تعداد بازدید: 3241

توصیه به دیگران 2

جمعه 6 دی 1392-10:15

نقدی بر نقد

نقد صادقانه یا هجو مغرضانه؟!

مگر مبنای عقلانی توزیع مناصب مدیریتی آن هم در قرن بیست و یکم خاستگاه قومی و قبیله ای دارد که نویسنده محترم چنین خرده گرفته اند که چرا استاندار معاون ساروی ندارد؟


 

مازندنومه؛ لطف الله آجدانی، روزنامه نگار و مدرس دانشگاه: نقش نقد در ضرورت بازشناختن سره از ناسره ، و اهمیت ناقد در تلاش برای اصلاح و سازندگی ، بر هیچ کس از اهل خرد و معرفت پوشیده نیست. اما نقد و ناقد را الزاماتی باید و ناقد را ملزوماتی که نه ترک آن باید و نه ترک این. جز این باشد ناقد به ورطه ی هجو در می غلتد و نقد عالمانه و صادقانه جای خود را به هجو جاهلانه و مغرضانه می دهد.

همواره گفته ام و تکرار آن را جز برای اذهان کند و اصحاب غرض و مرض که بر سبیل چون غرض آمد هنر پوشیده شد،روا نمی دارم تا پوشیده نماند که برخورداری از دانش و آگاهی کافی به موضوع نقد ، اجتناب از جزمیت فکری و مطلق اندیشی ،پرهیز از احساسات زدگی و پیش داوری ها و داوری های شتابزده و نیندیشده و نسنجیده ، رویگردانی از نگاه ابزاری به نقد و بهانه ساختن آن با هدف تخریب و اعمال فشار و باج خواهی ها و عقده گشایی ها و انتقام جویی ها، جملگی از الزامات و آئین یک نقد سالم و سازنده و عالمانه و صادقانه است.

 آن گاه و آن جایی که نقد را دستاویزی برای تخریب و توهین و دروغ قرار می دهیم ، از همان گاه و همان جا به ورطه ی جهل و غرض و مرض سقوط کرده ایم.

"آقای استاندار ، هفته ها از مهلت یک هفته ای شما به فرمانداران گذشت "، عنوان یادداشتی است به قلم آمدیر مسوول پایگاه خبری شمال پرس ، که با کد خبری 5605 در تاریخ 4/10/92 در آن پایگاه خبری منتشر شده است .

نویسنده محترم آن یادداشت در سرآغاز یادداشت واره خود با این تاکید که" باید بی پرده سخن گفت و از تملق و چاپلوسی دوری جست "،تصریح کرده است: "دیگر دوران انتخابات و ارادت های خاص و سلام و احوالپرسی گذشته است. دیگر دوران نظاره گر بودن و انتظار به پایان رسیده است .

 "و بلافاصله افزوده است :" از استانداری که چندین سال به واسطه بازنشستگی در سمت های مدیریتی دور بوده اما می گوید اهل عمل است و نه شعار، انتظاری جز رفع مشکلات و معضلات نمی رود".

در درستی این سخن نویسنده محترم که باید بی پرده سخن گفت و از تملق و چاپلوسی دوری جست تردیدی نیست. از این رو فقط اندکی بی پرده بگویم آیا نویسنده محترم ممکن است خود نیزاز جمله ی همین گروه باشند که پس از انتخاب و انتصاب آقای دکتر ربیع فلاح در جایگاه استاندار دولت تدبیر و امید در مازندران ، با عجله در آمدن برای سلام و احوالپرسی و تقدیم ارادت های خود به استاندار کوشیدند گوی سبقت از دیگران بربایند اما حال که منافع شان تضمین نشد، با همان عجله ای که آمدند رفتند؟

نویسنده محترم در یادداشت البته پر از اغلاط و نادرستی های قواعد و آیین دستوری و نگارشی که متاسفانه یکی از آفات رایج در بعضی از رسانه ها و نتیجه و نشانه کم سوادی برخی از اهالی رسانه ها و نیازمند برگزاری کلاس های آموزشی درست نویسی ادبی برای آنان است، پای سخنان و ادعاها و نتیجه گیری هایی را به میان کشانده است که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی شود.

این که " چرا استاندار مازندران معاون ساروی ندارد؟"،این که " چرا معاون عمرانی استاندار در نخستین گام خود به گتاب – محل تولد استاندار- رفته است؟"، این که چون نویسنده محترم "برنامه های استاندار مازندران را ندیده است، پس استاندار برنامه ای برای مدیریت استان ندارد"،جملگی نمونه هایی از ادعاهای پرشور اما بی اساسی است که در ترازوی نقد هیچ وزنی ندارد.

