تعداد بازدید: 5503

توصیه به دیگران 2

جمعه 12 ارديبهشت 1393-12:8

نهاد خانواده، قربانی پنهان خشونت اداری

 دو نوع چرخه خشونت (اداری و خانوادگی )در کنار یکدیگر باعث می شود تا کودکان این خانواده ها  با اعتماد به نفس پائین، پرخاشگر و آسیب پذیر شوند.


مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، سیده زینب جلالی: به راستی از خشونت اداری چه می دانیم؟ خشونت  اداری تا چه اندازه در بر اندازی نظام خانواده در جامعه و افزایش آمار آسیب های اجتماعی در حال ایفای نقش است؟!

از خشونت به عنوان رفتاری تعریف می شود که باعث آزار و اذیت دیگران و بروز آسیب جسمی و روحی،روانی  شود که دایره هدف وسیعی را  شامل است.

خشونت بر حسب اینکه در چه محیطی رخ می دهد می تواند به خشونت اجتماعی و خانگی دسته بندی شود.

خشونت های اجتماعی اعمالی مانند تهدید به قتل، توهین، ضرب و جرح عمدی، نزاع و درگیری در ملا عام و ... را شامل می شود.

 خشونت خانگی نوعی از خشونت است که در محیطی صورت می گیرد که افراد همدیگر را می شناسند و با هم در یک ارتباط خونی و یا قانونی هستند و در یک فضای مشترک بایکدیگر مراوده و ارتباط دارند.

این محیط می تواند خانوادگی،اداری،آموزشگاهی، کارگاهی ، باشگاهی و... باشد.

 افرادی که صاحب قدرت جسمی، مالی،اجتماعی واداری هستند بر اساس نوع محیط ارتباطی با انجام رفتارهایی باعت آسیب روحی،روانی و جسمی دیگری می شوند.

 از انواع این خشونت ها نگاه ها به نوع خاصی از خشونت درون خانه(خشونت علیه زنان و کودکان) معطوف شد. در حالی که  انواع دیگری ازخشونت ها به صورت زیر زمینی در ایجاد آسیب های اجتماعی در حال ایفا نقش هستند. از جمله خشونت اداری.

خشونت اداری، خشونتی است که در محیط کار رسمی اتفاق می افتد که بیشتر از نوع روانی و اقتصادی است.

 در خشونت اقتصادی  فرد نمی تواند متناسب با توانایی حق و حقوق دریافت کند یا ارتقای شغلی پیدا کند.

در خشونت روانی، بالا دستی فرد مدیر شایسته‌ای نیست .این امر سبب تحقیر و توهین،از بین بردن عزت نفس و اعتماد به نفس زیر دستان می شود.

 قربانیان این نوع خشونت مقهور ساختاری هستند که در آن معیار تخصصی انتخاب مدیر کم رنگ و حاشیه ای است.

در چنین ساختاری، تخصص، مهارت وتوانمندی  فرد به هرز می رود، علاقه و انگیزه به  انجام کار به مرور زمان در او می خشکد، عزت و اعتماد به نفسش ازبین می رود،احساس خشم بر فرد مستولی و در موقعیت هایی از کنترل او خارج شده و پرخاشگری غالب می شود.

نیز فرد از رضایت شغلی خوبی  بر خوردار نیست و سطح رضایتمندی از زندگی پایین می آید.

 در دراز مدت هم پرسنل ساعی و خلاق که باید در جهت منافع سازمانی خود حرکت کنند، به نیرویی افسرده بدل گشته، دو راه بیشتر در اختیار ندارد؛ یا باید از شغل خود کنار گیری نماید و به دنبال شغل دیگری برود و یا درهمان موقعیت و شرایط نامناسب به کار خود ادامه دهد.

با شرایط موجود جامعه فردچاره ای جز ادامه با پذیرش شرایط  نامطلوب نخواهد داشت. آسیب روحی و روانی وارد بر این فرد در هر دو حالت مصداق کامل خشونت است. خشونتی که قربانیان آن نیز قربانیان دیگری خواهند داشت. خشونت گران این چرخه صاحبان قدرتی هستند که همه چیز را با منافع و مصالح خود می سنجنند.

 آسیب  اجتماعی حاصل از این نوع خشونت نه تنها ساختار اعتباری و اجرایی جامعه را بیمار می سازد، مهمترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده را  نیز متلاشی می سازد،  زیرا در کنار نقش پرسنلی، نقش همسری و والدینی نیز تخریبی شده و فشار حاصل از فضای کار ، وارد زندگی خصوصی می شود.

 فرزندانی که درطول روز منتظر پدری مهربان و گشاده رو و رضایتمند هستند (اصطلاح پدر از این حیث که زنان در ساختار مدیریتی اندک هستند)؛ ناگهان با پدری  عبوس و بی حوصله مواجه می شوند که پر از خشم سرد (سرکوب شده) در محیط کاری خود است . او به دنبال بهانه ای برای بروز آن هاست.

کوچکترین حرکت کودکان در خانه که اقتضای کودکی آنان است و یا وقایع عادی خلاف اراده اش  با واکنش تند او مواجه می شود.

