پدرم خیلی آشنا دارد !
این روزها خیل عظیمی از مشتاقان مناصب (چه لایق و چه نالایق، چه کارآمد و چه ناکارآمد، چه شایسته و چه ناشایسته) را می توان در زیر پوست استان حس کرد که از طرق مختلف می خواهند در دولت جدید صاحب پست و موقعیتی شوند.
مازندنومه، احسان شریعت: دوستی داشتم که هر وقت با او در مورد موقعیت های کاری یا فرصت های حساس زندگی صحبت می کردم، رابطه اش با آشنایان، فامیل ها و نزدیکانی را یادآور می شد که در مراتب بالای ادارات، نهادها و سازمان ها کار می کردند.
آن گونه که او می گفت تمامی موفقیت ها و پیشرفت هایش مرهون آشنایان پدرش بود. می گفت: «سربازی در بهترین جا و راحت ترین شرایط بودم چون فلانی برایم درست کرد. در مورد یافتن کار هیچ دغدغه ای نداشتم چون فلان مدیرکل که آشنای پدرم بود برایم درست کرد. توی دانشگاه، استادان همه آشنای پدرم بودند و بهترین نمرات را به من می دادند».
آخر سر به او گفتم: «تو از خودت چه داری؟» کمی ساکت شد و باز هم گفت: «پدرم خیلی آشنا دارد!».
روزهای آغازین فعالیت دولت های جدید، همواره برای دو دسته بسیار مهم است. آنان که در دایره مسئولان و صاحب منصبان سیاسی و اجرایی بوده اند و احتمال دارد این مناصب را از کف بدهند؛ نیز آنهایی که در این دایره نبوده و به دنبال آن هستند تا با کسب پست ها و مسئولیت ها در این دایره بگنجند.
این روزها با انتخاب استاندار جدید، آرام آرام می رود تا روند تغییرات مدیریتی در استان وارد فاز عملیاتی شود. همه جا صحبت از تغییرات مدیران است و هر کس گزینه هایی را مطرح می کند.
اگر به دسته ای که هم اکنون روزهای پایانی مدیریت خود را پشت سر می نهند کاری نداشته باشیم، باید به سراغ آن دسته ای برویم که شدیداً به این در و آن در می زنند تا از قافله عقب نمانده، به نحوی از انحا وارد معرکه مدیریتی شوند.
این روزها خیل عظیمی از مشتاقان مناصب (چه لایق و چه نالایق، چه کارآمد و چه ناکارآمد، چه شایسته و چه ناشایسته) را می توان در زیر پوست استان حس کرد که از طرق مختلف می خواهند در دولت جدید صاحب پست و موقعیتی شوند.
روی سخن با آن دسته از مدیران و یا مشتاقانی نیست که نجابت پیشه کرده و تعهد و تخصص شان را به لابی گری های سیاسی و پشت پرده آلوده نمی کنند، بلکه منظور آن عده ی معدودی است که به هر ترتیب می خواهند بیشتر از گزینه هایی همچون لیاقت، شایستگی، تعهد و تخصص؛ به گزینه هایی همچون آشنابودن، رفاقت، حزب سیاسی، باندگرایی، لابی گری و اعمال پشت پرده بپردازند.
این یک امر طبیعی است. آرزوی محالی است گمان کنیم روزی برسد که تمامی مدیران صددرصد بر اساس المان های صحیحی همچون شایستگی و لیاقت، پست ها و مناصب را کسب کنند.
همواره در هر موجی از تغییرات سازمانی، عده ای هستند که کمتر به دنبال تکیه بر توانمندی های کاری خویش هستند، بلکه بیشتر به دنبال آنند تا ره صد ساله را یک شبه پیموده و با استفاده از اهرم های خاص به ریاست نائل آیند.
آنچه در فرهنگ ما از آن به "پارتی بازی" یاد شده گاهی آن اندازه عادی می شود که دیگر کسی نمی پرسد چگونه به این جایگاه رسیده ای؟
نکته ای که می توان به صورت بالقوه در عزل و نصب های امروز استان به آن توجه کرد دو مقوله مهم در تمامی تغییرات مدیریتی است.
وجه اصلی موضوع شایستگی و لیاقت فرد برای احراز پست است، اما وجه دوم و تقریباً غیر رسمی موضوع، به قول عامیانه پارتی بازی و آشنا بازی و فرایندهای پشت پرده ای بوده که همواره در روند انتخاب مدیران تأثیر دارد.
این دو وجه انتخاب مدیران، همواره وجود داشته و خواهد داشت، اما باید توجه داشت که در انتخاب مدیران چه اندازه به گزاره اول و چه اندازه به گزاره دوم تمرکز می شود.
این یک امر طبیعی است که بالاخره فردی که می خواهد به پست و مقامی نائل آید باید تا حدی خود را وارد گروه های سیاسی کرده و نام خویش را بر سر زبان ها بیندازد تا مدیران بالادستی را متوجه حضور خویش به عنوان نیرویی که با توان و قدرت آماده ی خدمت می باشد، گرداند.
حتی شایسته ترین افراد را نیز وقتی در کنج خانه و عزلت باشند نمی توان شناخت و آنان را به کار گرفت. باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی شرکت کرد تا به عنوان یک نیروی فعال شناخته شد.
تا اینجای کار به هیچ عنوان پارتی بازی محسوب نمی شود. اما مسأله این است که با چه میزانی می توان پارتی بازی یا آشنا بازی را تشخیص داد؟
در واقع شاید بتوان گفت نمی شود تشخیص داد از کجا به بعد پارتی بازی محسوب می شود. شاید هیچ متر و میزانی برای تشخیص این امر وجود نداشته باشد جز وجدان انسان.
بهتر است به این جمله ناب شهید چمران بازگردیم که می گوید: «می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آن را می پذیرم. اما می گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد بی تقواست».
ایمیل نویسنده: (abie_malakouti_2008@yahoo.com)
- چهارشنبه 3 مهر 1392-0:0
دقيقاً.