مگر مبنای عقلانی توزیع مناصب مدیریتی آن هم در قرن بیست و یکم خاستگاه قومی و قبیله ای دارد که نویسنده محترم چنین خرده گرفته اند که چرا استاندار معاون ساروی ندارد؟ اگر وجود یک معاون – از چهار معاون استاندار- الزاما حق ساروی ها باشد ، چه دلیلی در دست است که نباید این حق را برای سایر شهرهای مازندران قائل بود؟

وانگهی تعداد محدود معاونت های چهارگانه استاندار، امکان و اجازه برخورداری همه ی شهرهای مازندران از یک معاونت در استانداری رانمی دهد و هیچ دلیلی نیز در دست نیست که الزاما حق  و امتیازساروی ها نسبت به شهرهای دیگر مازندران برای برخورداری از معاونت های استانداری را اثبات کند.

 در حالی که اساس توزیع مناصب مدیریتی بر شایسته سالاری است ، منتقد می تواند به استناد شایسته نبودن یک مدیر منصوب، به نقد برخیزد و نه آن که با فریاد " وای ساری" تفکر غلط تعصبات قومی ومنازعات جاهلی آملی و بابلی و ساروی کردن ها را تبلیغ کند.

همچنان که دستاویز قرار دادن رفتن معاون عمرانی استاندار در نخستین گام خود به گتاب و تلاش  برای برقراری ارتباط آن با گتابی بودن استاندار و ایجاد شائبه بابل گرایی استاندار و تحریکات و تعصبات قوم گرایی و عصبیت جاهلی آملی و بابلی و ساروی را دامن زدن، ساحت یک نقد علمی و سالم را به آفت بی اخلاقی و بی انصافی و غرض و مرض آلوده می کند.

آیا نویسنده محترم که در یادداشت خود چنین وانمایی می کند نگران حل نشدن مشکلات و معضلات مازندران است ، گمان برده است که الزاما با وجود یک معاون ساروی در استانداری مازندران و یا نرفتن معاون عمرانی استاندار در نخستین گام خود به گتاب و رفتن او در نخستین گام خود به ساری ، مشکلات و معضلات مازندران حل خواهد شد؟


نویسنده محترم آن یادداشت در ادامه ی انتقادات خود از استاندار مازندران چنین بر آشفت که "چرا استاندار برای خود چندین مشاور برگزید؟" وآن گاه برآن است تا چنین القا کند که حضور این مشاوران موجب موازی کاری است.

ظاهرا نویسنده محترم بیش و پیش از این که نگران موازی کاری مشاوران باشد، از تعداد مشاوران – که شاید انتظار داشتند خود نیز یکی از آنها باشد و از نظر استاندار دور مانده است – ناخرسند است.

 حال آن که به نظر می رسد در قانون برای تعداد مشاوران استاندار از نظر کمیت عددی، محدوده ای تعیین نشده باشد که خواسته باشیم به استناد آن ، استاندار را برای تعداد کم و زیاد بودن مشاورانش مورد انتقاد قرار دهیم.

افزون بر آن، وجود مشاوران توانمند و بهره گیری از آنان در تصمیم سازی ها می تواند به کاهش ضریب خطا در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی ها و عملیات اجرایی بینجامد. لاجرم ناقد آگاه باید میزان توانمندی مشاوران را به نقد بگیرد و نه تعداد آنان را.

در فرازی دیگر از یادداشت نویسنده محترم آمده است که:" جناب آقای فلاح ، به فرمانداران یک هفته مهلت دادید تا برنامه رفع مشکلات زباله را ارایه دهند. فرماندارانی که در همین یکی دو هفته گذشته هشت تن از آنها را تغییر داده اید، حال این پرسش پیش می آید که آیا آن مهلت یک هفته ای شعار بود؟ اگر نبود برنامه اجرایی فرمانداران چه شد؟ آیا با تغییر فرمانداران ، آن برنامه ها در صورت وجود، ضمانت اجرایی دارند؟".

 و سپس نویسنده محترم در تاکید چند باره برای القای ناامیدی به خوانندگان یادداشت خود، مدعی شده است که استاندار و استانداری مازندران دچار بی برنامگی هستند و شاهد مدعی این ادعا نیز آن است که " هنوز برنامه ای را ندیده است".

جدای از این که ادعای نویسنده محترم که هشت فرماندار در طی یکی دو هفته صورت گرفته است از مصادیق کذب و نشانه بی خبری یا تجاهل وی از تغییر هشت فرماندار مذکور به تدریج و در طی دو ماه صورت گرفته است،نویسنده محترم از نظر دور داشته است که اجرای یک برنامه اداری و سازمانی قائم به شخصیت حقوقی مقام مسوول در یک اداره و سازمان و نهاد است و نه شخصیت حقیقی مقام مسوول و با تحول مدیران، برنامه های مدیریتی از اجرا باز نخواهد ماند.

 وانگهی این ادعا و نتیجه گیری نویسنده محترم که چون هنوز برنامه ای را ندیده است، پس برنامه ای وجود ندارد اولا مستلزم این پیش فرض است که لابد قانونی وجود دارد که به موجب آن حتما و الزاما باید برنامه های مدیریتی استان را نویسنده محترم آن یادداشت ببیند تا در آن صورت استاندار بتواند ادعا کند که دستانش خالی از برنامه نیست.