در این میان واکنش همسری که می بیند فرزندانش و خودش به ناحق مورد ظلم همسری با این خلق و خوی  واقع می شوند؛ چیزی جز دشنام و توهین نخواهد بود.این جاست که چرخه دیگری از خشونت رقم می خورد.

 این دو نوع چرخه خشونت (اداری و خانوادگی )در کنار یکدیگر باعث می شود تا کودکان این خانواده ها  با اعتماد به نفس پائین، پرخاشگر و آسیب پذیر شوند.

  در نتیجه سن مصرف سیگار واعتیاد در فرزندان کاهش می یابد، برخی از آنان فرار از خانه را تجربه می نمایند،آمار طلاق ،خیانت و خودکشی رشد مثبت می یابند، تعارض های خانوادگی زیاد می شودو... اینجاست که زنگ های خطر به صدا در می آید. خطری که  نیروی مخرب آن می تواند فراتر از یک سونامی باشد.خطر "ناامن بودن خانه".

اگر در کشور 4 میلیون مستخدم دولت و بازنشسته داشته باشیم، با این احتساب که فقط 10درصد آنان قربانی خشونت اداری باشند، 400 هزار نفر و 400 هزار خانواده به طور مستقیم درگیر این خشونت هستند.

 همین که خشونت اداری400 هزار خانواده را در معرض آسیب قرار دهد خود مسئله بودن آن و اهمیت پرداختن به آن را مشخص می کند.  

در پایان دعای کودکی که  قربانی پنهان خشونت اداری است ، عینا آورده شده. این متن  اتفاقی از لای نقاشی کودکان با عنوان موضوع آزاد مشاهده شد:

شهر ما خانه ما

همه ی دشمنان من نفرین نشوند،فقط رفتارشان نفرین شود.
امشب جشن هالوین است که فرانسوی ها بدی ها را نفرین می کنند.من خیلی دوست داشتم آقای .....(رئیس اداره پدرش) را نفرین کنم.ولی دلم نمی آید.
چون آقای ... باعث شد بابای من بد اخلاق شود .ولی من از دشمن خود پر رحمت ترم .
پس خدا کند بابای من دوباره خوش اخلاق شود.
امضاء...    
هالوین  سال 1392 هشت شب
 


  • دوشنبه 15 ارديبهشت 1393-16:29

    با تشکرازنویسنده اصولا نهاد خانواده به علت مسا ئل خاص خود همواره درمعرض اسیبهای اجتماعی قراردارد که برخی از انها درونی وبرخی ار انها بیرونی می باشند خشونت اداری که در واقع یک نوع فساد اداری می باشد از ظریفترین نوع خاص ان میباشد

    • شنبه 13 ارديبهشت 1393-23:49

      ديدگاهي كه مطرح شد در واقع بطور غير مستقيم اثر روابط نامطلوب بخصوص سلطه گرانه افراد در محيط كار را بر روي خشونتهاي خانگي در دراز مدت بيان مي دارد. عاملي كه از ميان عوامل متعدد تاثير گذار بر روي خشونتهاي خانگي ، بسيار كم در جامعه ايران مورد بحث قرار گرفته است. به نظر مي رسد فاكتورهاي اساسي فرهنگي درمحيط كار مانند عدالت ، تعارض بین فردی و قیود سازمانی و همچنين متغيرهاي شخصيتي افراد مانندعصبیت، اضطراب و خشم مي تواند بر روي الگوهاي فكري و عكس العملهاي آنان بطور غير مستقيم در دراز مدت منجر به رفتارهاي ضداجتماعي بخصوص خشونت پنهان و آشكار در درون خانواده شود.

      • شنبه 13 ارديبهشت 1393-13:26

        دیدگاه بسیار نو و قابل توجه برای کسانی که در بازی های سیاسی دنبال پست و مقام هستند .قابل توجه برای متولیان امور اجتماعی استان در راس آن استاندارو معاون سیاسی و امنیتی استاندار محترم که چگونه کارمندان ساعی و متخصص ادارات را قربانی اهداف سیاسی می نمایند. ما نیروی هایی که در ادارات خود دیده نمی شویم و مدیر و معاون و... از بیرون بر اداره تحمیل می شود.

        • شنبه 13 ارديبهشت 1393-21:47

          لطفا مطلبتان را واضح تر بيان كنيد

          • يکشنبه 14 ارديبهشت 1393-14:49

            به نظر من مطلب واضح و گویا است دست نویسنده درد نکند.اگر می شود این دوست عزیز نظرشان را واضح تر بنویسند .

        • شنبه 13 ارديبهشت 1393-0:31

          طرح اينگونه مطالب باعث اگاهي و روشنگري است اگاهي از شيوه زندگي درست و شايسته ضروري است و البته نيازمند بينش وسيع صاحبنظران و دلسوزان جامعه وبسط ان در ميان مردم جامعه پيچيده امروزي را بايد با ايجاد بستري جهت رشد و اگاهي همگاني ساماندهي كرد در غير اينصورت متوجه ضررهاي جبران ناپذيري خواهيم شد اخلاق و معنويت در جامعه زير بناي حركت در مسير تكامل است كه متاسفانه كمتر توجه ميشود


          ©2013 APG.ir