چرا خودکشی در زنان بالاست؟
آسیب های اجتماعی و جامعه زنان؛ 3-خودکشی/ بر اساس آمار، تعداد خودکشی در مردان بیشتر از زنان است ولی اقدام به خودکشی در زنان افزایش بیشتری دارد.
.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیده زینب جلالی، کارشناس ارشد حوزه زنان و خانواده: خبرهای پیرامون حاکی از آن است که هر روز تعدادی از زنان و مردان دست به خودکشی می زنند. در این مسیر عده ای جان خود را از دست می دهند و عده ای نیز ناکام از خواست خود به زندگی بر می گردند.
این ها در شرایطی به زندگی ادامه می دهند که هنجارهای موجود در جامعه این قبیل افراد را به انزوای بیشتر می کشاند. نیازهای شان توسط خانواده و جامعه نادیده گرفته می شود، در حالی که حرکت شان برای دیده شدن توسط دیگران بود.
انگیزه ای که افراد را به سمت انجام این عمل سوق می دهد همواره متفاوت بوده و ناشی از عوامل متعدد زیست شناختی،ژنتیک، روان شناختی،اجتماعی، فرهنگی و محیطی است.
در این بین تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی می تواند نقش پر رنگ تری ایفا کند.
روند رو به رشد خودکشی با تحولات اجتماعی جامعه رابطه مستقیمی دارد، به طوری که بر اساس گزارش دانشگاه علوم پزشکی میزان اقدام به خودکشی از هر 1/3 در هر 100 هزار نفر در سال 1363 به 6 در هر 100 هزار نفر در سال 1383 رسید.
این در حالی است که بر اساس آمار پزشکی قانونی در سال 1391 تعداد خودکشی در مردان بیشتر از زنان است ولی اقدام به خودکشی در زنان افزایش بیشتری دارد .
در استان های شمالی اقدام به خودکشی با ابزارهایی مانند قرض برنج روندی صعودی دارد که به عنوان یکی از آسیب های جدی مطرح است. در گذشته الگوی خودکشی بیشتر پیرو خودسوزی و مسمومیت دارویی بود.
از بین افرادی که خودکشی و یا اقدام به این رفتار کردند متاهلان بیشتر از مجردان هستند و طیف سنی 21-30 سال را شامل می شود، در حالی که در گذشته تعداد مجردان بیشتر از متاهلان بود و طیف سنی پائین تر و یا سالمندان را شامل می شد(سایت پزشکی قانونی). این تغییر الگو خودکشی مستشنا از جامعه زنان نیست .
بر اساس گزارش معاونت امور اجتماعی مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری سابق در سال 1379 به طور میانگین 32/3زن از هر 100 هزارنفردر طی سال های 1375-1378 در سنین 18-24 سال در استان مازندران اقدام به خودکشی نمودند.
علت این عمل نبود آگاهی از قوانین ، نبود پشتیبانی کافی قانونی، نقایص قانون و سنت دیرینه سکوت و تحمل زنان ذکر شد.
سوالی که اینجا درصدد طرح آن هستیم، این است که چرا موارد اقدام به خودکشی در زنان بالا است؟
به طور کلی 3 فرض در این خصوص می تواند مطرح باشد : اول این که زنان در حقیقت نمی خواهند بمیرند اما مایلند امواج فشار و استرسی را که متحمل می شوند به اطرافیان انتقال دهند.دوم اینکه زنان در خودکشی از روش های آرام تر و با خشونت کمتر بهره می گیرند. لذا شانس بیشتری برای نجات دارند.سوم اینکه حس مسئولیت زنان در خانواده خصوصا به فرزندان آنها را به سمت بقاء می کشاند ،هر چند سعی دارند از یک موقعیت غیر قابل تحمل بگریزند.
یکی ازمهمترین دلایلی که زنان بیشتر اقدام به خودکشی می کنند این است که زنان به دلایل زیادتری افسردگی بیشتری رانسبت به مردان تجربه می نمایند.
معمولا افسردگی در زنان بیشتر در سنین 25-44 سال رخ می دهد،اما شواهد نشان گر این است که قله سنی بروز بیماری کاهش یافته که این امر با افزایش موارد خودکشی در بالغین جوان انعکاس یافته است.
از مهمترین عوامل افسردگی در زنان می توان به موارد زیر اشاره کردک
الف- نقش های اجتماعی زنان
نقش هایی که در جامعه برای زنان در نظر گرفته می شود بیشتر نقش های خانه داری است.از آنجایی که حوزه نقش در خانه همواره تابع یک شکل ثابت است، زنان صبح که از خواب بیدار می شوند تا شب که به استراحت می پردازند درگیر پخت و پز، شست و شو و نگهداری بچه و.... هستند.
بسیاری از این وظایف تکراری و چالش ناپذیر هستند و احساس پیشرفت در زنان ایجاد نمی کنند.
هنجارهای جامعه زن خوب و شایسته را زنی می داند که به نحوشایسته خانه داری و بچه داری نماید.
زنانی که در کنار این الگو در بیرون از خانواده مشغول فعالیت اجتماعی هستند به طرق مختلف به طور مستقیم و یا غیر مستقیم تشویق به سکون در درون خانه می شوند و الگوی مناسبی از زن معرفی نمی شوند.
غافل از اینکه این قبیل سیاست ها سبب بروز احساس های ناخوشایندی در زنان شده ودروازه های امراض مختلف را به سوی زنان می گشایدو سبب بروز افسردگی و ناتوانی در زنان می شود.
با توجه به نقش هایی که زنان در خانه ایفا می کنند، هیچ گاه تقویت های کافی را از سوی خانواده و جامعه دریافت نمی کنند.