 افزون بر آن از فهم و نظر نویسنده محترم آن یادداشت دور مانده است که هر یک از مدیران و از جمله استاندار،باید کلیات و نه الزاما همه برنامه های خود را و آن هم به تناسب ضرورت و در روندی تدریجی به اطلاع رسانه ها و افکار عمومی برسانند.  ضرورتی که استاندار مازندران نیز به آن بی توجه نبوده اند.

به راستی انگیزه راستین مدیر مسوول محترم این سایت در طرح ادعاهای ناراست و آن همه آسمان و ریسمان را به هم بافتن به بهانه نقد چیست؟راست گفته اند که آیا نقد را نیز عیاری است؟
    

 


  • کجای محاسبات غلط انداز اشتباه بود؟پاسخ به این دیدگاه 0 1
    دوشنبه 9 دی 1392-14:7

    - مقدار اولیه تولید شغل برای هر نفر اشتباه بود؟
    جواب : اگر منظور متوسط مقدار یا میزان اعتبار لازم برای ایجاد یک شغل است. خیر
    -آیا به ازای متوسط شغل قابل تولید در رشته های مختلف کاری کمتر از 50 میلیون تومان تمام می شود؟
    جواب : اگر منظور متوسط سرمایه اعتبار لازم برای فراهم آوردن یک شغل است. خیر!
    - شما چند تا شغل می توانی با 50 میلیون تومان تولید بکنید؟
    جواب: اگر همان حرف قبلی است که این جای سوال ندارد . همان یک شغل !
    - گر تعداد بیکاران را می فرمائید که غلط انداز بدبخت کف آن را در نظر گرفت و با 14 هزار بیکار ثبت شده رقم مورد نیاز می شود 700 میلیارد تومان ناقابل.؟
    جواب : این رقم پرت و پلا نیست و کسی معترض به آن نبوده و نیست .نادانی جای دیگر است !!
    - حرف آخر اگر این تیم اهل هنرمندی و رمالی و اعجاز است و در کارگه تدبیر و با امیدی که به آنها تزریق شد دست خالی و با همت مردم بدون نیاز به بودجه می توان شغل تولید کرده و شر بیکاری را از سر مردم کم کنند که منت بر غلط انداز دارند ولی...؟
    جواب :بر خلاف نظر شما خیل بی کاران همگی به خاطر کمبود اعتبار خلق نشدند . بسیارشان به دلیل مقررات دست و پا گیر از کار بی کار شده اند . به داخل شهر بروید و ببینید چند واحد شغلی به دلائل متفرقه و مقررات دست و پاگیر مثلاً باج خواهی شهرداری بسته شده اند . به بیرون شهر بروید چه مقدار گندمزار و شالی زار به دلیل واردات بی رویه گندم و برنج بیهوده رها شده اند . چه تعداد رستوران و واحد های تفریحی و توریستی به دلائلی نادرست تعطیل و درشان تخته است . کنار دریا بروید و ببینید تا چه اندازه از سواحل بی نظیر ما وقف بعضی نورچشمی ها و به جای همه مردم در انحصار فقط چند نفر از خواص دولتی قرار گرفته است .
    سرمایه های عظیم و سرگردان در منطقه ما بی تکلیف مانده اند . یعنی بخش مهمی از آن رقم افسانه ای که شما کشف !! کرده اید همین امروز موجود هست ولی معطل مانده ،چرا که همیشه به گفتن همین حرف ها مشغولیم چه این سو و چه آن سو هستند آقایان و خانم ها چون جناب غلط انداز که مشغولند و مرتب راست و دروغ را به هم می بافند و می بافند و می بافند ..... . باید بدانیم که نا امیدی راه به جایی نمی برد بلکه این دانایی و دانسته حرف زدن است که به ما کمک خواهد کرد . باید به داشتن نگاهی جامع تر عادت کنیم . ضمن احترام به صاحب قلمی که غلط انداز می نویسد می خواهم که به ایشان بگویم که توهین پرداز نباشند !!

    • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 1 2
      يکشنبه 8 دی 1392-22:50

      شکر خدا را که غلط انداز هم توانست بعضی ها را آنقدر عصبانی کند که بنویسند و هوار بکشند که ایهاالناس مواظب غلط های غلط انداز باشید.
      اینکه غلط انداز غلط زیادی می کند که شکی نیست ولی اینکه کسی بتواند و جرآت داشته باشد ساحت مقدس غلط اندازی ما را مورد اهانت قرار بدهد بحث دیگری است.
      آقای نامعلوم معلوم الحال وابسته به اشباح الرجال و لا رجل حتم بدانید که غلط انداز روز مره خیلی غلط ها می کند و خودش بیش از دیگران بدانها معترف است ولی عرصه سیمرغ نه جولانگه توست. حالا آقای اسلامی هم توی این دنیا وانفسا اشتباهاً از قلم غلط انداز خوشش آمد و همینجوری برای جوری با و خوشی دل غلط انداز یک چیزی فرمود که اگر هم جدی بود برای غلط انداز چیزی افاقه نکرد. شما چرا بهتون برخورده؟
      اینکه محاسبات غلط انداز ممکن است غلط باشد بحث دیگری است و پاسکاری خلق الله به مسائلی نامعلوم و توهم آمیز که نیروی مازندران را دست کم نگیرید و آقایان آمده اند اهل معجزه هستند و کاری خواهند کارستان بحث تصوری و ذهنی و خیالبافانه ای است. مثل آن کمثل آن مردی است که فرموده بود می روم یزد و می پرم صد گز و ظریفی همانند آقا ظریف خودمان که خدا مادرشان را بیامرزد فرمود الهی قربون اون شکل و شمایلت بروم هم تو می دانی و هم من که یزد خیلی دور باشد و رفتن بدانجا هم زور دارد حال لطفی فرما و مرحمتی می کن این گز که همین جا هم مناسب است همینجا بپر و کار را تمام کن و ادعا به اثبات برسان.
      یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد؟
      کجای محاسبات غلط انداز اشتباه بود؟ مقدار اولیه تولید شغل برای هر نفر اشتباه بود؟ یعنی به ازای متوسط شغل قابل تولید در رشته های مختلف کاری کمتر از 50 میلیون تومان تمام می شود؟ شما چند تا شغل می توانی با 50 میلیون تومان تولید بکنید؟ اگر تعداد بیکاران را می فرمائید که غلط انداز بدبخت کف آن را در نظر گرفت و با 14 هزار بیکار ثبت شده رقم مورد نیاز می شود 700 میلیارد تومان ناقابل. اگر این تیم اهل هنرمندی و رمالی و اعجاز است و در کارگه تدبیر و با امیدی که به آنها تزریق شد دست خالی و با همت مردم بدون نیاز به بودجه می توان شغل تولید کرده و شر بیکاری را از سر مردم کم کنند که منت بر غلط انداز دارند ولی...

      • مواظب غلط های غلط انداز باشیم !!پاسخ به این دیدگاه 5 0
        يکشنبه 8 دی 1392-15:57

        غلط انداز در محاسیات میزان اعتبار لازم برای ایجاد اشتغال، غلط فاحشی را مرتکب شده اند . ایشان باید بدانند بی کاری در بسیاری موارد فقط ناشی از نبود سرمایه نیست تا با تزریق سرمایه مساله حل شود . بلکه گاهی همه چیز فراهم است الا قوانین و مفررات . در بسیاری از حیطه ها آدم هست ، زمین هست ،سرمایه هم هست اما دانش نیست ،امنیت نیست ،مقررات نیست و آزادی نیست یا آن که مقررات دست و پا گیر و مزاحمت ها هست و سرمایه های مردم بی ثمر بر روی دست هاشان باقی مانده است . سرمایه های مردم و سرمایه های طبیعی مازندران را دست کم نگیریم .شاید استاندار از این طریق قادر باشد که کاری انجام دهد . مثلاً از واردات برنج اگرجلوگیری شود و تعرفه ها اصلاح شود چه اندازه جنب و جوش اقتصادی در استان به وجود خواهد آمد . دوستان مواظب باشند که امید را از دل هادور نکنند . آقای اسلامی عاشق کدام قسمت از فرمایشات غلط انداز شده اند؟! آقای مشاور استاندار هم در امور مرتبط به خود بهتر است مشاور استاندار باشند و با ما داد و بیداد نکنند !!

        • ز.علیزادهپاسخ به این دیدگاه 30 6
          شنبه 7 دی 1392-19:30

          آقای غلط انداز، دست پیش را گرفته اید که پس نیفتید؟ علت این تخریب در پس و پشت این همه مظلوم نمایی چیست؟
          آیا فکر کرده اید این ادعای شما مبنی برمورخ نبودن و چه وچه، خط بطلان بر همه ی دانش آجدانی میکشد؟
          چطور می توان پژوهش های شخصیت بنام مازندرانی و مطرح کشوری چون آجدانی را نادیده گرفت؟ مطمئن باشید ادعای بی اساس شما مبنای قضاوت نیست. هر پژوهشگری در حوزه تاریخ و تحولات معاصر با نام ایشان آشناست.
          براستی چرا ما عادت کرده ایم برای رسیدن به مقصود با هر هدفی ارزش علم و شخصیت های علمی را به ارزش ناچیزی بفروشیم؟

