم وار و رستمانه داس دهقان برداشته و سهم خبرنگاران را یک تنه درو می کنند تا برای کسی شبهه باقی نماند که مادرزاد حق فرزند تهمینه است که پاسدار این ملک باشد.

                                به هر حال کشاف می داند که خودش هم یک اقل الآدم و کثیرالجهل است ولی به روی خودش نمی آورد و پوستین شیر پوشیده و روبه صفتی کتمان می کند شای دستاویزی برای فریب فراهم آورد و در پناه این دستاویز پست و مقامی در دولت تدبیر و امید دست و پای کند. کشاف چه روزان و شبانی که برای این پست و مقام تا آمل و نور را سگ دو نمی زند و صدر مجلس نشسته و خود را در معرض دوربین همین خبرنگارا قرار می دهد تا به همراه هر عکسی حضور پررنگ در رسانه ها از هر نوعش داشته باشد و آنقدر زیاد که حتی برای تمیز کردن شیشه ها هم باید همه عکس او را ببینند و یا برای استفاده از آن به عنوان سفره صورت پرپشم او آزارنده مزاج خلائق باشد.

                                باشد آقای صادقی و خانم فلاحی گرامی کشاف یک تنه جور همه بی مهری هایی که به خبرنگارا شده و جایزه هایی که از آنه به نفع ناخبرنگارا سرقت شده را می کشد و هرچه که از این جلسات و محتوایش نصیب برد را دو دستی تقدیم شمایان می نماید تا شاید از غیض غلیظ شما کاسته و رافت و مهربانی و شادی و سرور را بر لبان و چهره شما مسولی گرداند.

                                ما کلاً اهل حال هستیم و نه به قول آن رفیق اهل هال که سرایمان کجا بود که اهل هال و سفره های آنچنانی اش باشیم. هال و سفره و بساط و زرق و برق و رونق و پاداش و مقام و موقعیت و منفعت و پول حتی همان 150 هزار تومان با چند روز تاخیرش یکجا مال شما و ما حتی دوست نداریم حسرت آنها را هم بخوریم.

                                ما شکممان را کارد می زنیم که بدین اندازه آن را دله ببینیم که برای این جبفه ها طمع کرده و مقاله حرام بکنیم و فرصت خوانندگان و کامنت گذاران را نفله کنیم و آه کشاف را از نهاد در بیاوریم.

                                آنچه هم می گویند خلایق برای لقمه ای نان مجیز مقامات می گویند و پاچه آنان را می خوارند یا می خارند (هرکدام صحیح باشد مقصود آن است). تا شاید همسری یا فرزندی را به کاری با حقوقی مکفی و پاداش های آنچنانی در جایی قالب کرده و بر اموری غالب شده و درآمدی بهم زده و راه نفوذی پیدا کنند. باور کنید همه به این راه تن داده اند و نمایندگان هم از این راه برای خود تیم درست می کنند و برای انتخابات آینده یارگیری می کنند و لبخندهای مصنوعی را به همراه چگونگی برخورد با ارباب رجوع و ولی نعمت های خود برای خر کردن و از سر واکردنشان تمرین می کنند. ببخشید منظور خود خود کشاف هست که نمایندگان یا اصلاً جوابش را نمی دهند و یا اگر مجبور شوند با لحنی مودبانه و دلسوزانه و چشم چشم گویان و درست می شود و ما پشت قضیه را می گیریم و پدر فلان مسئول را در می آوریم و حق شما است و دارند به شما ظلمی می کنند و خودمان با آنها برخورد می کنیم هی تمرین می کنند که چگونه او را خر کرده و از سر خود وا بکنند. الحمدالله نمایندگان و بسیاری از مجریان قدرقدرت و قوی شوکت که از هر سرپنجه آنها هزاران هنر چون در می بارد این تمرین را خوب خوب انجام می دهند و بلدم بلدم کردن های آنها جا دارد و موجبات ان قلت را فراهم نمی کند.

                                موفق و موید باشید و با آنهمه جوائز نفیس و الواح نقدیر همیشه خدا در شب قدر به سر ببرید.

                                • سید جلال محمدی پاسخ به این دیدگاه 3 0
                                  پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                  سلام خدمت دست اندرکاران مازند نومه بویژه آقای صادقی تمامی مطالبی که فرمودید عین واقعیت بود شاید هم باکمی ملاحضه. سابقه توهین این چنینی به فرهنگ و آداب و روسوم و هنر و هنرمند مازندرانی در برنامه ها و مراسم به نوع های مختلف از قبل بود ولی اینبار به همت مسئولین بلند پایه استان تکمیل شد یا از روی عمد یا سهو .... گفتنی ها زیاد و مجال ....................؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

                                  • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                    اینم از ریاست آقای برمکی و دوستان شون.

