دیالیکتیک خرافه گرایی و روشنفکرنمایی
به همان میزان که کفه ی خرافه گرایی اوج می گیرد، روشنفکرنمایی هم سیر صعودی را در کشورمان طی می کند.
مازندنومه؛ سرویس اجتماعی، رضوان مهدوی: آنچه که بیشتر مرا بر آن داشت تا به این موضوع بپردازم، ورود این جریانات به حوزه دین و ایمان ملت است که باید عرض کنم گهگاهی تأثیر این موج تا حدی است که متأسفانه موجب انحراف توده¬ی مردم مسلمان شده است.
نکته¬ی دیگر این است که علت پیدایش این دو موج، هر دو از ریشه واحدی نشأت گرفته و آن هم خروج از اعتدال است. اعتدالی که در آیات و روایات متعددی از ناحیه شارع مقدس بر آن تأکید شده و ما را بدان دعوت کرده است.
1-خرافه گرایی: عموم مخاطبان با معنای کلمه خرافه آشنا هستند و می¬دانند معنای اصطلاحی آن بدین شرح است که فردی یا افرادی به مسئله¬ای اعتقادی پیدا کنند که هیچ ادله نقلی یا عقلی برای اثبات آن وجود ندارد و اگر انسانی در زندگی خود مکرر به این مسئله دچار شود، می¬توان او را خرافه-گرا لقب داد.
خرافه¬گرایی می¬تواند در ابعاد مختلفی مطرح شود که من بیشتر به آنچه که مربوط به دین مبین اسلام (نه سایر نحله¬های مذهبی) می¬شود، می¬پردازم.
باید اشاره کنم که خرافه¬گرایی در دین اتفاق تازه¬ای نیست و سابقه¬ی آن به زمان صدر اسلام بر می-گردد، به طور مثال زمانی که فرزند نبی¬اکرم(ص) رحلت نمودند و خورشید گرفتگی متقارنی از نظر زمانی رخ داد، مردم گمان کردند این خورشید گرفتگی به دلیل رحلت سبط حضرت رسول است که قویاً از ناحیه¬ی ایشان این قضیه رد شد.
در طول تاریخ تشیع نیز همچنان این مسئله رواج داشت که می¬توان گفت آثار آن حتی به روزگار امروز نیز رسیده است. ضمن اینکه متأسفانه ما خرافات مستحدثه نیز داریم.
به عقیده¬ی من علت زمینه¬ای پیدایش این تفکرات نداشتن آگاهی و همچنین آگاهی ستیزی یک عده¬ است. چه بسا افرادی که حاکمیت دینی این امت را در طول تاریخ به عهده داشته¬اند به استحمار مردم پرداخته و علاوه بر بدعت¬ها، خرافات را نیز وارد دین کرده اند که البته رابطه این دو مقوله عموم و خصوص من¬ وجه است.
برای بیشتر روشن شدن این مسأله، چند مثال می زنیم:
1- پیرامون چشم زخم، شکستن تخم مرغ و نام بردن افرادی که احتمال می¬دهند چشم زده باشند، یا گذاشتن تخم مرغ زیر چرخ ماشین و یا برای درمان چشم زخم می¬گویند اسپند دود کنید و این کار عموماً در محافل دیده می¬شود و مردم را می¬بینیم که گاهی با دستان شان این دودها را بطرف صورت و حلق و بینی خود روانه می¬دارند، به این گمان که با این کار از چشم زخم دور می¬مانند!(البته با اثر مثبت بهداشتی و پزشکی و گندزدایی اسپند کاری نداریم)
شاید این قضیه با توسل به بعضی از احادیث توجیه شود: مثلاً؛ امام صادق(ع)فرمودند: شیطان از خانه¬ای که در آن اسپند باشد به اندازه هفتاد خانه دور می¬شود و اسپند شفای هفتاد درد است که کمترینش جذام است پس از آن غفلت نورزید سفینه¬البحار،ج2،ص160)- یا پیامبر (ص) فرمودند: اسپندی نمی¬روید مگر آنکه بر هر یک از بوته و گلبرگ و دانه آن مَلَکی گماشته شده است تا به دست شخص برسد یا بپوسد و در ریشه و شاخه¬اش رازی نهفته و در دانه¬اش شفای هفتاد و دو درد وجود دارد پس با اسپند و کندر خود را مداوا کنید.
