هرزه زبانی، عنصر نامطلوب فرهنگ مازنی
هرزه زبانی در زبان مازندرانی/ گاه مشاهده می شود که افراد در درگیری ها لفظی به کرات از عبارت های ناسزا استفاده می کنند. در شوخی ها و سرگرمی های دوستانه یکدیگر را با عبارت های زشت صدا می زنند. برای یکدیگر اسامی ناپسند به کار گرفته و فردی را به اسمی زشت معروف می کنند.
مازندنومه؛ احسان شریعت، دانش آموخته جامعه شناسی و مدرس دانشگاه: در ادبیات علوم اجتماعی همواره از زبان به عنوان یکی از اصلی ترین منابع حفظ و انتقال فرهنگ یاد می شود.
زبان هر مردمی نماد فرهنگ مردم آن منطقه است، اما اینکه زبان رایج به چه شیوه ای به حیات خود ادامه دهد به طور بسیار جدی به نوع رفتار مردم با آن زبان بستگی دارد.
برای مثال وقتی شاعران بزرگ یک ملت با به کار گیری زبان مادری به سرودن شعرهایی که جنبه های زیبایی شناسی و اخلاقی بسیاری دارد، همت می گمارند، در واقع در حال حفظ و بقای فرهنگ و هویت سرزمین خویش هستند.
آیا اگر حافظ و سعدی و فردوسی و ... نمی بودند امروز از زبان شیرین پارسی چیزی باقی می ماند؟
حکایت هر زبان بومی و منطقه ای نیز این چنین است. زبان(به زعمی گویش) مازندرانی به عنوان یکی از ریشه دارترین زبان های فلات ایران پیشینه ای چند هزار ساله دارد.
درست است که در سالیان اخیر رغبت نسل های جدید به این زبان کاهش یافته و نسل جوان امروزین کمتر در مراودات اجتماعی خود از این زبان استفاده می نماید؛ لیکن می توان همچنان ریشه های قدرت مند حضور این زبان در زندگی مردم مازندران را مشاهده کرد.
در کنار زبان مازندرانی، زبان فارسی نیز در این استان به عنوان یک زبان ملی جایگاه دارد. تقریباً در اغلب نواحی کشور، مردم با دو زبان ملی و بومی آشنا هستند.
مردم مازندران نیز به این دو زبان بسیار شیرین و دلنشین صحبت می کنند؛ زبان فارسی به عنوان یکی از غنی ترین زبان های جهان که در آن اندوخته ی عظیم ادبیات فارسی نهفته است و زبان مازندرانی.
هنگامی که به پیشینه، تاریخچه، ادبیات، ساختار، فرم و قواعد زبان شناختی این دو زبان نگاه شود این گزاره دریافت می شود که این دو زبان نقش بسیار برجسته ای در اعتلای فرهنگ مردم منطقه داشته اند.
زبانی که غنای مفهومی سرشاری داشته باشد می تواند روابط اجتماعی را تنظیم کند، انسان ها را به نیکی و نوعدوستی متمایل گرداند، لذت زیبایی شناختی بیافریند و به درک انسان از زندگی و جهان اطراف وسعت ببخشد.
برای مثال "ضرب المثل" ها یکی از اصلی ترین پایه های وجودی زبان هستند. ضرب المثل ها به طور بسیار شگفت آوری هم روابط اجتماعی را به بهترین نحو تنظیم کرده و هم به درک فرد از موضوعات زندگی یاری می رسانند.
اما در کنار این تابلوی زیبا، "زبان" در برخی از اقشار و موقعیت های اجتماعی مورد استفاده ی نادرست قرار می گیرد.
استفاده نادرست از زبان هرزه زبانی نام دارد. هرزه زبانی شامل استفاده از کلمات زشت، عبارت های رکیک، ناسزا، و شوخی های زبانی ناپسند است.
متأسفانه در برخی افراد و در برخی از تعاملات اجتماعی این هرزه زبانی به طور گسترده ای مشاهده می شود.
گاه مشاهده می شود که افراد در درگیری ها لفظی به کرات از عبارت های ناسزا استفاده می کنند. در شوخی ها و سرگرمی های دوستانه یکدیگر را با عبارت های زشت صدا می زنند. برای یکدیگر اسامی ناپسند به کار گرفته و فردی را به اسمی زشت معروف می کنند.
