تعداد بازدید: 3033

توصیه به دیگران 3

يکشنبه 28 مهر 1392-15:37

سياست ورزي، سازماندهي و سازندگي

 امروز در شرايطي هستيم که بدون تعارف ، بايد بحث سياست ورزي، سازماندهي، اجماع سازي و... را در اشكال مختلف مطرح تا عرصه سياسي را در استان شفاف، سالم و سازنده کنیم/لازم است در يك مدت معين با نوشتن مقالات و يا همراهي با مقالات با كامنت ها ، "ذهنيت جمعي" را به سوي تشكل ها سازماندهي کنیم تا امكان اجرايي شدن تصميمات فراهم شود.


مازندنومه؛ شعبان رستمی ساروکلایی، فعال سیاسی و مدرس دانشگاه: جامعه مطلوبِ فردا را امروز بايد ساخت، امروز در  ذهنيت جمعي، فردا در عينيت اجتماعي، حلقه واسط بين آن رفتار نهادمند است.

همه ما ازجمله آنهائي كه بخشي از ظرفيت و توان خود را كه براي كسب درآمد در اختيار دولت مي گذارند، ظرفيت و توان مازادي داريم كه به آن سرمايه اجتماعي مي گويند.

 اگر فقط بخشي از اين ظرفيتها در اجتماع يا نهادهاي مدني ذخيره و براي پيشرفت جامعه هزينه شود، مي توان همه عرصه هاي فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را پويا نمود. سياست ورزي فقط بخشي از اين سرمايه اجتماعي است.

جامعه با دو بال پرواز مي كند، يكي سرمايه هاي دولتي و دوم سرمايه هاي اجتماعي. دولتي كه بتواند سرمايه هاي اجتماعي را  نيز جذب و به كالبد جامعه تزريق کند، جامعه توسعه يافته خواهد داشت.

جامعه ما امروز به قدر كفايت از فعالان سياسي(سياستمدار)  برخوردار نيست، زيرا نسلي كه سياست ورزي را در عرصه خشونت و جهاد دهه اول به تجربه آموخت با همه توانائي ها و ضعف ها ، يا بازنشسته شد و يا در شرف بازنشستگي است و نسلي كه بايد سياست ورزي را درعرصه طبيعي جامعه با مشي علمي و اعتدالي در تشكل هاي سياسي مي آموخت، نياموخت. لذا امروز تشكلهاي سياسي بايد به گونه اي خود را بازسازي كنند كه براي پاسخگويي به نياز جامعه، توان جذب متقاضيان، به ويژه جوانان علاقه مند را داشته باشند.

 همان طوري كه درس مدرسه مي خواهد، سياست هم مكتب يا سازمان سياسي مي خواهد تا سياست ورزي را با نظم، برنامه و تعامل گري آموزش داده، فعال سياسي (سياستمدار) تربيت کنیم. اين وظيفه جامعه است كه انسان سياسي، فرهنگي واجتماعي (انسان مسئول) پرورش دهد.

سياست اگر بر مدار قاعده و نهادهاي مدني باشد، به ترويج آگاهي هاي اجتماعي، تقويت مناسبات مبتني بر گفتگو و ديالوگ، ارتقای اخلاق سياسي، سازماندهي فعاليت ها، كنترل خشونت هاي نابجا، تربيت عناصر سياسي توانمند و... منتهي مي شود.

اگر در سياست هدف، خدمت به جامعه و قدرت، ابزار  و مسير  قاعده مند باشد، يكي از مهمترين عرصه های خدمت است، زيرا پيچيده ترين عرصه اجتماعي است .

 به نظرم تشكل هاي سياسي سه وظيفه آموزشي و تربيتي دارند:  اخلاق مداري، توسعه محوري و روزآمدي يا وقايع محوري.

اخلاق مداري:  چون سياست ماهيتأ ميل به قدرت دارد ، في نفسه اخلاق ستيز است. شايد اين شعر مولوي در حوزه سياسي مناسبت بيشتري داشته باشد:

اي شهان كشتيم ما خصم برون / ماند خصمي زو بتر اندر درون

كشتن اين كار عقل وهوش نيست / شير باطن سخره ي خرگوش نيست

براي درمان اين درد نفس، بايد ابزاري در تراز و اندازه قدرت داشت، كارآمدي صرف نسخه نصيحت، چندان قابل توجه نيست. بايد  آموزش و يادآوري اخلاقي  هميشه در دستوركار و برنامه تشكل ها  باشد. متون شيواي ادب فارسي، يكي از منابع بسيار مفيد است. 

توسعه محوري: وقتي هدف فعالان و تشكل هاي سياسي خدمت به جامعه باشد، ابتدا بايد آرمان خود را از محيط زندگي(استان و ...) كه همان توسعه يافتگي است، به درستي بشناسند.