این احادیث مربوط به خواص این گیاه است که طبق روایت ها، از ناحیه خوردن حاصل می¬شود، منتهی دود کردن اسپند همان گونه که در بیاناتی از آیت¬ا... مکارم شیرازی بدان اشاره شده، فضا را ضد عفونی می¬نماید و مفید است و لاغیر.
حال توجه تان را به روایات صحیح دیگری پیرامون چشم زخم جلب می¬نمایم: امام رضا(ع) به مردی که از چشم زخم پرسیده بود فرمود: چشم زخم حق است اگر چشم خوردی دست هایت را در مقابل صورت بگیر و بر آن سوره حمد و توحید و معوذتین را بخوان و دستت را به صورت بکش که این کار به اذن خدا نافع است (بحارالانوار، ج95،ص129،ح9) یا در برخی روایات خواندن معوذتین هنگام خروج از خانه و تلاوت آیه پیرامون چشم زخم در قرآن کریم(ان یکاد) و دعاهای دیگر سفارش شده و همچنین بیان شده برای درمان چشم زخم کسی که چشم خورده غسل کند.
2- چیدن و حمل حجله عروسی برای جوان از دنیا رفته که هیچ مبنایی ندارد جز اینکه موجب افزایش آلام خانواده داغدار می¬شود، در حالی که در روایات بر آن تأکیده شده که پس از سه روز به خانواده میت تسلیت نگوییم تا موجب تشدید مصیبت نگردد.
(علی(ع): تسلیت گویی و تعزیت آوری بعد از سه روز موجب تجدید مصیبت برای صاحب عزاست و تهنیت و تبریک پس از سه روز نشانه استخفاف و سبک شمردن دوستی است – منبع: شرح¬ نهج¬البلاغه ابن¬ابی الحدید، ج20،ص340،ح888)
3-بستن نخ یا پارچه یا حتی قفل! بر ضریح مطهر ائمه اطهار یا امام زادگان و سقاخانه¬ها به هدف گرفتن حاجت که باز هم هیچ توجیه شرعی و عقلی ندارد، در حالی که مکرر بر اصالت پیوند قلبی با صاحبان جایگاه معنوی تأکید شده و راه¬هایی دگر نظیر قرائت ادعیه¬ی متعدد نظیر دعای توسل و بهتر از پیروی همه از سیره آنها در حوزه عمل برای نائل شدن به حاجت¬ها وجود دارد.
به راستی می¬بینیم که این خرافات چگونه در بین توده ریشه دوانده است، بنابراین گریزی جز مبارزه¬ی مداوم با این متحجران و تأثیرات شان در جامعه نداریم تا بتوانیم اسلام ناب محمدی را از زنجیر جهل برهانیم.
2- روشنفکر نمایی:
پیرامون کلمه روشنفکر نیز تا کنون تعاریف متعددی شده است و در جمله¬ای کوتاه می¬توان روشنفکر را فردی آگاه، همگام با جامعه و مشکلات آن جامعه و کسی که با نگاهی متفاوت از دیگران ناآگاه به شناختی از ناهنجاری¬ها و آفات جامعه در حوزه¬های مختلف رسیده و برای حذف آن تلاش می¬کند، تعریف نمود و مسلماً این فرد با انتلکتوئل یعنی فرد صرفاً فعال ذهنی متفاوت است.
حال بعضی سعی می¬نمایند خود را به شکل یک روشنفکر بر امت غالب کنند. کسانی که نه آگاهی شان برازنده ظاهرشان است و نه آنکه به نسبت آگاهی شان سخن می¬رانند و بی هنگام نظرات خود را در مسائلی که جامع¬الاطراف بدان احاطه ندارند، مطرح می¬نمایند.
حال فرض بفرمائید که این افراد بخواهند نظرات دینی هم مطرح کنند، فکر می¬کنید چه اتفاقی می¬افتد؟ پاسخ روشن است، باز هم یک عده افراد آسیمیله¬ی ساده (کسانی که سعی می¬کنند خود را شبیه اروپائییان یا غربی¬ها مترقی نشان دهند) جذب آنها شده و در آیین الهی شکاف و بدعت ایجاد می¬کنند.