از مسخره کردن ها تا فحش و ناسزا گفتن ها، همه و همه در برخی از مراودات روزمره مازندرانی ها مشاهده می شود.
حتی گاه می شود مشاهده کرد که برخی افراد بدون هیچ دلیلی هنگام سخن گفتن به طور بسیار ناخودآگاه عادت دارند از کلمات وهن آلود استفاده کنند. این وضعیت موجب چند پیامد بسیار ناگوار می گردد:
اول آنکه استفاده زیاد از کلماتی که بار مفهومی زشتی دارند در خود زبان تأثیر گذارده و از تعالی و شکفتگی زبان مردم منطقه می کاهد.
پس از مدتی زبان آن بار زیبایی شناختی خود را از دست داده و به زبانی دم دستی و مسخره آمیز تبدیل می شود.
زبان که از خود موجودیتی مستقل ندارد. این استفاده مردمان از زبان است که آن را به سمت و سوی مختلف سوق می دهد. استفاده نادرست از زبان می تواند به قیمت نابودی آن تمام شود.
دوم آنکه این استفاده نادرست می تواند به فرهنگ و روابط اجتماعی مردم آسیب جدی برساند. استفاده از کلمات رکیک بار منفی شدیدی ایجاد کرده و می تواند موجب اختلافات و ستیزهای اجتماعی بسیاری شود.
بار منفی استفاده از لغات آلوده، هم به ساختار اجتماع آسیب رسانده و هم ذهنیت خود فرد را آلوده و مسموم می سازد.
به نظر می رسد باید تجدید نظر دلیرانه ای در فرهنگ استفاده از زبان در مردم مازندران صورت گیرد. همه ی ما مسئولیم.
هر کسی از خود آغاز کرده و سعی کند زبان خویش را به الفاظ زشت نیالوده و از دریای پرگهر زبان فارسی و مازندرانی صدف های زیبا صید کند.
زشتی این پدیده آن اندازه است که خداوند زیبایی ها در قرآن کریم به صراحت می فرماید: "وای بر عیب جوی هرزه زبان".
زبان مازندرانی و فارسی سرشار از زیبایی هاست. چرا از ادبیات نیکی و زیبایی استفاده نکنیم؟ به داد فرهنگ مان برسیم : در تعاملات اجتماعی و مراودات خانوادگی از الفاظ رکیک استفاده نکنیم و این را به همه ی هم استانی ها یادآور شویم.
- يکشنبه 22 فروردين 1400-13:10
نکشیمون با ادب😐
- دوشنبه 27 بهمن 1399-7:58
با تشکر از شما بابت این هشدار مهم. ولی حقیقت مطلب اینکه در حدّ هشدار باقی ماند
و علل و ریشه یابی و راه هل برطرف کردن این پدیده ناپسند در مطلب شما مشخص نشده ! - شنبه 22 آذر 1399-10:14
من اومدم فوش باد بگیرم کم نیارم چی میگی شما 😙😙
- يکشنبه 18 آبان 1399-22:19
آقای نویسنده!!
اگر ما را نصیحت میکنید که باید بگویم کسی که دائماً فحش بدهد قطعاً این،نوشته را نمیخواند!!
شما دائما از زبا فارسی با عنوان شیرین یاد میکنید و آن را زبان اول مازنیان میپندارید و زبان مازنی را پشت پا میزنید و آن را زبان دوم جلوه میدهید!!
به خودتان بیائید. - پنجشنبه 8 آبان 1399-16:41
مازندنومه 😒 شه اسمه عوض هاکن ، خله دغدغه زوون دارنی چه چیسته ته بنویشته همه فارسینه ؟؟ مازندنومه اسمه پشتی مازندرونه لو زندی؟؟ یا بور شه اسم و دغدغه رو عوض هاکن یا مازندرونی بنویس ته که خله مازندرون فکر دری ؛ این کامتتم اگه راست گونی بیل ؛
- جمعه 2 اسفند 1392-17:14
ضمن قدردانی از شما که جسارت گفتن این حقیقت را به خرج دادید.بنده هم با شما موافقم.در طول 25 سالی که درتهران هستم وبا قومیت های مختلف هم نشین بودم به وضوح شاهد بودم که استفاده از وازه های غیر تمیز به مراتب کمتر از قوم شمالی است.البته ضمن عرض احترام به محضر دوستان و مردمان پاکزبان هم استانی ام -خصوصا در حیطه شوخی ولطیفه در مسایل اخلاقی وامور مربوط به موضوعات زناشویی که بعضی ها واقعا گستاخی را از حد بردهاند وجز عرق شرم بر پیشانی نمینشیند.همه ما مسوولیم در برابر این ناپاکی زبان والودکی ان برخوردی قاطع داشته باشیم.