          • شنبه 7 دی 1392-17:25

            احسنت به غلط انداز

            • حسین اسلامی سارویپاسخ به این دیدگاه 7 35
              شنبه 7 دی 1392-17:17

              1- استاندار معاون ساروی دارد.مهندس نبیان بچه محل من است.
              2-همه بابلی ها ساروی هستند، همه سارویها آملی و ... و.... ما در مازندران فقط یک شهر داریم، مازندران .
              3- آخ که این قلم غلط انداز مرا وسوسه می کند که گیرش بیاورم و دو تا ماچ به او بدهم و فرار کنم، بابا یک زنگ بزن ، این قلم تو چقدر زیبا و پرمایه است. بابا تو دیگه کی هستی، یعنی راستی راستی ترا ندیدم؟ وای اگر تاریخ تحلیلی مازندران را بخواهی بنویسی با این قلم روان و این قدرت تجربه و تحلیل محشر می کنی. جان کبل حُسین اَتّا زنگ بَزن. استاد آجدائی هم جایش مشاور نیست. او اگر در کاری مثل شهرداری یا کار اجرائی برای راه اندازی صنعت و یا کشاورزی و یا آزاد سازی دریا را داشته یاشد موفق است. مشاور شدن کار او نیست.راستی تا یادم نرفته ما گَتاب نداریم ، گَتو داریم.

              • يکشنبه 8 دی 1392-7:57

                آقای دکتر اسلامی لطفا از ساری و ساروی مایه نذار.ساروی هیچ شباهتی به بابلی و آملی نداره از هیچ لحاظ(حتی خواجه حافظ شیرازی هم میدونه) .

                • يکشنبه 8 دی 1392-0:50

                  آقای اسلامی اتفاقا از دیدگاه شما مازندران یعنی ساری! ضمنا خوب با غلط انداز به هم نون قرض می دید. حتما خیلی خوشحال شدی که گفت آجدانی مورخ نیست.

                  • مازندرانیپاسخ به این دیدگاه 12 1
                    شنبه 7 دی 1392-19:47

                    مشاور استاندار شدن کار آقای اسلامی سارویه. مرد حساب شما که ادعا میکنی آمل و بابل و ساری نداره و همه جامازندرانه و ادای آدم حسابی و روشنفکرو در میاری پسوند خودتو چرا زدی ساروی و نزاشتی مازندرانی؟ قسم حضرت عباس می خوری اما دم خروست پیداست...

                  • جوان فرهنگی و یک ساروی بیطرفپاسخ به این دیدگاه 19 21
                    شنبه 7 دی 1392-16:29

                    با سلام ابتا باید بگویم قلبم از شنیدن این حرفها در سطح کلان مدیریت اجرایی و فرهنگ رسنه ای متاسفم
                    نمیخواهم از سخنان شمال پرس دفاع کنم
                    اما به همان قلم سوگند که با خواندن این پاسخواره یاد کج و لج های استقلال و پرسپولیس دوران راهنمایی پسربچه ها میافتم
                    بس کنید به خدا اولا بگذرید کسی که انتخاب شده کارش را بکند ثانیا آقای مورخ عزیز آیا شما با این جواب به دعوای مضحک ساروی بابلی کمک نکرده اید خودتان یکبار دیگر بخوانید
                    مازند نومه معرفت داشته باش منتشر کن

                    • شنبه 7 دی 1392-15:21

                      علیرغم وجود برخی انتقادات به حق در این متن،جملات تند و آزار دهنده آن که خودناشی از استیصال نگارنده است حس منفی از آن به دست میدهد که خواندن کامل متن را سخت میکند.

                      • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 2 0
                        شنبه 7 دی 1392-14:11

                        اووپس
                        یک اشتباه خطرناک صورت گرفته و آن جمعیت شهرستان ساری را 400 میلیون نفر ذکر کردم که صحیح آن 400 هزار نفر است. این هم از بی سوادی غلط انداز هجو کننده مغرض که می خواست از ساری و ساروی ها بی هیچ دلیلی دفاعی کرده باشد ولی ظاهراً خیاط در کوزه افتاد. بابا غلط انداز محترم و عزیز خود ساروی ها زبون دارند به این اندازه که نگو و نپرس اونوقت تو این وسط چیکاره ای؟

                        • شهروند بی طرف پاسخ به این دیدگاه 15 21
                          شنبه 7 دی 1392-11:30

                          ....ایشون تو همون دانشگاه باشه بهتره تا محیطی مثل استانداری...من بعنوان یک شهروند متاسفم ...

