بسته فرهنگی، نه واقعیت
چند درصد مازندرانی ها در آن فضای بسته روستایی گذشته که شبکه مازندران نشان می دهد زندگی می کنند؟ آنچه شبکه تبرستان ارائه می کند یک بسته فرهنگی است نه واقعیت موجود. بسته ی تنظیم شده ای از دغدغه های نویسندگان است نه زندگی روزمره مردم.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، احسان شریعت: در گذشته فرهنگ هر قوم و قبیله ای فعالیت های واقعی زندگی در جامعه را شامل می شد. مردم از فرهنگ همانی را که عیناً در رفتارهایشان انجام می دادند برداشت می کردند. این رفتارها و آداب و رسوم هم جنبه تاریخی داشت و به صورت اندوخته های مادی و معنوی بروز می یافت و هم در رفتارهای مقطعی و حال حاضر هر مردمی وجود خارجی می گرفت. از این رو همواره اندیشمندان علوم اجتماعی و فرهنگی برای فرهنگ دو منظر کلی قائل می شوند: اول اندوخته های مادی و معنوی که در طی نسل های گذشته ذخیره شده و به نسل های بعد انتقال می یابد. دوم شیوه های رفتار است. از این منظر فرهنگ را می توان به مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه معین تعریف کرد. اینگونه است که فرهنگ در طی اعصار متمادی همواره رفتار واقعی و شناخته های عینی اعضای جامعه است. حتی بخش های ذهنی فرهنگ همچون اعتقادات و باورهای نیز از این منظر شناخته ای عینی است که می شود آن را در رفتارهای مردمان مشاهده کرد.
اما در عصر جدید فرهنگ سطح جدیدی پیدا می کند. یعنی سطح تازه ای از عملکرد فرهنگی نمود می یابد. این سطح جدید که مختص جوامع کنونی است سطح رسانه ای فرهنگ می باشد. در جوامع امروزی فرهنگ جدا از سطح واقعی که در شکل اندوخته های فرهنگی و رفتارهای فرهنگی نمود می یابد، در سطح رسانه ای نیز عمل می کند. از این منظر فرهنگ یک عملکرد واقعی و شناخته ای عینی نیست. بلکه بیشتر یک نوع بازنمایی فرهنگی و رفتاری و عقیدتی است. یعنی اگر فرهنگ در سطح واقعی به صورت نمودهای عینی عمل می کرد، در سطح رسانه ای به صورت بازنمایی همان نمودهای عینی عمل می کند. این بازنمایی نیز خود دو شکل تقریباً متفاوت پیدا می کند:
در شکل اول بازنمایی رسانه ای از فرهنگ به صورت بازنمایی واقعی می باشد. به صورتی که رفتارها، عقاید، آداب و رسوم به همان صورتی که در واقعیت حضور دارند گاه به صورت کاملاً واقعی و گاه با اضافه کردن ویژگی های زیبایی شناختی بازسازی شده و در رسانه منعکس می گردد. در این شکل، واقعیت و بازنمایی از واقعیت با یکدیگر ارتباط داشته و به یکدیگر ارجاع می دهند.
در شکل دوم بازنمایی به صورت "حادواقعی" است. حادواقعی یا فراواقعی به وضعیتی اطلاق می شود که شکلی از بازنمایی به صورت بسیار اغراق آمیز و تصنعی ساخته شده و ارائه می شود. حادّ واقعیت ترجمه اصطلاح (hyper- reality) است که از سوی بودریار به کار رفته است. این اصطلاح را به چند گونه به فارسی ترجمه کردهاند. فرا واقعیت، فزون واقعیت و حاد واقعیت از نمونه ترجمههای آن است.
با توجه به عبارتهای مختلف میتوان گفت: واضع این اصطلاح حاد واقعی را امری به غایت شبیه امر واقعی، بلکه عین امر واقعی و تسخیر کننده جایگاه آن میداند. به طوری که حاد واقعی غیاب و نبود امر واقعی را پنهان میسازد. کسی متوجه این جا به جایی و این پنهان کاری نیست. در این حالت، حاد واقعی، واقعی تر از امر واقعی میشود. به بیان دیگر، چنان ماهرانه جایش را اشغال میکند که واقعی تر از خود آن جلوه گری مینماید.
البته حاد واقعی، نه تنها جای امر واقعی را میگیرد، بلکه هیچ ربطی هم بدان ندارد؛ یعنی رونوشتی از امر واقعی نبوده و بدل ظریف و واقع نمای آن نمیباشد. حاد واقعی به چیزی ورای خود ارجاع نمییابد و امری خود بنیان است.
شبکه استانی صدا و سیمای مرکز مازندران (شبکه تبرستان) در رسالت خود برای حفظ، ارتقا، و نهادینه ساختن فرهنگ اصیل مازندرانی در برابر هجوم سبک زندگی جدید ماشینی و شهری به گفتمان ارائه ی فرهنگ مازندرانی در تلویزیون روی آورده است. از این رو شبکه تبرستان به ساخت برنامه های متعدد با محوریت فرهنگ مازندرانی پرداخته و سعی می کند عناصر فرهنگی مازندرانی که اغلب ریشه ای روستایی دارند را در قالب یک کلیت معنادار ارائه کند.