- جمعه 1 اسفند 1399-20:10
عزیز جان شما از هر قومیتی باشی موقع عصبانیت امکان بیرون آمدن کلمات رکیک از دهان شما وجود دارد.
قبول دارم که استفاده از واژه های زشت در هر لهجه و زبانی کار ناپسندی است.
شما که می خوایید انتقاد کنید در آغاز ننویسید هرزه زبانی.
شما تا به حال در هیچ کجایی نیامدید درمورد خوبی های زبان مازنی صحبت کنید حالا به ما می گویید هرزه زبان؟؟؟
من خودم به این موضوع واقفم ولی موافق ای نیستم که ما را به عنوان هرزه زبان بخوانید .
- دوشنبه 29 مهر 1392-0:0
شايسته بود نگارنده ي محترم به فرق زبان و گويش در نوشته اش مي پرداخت وخصوصيات اين دو را بر مي شمرد.بنا بر تعاريف مازندراني ها گويشي دارند در مجاورت زبان فارسي با خاستگاه جغرافيايي و زادبومي اش.تركيب آواها ، صداها ، واكها و واژه ها در اين گويش با قابليت هاي زندگي مردم اين خطه سازگار است. به نظر مي رسد آنچه اين گويش را نزد نسل كنوني به چالش مي كشد نارسايي و ناتواني آن در بيان مفاهيم باشد.همچنين شتاب آلودگي در بيان واژگان جنبه ي زيبايي شناسي آن را مخدوش مي سازد به گونه اي كه اغلب واژه ها نجويده و نارس ادا مي شوند.گاهي جملات حتي براي مازني ها مفهوم نيست.بنا بر اين تاكيد گذاردن به وجه هرزه گويي نمي تواند چندان رسا باشد. بايد بيشتر در اين زمينه وارسي و تحقيق كرد.
- شنبه 27 مهر 1392-0:0
منظورتون از هرزه زبانی همون جملاتیه که احیانا بندرت بعضی از پسرهای دبیرستانی به زبون میارن؟اون جملات یک سری واقعیت هاست که ایرانی ها عادت کردن همه کاری بکنند ولی وقتی همون کار به زبون بیاد همه تبدیل به قدیسه میشن.دقیقا در کشور هایی نظیر امریکا و ژاپن و تا حدودی اروپا تم صحبت کردن به این صورت.کشورهای پیشرفته خیلی راحت و ریلکس صحبت می کنندو لباس می پوشن اصلا دغدغه هاشون شبیه ایرانی ها نیست.نیازی ندارن که عین میمون ادای لهجه همدیگرو دربیارن .یادتون باشه ازنظر فرهنگی و لهجه و سابقه تحصیلات و اشتغال زنان شباهت زیادی به اروپایی ها بخصوص با فرانسوی ها داریم.یادتون نرفت که کمپانی های بزرگ دنیا چقدر فرهنگ ایران به سخره می گیرن.کافیه جنبتون بیارید بالا
- شنبه 27 مهر 1392-0:0
بهتر بود نگارنده به جای استفاده از کلمه هرزه زبانی از کلمه (هرزآلود )استفاده می کرد. چون احساس می کنم برخی از کامنتها و پاسخها نتیجه بازتاب یا انعکاس منفی شخص یا اطرافیان در استفاده رایج بعضی از کلمات یا جملات هرزآلود در جامعه می باشد!