می¬توان ریشه¬ی پیدایش این جریان را باز هم جهل بیان کرد، چرا که این گروه نیز با اینکه به نسبت به گروه اول آگاهی بیشتری دارند، ولی یا از آگاهی شان درست استفاده نمی¬کنند و در حوزه¬ی مربوطه به کار نمی¬گیرند و یا اینکه فکر می¬کنند چون اطلاعاتی در بعضی از زمینه¬ها دارند، مجوزی می¬شود برای اینکه در مسائل تخصصی دینی اظهار نظر کنند که این مسئله هم نتیجه غرور حاصل از جهل است.
به طور مثال در محیط علمی و اعتقادی افراد به راحتی بعضی از مسائل مطروحه در حوزه دینی را که ادله قوی برای اثبات آن وجود دارد زیر سؤال برده، اذهان دانش¬پژوهان را مشوش می¬کنند؛ نظیر: 1- مبحث حقوق زنان در اسلام که بنده قصد آن را ندارم که بدان ورود پیدا کنم چرا که بحث مفصلی را می¬طلبد بدین جهت مخاطبین را رجوع می¬دهم به کُتُب حقوق زن در اسلام استاد شهید مرتضی مطهری، زن در آیینه¬ی جلال و جمال آیت¬ا... جوادی آملی، فاطمه فاطمه است دکتر شهید علی شریعتی و ... 2- مبحث مهدویت که به راحتی فردی غیر متخصص از همان جرگه به خود جرئت می¬دهد تا العیاذبا... حتی نظر به انکار وجود امام غائب داشته و آن را طرح کند، در حالی که ادله متقن اثبات حضور امام برای قشر آگاه جامعه مبرهن است. 3- طرح این نظریه که چون انسان خود عقل دارد یا مضحک¬تر از آن چون بین علما در بعضی موارد اختلاف نظر وجود دارد بنابراین هیچ نیازی به رجوع به مراجع تقلید نداریم، هکذا که باز هم حکم عقل سلیم این است که رجوع غیر متخصص به متخصص نه تنها جایز بلکه واجب است و طبیعتاً بین صاحبان درجه اجتهاد ممکن است اختلاف نظرهایی در استنباط احکام صادره وجود داشته باشد، لذا لازم است که به مرجع اعلم رجوع نمود همانگونه که نظر همه پزشکان در مورد درمان یک بیماری ممکن است یکی نباشد و در این موارد آحاد مردم به پزشک ماهرتر رجوع می¬کنند.
4- طرح مسئله عقل¬گرایی محض یا توجیه¬ همه مسائل دینی با عقل که پیرامون این مورد در عین اینکه در اسلام قاعده تلازم عقل و شرع را داریم ولی باید به این نکته نیز توجه داشت که انسان از درک بعضی از مسائل نظیر مسائل حِکمی و یا حتی مسائل مربوط به اصول دینی نظیر معاد جسمانی، معراج جسمانی و مسائل ماوراء الطبیعه عاجز است و عقل بشر خود دارای محدوده¬ای است.
در پایان این نوشتار بار دیگر بر این نکته تأکید می¬ورزم که این دو جریان همدیگر را بازتولید می نمایند یعنی گوئیا به همان میزان که کفه¬ی خرافه¬گرایی اوج می¬گیرد، روشنفکرنمایی هم سیر صعودی را در کشورمان طی می¬کند.
باری شرایط کنونی ایجاب می¬کند که دلسوزان متعهد به اصول دینی ساکن ننشیند و از هر فرصتی برای آگاهی بخشی به جامعه استفاده نمایند تا این مردم ساده¬دل و مخلص را از بند جُهال برهانند.
- دوشنبه 29 ارديبهشت 1393-16:38
با سلام و درود بیکران دوباره به آقای رضوان مهدوی عزیز و سپاس فراوان از نگاه و توجه شما به کامنت بنده حقیر! جناب مهدوی شما انسان واقع بینی هستید؟ آیا در سخنان پیامبر عزیز اسلام ( رسول الله) ( کلام خداوند متعال ) شما، در راستی و درستی و حقیقت گویی ایشان شکی دارید؟! هر چه ایشان گفتند و انجام دادند در قران کریم مستند و موجود است! سند اصلی، لسان ایشان برای بنده حقیر قابل قبول است که در قران کریم ( کتاب آسمانی ) ضبط و ثبت شده و سخنان پیغمبر ( ص ) راهگشای میلیونها نفر، پیروان ایشان بوده و هست! اگر پیروان ایشان همه سخنان پیامبر را که در قران کریم آمده است بر روی چشم خود نهند و راهگشای زندگی خود قرار دهند! چه دلیلی دارد (که فقط در یک مورد ما شک کنیم)!!! و این شایعات و ابهامات را، از زبان مردم بشنویم!!! ( 1- سابقا معجزاتی از پیامبر دیده بودن و باز لجاجت می کردند )!!! آیا شما مدرکی و سندی و ... دال بر درست بودن سخنانتان دارید، لطفا نشان دهید؟!!! بنابراین بایستی این یک مورد را هم بپذیریم که ایشان، خودشان در (قران کریم)فرمودند، (من انسانی همچو شما بیش نیستم)! و ( از من معجزه نخواهید) ( کلام خدواند )! آیا سخنان خداوند و پیامبر بزرگ اسلام، برای بنده حقیر از همه چیز مهتمر است و باید بپذریم؟! یا شایعات و ابهامات مردم عادی را ( خرافات )؟! پیروز باشید.
