بومی گرایی،ستادگرایی یا شایسته سالاری؟
شاید در انتخاب مدیران ارشد کشور و استان لازم باشد وسواس بیشتری به خرج داد، هر چند درآن سطح هم نباید سیاه وسفید دید ، ولی در سطوح پائین تر نیاز به این همه سختگیری های جناحی نیست/امروز برنده کسی است که به اوضاع اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی و... تسلط داشته باشد.
مازندنومه،بهمن صادقی لاریمی:از اينكه مديري داشته باشیم که شناخت كافي ازمردم، فرهنگ ،اقتصاد،جغرافياو...محيط خود داشته باشد،همچنین مثل خودمان بیندیشد ،بسیار عالی است ، لذا تاكيد بيش از حد بر بومي گرايي، ستاد گرایی و... گرايش ناصوابي است كه شايسته سالاري را كم رنگ خواهد كرد.
در هر دوره ممکن است افراد زیادی وجود داشته باشند که موافق نگرش های سیاسی گروه برنده انتخابات بوده و در ضمن بومی هم باشند؛ این افراد ممکن که سال های سال در همان منطقه زندگی کرده باشند، اما حاصل سالها سکونت بعضی از آنها در منطقه، به جز سواد تخصصی خود، از آن محل فقط اسم محله ها ،خیابان ها ،رسم و رسوم محلی و...را می دانند اما اگر از همین افراد بخواهید در پست های مدیریتی در همان نقطه جغرافیایی استفاده کنید از آمار، اطلاعات و شاخص های توسعه یافتگی خبر ندارند.
اگر از آنها در خصوص میزان درآمد سرانه شهروندان،سرانه دانش آموزی،عمر مفید،میزان دسترسی به آب آشامیدنی سالم، سرانه کتاب خوانی،تولیدات مهم منطقه ،شغل غالب و...سئوال کنید اطلاع چندانی ندارند و استدلال شان این است که وقتی مدیر شدند فرصت دارند آنها را یاد بگیرند!
می خواهند همه چیز را از صفر شروع کنند و تازه وقتی آموختند جای خود را به دیگری خواهند داد، یک دور باطل.
با توجه به عصر اطلاعات و ارتباطات حتما لازم نیست این افراد در همان محل زندگی کرده باشند، یا الزاما به طیف خاص سیاسی وابسته باشند.
افرادی هستند که بومی آن محل نیستند یا وابسته به ستاد انتخاباتی خاص نیستند اما به آمار و اطلاعات، و... دسترسی دارند. امروز برنده کسی است که به اوضاع اقتصادی ،اجتماعی،فرهنگی و... تسلط داشته باشد.
اگر به بنگاه هاي موفق اقتصادي، اجتمايي و...درجهان توسعه يافته نظري بيفكنيم، خواهيم ديد كه مديران كارآفرين و توانمند آنها از كجا آمده و اصل و نسب آنها از كجاست ،بومي هستند يا غير بومي؟ آیا همه آنها از جناح برنده در انتخابات هستند؟.
بسياري ازمديران موفق اين شركت ها حتي اهل كشور مقصد هم نيستند، بنيانگذار شركت اپل، استيون پاول جابز، پدرش از مهاجران سوري است ، مديران ارشد شركت ماكروسافت،گوگل ،فيس بوك ، شركت هاي اتومبيل سازي، شركت هاي بازرگاني و.... اينها اهل كجا هستند و از چه طیف فکری تشکیل شده اند؟ بيشتراهل هندوستان ،چين،پاكستان،ايران و... هستند.محبوب ترين رئيس جمهوری تاريخ آمريكا، كندي، با تباری ايرلندي ، يا رئيس جمهور فعلي آمريكا با تبار افریقایی ،خانم مركل از آلمان شرقي كه تا چند سال پيش دو آلمان دشمن جاني هم بودند و...ده ها مثال ديگر.
شاید در انتخاب مدیران ارشد کشور و استان لازم باشد وسواس بیشتری به خرج داد، هر چند درآن سطح هم نباید سیاه وسفید دید ، ولی در سطوح پائین تر نیاز به این همه سختگیری های جناحی نیست.
به نظر می رسد با توجه به بالا بودن سطح سواد و آگاهی در مازندران ،استان این گونه بحث ها را پشت سر گذاشته باشد .
چاره كار انتخاب شايسته هاست از هرکجا كه باشند، مدير بايد اين توانمندي را داشته باشد كه از مهمترين سرمايه اش كه همان نيروي انساني است استفاده درست كند وشوق كاركردن و انگيزه را درآنها احيا كند،بومی بودن و هوادار طیف خاصی بودن هر چند حسن های زیادی دارد، با محدودیت های فراوانی هم روبروست.
به عنوان مثال یک شهرداربومی يك شهر را در نظر بگيريد اگر خودش متولد بخش جنوبي شهر باشد و بخواهد حتي از روي عدالت توجه بيشتري به جنوب شهرخود داشته باشد، از طرف همشهري های شمال شهري و اهالي بخش شرقي يا غربي همان شهر مورد انتقاد قرار گرفته و انگ قومي ، محلي گرايي وجناحی را بر او وارد مي كنند ، درآن صورت بیشتر وقت و انرژی شهردارصرف پاسخ دادن به این گونه کارها خواهد شد.
مديران توانمندي داريم كه كار كردن در منطقه يا زادگاه خود را به دليل همين محدوديت ها نمي پسندند زيرا هر كار كوچكي از ديدگاه همشهري ياهم استاني آنها پنهان نخواهد ماند، لذا ترجيح مي دهند در مناطق ديگر به خدمت شان ادامه دهند زيرا نبود وابستگي نسبي يا سببي و...باعث مي شود که همه از نظر او يكسان محسوب شوند.
به دنبال انتخاب كدخدا نيستيم كه بخواهيم بر اساس شناختش به محل و محلي ها بتواند با ريش سفيدي مشكلات را حل و فصل نمايد، بلكه به مدیرانی نیاز داریم که منافع جامعه ،مردم و کشورش را ارجح ازمنافع و دستورهای غیرکارشناسی مقام ماموفوق خود بداند.
به مدیرانی نیاز داریم که در مقابل سهل انگاری ،تصمیمات خلاف منافع عمومی و...مدیران مافوق خود ایستادگی کند و با نظرات کارشناسی خود راه را بر دستورات و یا تصمیمات نادرست آنها ببندند.
به مدیرانی نیاز داریم که منافع فردی و گروهی خود را بر منافع مردم و کشور ترجیح ندهند و برای چند روز نشستن بر صندلی ریاست چشم را بر واقیعت نبندند.
به مدیرانی نیاز داریم که با امکانات موجود ،تولید ثروت کنند نه صرفا مصرف ثروت.
به مدیرانی نیازمندیم که در مقابل سئوال و نقد خبرنگاران برافروخته نشوند و....
فرصت پیش روی ما بسیار اندک و مشکلات بسیار زیاد است،دستاوردهاي خوب بشري و محصولات باكيفيت ، محصول انسان هاي شایسته است، انسانهاي ناكارآمد هرگز محصولات با كيفيت ارائه نخواهند كرد و دستاوردهاي آنها مثل خودشان بي خاصيت است و....
انسان شايسته از هركجا كه باشد، شايسته قدردانی و انسان ناكارآمد هم از هركجا كه باشد مستحق سرزنش است؛ لذا ملاک بهترین هاست، چه بومی و چه غیر بومی ،چه از این ستاد انتخاباتی وچه آز آن ستاد انتخاباتی و....