در ضمن کلمات یا جملات هرزآلود در همه کشورهای جهان متداول و رایج می باشد(البته عامیانه می باشد نه زبان ) که در افرادی از جامعه از همه صنوف بسته به درجه شغلی حتی در بین خانواده از کلمات هرزآلود متفاوت استفاده می کنند! که متاسفانه به یک خرده فرهنگ زشت ولی متداول تبدیل شده است. که متاسفانه کشیده شدن آن در بین خانواده و تسری آن به بچه ها باعث شیوع آن در مدارس خواهد شد (البته شده است ! ) - شنبه 27 مهر 1392-0:0
سلام از نوشته هاي بسياز خوبتان بهره برده ايم متاسفانه نسل امروزين مازندراني ها نه تنها به مليت و قوميت خود افتخار نمي كند بلكه به نوعي با بي غيرتي در برابر زبان ونژاد مازني اجازه تعرض به ديگران را داده است مثلا در سريال سراسر چرند اولين انتخاب آقاي اكبر عبدي به نقش جويباري بدترين اهانت ها را به مازندراني ها مي كند و يا در سريال پايتخت به مارندراني ها توهين مي شود در باز ي ها و ورزشهاي ملي و بين المللي عليرغمي اينكه درصد بالايي از ورزشكاران مازندراني هستند اسمي از استان ما برده نمي شود ولي اگر يه ورزشكار ترك يا كرد يا فارس باشد كلمه دلاور آذري يا كرد يا فارس براي معرفي آن ورزشكار بكار مي رود اشكال از خودمان است بي را ه نيست كه غربي هاي استان مي خواهند جدا شوند اشكال از رعماي قوم و صدا وسيماي مازندران است كه تبليغ نادرستي براي زبان مازندراني انجام مي دهد
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
جناب سلیمانی عزیز ، شما چطور می گین که در شهرهای دیگر استانها دیده نمیشه؟؟ من همونطور که در نظر اولم گفتم با کلیت نوشته آقای شریعت موافقم اما گفتم که این الفاظ در جاهای دیگر هم بکار برده می شود چون خودم دیدم و شنیدم در شهرهای دیگری از استانهای دیگر..
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
آقای سلیمانی دقیقا درست فرمودن - دوستان یه ذره شجاعت پذیرش حقیقت رو داشته باشین
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
از مقاله آقای شریعت و کامنت های آقای ابوالحسن سلیمانی و حمیده و خسرو و ... نتیجه می گیریم که مازندرانی ها ...هرزه زبان هستند .
آفرین- پنجشنبه 8 آبان 1399-16:57
اره ،اون تا گدر که شه زوونه ول کننه و انه فارسی گپ زننه و ته که مازندرونی تشریف ندارنی ؛ خش حال وونی گونی اره درسته ؛ خا معلوم هسته اما هرزه زوونمی ، من مازندرونی هستمه ، نا ته ره که خش حال بیی وه ره تایید هاکردی ره بخشمبه نا مازندنومه و این اتا مردی شریعتی ره که فارسی نویسنه این تی مطلب ره که ات ا ته واری بیه اماره متلک دم هده ؛ مازندونه مخالف عقیده ره تحمل دارنی مه کامتنه بیل 😒
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
راستش موضوع این مقاله همواره دغدغه من هم بوده است و در کلاسهایم هشدار داده ام.من مازندرانی هستم و احساس نکرده ام به من توهین شده.من شخصا هروقت با خانواده بیرون میرم نگران رد و بدل شدن کلمات رکیک بین همشهریانم هستم چه به طور شوخی چه به شکل جدی.در کوچه و خیابان در ترمینال توی اتوبوس در پاساژها. همه جا..... انگار با به کار بردن این گونه کلمات و ترکیبات احساس غرور می کنند.واقعیت اینه که در شهرهای دیگر استانها انسان این کلمات را نمیشنود. واقع بین باشیم.
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
این نهضت یادداشت نویسی که در استانتان شکل گرفته من احساس می کنم در پی نوشتارهای یک فردی بوده که من چند وقتی است دیگر نوشته های خاص ایشون رو توی روزنامه ای نمی بینم این حرکت به ذات خودش حرکت خوبیه اما این روند ناقص در خصوص مسائلی که پرداخت کاملی در اونها صورت نمی گیره نه تنها تازگی ندارند بلکه محتوای تقلید گونه ای به تمامی متنها داده امیدوارم این یادداشت نویسان یا مدارک دانشگاهیشون رو بالای متن ها درج نکنند و یا در پرداخت متن ها شون دقت کاملتری داشته باشند.
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
موضوع جدید و جالبی است.
خیلی ممنون - جمعه 26 مهر 1392-0:0
با تشکر از نویسنده محترم
موضوع بسیار مهمی است و وجای بحث بیشتری دارد. اما عجیب است که برخی دوستان به جای هم راستا شدن با موضوع سراغ بحث های حاشیه ای می روند.