                                    درود بر آقای نیازآذری

                                    • ساروی اصیلپاسخ به این دیدگاه 1 0
                                      پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                      گزارشی بسیار جالب و دقیق بود صراحت بیان سر دبیر قابل تحسین است اما این سناریو تجلیل از خبرنگاران مثل شبکهifilm تکراری است و هرسال بد تر از پارسال اکران می شه اما تفاوتش در زمان و مکان

                                      • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                        بسیارضعیف سردوبی روح برگزارشدخوش بحال خبرنگارانی که نیومدند

                                        • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                          چه دلیلی داره وقتی خانه مطبوعات نمی تونه به درستی از خبرنگارهاش تجلیل کنه از سه خبرنگار صدا و سیما در روزی که متعلق به ماست تجلیل میکنه؟! مگه اونها از ماها تجلیل می کنند که ما باید اسم سه نفرشونو برای تجلیل بیاوریم؟!! به جای این سه نفر می تونستند از سه خبرنگار هفته نامه که در بین سایتهای مجازی و خبرگزاریها گم و ناپیدا شدند اسم می بردید. فکر نکنم خبرنگاران صداو وسیما در جایی به درد خبرنگاران ما خورده باشند که حالا باید ازشون قدردانی بشه!

                                          • موسسه زیبایی پاسخ به این دیدگاه 3 2
                                            پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                            آقای سردبیر مازندنومه !

                                            شما دلت نمی خواد مو بکاری ؟

                                            • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                              پیشنهاد میکنم اعضا خانه مطبوعات بخاطر بی کفایتی در برپایی مراسم روز خبرنگار استعفا بدهند

                                              • پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                                برای اعضا هیئت مدیره خانه مطبوعات استان متاسفم که اونها هیچ کاره بودند وبازهم باند دهقان قدرت نمایی کرد . .

                                                • بهمن كلبادي پور پاسخ به این دیدگاه 3 0
                                                  پنجشنبه 24 مرداد 1392-0:0

                                                  وشانسي من اوردم نرفتم كه بخونم . موضوع ازاين قراره بود كه بنده دقيقه 90 شايد هم در وقت اضافه رسيدم كه ثانيه هاي پاياني سخنراني جناب اقاي مهندس طاهايي استاندار محترم بود كه متوجه حضور بنده شدند وبلافاصله اشاره فرمودند كه شما قراره بخونيد عرضكردم من كلباديپورم منظورتان منم ... فرمودند بله بله شما گفتم قرار نبود ولي خوب شما بخواهيد قرار برقرار ميشه . در همين هين ازهمون صف جلو اشاراتي داشتند كه استاندار فرمودند بله از وقت نماز ظهرهم گذشته ميريم نماز و برميگرديم رفتن به نماز خانه همانا و سردر اوردن از اشپزخانه همانا و روانه شدن سوي خانه وكاشانه همان تازه فهميدم خيل كثيري از حاضرين در سالن را فقط با نام نامي گروه موسيقي محلي مازندراني طالبا (برادران محمدي) تاپايان مراسم در انتظار قرار دادند . وچه بي احترامي بزرگي صورت ميگرفت به ساحت پاك اين گروه نام اور هنري و به شخصيت مدعووين و حاضران در سالن اگر من ويا هر هنر مند ديگري اونجا عرض اندام ميكرد .پس خدا بامن بود كه خطا از جانب ما سر نزند . در ضمن بنده به عنوان خبرنگار براي تجليل از خبرنگاران دعوت نشده بودم بلكه از طرف اعضا باكرامت گروه موسيقي برادران محمدي بعنوان دوست و دوستدار موسيقي دعوت شده بودم . لازم به ذكر است كه طي صحبتي كه با اقاي جلال محمدي داشتم احساس كردم كه خستگي واعصاب خوردي مشتاقان اجراي موسيق از عدم اجرا ان بيشتر روح لطيف اين عزيزان را خسته كرده و اين در قلم شيواي جناب اقاي علي صادقي مدير محترم سايت مازند نومه بزيبايي بيان شده . خدايا برسان برنامه ريزي


                                                  ©2013 APG.ir