آپارتمان نشینی ؛ قانون یا فرهنگ ؟
فرهنگ آپارتمان نشینی چیزی نیست که یکی دو ماهه ساخته شود. به همین دلیل در زندگی شهروندان امروزی پدیده تأخر فرهنگی به وجود می آید.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: پدیده بارز «تأخر فرهنگی» معمولاً در کشورهای جهان سومی مشاهده می شو. مطابق این معنا تأخر فرهنگی به حالتی گفته می شود که بخش ها و عناصر فرهنگی یک پدیده دیرتر از بخش های مادی آن وارد زندگی مردم می شود.
برای مثال معمولاً یک کالای وارد شده ابتدا به زندگی مردم آمده و سپس فرهنگ استفاده از آن می آید که این فرهنگ نیز خود تحت تأثیر فرهنگ بومی قرار گرفته، دچار تأثیر و تأثرات فراوان می شود.
آنچه در سال های اخیر بخش مهمی از زندگی شهری را فراگرفته است ساخت و ساز آپارتمان ها و آپارتمان نشینی است.
ایجاد آپارتمان ها رابطه مستقیمی با تراکم شهری دارد. هر چه تعداد افراد بیشتری در فضای محدود شهر سکنی یابند، توسعه مادی شهر به جای حرکت در عرض مجبور به حرکت در ارتفاع می شود.
انسان ها در صورت مواجه با هر کمبود و نیازی تمهیدات خاص همان شرایط را در پیش می گیرند. آپارتمان ها محصول کمبود فضای شهری اند. مضافاً اینکه زندگی شهری امروزه مستلزم استفاده از امکانات و خدمات در محدوده متمرکز است. یعنی برای بهره گیری از خدمات، همه آن ها در محدوده شهری جمع می شوند تا میزان دسترسی شهروندان بدان ها بیشتر شود.
دلیل دیگر افزایش ساخت و ساز آپارتمان ها در سالیان اخیر به مسائل فرهنگی مربوط می شود. فرهنگ نسل جوان امروز فرهنگ زندگی مستقل است. این فرهنگ که از نظام خانواده هسته ای ناشی می شود نمی تواند زندگی در کنار پدر و مادر و نسل های گذشته را تحمل کند.
زوج های جوان در هر صورت می خواهند به صورت مستقل زندگی کنند. این استقلال خواهی زوج های جوان موجب می شود تن به زندگی در واحدی کوچک اما مستقل دهند. آپارتمان ها بهترین پاسخ به این نیاز نسل جوان هستند.
به گواه آمارها و شواهد عینی، ساخت و ساز آپارتمان ها بیشتر در شهرهای بزرگ پرتراکم نمود دارد. در شهرهای بزرگی همچون تهران آپارتمان های بسیاری در کنار یکدیگر و به فاصله کمی از هم قد می کشند.
شهرهای استان مازندران نیز از این حیث با سرعت پیش تاخته و در هر حال تبدیل شدن به شهرهایی با آپارتمان های بسیار هستند.
برای مثال در شهرهای پرجمعیت استان همچون ساری، بابل، آمل و قائم شهر می شود تغییرات سریع الگوی ساخت و ساز به سمت الگوی ساخت آپارتمان ها را مشاهده کرد.
در این شهرها الگوی اصلی ساخت و ساز منازل مسکونی در حوزه شهری ساخت آپارتمان است. به همین سبب در سالیان اخیر در این شهرها سبک زندگی آپارتمان نشینی در حال اوج گیری است.
اغلب مردمان این شهرها در حال تجربه جدیدی از نوع زندگی در منازل مسکونی اند. آپارتمان نشینی سبک زندگی غالب در این شهرهاست.
آپارتمان نشینی از جهات مختلفی با زندگی در خانه های مسکونی غیرآپارتمانی تفاوت دارد.
مهم ترین جنبه زندگی آپارتمانی حس مشترک بودن زمین زندگی است. همه ی افراد ساکن در یک آپارتمان میزان مشترکی از اشتراک فضایی را تجربه می کنند.
آن ها هر روز از یک راه و فضای مشترک رفت و آمد کرده و در استفاده از برخی فضاها همچون راه پله و پارکینگ مشترک اند.
این افراد لزوماً هیچ گونه ارتباط خویشاوندی با یکدیگر ندارند. آن ها می توانند از فرهنگ های مختلفی باشند. این است که مهم ترین معضل آپارتمان نشینی یعنی کنار آمدن فرهنگ ها و تربیت های مختلف بروز می یابد.