جناب گل افشانی، موضوعی که مطرح میکنید هیچ ربطی به این مقاله ندارد. موضوع مورد بحث موردی ادبیاتی نیست، این صرفا یک بحث دلسوزانه اجتماعی است.
آیا بهتر نیست به جای این بحث ها و درگیری ها کمی در رفتار خود تجدیدنظر کرده و از به کار بردن الفاظ نامناسب در حین صحبت کردن به زبان زیبای مازندرانی اجتناب کنیم؟
آیا ما که خود را بافرهنگ می دانیم، نباید الگوریی برای دیگر زبان ها باشیم؟ - جمعه 26 مهر 1392-0:0
بسیار یاداشت جالبی بود.
- جمعه 26 مهر 1392-0:0
این حالتی که شما تحت عنوان هرزه زبانی مطرح کردید ، اگر آن چیزیب اشد که من در ذهن دارم ، در زبات فارسی معیار هم دیده میشود .
کاش با آوردن مثالهایی منظور خود از اصطلاح هرزه زبانی را مشخص می کردید - جمعه 26 مهر 1392-0:0
اینکه یه نفر بیاد و نقد فرهنگی کنه واقعا شجاعت میخواد - برای اولین بار آقای شریعت این شجاعت رو البته با انصاف انجام داد و مطلب بسیار زیبایی نوشت.
چرا بعضیا بهشون برخورده ؟- شنبه 10 آبان 1399-23:45
ته خش حال بیی شه دل دله عاروسی بیینی خاره
- پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
از نویسندهی عزیز ممنونیم. بسیار دلسوازنه سخن گفتهاند. استفاده از لغات به اصطلاح آلوده اتفاق تازهای نیست و نگاهی به آثار بزرگانی چون سعدی و سنایی و مولوی مؤید این امر است که این اصطلاحات از دیرباز کاربرد داشتهاند. به نظر من حذف آگاهانهی این لغات (که البته امری محال است) به زبان آسیب میرساند. نمیتوان انتظار داشت که فقط مولوی و سعدی از این اصطلاحات استفاده کنند و بقیه مودبانه سخن بگویند. چنین چیزی شدنی نیست. .
از سویی دیگر مطمئن باشید که این آرزوی خیرخواهانهی شما، با نصیحت کردن محقق نخواهد شد چرا که عوامل اجتماعی و فرهنگی و روانی بسیار قدرتمند هستند ؛ غفلت از این عوامل به معنی رها کردن علتها و پرداختن به معلولها است..
اصول اخلاقی به جای خود محترمند اما زبان پویا بیتوجه به موعظههای مشفقانه به راه خود ادامه خواهد داد. .
بار دیگر دغدغههای جناب شریعت را پاس میداریم.
- پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
با تشکر از جناب شریعت.
موضوع بسیار مهمی را مطرح کردید که معمولا در گیرودار دیگر موضوعات مغفول مانده است.
به نظر بنده این پدیده در هر منطقه ای و با هر زبانی وچود دارد ولی این نباید باعث شود که ما صرفا بنا به این دلیل که در دیگر نقاط نیز هرزه زبانی وجود دارد، نسبت به پیرایش رفتار خود غافل شویم.
اگر خود را مازندرانی با قدمت و فرهنگ غنی و تاثیرگذار در جامعه ایران می دانیم، باید هرچه بیشتر به این موضوع اهمیت دهیم و به عنوان صف مقدم شروع حرکتی نوین در فرهنگ و ادب پارسی گام برداریم. - پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
به موضوع جالبی اشاره شده وکامنت جناب حسن نژاد مکمل کننده تر برای این پست
- پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
با سلام
من دوبار مقاله جناب شریعت را خواندم چیزی نفهمیدم . آقای شریعت مازنی ها را به هرزه زبانی متهم کرده است ؟ آیا این کلمات رکیک و ناسزا و زشت فقط در میان مازنی ها رد و بدل می شود و در دیگر زبان ها یافت نمی شود ؟ سوزنی سمرقندی و ایرج میرزا و عبید زاکانی هزلیات خودشان را به زبان مازنی سرودند ؟ شما کافی است به مدخل کاف فرهنگ معین مراجعه کنید و بی شمار الفاظ رکیک زبان شیرین فارسی را ببینید .