قدرت بخشیدن به زنان در هر کاری -از روابط شخصی گرفته تا سیاست های ملی- یکی از مهم ترین جهت گیری هایی است که می تواند بهداشت روانی زنان را در آیند بهبود بخشدوازبروز چنین آسیب هایی بکاهد.
ب- صفات اجتماعی شدن زنان
صفاتی که زنان بر اساس آن ها اجتماعی می شوند، متفاوت از صفاتی است که مردان بدان اجتماعی می شوند.
در جامعه صفات های منفعلانه از آن زنان است و صفات ابراز وجودبرای او منع دارد. این صفات در ایجاد حس در ماندگی اکتسابی و به دنبال آن افسردگی در آنان نقش بسیاری دارند.
برای پیشگیری از این امر لازم است شیوه های فرزند پروری ونقش عوامل محیطی درتربیت و جامعه پذیری دختران و پسران در درون خانواده ها بررسی شود و فعالیت هایی که عوامل درماندگی را در زنان تقویت می کنند تغییر یابند؛ نه اینکه توسط رسانه ها باز تولید شوندو قوت گیرند.
برای این منظور لازم است صدا وسیما به واسط گستردگی حضور در خانواده ها به صورت کارشناسی به این امور بپردازد و با مداخلاتی از پیش برنامه ریزی شده در تغییر این صفات بکوشد تا در آینده شاهد بهبود شاخص های روانی در حوزه زنان و خانواده باشیم.
به عنوان مثال وابستگی بخشی از نقش سنتی زنانه است. زنان از لحاظ عاطفی به حدی وابسته به دیگری هستند که ممکن است بدون دیگری احساس درماندگی کنند. یکی از مهم ترین جهت گیری ها آتی در حیطه بهداشت روانی زنان باید نیاز زنان را برای غلبه بر وابستگی برآورده سازد.
البته وابستگی را نباید با وابستگی رشد یافته بین دو نفر اشتباه گرفت این نوع وابستگی برای بسیاری از زنان می تواند نیروی مهمی باشد.
از موارد دیگر می توان به بیان خشم اشاره کرد. به لحاظ اجتماعی بیان خشم برای زنان قابل قبول نیست. ابراز خشم از سوی دختران و زنان با باز خوردهای منفی از جامعه و خانواده مواجه می گردد.و القاب ناشایستی برای آن به کار گرفته می شود؛ در حالی که ناتوانی در بیان خشم و سرکوب نمودن آن خصوصا برای سلامت روانی مضر است و در دراز مدت تبدیل به افسردگی می شود.
ج- خشونت بر علیه زنان
خشونت علیه زنان سلامت جسمی و روحی زنان را تهدید می نماید و از نظر روانی می تواند به افسردگی و..منجر شود .
طبق برآورد سازمان بهداشت جهانی حدود 20 درصد از زنان جهان از لحاظ بدنی یا جنسی در طول زندگی خود مورد ضرب و شتم و تجاوز قرار می گیرند.
این در حالی است که در بسیاری از موارد به علت ناتوانی یا ترس، برخی از موارد خشونت پنهان مانده و گزارش نمی شود.
خشونت علیه زنان در بسیاری از جوامع در سطوح مختلف اجتماعی –اقتصادی دیده می شود. طیف خشونت از بدرفتاری در خانه ،سرکوب زنان به صورت عرفی در جامعه تا منازعات عمده بین المللی گسترده می باشد.
د- فقر
افزایش زنان سرپرست خانوار(به دلیل فوت همسر،طلاق ودختران باز مانده از ازدواج ) ناکافی بودن حمایت مالی پس از طلاق و پذیرفتن حضانت کودک سبب شدتا زنان نسبت زیادی از کسانی را تشکیل دهند که زیر خط فقر هستند؛ پدیده ای که آن را زنانه شدن فقر می نامند.
زنانی که از لحاظ مالی تحت فشارند و مسئولیت فرزندان کوچک خود را بر عده دارند علائم افسردگی بیشتر از زنان دیگر تجربه می کنند. میزان بالاتر فقر در بین زنان در وقوع بیشتر افسردگی در آنان موثر است.
با توجه به افزایش اقدام به خودکشی در بین زنان و احتمال اپیدمی شدن آن در آینده سیاست های ذیل در خور توجه است:
1- تدوین برنامه مناسب جهت کنترل خودکشی و اقدام به خودکشی با دیدگاه جنسیتی
2- شناخت وضعیت و عوامل موثر بر خودکشی در زنان مازندرانی و شیوه های پیشگیری
3- توانمند سازی زنان در مدیریت و حل مسائل زندگی
4- آگاه سازی جامعه درباره شیوه های پیشگیری از خودکشی
راهکارهای پژوهشی که مراکز مطالعاتی وآموزشی باید نسبت به این امر در سرلوحه امور خویش قرار دهند.
1- بررسی میزان اقدام به خودکشی و عوامل موثر بر آن در زنان استان
2- بررسی رضایت مندی زنان و ارتباط آن با میزان خودکشی در استان
3- بررسی وضعیت اجتماعی (فرهنگی ،سیاسی ،اقتصادی )زنان استان
4- بررسی ارتباط شیوع اختلالات روانی با میزان اقدام به خودکشی در زنان استان
*مطالب مرتبط:
- دوشنبه 26 اسفند 1392-10:26
خیلی متن خوبی بوده و دقیقا به دلایل درست و منطقی اشاره داشت. سپاسگزارم
- يکشنبه 25 اسفند 1392-23:49
با قسمتایی از علم جامعه شناسی زنان مشکل دارم در بخشی از متن گفته شده نقش های اجتماعی زنان این امار در دوران مرد سالاری متلق باید طبق این بحث خیلی بالا میبوده باشه پس