- سه شنبه 30 ارديبهشت 1393-0:29
سلامی مجدد خدمت دوست روستایی
در پاسخ به فرمایش شما چند نکته را عرض می کنم:
1-کارهای اعجازگونه ی پیامبر و اهل بیت فقط در قرآن درج نشده بلکه در روایات هم قابل بررسی است و در کثرت آن شکی نیست
2- اما چون ظاهرا فقط به ایات قرآن استناد می جویید چند مثال عرض می کنم:
الف) «سبحان الذی اسری بعبده لیلا من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا» (اسراء/1)
منزه است آن که شبی بنده خویش را از مسجدالحرام تا مسجد الاقصی (بیت المقدس) برد تا برخی از آیات خود را به او بنمایانیم. آیا این جریان یک خرق عادت، یک معجزه نیست؟!
ب)در سوره مبارکه تحریم، داستان در میان گذاشتن پیامبر رازی را با یکی از زنان خود، و باز در میان گذاشتن آن زن آن راز را با زنی دیگر آمده است (3)، که رسول اکرم به آن زن گفت چرا با دیگری گفتی؟ و قسمتهایی از آنچه میان آن دو زن گذشته بود بازگو کرد آن زن (با تعجب) پرسید: تو از کجا اینها را دانستی؟ رسول اکرم فرمود: خداوند مرا آگاه ساخت آیا این خبر از غیب نیست؟ معجزه نیست؟
«و اذ اسر النبی الی بعض ازواجه حدیثا فلما نبات به و اظهره الله علیه عرف بعضه و اعرض عن بعض فلما نباها به قالت من انباک هذا قال نبانی العلیم الخبیر»؛ آنگاه که پیامبر رازی را با یکی از همسرانش در میان نهاد، همینکه آن زن آن راز را به زن دیگر گفت و خدا پیامبر را بر افشای راز آگاه کرد، قسمتی از آن را پیامبر بازگو کرد و از بازگو کردن قسمت دیگر خودداری نمود آن زن گفت: چه کسی ترا آگاه ساخت؟ پیامبر گفت: خدای دانای آگاه. (تحریم/3)
ج) داستان شق القمر که قرآن صراحت دارد در آیات اولیه ی سوره قمر
آيات 1 تا 3 سوره قمر می فرماید:«اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَ انْشَقَّ الْقَمَرُ (1) وَ إِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَ يَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ (2) وَ كَذَّبُوا وَ اتَّبَعُوا أَهْواءَهُمْ وَ كُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ (3)»ترجمه:قيامت نزديك شد و ماه از هم شكافت. و هر گاه نشانه و معجزهاى را ببينند اعراض كرده مىگويند: اين سحرى است مستمر! آنها (آيات خدا را) تكذيب كردند و از هواى نفسشان پيروى نمودند و هر امرى قرارگاهى دارد
و.............
آن قول را نیز از لسان شهید مطهری در کتاب نبوت عرض کردم که حتما تایید می فرمائید جزء عالمان هستند و احتمالا به دلیل شان نزول آیات بوده است که سابق بر آن وقایع معجزاتی دیگر نظیر نزول قرآن رخ داده بود.
مجددا از حسن نظرتان سپاس گزارم
التماس دعا
- پنجشنبه 25 ارديبهشت 1393-9:26
آقای کم سواد روستایی .آخرمطلب شما درحقیقت مصداق همین خرافه گرایی است.پول درون امامزاده ریختن چه ارتباطی به بدبختی شما ها دارد ،مشکلات وبیماری خودتان را گردن کار پدرومادر نیندازید.اگر به خداتوکل می کردی وراه درست را می رفتی ،الان این مطلب را نمی نوشتی.