این مقاله جفای بزرگی است در حق مازنی ها . ای کاش گردانندگان مازند نومه آن را به نمایش نمی گذاشتند . - پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
افرین
- پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
با تشکر از نویسنده ی محترم و دقت ایشان در مسایل مربوط به جامعه.اینکه در سطرهایی پای زبان مازندرانی را از لحاظ تاریخی به میان آورده اند یادآور میشوم بین زبان و گفتار تفاوت وجود دارد. اگرچه نویسنده ی محترم در یم سطر به این موضوع اشاره کرده اند و در سطرهای پیشین و پسین این سطر را نقض فرمودند .لطفا زبان را با گفتار و اندیشه هایی که گفتار را پشتیبانی می کنند اشتباه نگیرید.در جایی دیگر نوشته شده ضرب المثل ها پایه های وجودی زبان هستند این تعریف علمی نیست و ضرب المثل در حوزه ی ادبیات تعریف می شود و این استنباط ازلحاظ زبان صحیح نیست چرا که در فرهنگ ما ضربالمثل هایی با کلمات ممنوعه اجتماعی ,نه زبانی وجود دارد که بسیار پرمعنا هستند. وقتی صحبت از زبان می شود بحث زشت و زیبا معنا ندارد و گفتار است که اندیشه را مادی می کند و برداشت ها متفاوت می شود به این موضوع زبان بیانی یا تفکری گفته می شود.نه در مازندرانی بلکه در هیچ کجای نزدیک به چهار هزار زبان و گویش و لهجه ی دنیا حتی یک کلمه ی آلوده نداریم. به نظر می رسد این مقاله میتواند سرفصل خوبی باشد نسبت به این موضوع که زبان بیانی جمعی از مازندرانی ها در مراودات روزانه تغیر پیدا کند و مسلما این آلودگی اصلا به زبان بر نمیگردد و اتفاقا در تعریف لهجه به لهجهه اجتماعی نیز پرداخته شده است متاسفانه این مقاله نه به شکل علمی به زبان پرداخته نه به برخی نابهنجاریهای زبان یا گفتار بیانی. این انتظار از آنجا شکل می گیرد که عنوان دانش آموخته ی جامعه شناسی و مدرس دانشگاه در معرفی نویسنده ی محترم آمده است.البته واضح است که منظور نویسنده همان زبان بیانی است اما بکاربردن ادبیات نا متعارف به قیمت نابودی زبان تمام نمی شود و این شکل مداوا حال بیمار را مداوا نمی کند چه آنکه اساسا در حوزه زبان شناخت بیماری باید با دقت بیشتری انجام شود بعضی وقتها نگرانیهای حفظ زبان نگرانیهای بی موردی است چرا که ذات زبان تغیر است و اگر این تغیر وجود نداشته باشد مفهوم و محتوا دچار ایستایی می شو ند لطفا زبان را باحفظ ابزار اشتباه نگیریم و از بین رفت چند ابزار را از بین رفت زبان ندانیم این نگاه متاسفانه در نوشته ها و ابراز نظرهایی خیلی ها دیده می شود و حتی نسبت به آداب و رسوم و فرهنگ همین دیدگاه وجود دارد که داد سر میدهند که فرهنگ و آداب و رسوم از بین رفته است و ..و جامعه و مردم همچنان در زیان زایی و تغییر فرهنگ به سمتی که عموم آنرا بپسند حرکت می کنند چرا که بعضی ها درس میخوانند که بشوند جامعه شناس و انسان شناس و غیره شناس تا با دقت در رفتار و کردار و گفتار مردم طرح و نظریه و تحقیق ارائه دهند
- پنجشنبه 25 مهر 1392-0:0
آقای شریعت ممنون از مطلب زیبایتان اما بهتر نبود عنوان بهتری را انتخاب می کردید ؛ هرزه زبانی در زبان مازندرانی به نظر من عبارت درستی نیست ؛ استفاده از الفاظ ناپسند مربوط به شرایط اجتماعی فرد یا خصوصیات اخلاقی وی است و ارتباط زیادی به زبان مازندرانی یا هر زبان دیگری ندارد ؛ در استانهای دیگر هم الفاظ ناپسند را که مخلوط شده با زبان یا لهجه اون منطقه است می توان مشاهده کرد ، این را چون خودم مشاهده کردم گفتم... در هر حال سپاسگزارم