هر خانواده ای تربیت خاص خویش را دارد. اینکه این خانواده ها با نوع تربیت و رفتار و منش متفاوت چگونه با یکدیگر کنار آمده و زندگی کنند مشخصه اصلی سبک زندگی آپارتمانی است.
به همین دلیل در ابتدای این نگاشته به پدیده "تأخر فرهنگی" اشاره شد. تأخر فرهنگی به حالتی گفته می شود که بخش ها و عناصر فرهنگی یک پدیده دیرتر از بخش های مادی آن وارد زندگی مردم می شود.
ساخت و ساز آپارتمان ها می تواند با داشتن برخی موارد صورت پذیرد. ساخت و ساز آپارتمان یک اصل مادی است. مهندسان آموزش های لازم برای ساخت و ساز را فرا گرفته و به وسیله نیروی کار، مصالح و دانش لازم به ساخت آپارتمان می پردازند. اما آنچه مهم است فرهنگ زندگی در آپارتمان است که بسیار دیرتر و دشوارتر از ساخت مادی آپارتمان شکل می گیرد.
فرهنگ آپارتمان نشینی چیزی نیست که یکی دو ماهه ساخته شود. به همین دلیل در زندگی شهروندان امروزی پدیده تأخر فرهنگی به وجود می آید.
تأخر فرهنگی را به وضوح می توان در زندگی شهروندان مازندرانی مشاهده کرد. اغلب شهروندان مازندرانی در شهرهای پرجمعیت این استان در آپارتمان ها زندگی می کنند.
در این آپارتمان ها گاه 20 خانواده در 20 واحد آپارتمانی زندگی می کنند. این یعنی اینکه 20 نوع سبک رفتاری خاص در این محدوده وجود دارد که گهگاه با یکدیگر برخورد پیدا می کنند.
کم نیستند آپارتمان هایی که در آن ها میان ساکنان برخوردهایی یافت می شود. ساکنان بر سر مسائل متعددی همچون استفاده از پارکینگ، مبلغ شارژ، سهم هر واحد از مبلغ گاز یا آب مشترک، و موارد بسیار دیگر به مشکل بر می خورند.
گاه خانواده ای در واحد شخصی خود به ایجاد صداهای بلند مبادرت می ورزد. در این حالت او این گونه استنباط می کند که دارد از چاردیواری اختیاری و فضای شخصی خود استفاده می کند. اما این سر و صدا برای واحدهای دیگر ایجاد مزاحمت می کند.
گاه یکی از افراد به شستشوی خودروی شخصی خویش با استفاده از آب مشترک ساختمان می پردازد که این مورد موجب شکایت از طرف واحدهای دیگر می شود.
مسائل آپارتمانی وقتی حادتر می شود که برخی از ساکنان صاحبخانه و برخی دیگر مستأجر باشند. در این حالت صاحبخانه ها بیشتر برای آپارتمان دلسوزی کرده و در مواقع بروز مشکل به دنبال مرتفع ساختن آن بر می آیند. اما مستأجران در این حالت اشتیاق کمتری برای شرکت در حل مشکل دارند.
تمامی مشکلات بیان شده در بالا و مشکلات بسیار دیگر، موارد ناگواری است که در زندگی آپارتمان نشینی وجود دارد.
اینجاست که بحث همیشگی قانون یا فرهنگ به میان می آید. آیا برای حل مشکلات عدیده زندگی آپارتمانی و عدم برخورد ساکنان با یکدیگر باید قانون عامی وجود داشته باشد که روابط میان ساکنان را تنظیم کند؟ یا آنکه باید فرهنگ مناسب زندگی آپارتمانی به تنظیم روابط مدد رساند؟
به نظر می رسد لزوم وجود هر دو مورد فوق احساس می شود. از سویی باید قانون عام و جامعی بر اساس مشکلات آپارتمان نشینی امروز وضع شده و تمامی ساکنان را مقید به پیروی از آن کند.
برای مثال باید در این قانون آورده شود که میزان سهم هر واحد از مبلغ آب یا گاز مشترک بر اساس چه فرمولی محاسبه شود.
از سوی دیگر باید در جهت شکل گیری نوعی فرهنگ مناسب آپارتمان نشینی تلاش کرد. گزاره فرهنگی باید در جامعه پذیری و یادگیری نسل های کودکان و نوجوانان لحاظ شود.