                          • شهروند بابلیپاسخ به این دیدگاه 1 1
                            شنبه 7 دی 1392-9:25

                            سلام بر آقای غلط انداز که با نگارش طومار خویش بر احوال اندیشه ها نقد نمودند اما از آقای آجودانی عزیز که اینک در کسوت مشاور اسناندار محترم ماموریت خطیر دارند سوال می پرسم استاندار محترم برای فرهنگ و هنر مازندران چه اندیشید؟!!! برای بدبختی مردمان که هر چه می کشند از فرهنگ است چه اندیشیده اند ؟!!! آقای ربیع فلاح جلودار چه تغییرات بنیادینی انجام داده است ؟!! شما را به حضرت عباس ع شما را به امام حسین ع این مدیران فرهنگی استان را تغییر دهید . داریم از بی فرهنگی بالا میاریم . این هشت سال گذشته چه گلی بر سر ما زده اند که حتی در دولت امید و تدبیر بر اریکه های پادشاهی شان جا خشک کرده اند .!! آقای ربیع فلاح و آقای آجودانی بدانید که اروپایی ها رنسانس را نه بخاطر نان بلکه بخاطر تغییر در نگرش ها شکل دادند حال خود دانید و بار خطیر مسئولیت تان .عزت زیاد

                            • شنبه 7 دی 1392-9:11

                              اتفاقا مازندران فقط بابل و آمل نیست.دقیقا الان 35ساله که نتنها استانداری بلکه همه ی ادارات کل سهم بابلی و آملی هاست.تو دوران استانداری طاهایی تنکابنی نماینده آمل و آملی ها پرونده ها وسند ها می ساختند و بخصوص...فقط به این علت که جای بابلی ها و آملی ها تنگ شده بود..بخدا تنکابن و عباس اباد هم جزو مازندران و در مدیریتش سهم دارند همیشه که نباید بابل و آمل باشند.الانم نگران نباش یه مقاله 5 خطه نوشته خیلی هم مهربون.دلواپسیت بی مورده همه چی دست شماهاست.بودجه ،استانداری ،ریاست صنعت و معدن و 80درصد کارکنان صنعت و معدن و.......آسوده به جایگاهتون تکیه بزنید و...........آب از آب تکون نمی خوره.ضمنا انقدر به سردبیر مازندنومه فشار نیار شاید از روی رودر بایستی داره مقالات خشن شمارو تو سایتش درج می کنه.والا

                              • شنبه 7 دی 1392-8:45

                                یادتان می آید ؟ آقای احمدی نژاد در سفر ساری هم می خواستند مدیران نالایق را به پارکینگ شهرداری بفرستند . اشتباه گذشته تکرار نشود ؟ برنامه عملیاتی ارائه دهید . دیگر امیدی به دلارهای نفتی نداشته باشید ! مدیرانی که با علم تولید ثروت کنند و کشور را نجات دهند نیاز داریم . دارندگان مدارک اهدایی دانشگاه آزاد با عناوین دکتر و استاد و ... طی سالهای گذشته و کابینه این دولت مشکل را حل نخواهند کرد ؟ راستی نخبگان برتر کنکورهای سالهای گذشته و دانش آموختگان دانشگاه های واقعی و طراز اول کشور و جهان در کجای مدیریت اداری این کشور جای دارند ؟! آقای آجدانی شما بررسی کنید ؟ توسعه استان توپ بازی سیاست بازان و رسانه های کاسب کار و آقایان مدیر دانشگاه آزادی شده است !!!!!؟؟؟ خودتان و مردم را گول نزنید !!!!!

                                • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 58 95
                                  شنبه 7 دی 1392-1:51