برای مثال افرادی اعم از مردم عادی یا هنرمندان لباس های روستایی می پوشند؛ غذاهای مازندرانی درست می کنند؛ مازندرانی حرف می زنند؛ خانه هایی با معماری روستایی مازندرانی نمایش داده می شود؛ روابط اجتماعی صمیمانه ی روستایی نمایش داده می شود؛ آداب و رسوم و اعیاد و جشن های روستایی مازندرانی به نمایش گذاشته می شود؛ و موارد از این دست.
تلاش های شبکه تبرستان صادقانه و قابل تقدیر است. اما مسأله اینجاست که برنامه هایی که شبکه استانی ارائه می کند در قالب یک کلیت معنادار نمی گنجد. یعنی نخست اینکه عناصر خود این مجموعه برنامه ها با یکدیگر ناهماهنگ است و تشکیل یک کلیت منسجم و معنادار را نمی دهد. دوم اینکه عناصر این مجموعه برنامه ها با عناصر جهان واقعی زندگی مازندرانی ها ناهماهنگ است.
از این رو این ناهماهنگی موجب می شود که برنامه های شبکه تبرستان برای ارائه فرهنگ اصیل مازندرانی بیشتر به حالت حادواقعی درآید. یعنی این برنامه ها شبیه واقعیت هستند اما بدان ارجاع نمی دهند، بلکه خودبسنده بوده و اصول و خط و مشی های خود را دارند. آنها واقعیت هایی خودبنیان اند که بازنمای واقعیت زندگی مردم مازندران نیستند. در هیچ کجای استان مازندران، فرهنگ مازندرانی به صورتی که در شبکه تبرستان بازنمایی می شود بدین گونه آرمانی دیده نمی شود.
در واقع این برنامه ها در ناکجاآبادی زندگی می کنند که خود ساخته اند. «بازنمایی از فرهنگ مازندرانی» و «خود فرهنگ مازندرانی» به دو مقوله ی جدا از هم تبدیل می شوند که هیچ گونه ارجاعی به یکدیگر نداده و از یکدیگر متأثر نمی شوند. هر کدام مسیر زیست خود را در جهانی متفاوت رفته و به یکدیگر نمی رسند. منتهی اولی در ناکجاآباد و دومی در جهان زندگی.
در این حالت شبکه تبرستان فرهنگ اصیل مازندرانی را طوری منعکس می کند که گویی یک فیلم است که مخاطب آن را تماشا می کند؛ و یا آنکه موضوع تحقیقی است که آن را می خواند. مثل یک ابژه. چرا که مخاطب به سبب آنکه ارتباط کمی با برنامه های بازنمایی شده برقرار می کند در بیرون از متن قرار گرفته و در رابطه با آن به نقش ناظری صرف تبدیل می شود؛ نه مخاطب فعالی که خود را با متن پیوند داده و در درون فضای آن احساس شود.
مگر چند درصد مازندرانی ها در آن فضای بسته روستایی گذشته که شبکه مازندران نشان می دهد زندگی می کنند؟ آنچه شبکه تبرستان ارائه می کند یک بسته فرهنگی است نه واقعیت موجود. بسته ی تنظیم شده ای از دغدغه های نویسندگان است نه زندگی روزمره مردم.
دلیل این امر این است که برنامه سازان در برج و باروی ذهن خویش تعریفی از فرهنگ مازندرانی ساخته اند که در نهایت وضعیت آرمانی قرار دارد. این تعریف آرمانی تنوع و تغییرات فرهنگی را لحاظ نکرده و آنچه در زندگی روزمره به صورت واقعی در حال اتفاق است را به حساب نمی آورد. از این رو فرهنگ مازندرانی در بازنمایی شبکه تبرستان در فرامکانی حادواقعی قرار می گیرد که تنها با خودش سر و کار دارد نه زندگی مردم عادی.
نتیجه اینکه در این نوع بازنمایی فرهنگ مازندرانی در ناکجاآبادی سیر می کند که به واقع در هیچ کجای مازندران چنین فرهنگ خالص و اصیل مازندرانی وجود ندارد. این ناکجاآباد خلق شده توسط شبکه تبرستان بسیار واقعی تر از واقعیت است. یک واقعیت تشدید یافته که نه تنها ربطی به واقعیت ندارد بلکه تصور از واقعیت را نیز مخدوش می کند. چه آنکه به تنها بازنمایی مسلط از فرهنگ مازندرانی تبدیل شده است.
- چهارشنبه 20 فروردين 1393-9:52
ممنونم از نویسنده . و جالبه که هیچ کدوم از هنرمندان شبکه طبرستان این شکل زندگی نمیکنن و به این نوع فرهنگ اعتقادی ندارن
- چهارشنبه 20 فروردين 1393-9:0
کامنتم ربطی به این موضوع نداره! ولی خبر موثقی شنیدم که مغزم سوت کشید! یک تقویم سال93 که تک برگی و جنبه تبلیغاتی داشت توسط ارشاد جمع آوری گردید!!! حالا چرا؟! چون عکس تخت جمشید و بخشی از وصیت نامه جناب کوروش کبیر چاپ گردیده بود!! عجب مصیبتی!!! چرا هنوز باید مدیران احمدی بر سر کار باشند تا شاهد چنین خشونت و بی تدبیری باشیم!!