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-16:24
با سلام و درود به آقای رضوان مهدوی. مردم عصر پیامبر اسلام، بارها از ایشان خواستار معجزه شدند! اما ایشان، صریح و خالص و آشکار و شفاف، حتی در قران فرمودند. که من (همچو شما انسانی بیش نیستم! و از من معجزه نخواهید)!!! یعنی هر چیزی که بعد از من آمد، دروغ و خرافاتی بیش نیست!!! و اما شوربختانه عده ایی که منافع گروهی خود را، که در آن سود میلیاردی وجود دارد، آگاهانه به این دروغها و خرافات ، در انسانهای غیره واقع بین، گسترش می دند و دامن می زنند ( حتی در درون روشنفکران مذهبی ) تا توده مردم بیسواد را فریب دهند!! مانند، عکس امام در ماه است!!! و، ...! یا معجزه های امامان و امامزاده ها که خود پیغمبر عزیز اسلام بارها فرمودند. (که من نمی توانم معجزه کنم ). اما هرگز در رسانه های گروهی و به ویژه در صدا و سیما، صدایی، یا از ترس یا از منافع، در نمی آید! تا توده مردم بیسواد را آگاه کنند! و خرافاتی را که در تک تک سلولهای مغزی ما رخنه کرده، از مغزها بزدایند و پاکیزه کنند!!! که پدر و مادر من بیسواد کور روستایی، که از لقمه نان روزانه کودکانش می زدند و پول را درون امام زادها می ریختند! تا کودکانی سالم و تندرست با عمری طولانی، و .. به جامعه تحویل دهند! از 8 کودک, 2 نفر در زمان زایمان مردند! یک نفر موادی و تریاکی و بنگی و حشیشی شد! یک نفر ناراحتی روحی گرفت! یک نفر ناپدید شد!!! و ...!
- يکشنبه 28 ارديبهشت 1393-1:8
با درود فراوان خدمت دوست روستاییمان .عرض می کنم دغدغه ی نیکی دارید اما در تعیین مصداق گوئیا دچار اشتباه گشته اید چرا که آن آیاتی که پیامبر در برابر درخواست معجزه می فرمایند من هم مانند شما هستم به چند جهت بوده است:1- سابقا معجزاتی از پیامبر دیده بودن و باز لجاجت می کردند -2- ایشان موظف نبودند که هر گاه فردی درخواست معجزه کرد پاسخ مثبت دهند-3-آنها گاهی درخواست های نامعقولی نظیر آوردن خدا و فرشتگان را داشتند-4-آنها گاهی می گفتند چون تو(ای رسول الله) به ما نیاز داری پس برای ما مثلا باغ انگوری فراهم کن که حضرت ختمی مرتبت هیچگاه درصدد این رویه نبودند
نکته بعد آنکه کارهای اعجاز گونه بصورت مکرر طبق شواهد تاریخی و متون صحیح نقلی و حتی شواهد عینی امروزی ثابت شده است که به جهت تواتر و تکثر لازم به ذکر آنها نیست-
همچنین در باب معجزه عرض می کنم که از دایره ی لوازم واسباب و نظام علی و معلولی خارج نیست منتهی کشف این قواعد و قوانین با اتصال با روح این عالم و عالم دگر میسر است همانطور که خیلی ها با تسلط روح بر بدن کارهای خارق العاده انجام می دهند حال اهل الله به جهت اتصال با روح این عالم بدیهی است از درجه ی قدرت بیشتری برخوردارند
ضمن آنکه انسان الهی برای معجزه نیامده بلکه برای دست گیری و هدایت بشر آمده است
در باب هدیه و نذورات هم که برکات فراوانی متصور است بطور مثال مکانی بنا گردد و اتصال معنوی حاصل آید و این صدقه ی جاریه مستدام باشدو .....
سپاس از نظرتان
- سه شنبه 23 ارديبهشت 1393-23:56
جنگ هفتاد و دو ملت همه را عذر بنه / جون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند.
- چهارشنبه 24 ارديبهشت 1393-18:34
خدا ما را به اهدنا الصراط المستقیم راه نماید که حقیقت یافتنی است