چرا دیگ شراکت ایرانی ها نمی جوشد؟
امحا و به نسیان سپردن مثل هائی چون : دیگ شراکت به جوش نمی آید؛ ما دیگ پلو خواهیم، مشروطه نمی خواهیم؛ با یک گل بهار نمی شود؛ هم اسب شمر را نعل می کند و هم مشک حضرت عباس را می دوزد؛ کاشکی شری به پا شود که خیر ما در آن باشد و هزاران امثال دیگر از اذهان و افکار مستعد جامعه که زمینه استبداد پذیری را فراهم می نماید به همین سادگی ها نیست و وجود این امثال و فرهنگ برخاسته از آن اساس کار جمعی و گروهی را نشانه می گیرد.
مازندنومه، صمد علیپور، فعال فرهنگی و سیاسی: «کارل پوپر می گوید: آنان که خواهان تمرکز قدرت هستند و از تعمیم و تقسیم آن پرهیز می کنند، بت پرستند.»
پرستش قدرت بیکران، بازمانده ی عهد زندگی در قفس بندگی و بردگی است. برای اداره مطلوب جامعه و اثبات مردمی بودن آن , چاره ای جز پذیرش اصل بنیادین کثرت گرایی سیاسی وجود ندارد.
اگر خواهان وجود جدی احزاب و نهادهای مدنی هستیم، پیش فرض تحقق آن پذیرش بدون چون و چرای اصل مذکور است.
احزاب و نهادهای مدنی نه وبال بلکه بالی خواهند بود که شهروندان جامعه می توانند لذت اوج گرفتن و پرواز در آسمان آبی علنیت و شفافیت و صداقت را -که از لوازم دمکراسی به شمار می آید- به دور از دود و دروغ تجربه نمایند و نیز نشان از عزم دولت ها در توزیع قدرت، توزیع ثروت و به ویژه توزیع معرفت دارد.
یکی از اندیشمندان دینی در اهمیت دادگری در توزیع معرفت چه زیبا اشاره می کند که:«دادگری در روزگار ما نه فقط قدرت و ثروت که معرفت را نیز نشانه می گیرد و ظلمی امروز مهلک تر از احتکار اطلاعات نیست.»
جامعه کثرت گرا و پلورال ، جامعه ای است که مشارکت شهروندان را منحصر به انتخابات نداند و در مدیریت بر استعداد ها و سرمایه های اجتماعی ضعف خود راآشکار نسازد.
کثرت گرایی سیاسی زمینه را برای رویش فرهنگ مدارا، تحمل و تساهل فراهم می نماید و بدیهی است که این پیامدها به شکل گیری جامعه و فرهنگی می انجامد که بنیان آن به عقلانیت و آزادی و همزیستی مسالمت آمیز است و درچنین جامعه ای درک حضور دیگری و دلواپس دیگری بودن بر صدر می نشیند و آنگاه چه شور و شعفی دارد که به تماشای چمنزار اتحاد و اتفاق و کارجمعی می نشینیم.
تنگ چشمان نظر به میوه کنند / ما تماشا کنان بستانیم
اما و هزاران اما قبل از این که دیدگان ما متوجه عملکرد مستبدی شود، باید به سراغ اذهان استبداد زده ی خودمان برویم که قرن هاست بر مدار خودرایی و خودمداری و خودپسندی حرکت می کند، دغدغه ی دیگری و کشف دیگری ندارد و همیشه در اندیشه ی حل مسائل خویش است.
امحا و به نسیان سپردن مثل هائی چون : دیگ شراکت به جوش نمی آید؛ ما دیگ پلو خواهیم، مشروطه نمی خواهیم؛ با یک گل بهار نمی شود؛ هم اسب شمر را نعل می کند و هم مشک حضرت عباس را می دوزد؛ کاشکی شری به پا شود که خیر ما در آن باشد و هزاران امثال دیگر از اذهان و افکار مستعد جامعه که زمینه استبداد پذیری را فراهم می نماید به همین سادگی ها نیست و وجود این امثال و فرهنگ برخاسته از آن اساس کار جمعی وگروهی را نشانه می گیرد.
خودمداری ،تقدیرگرایی ،جبر باوری ،مقلد بودن ، تجلیل را بر تحلیل ارجح دانستن و ده ها مولفه ی دیگر از مهمترین پیش زمینه های استبداد پذیری است. چنانچه مولانا جلال الدین می فرماید:
خلق را تقلید شان برباد داد / ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
و کلام آخر اینکه دلایل بسیاری از ناکامی ها و عدم تحقق آرمان های انسانی و اخلاقی، برخاسته از مسئولیت گریزی و مشارکت گریزی ، توجه به امور فردی و پرهیز از جماعت و کار جمعی است .
مورچگان را چو بود اتفاق / شیر ژیان را بدرانند پوست ( سعدی )
- شنبه 4 آبان 1392-0:0
زیرا همه می خواهند سرشرکت باشند و زیرمجموعه بودن را حقارت می پندارند؛ در صورتی که مهم ایفای مسوولیت صحیح است.
- شنبه 4 آبان 1392-0:0
موفق باشید
- چهارشنبه 1 آبان 1392-0:0
جناب آقای علیپور مطلب تان بسیار عالی بود.