 ثانيأ مسائل و مشكلات هريك از عرصه هاي اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي را به طور جداگانه  و همچنين راهكارهاي برون رفت  آنها را آموزش دهند.

  و ثالثأ  از زاويه  تأثير پذيري و تأثيرگذاري  مجموعه عرصه ها ي محيط زندگي نسبت به همديگر، در قالب طرح  كلي و جامع توسعه ، موانع و راهكارهاي توسعه  محيط خود را بدانند. يعني اعضای يك تشكل بايد  برداشت و درك مشتركي از مسائل، راهكارها  و يا استراتژي توسعه محيط (استان و..) داشته باشند.

روزآمدي: اينكه  به طور مستمر وقايع محيط خود تا محيط بين الملل را در تبادل اخبار و تحليل خود داشته باشند كه البته تشكل هاي سياسي نوعأ به همين بخش توجه و اكتفا مي كنند . 

بنابراين  نهادهاي مدني و تشكل هاي سياسي، بستر و امكان مناسبي است كه در آن  اعضا و شهروندان سياسي، اجتماعي، افرادي اخلاق مدار، دانش محور و تعامل گر تربيت مي شوند و اين يك ضرورت حياتي براي امروز وفرداي جامعه مااست .

   امروز در شرايطي هستيم که بدون تعارف ، بايد بحث سياست ورزي، سازماندهي، اجماع سازي و... را در اشكال مختلف مطرح تا عرصه سياسي را در استان  شفاف، سالم و سازنده کنیم.

 لازم است در يك مدت معين با نوشتن مقالات و يا همراهي با مقالات با كامنت ها ، "ذهنيت جمعي" را به سوي تشكل/تشكل ها سازماندهي کنیم تا امكان اجرايي شدن تصميمات فراهم شود.


  • چهارشنبه 1 آبان 1392-0:0

    توزيع عادلانه قدرت،ثروت ومعرفت كه در كامنت آقاي عليپور بدان اشاره شددرصورتي شدني است كه جامعه ي مدني مقتدر شكل بگيرد ومردم بتوانند در شرايط موازنه ي قوا صاحبان قدرت رامجاب به رفع حوايج خود سازند. در غير اين صورت قدرتمندان همه امكانات اعم از قدرت وثروت و منزلت را مصادره كرده وبه خاطر انباشت لذت نزد خود و انحصار منزلت، حاضر به واگذاري آن نخواهند شد. منزلت مردم نيز تابعي از ميزان مشاركت واقعي آنان در فرايند تصميم سازي و تصميم گيري است.

    • اصغر رستم زادهپاسخ به این دیدگاه 0 0
      چهارشنبه 1 آبان 1392-0:0

      ضمن تقدير از نوشتار وزين آقاي دكتر رستمي مواردي چند را براي توجه و تدقيق بيشتر عرض م كنم:

      - براي دستيابي به سطوح قابل قبول از توسعه يافتگي بايستي نسبت قابل قبولي از سرمايه هاي فيزيكي ، انساني و اجتماعي در كنار هم قرار گرفته تا به بازتوليد قدرت سياسي ، اقتصادي و اجتماعي منتهي گردد.

      -سرمايه اجتماعي در قالب سه متغير اعتماد ، انسجام و مشاركت قابل ارزيابي و پي گيري است . بروز رفتارهاي مدرن با تفكر سنتي ،سازمان هاي هيئتي و رفتار هاي فردي امكانپذير نيست.

      - حاكميت با عدم ورود در وظايف غيرحاكميتي و با تقويت تشكل هاي صنفي، نهادهاي مدني و احزاب، مي تواند بزرگترين خدمت توسعه اي را به شهروندان ارائه دهد.

      - شكاف نسلي يك آسيب غير انكار است كه در حوزه سياست قابل لمس است كه نه با وادادگي و پدرسالاري اين مشكل قابل حل و فصل نيست.

      - افزايش حجم طبقه متوسط فوريت اول در مسير دسترسي به توسعه يافتگي است و تا بعد.

      • صمد علیپور پاسخ به این دیدگاه 0 0
        سه شنبه 30 مهر 1392-0:0

        ضمن تشکر از مساعی مدنی دوست ارزشمندم جناب آقای صادقی مدیریت محترم سایت مازند نومه که با صبر و شکیبائی و همرا با عقلانیت و صداقت ، مسائل استان را انعکاس می دهد و نیزاعلام همگامی و همراهی با برادرارجمندم جناب آقای دکتر رستمی که جهد تئوریک خود را به جد در عرصه خطیر سیاست و سیاست ورزی و ضرورت انسجام و همبستگی آغاز نموده است شایسته است با توجه به اصل مهم کثرت گرائی سیاسی اضافه نمایم که جامعه پلورال ، جامعه ای است که وفاداری خود را به مردم و مصالح عمومی با پذیرش احزاب و نهادهای مدنی به اثبات می رساند و مشارکت مردم را منحصر در انتخابات نمی داند و به توزیع قدرت ، توزیع ثروت و بویژه توزیع معرفت باوری عمیق دارد. چرا که دادگری در روز گار ما نه فقط قدرت و ثروت که معرفت را نیز نشانه می گیرد و ظلمی امروز مهلکتر از احتکار اطلاعات نیست . چون در یاداشت جداگانه ای تحت عنوان کثرت گرائی سیاسی به این موضوع پرداختم و شاید در سایت مازند نومه منتشرشود بیش از این اطاله کلام نکنم .