                                  ظاهراً آقای آجدانی از عنوان مورخ بودن بری شده اند و از این بابت از مازندنومه باید تشکر کرد که از انتصاب عناوین دروغ به افراد خودداری فرموده است.
                                  اما واقعیت هم این است که عضو هیات علمی دانشگاه با مدرس دانشگاه خیلی متفاوت است. برخی از دانشگاههای انتفاعی که عنوان غیرانتفاعی را یدک می کشندو دانشگاه آزاد گاه برای برخی از درس ها ترجیح می دهند از مربیان و یا افراد فوق لیسانس استفاده به عمل بیاورند که البته در دانشگاههای دولتی هم بعضاً وجود دارند. این مدرسان در واقع خیلی به باسواد بودن یا نبودنشان نباید فکر کرد مهم این است که دانشگاه پول کمتری به آنها می پردازد و هزینه های کمتری برای دانشگاه دارند. از طرف دیگر خیلی از افراد هم به خاطر رفاقت ها جایی در میان مدرسین برخی از دانشگاهها پیدا می کنند که هیچ تناسبی با شایستگی فرد ندارد.
                                  برخی از عناصر زرنگ و پولپرست هم بدون اینکه شایستگی لازم را داشته باشند به دلیل دارا بودن امکانات مادی و یا رفاقتی و امکان چفت شدن با یک تیم موسسه غیر انتفاعی راه انداخته و در نتیجه شانس تدریس را به دلیل نفوذ پیدا کرده اند و خدا می داند چه لابی گری هاو زد و بندهایی در این رابطه وجود دارد.
                                  آقای آجدانی عزیز عزم خود را جزم کرده اند که بر هر کسی که عزم دفاع از حقوق ساری را داشته باشد بتازند و بر ساری و ساروی بودن در حداکثر مقدار خود جفا روا دارند تا دلی از بابلی ها به دست بیاورند و ثابت کنند که در انتخاب ایشان به عنوان مشاور از آمل اشتباهی صورت نگرفته است. کدام عقل سلیم می تواند بپذیرد در یک مدیریت سالم و بی مسئله و بدون جهت گیری های قومی و منطقه ای از میان جمعیت 400 میلیون نفری ساروی حتی یک نفر مناسب نمی توان پیدا کرد و همه امور را به تصادف و شایستگی نسبت داد و گفت آنها که از هر جایی انتخاب شدند لابد شایسته ترین ها بوده اند.
                                  بحث اصلی اصلا ساری گرایی نبوده و نیست بلکه بحث نادیده انگاشتن حقوق اساسی یک جمعیت به دلیل گمانهایی است که به هر دلیلی وجود دارد و تصور انتقامجویی بیش از پیش قوت گرفته است تا انتخاب شایسته این یا آن.
                                  چه کسی می تواند بپذیرد از تعداد مشاورین حاضر استاندار حداقل بیش از 6 الی 7 نفر از 15 نفر یا بیشتر از اهل یک شهر و چند نفر هم از اهالی یک روستای شهرخوانده باشند و اتفاقاً از کسانی باشند که در دوران احمدی نژاد هم دارای مسئولیت بالای استانی بوده اند.
                                  آقای آجدانی بفرمائید چه کسی خود را به تجاهل زده است شما یا آقای مدیر مسئول محترم شمال پرس؟ شما را توهم دفاع چشم بسته از مواضع مدیر بالادست گرفته است و فکر می کنید هرکس نطوق بکشد باید نفسش را قطع کنید تا دم بر نیاورد. این روش برخورد شما جواب دادن به تشکیکات نیست بلکه لگد مال کردن ناقدی است که ابتدا او را تخریب چی و خرابکار معرفی می کنید و سپس به خود حق می دهید او را بی سواد و کم اطلاع و زیاده خواه و ساروی و متعصب و ... خطاب کرده و از سکه بیندازید.
                                  آقای آجدانی هنوز هم سکوت شما در برابر لابی گری های آقای یوسفیان با وزیر کشور و صدور حکم سرپرستی برای کسی که با آن ادبیات سخیف و تند هل مبارز می طلبیدید معنی نشده است و دلیلی برای آن آورده نشده که دومین مطلب انحرافی را کار کرده اید و آی دزد آی دزد را تکرار فرموده اید.
                                  گیرم که همه ناقدان را بی عقل و مغرض و صاحب مرض فرض کرده باشید اما آیا جواب ان قلت های آنها این است که نوشته اید؟ اینکه کسی بگوید برنامه ای از آقای استاندار ندیده ام معنی اش این است که استاندار موظف است به ایشان برنامه را نشان بدهد؟ این تجاهل نیست که شما تعمداً مرتکب آن شده اید؟ چون مدعی باسواد بودن هستید و بسیاری از دوره های لازم را دیده اید از شما بعید می دانم که برنامه ای را ندیده ام را تعبیر به موظف بودن برای نشان دادن برنامه بکنید.
                                  کجای سوالات آقای مدیرمسئول هجو بوده است که با کلمه مغرضانه به استقبال آن رفتید؟ وای به حال ما که اگر نقدی بکنیم بدون تامل و تفکر در مورد نقد به تعبیر هجو آنهم از نوع مغرضانه اش مزین فرموده و حکم ها یکی پس از دیگری صادر می شود که بی سوادی کمترین آن است.
                                  آقای باسواد در فضایی که ما مستقیماً تایپ می کنیم و حوصله بازخوانی و تصحیح و غلط گیری را هم نداریم به دلیل کندی حرکت کلیدها و عدم فشار لازم بر روی آنها و نیز اشتباهی فشار دادن برخی از کلیدها اشتباهات تایپی فراوانی اتفاق می افتد و گاه سرعت هم انسان را با اغلاط متعدد املایی و انشائی رو به رو می سازد که حسابی گزک دست امثال حضرت آقای آجدانی مشاور محترم فرهنگی و رسانه ای استاندار می دهد که بفرماید بی سواد یالله برو اکابر تا سواد خواندن و نوشتن یاد بگیری و این اصلاً معنی هجو و خرد کردن و تحقیر شخصیت ندارد.
                                  آقای آجدانی اینکه نویسنده محترم گفته باشد استاندار فرموده همه فرمانداران موظف هستند برای موضوعی مثل زباله ظرف دو هفته برنامه ارائه دهند و آن را پیش از به نتیجه رسیدن رسانه ای می کند، چرا بعد از چند هفته گزارشی از آن اعلام نشده است، گناه بزرگی است؟
                                  من هنوز توی کت این جمله استاندار محترم هستم که فرمود ظرف دو سال اگر نتوانم تحولی در استان ایجاد کنم خواهم رفت. خوب غلط انداز که ذاتاً مغرض است و مرض و غرض از سر وریش می بارد می آید این جمله را تحلیل می کند که با چه ابزاری می خواهد این تحول را انجام بدهد؟ معیارهای تحول چیست؟ در چه زمینه ای است؟ فرهنگی، اقتصادی، صنعتی، کشاورزی، راههای مواصلاتی، اشتغال و ... کدام شامل این تحول خواهند شد؟ با کدام تیم کاری می خواهند این تحول را انجام دهند؟ با کدام بودجه این کار شدنی است؟ آیا این تحول خواهی تا پایان 93 که سقف بودجه استانی اصلاً جواب نخواهد داد متوقف می شود؟ شخص استاندار در زمینه بودجه می فرمایند ظرفیت کار ما 200 برابر بیشتر از بودجه ای است که به ما دادند. حالا این چندین برابر را چگونه و با چه محاسبه ای بیان کردند آیا غلط انداز باید جواب بدهد یا ایشان باید مورد پرسش های مغرضانه غلط انداز قرار بگیرند و جوابگو باشند؟ بلوف در ادبیات سیاسی چه معنایی دارد؟
                                  غلو و گنده گویی چه معنایی دارد؟ اگر یکی به دلیل سواد کمش نتواند این حرف تحول را با این سطح بودجه هضم کند باید متهم به هجو مغرضانه کردن استاندار بشود؟ شما توضیح بفرمائید مثلاً در زمینه اشتغال که تولید هر شغل مطابق آمار رسمی الآن بیش از 50 میلیون تومان هزینه دارد، برای بیش از 15 هزار نیروی بیکار ثبت شده و برای چندین برابر نیروی بیکار ثبت نشده چه مقدار بودجه نیاز است تا مشمول تحول گردد. آقا قبول دارید که به رقمی معادل 750 میلیارد تومان اعتبار نیاز است؟ حتی اگر بفرماپید از طریق تسهیلات بانکی عمل خواهد شد آیا بانک ها چنین سرمایه ای را فقط در زمینه اشتغال فراهم خواهند کرد تا آن را با نرخ بهره زیر ۴ درصد به متقاضیان شغل بدهند؟
                                  اشکال غلط انداز این است که چون مرض دارد و هجو مغرضانه می کند نمی تواند به راحتی فریب الفاظ را بخورد و باور کند ظرف دو سال با این وضعیت مدیریتی که از بهارش ‍یدا است تحولی اتفاق بیفتد. باور کردن ادعاها بای مبتنی بر شواهد و قراپنی باشد که انسان را قانع کند که این اتفاق حتمی است. آخر کجا می توان دولت تدبیر و امید را به امیدهای واهی و دلخوشکنک تعبیر نمود.
                                  آقای آجدانی لطفاْ ‍یاده شوید تا با هم برویم.

