تعداد بازدید: 4537

توصیه به دیگران 3

شنبه 10 اسفند 1392-13:57

مردم، بازار و خریدهای نوروزی

خرید عید را بومی سازی کنیم


اگر از برخی از مواد غذایی و تولیدات کشاورزی همچون مرکبات بگذریم، شب عید تقریباً هیچ تولید شاخصی در سبد مصرفی مردم مازندران از تولیدات استان ما وجود ندارد.


 

مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: این روزها در آخرین ماه سال اغلب مردم در تدارک خرید انواع و اقسام اقلام برای شب عید و سال نو هستند؛ از لباس و لوازم منزل گرفته تا انواع مواد غذایی.

 بازارهای شلوغ شهرهای مازندران که جمعیت انبوهی را در خود جای داده است از خیل عظیم مشتریان، میزبانی می کند.

شهرهایی با خیابان های پرترافیک، شلوغ، که ازدحام خودروها و آدم ها گاه تا سر حد کلافه شدن پیش می رود. مغازه های مختلف کنار خیابان ها و مغازه هایی که در پاساژها و مراکز خرید وجود دارد، همه و همه سعی دارند در این مقطع زمانی از فرصت طلایی شب عید استفاده کرده و کالاهای خود را به فروش رسانند.

 در این یادداشت به تحلیل ساختارهای زیربنایی و عملکرد فرهنگی مردم در این مقطع زمانی پرداخته می شود.

از دید ساختاری باید به نکات زیر اشاره کرد :

1- شهرهای مازندران بسیار پرتراکم بوده، جمعیت زیادی را در مساحت کمی در خود جای داده اند. از این لحاظ خیابان ها مملو از مردم و اتومبیل هایی است که برای خرید به مرکز شهر می آیند.

 مراکز خرید در شهرهای مازندران به طور مناسب مکان یابی نشده، در نقاط مختلف مرکز شهر به شکل بی نظم پراکنده اند.

 این امر موجب می شود که اولاً مردم دائماً از این نقطه به آن نقطه برای یافتن کالاهای مورد نیاز و یا یافتن کالایی با قیمت مناسب تر رفته و این خود باعث ازدحام و رفت و آمدهای غیر ضروری می شود. ثانیا" نظم مشخصی وجود ندارد که فلان قلم از کالا در کدام منطقه بیشتر یافت می شود. برای مثال می شود فروشگاه های بسیار لباس را دید که در هر منطقه شهر وجود دارند.

 سوم اینکه به دلیل پراکنده بودن فروشگاه ها و مغازه ها در سطح شهر رقابت مناسبی در میان آنان وجود نداشته و عملکرد هر یک بر اساس اقتضائات شخصی شان می باشد.

 نتیجه اینکه سیل عظیمی از مازندرانی ها برای خرید به مراکز خرید رفته و با مشکلات فراوانی همچون اختلال در عبور و مرور، کمبود وسایل نقلیه عمومی، عدم وجود جای پارک اتومبیل و ازدحام و بی نظمی مراکز خرید مواجه می شوند.
 
2- بخش اعظم یا حتی می توان گفت همه ی اقلام و کالاهایی که در بازارهای شهرهای مازندران در اختیار مشتریان قرار می گیرد یا از خارج از کشور و یا از استان های دیگر وارد شده است. از این حیث مردم مازندران تقریباً هیچ سهمی ندارند.

 اگر از برخی از مواد غذایی و تولیدات کشاورزی همچون مرکبات بگذریم تقریباً هیچ تولید شاخصی در سبد مصرفی مردم مازندران از تولیدات خود این مردم نیست. مردم مازندران به مصرف کننده ی صرف تبدیل شده اند که این خود جای تأمل فراوان دارد. برای مثال در بازار پوشاک تقریباً صددرصد البسه موجود در بازارهای مازندران تولیدات غیراستانی است.  

از دید فرهنگی نکات زیر از اهمیت فراوان برخوردار است:
 
1- مردم بر اساس نیازها و سبک های زیبایی شناختی خاص خود از هر قشر و طبقه ای که باشند به خرید کالاهای مورد نیاز روی می آورند. این کالاها برای هر فرد یا قشری موید سبک زندگی و به نوعی هویت وی است.

افراد با خرید و مصرف هویت می یابند. به همین خاطر هر فرد از هر قشری زمینه های مختلفی برای انتخاب کالا دارد که گزاره ی اقتصادی و فرهنگی مهم ترین آن می باشد. در گزاره اقتصادی افراد به درآمد و میزان دارایی اقتصادی خود نگاه کرده و بر اساس آن خرید می کنند. در اصطلاح عامیانه هر کس به جیب خود می نگرد و بر اساس آن به رفع نیازهایش می پردازد.

 در گزاره فرهنگی افراد به سبک های رفتاری یا ذائقه ی زیبایی شناختی خویش رجوع کرده و بر اساس آن خرید می کنند. برای مثال در نوع انتخاب پوشاک و خرید آن تنها مورد اقتصادی ملاک نیست، بلکه افراد به علائق خود در انتخاب نوع لباس از حیث زیبایی نیز توجه بسیاری می کنند.

 به همین دلیل افراد کم درآمد که توان اقتصادی بالایی برای انتخاب مدل های دلخواه ندارند در انتخاب های خود با محدودیت های جدی مواجه می شوند. از این رو لازم است تمامی مردم مازندران به این نکته توجه کنند که اولاً می بایست به هم نوعان خود توجه داشته و در چنین مواقعی به یاری اقشار محروم بشتابند. دوم آنکه در این زنجیره مصرف در تله ی چشم و همچشمی ها و نمایش کالاها گرفتار نشوند.  