        • سه شنبه 30 مهر 1392-0:0

          ازدکتررستمی به جهت نوشتن این مقاله زیبا سپاسگزارم ایشان نیرویی توانمند هستند امیدواریم این دولت از وجودایشان درپست های مدیریتی ویابه عنوان فرمانداراستفاده نماید ایشان به حضوراین آدم های سالم افتخار میکند.

          • دوشنبه 29 مهر 1392-0:0

            ضمن تشكر از جناب آقاي رستمي بخاطر توجه به موضوعات زيربنايي و فرهنگي و دغدغه اي كه در زمينه توسعه استان دارند .يادآوري نكاتي چند را ضروري مي دانم.

            1- بين عناصر موضوع انسجام معنايي وجود ندارد.

            2- مفاهيم در پيكره كلام و مقاله دچار تشتت است.

            3- پراگراف آغازين، در نقش ويترين كليت كلام جلوه نمي كند.

            4-نكته محوري وپيام كانوني در كليت مقاله در ذهن مخاطب جايگير نمي شود.

            • دوشنبه 29 مهر 1392-0:0

              دغدغه هاي دكتر رستمي،از آن رو كه كمياب و سخت ياب است در خور ستايش است.خواهشگري، خوي حيواني انسان است كه سطوح آن به نسبت ارتقاء ويا تنزل حوايج ،نوسان شان انسان را نشان مي دهد.انسان مانده در سطوح غريزي، خواسته هاي غريزي دارد و لاجرم علي رغم داعيه هاي شيك، صرفا براي رفع حوايج غريزي اش ابزار سازي مي كندوتنها از اين زاويه از حيوانيتش فاصله مي گيرد. زيرا در زيستن را تنازع بقا ارزيابي مي كند. اما انسان رشد يافته ي مدني ،ناگزير در وادي اخلاق سير كي كند زيرا در آن وادي علاوه بر خود ، ديگران و حقوقشان را هم مي بيند و بدان ارج مي گذارد. نكته در خور تامل آنكه بين هست ها و بايد ها مرز باريك و ظريفي هست كه اغلب از توجه دور مي ماند وآنكه هر كنش و واكنش انسان با خود بايد ها و نبايد ها يي را حمل مي كند كه اگر انسان به اين بايستگي ها و نبايستگي ها توجه كند به ذات انسانيش كه اخلاق گرايي و كمال طلبي است رجوع مي كند.آقاي دكتر رستمي هم عنايت دارند كه در جهت گيري ارجمند و در كلام شايسته ي خود ناگزير از كاربرد بايد ها در محدوده ي آرمانها شده اند. آيا اين همان مرز ظريف نيست؟

              • دوشنبه 29 مهر 1392-0:0

                شاید یکی از مهمترین چالشهای سیاسیون فقدان اموزش سیاست ورزی به جای سیاست زدگی است.

                به جای بهره گیری از قدرت برای توسعه ومنافع اجتماعی و... متاسفانه گاهی قدرت نمایی میبینیم.

                به جای هموار کردن راه برای اندیشمندان تااهداف بدرستی طی شود،گاهی سدراه میبینیم.

                وبه جای تعامل خرد جمعی وشورایی عمل کردن ,گاهی تک رویهای بی اساس میبینیم و...

                اشکال اینجاست که اخلاق ودانش سیاسی برای در کنار هم بودن نیاموختیم وتوصیه این مقاله به حق ومنطقی وراه گشاست.

                • منصوريانپاسخ به این دیدگاه 0 0
                  دوشنبه 29 مهر 1392-0:0

                  از اينكه صبوري پيشه كردي ودغدغه سياست ورزي داري قابل تقدير است .

                  • دوشنبه 29 مهر 1392-0:0

                    اقای رستمی/ اولامطلب نوشته شده بسیار کم مایعه است وانسجام خوبی نداردثانیا نسل اول خشونت طلب معرفی شدونسل بعدی که اتل وباطل بزرگ شدن وخلاصه اینکه اقای رستمی همه را تخطئه کرد.

                    • يکشنبه 28 مهر 1392-0:0

                      جالب بود از اقای رستمی به خاطر متن در خور تامل شان تشکر میکنم هم تذکر بود هم تلمذ کردیم درود بر شما


                      ©2013 APG.ir