                                  • يکشنبه 8 دی 1392-0:59

                                    غلط اداز به اندازه ی تمام مثنوی هفتاد من کاغذهایت برایت متاسفم که استاد آجدانی را نمی شناسی.

                                    • غلط اندازپاسخ به این دیدگاه 18 2
                                      شنبه 7 دی 1392-12:25

                                      غلط انداز فقط دنبال بهانه گرفتن از آقای آجدانی است چرا؟

                                    • جمعه 6 دی 1392-19:22

                                      با سلام
                                      هر چند نوشتن به شيوه قدما خود هنريست اما آقاي آجداني شايد فراموش كرده اند كه در قرن بيست و يكم نوشتار رو بسوي نرم نوشتن پيش ميرود تا اقشار مختلف مردم از فهم آسان بهره مند شوند.
                                      بشخصه اين نوع نوشتار را دوست دارم اما اين نقد ادبي شبيه نوشتار گلستان سعدي بود در حدود هفتصد سال پيش!!!

                                      • یک شهروندپاسخ به این دیدگاه 21 4
                                        جمعه 6 دی 1392-16:10

                                        باید تلاش کرد تا با وحدت و همدلی و نقدهای سالم و سازنده راه را برای توسعه مازندران تسهیل کرد. سو استفاده از رسانه برای اعمال فشار و تخریب استاندار با هدف باج خواهی یا انتقامجویی آبروی رسانه های شریف و تلاشگر در تنویر افکار عمومی را خدشه دار میکند.

                                        • جمعه 6 دی 1392-14:20

                                          متاسفانه همه دارن از هم ایراد می گیرن



                                          • شایستگیپاسخ به این دیدگاه 34 10
                                            جمعه 6 دی 1392-11:9

                                            کاش همه ما مازندرانی ها به این درک برسیم که مازندران رو یه شهر بزرگ ببینیم. نه اینکه به شهرگرایی روی بیاریم و مثلا بابلی ساروی بازی در بیاریم. بخدا این تفرقه افتادن بین مردم شهرهای استان خوب نیست.
                                            باور کنید شایستگی ملاکه نه اینکه اهل جایی بودن


                                            ©2013 APG.ir