2- مهم ترین مسأله مربوط به هویت یابی با مصرف است. مردم مازندران دارای تاریخ، پیشینه، هنر، زبان، فرهنگ، و هویت خاص خویش هستند. درست است که در سالیان اخیر این فرهنگ و هویت بومی تا حد زیادی مورد هجوم قرار گرفته و دیگر کمتر در فرهنگ عمومی مشاهده می شود اما باید در در فرایند عرضه و تقاضا در بازار مورد توجه قرار گیرد.

 کالاهایی که در بازار وجود دارد از لباس و پوشاک گرفته تا اقلام دیگر می توانند به گونه ای مدیریت شوند که بیانگر فرهنگ بومی مردم مازندران باشند.

 برای مثال می شود در ارائه طرح لباس ها از سبک های فرهنگی پوشش مازندرانی بهره گرفت و لباس های سبک امروز را با سبک های قدیمی تر پوشش مازندرانی آمیخت. مانند طرح و رنگ لباس زنان مازندران که می شود از طرح های اصیل لباس زنان روستایی مازندرانی در آن استفاده کرد.

 از این رو باید حرکت های جدیدی در صنایع تولیدی مازندران صورت گرفته تا فرهنگ و هویت مازندرانی به نحوی مورد قبول در اقلام مصرفی مردم مازندران لحاظ شود.

 مثال دیگر شیرینی های مخصوص مردم مازندران است که طرفداران بسیاری دارد. اگر تولید این شیرینی ها به صورت مکانیزه و در تعداد بالا مدیریت مناسبی شود می توان تا حد زیادی از مصرف شیرینی های امروزی که هم تکراری شده و هم از حیث سلامتی مشکل آفرین است تجدید نظر جدی صورت گیرد.
 
نتیجه اینکه مردم مازندران این روزها سرگرم خرید لوازم، اقلام و کالاهای شیک و زیبایی هستند که اولاً خود هیچ نقشی در تولید آن ها ندارند و دوم آنکه این اقلام اغلب از فرهنگ و هویت بومی آن ها فاصله دارد. فرایند مصرف تمامی این کالاها آنان را به طور ناخودآگاه از فرهنگ و هویت بومی خود دور می سازد.  

 


  • دوشنبه 12 اسفند 1392-19:40

    مثل همیشه عالی

    • دوشنبه 12 اسفند 1392-7:16

      آقا یا خانم تحلیلگر نوشته ی متن کاملا مشخصه. داره میگه ما می تونیم توی لباس های امروزی خودمون از طرح ها و رنگ های پوشش سنتی و اصیل مازندرانی استفاده کنیم. نگفته لباده و بوشلق بپوشیم. منظورش تلفیقه. همین الان هم گاها زنان مازندرانی حتی شهری کیف های به دست می گیرند که از طرح های سنتی استفاده شده و این می تونه خیلی زیبا و بیان کننده هویت اصیل ما باشه.
      متاسفانه شما همیشه غرض داری

      • يکشنبه 11 اسفند 1392-15:17

        جناب تحلیل گر!!!
        اسمت خیلی پرطمطراقه ولی تحلیل های آبکی میکنی اگر 4 تا گلمه یاد گرفتی بیا میدون چند تا مقاله یا به قول خودت تحلیل بنویس ببینین چی تو چنته داری کسی که نقد میکند نقد هم باید بشود... ضمنا همیشه منفی بافی یک بار نشد تو یک نقد منصفانه و علمی ارائه بدی . . بهر حال...

        • دوشنبه 12 اسفند 1392-14:1

          اول اینکه من با تئوری علمی جوابشان را دادم ...نه اینکه بی ربط پاسخ داده باشم.دومین اینکه چرا شما نقد و تخریب را به مثابه هم فرض میکنید ..نقد موجب بیان اشکالات و رفع ان و بالندگی و رشد مخاطب نقدمی شود..بی طرفانه به متن بنگرید متوجه می شود میان تئوری و مصدایق تفاوت فاحش زیادی وجود دارد..
          امید است جناب شریعت با مطالعه بسیار اشکالات موجود که از دیده شان پنهان ماند را اصلاح کنند ..

        • يکشنبه 11 اسفند 1392-7:25

          آرمانگرايي.

          • تحلیل گرپاسخ به این دیدگاه 13 5
            يکشنبه 11 اسفند 1392-1:17

            اولین اینکه نویسنده تحلیل درستی از سبک مصرف نکرده است .. سبک مصرف هر فرد و اجتماع ریشه در ذایقه دارد و هر ذایقه ای از میدان و زمینه اجتماعی نشات میگیرد
            لذا حوزه و میدان عاملی تاثیر گذار است و در اجتماع میان ذایقه ها مشابه میدان ها مشابه شکل میگرد.رابطه میان میدان و ذایقه موجب عملکرد فرد می شود
            به صورت عامیانه رابطه میان ذایقه فردی و محیط دیالکتیکی است یعنی نوه مصرف ما بر اساس محیط است و خود محیط هم میتواند در انتخاب ما دخیل باشد
            اما پرسش این سوال چرا مازنی ها از لباس محلی و بومی استفاده نمیکند ...جوابی دیگری دارد که نویسنده گرامی نمی دانست با نظریه ای که یاد گرفته چطور تحلیل کند لذا همه چیز را با هم قاطی کرده است
            سوال من این است چرا خودشان با لباده،بوشلوق،پشمبال را نمی پوشند که هم ارادتشان را به سنت مازنی نشان دهند و هم تبلیغ این پوشاک سنتی در شهر باشند

            • دوشنبه 12 اسفند 1392-10:53

              تحلیل گر محترم تحلیل نکردی عقده گشایی کردی!!!متاسفم .......


            ©2013 APG.ir