اصلاح طلبی، آرمان بی سازمان
اصلاح طلبی به عنوان یک آرمان سیاسی و اجتماعی که همچنان از مقبولیت نسبتا گسترده اجتماعی برخوردار بوده و هست از بی سازمانی رنج می برد.
مازندنومه؛ سرویس سیاسی، دکتر علی کریمی مله، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران: اندیشه درباره علل و زمینه های شکل گیری، روند تکوین، سرنوشت و فراز و فرود یک حرکت یا جریان اجتماعی- سیاسی و آسیب شناسی واقع بینانه آن هم برای کنش گران موافق و مخالف آن و هم برای اندیشه ورزان مختلف ضرورتی انکارناپذیر است.
یکی از این جریان های ریشه دار در تاریخ معاصر این مرز و بوم جریان اصلاح طلبی است که نحله سیاسی آن حداقل ریشه ای حدود یکصد و پنجاه ساله دارد. تبلور آشکار این جریان بعد از انقلاب اسلامی به دوم خرداد 1376 به پیشگامی سیدمحمد خاتمی برمی گردد که با دراختیار گرفتن تدریجی دو قوه رسمی از قوای سه گانه کشور و علی رغم کسب کامیابی های گوناگون و پس از رویاروشدن با برخی موانع درونی و بیرونی، باوجود حفظ بخش قابل ملاحظه ای از پایگاه اجتماعی و وزن اثرگذار خود در همه معادله های سیاسی و فرهنگی کشور تاکنون، نتوانست در ساحت رسمی مانایی خود را حفظ کند.
بدیهی است برآمدن و برافتادن یک جریان سیاسی و فکری و اقبال و ادبار گفتمان ها تک علتی نبوده بلکه تابع علت ها و زمینه های مختلفی است و جریان اصلاحات هم از این قاعده مستثنی نیست و در میدان سیاست نیز نتیجه بازی را فقط یک طرف بازی تعیین نمی کند، بلکه نتیجه هرگونه رقابت، مبارزه و بازی سیاسی به شیوه بازی، تاکتیک ها، راهبردها و منابع در دسترس هر دو طرف بازی بستگی تام دارد؛ لذا درخصوص آسیب شناسی اصلاحات نمی توان با یک سویه نگری ریشه را فقط در ضعف های درونی این جریان جستجو کرد یا علت العلل ناکامی یا ضعف را در شیوه بازی جریان سیاسی رقیب خلاصه نمود.
از این رو می توان برای آسیب شناسی جریان اصلاحات عوامل درون جناحی، برون جناحی، ساختاری و رفتاری و حتی فراملی را برشمرد که در جای خود لازم و درس آموز خواهد بود.
این یادداشت فقط بر یکی از نقاط ضعف درون جناحی جریان اصلاحات تمرکز می کند و آن اینکه اصلاح طلبی به عنوان یک آرمان سیاسی و اجتماعی که همچنان از مقبولیت نسبتا گسترده اجتماعی برخوردار بوده و هست از بی سازمانی رنج می برد.
شاید خصلت فراگیر و کارناوالی جنبش اصلاحی در موقع وقوع آن در سال 1376، بی سازمانی را گریزناپذیر می نمود و سازمان یابی آن موجب عدم فراگیری آن می شد اما از زمانی که آن حرکت کارناوالی توانست در زمانی کوتاه به پیروزی چشمگیری نایل شود، قالب ریزی سازمانی آن ضرورت یافت و این ضرورت اتفاقا همساز با یکی از شعارهای این جریان در موقع رقابت انتخاباتی سال 1376و متعاقبا قدرت یابی آن، با عنوان تقویت نهادینگی جامعه مدنی و پاسخگویی بود که هردو با موضوع سازماندهی، تشکل، فعالیت رسمی و شناسنامه دار آمیخته است.
تداوم حالت کارناوالی اصلاحات و فقدان سازمان آن بعدها موجب شد که هر فرد و دسته ای بدون اینکه نسبت دقیق خود را با اندیشه اصلاحی یا تجدید نظر طلبی مرزبندی کند، در کسوت منادی یا مدافع و حتی رهبری آن شناخته شود و در مواقع خطر از پذیرش مسئولیت آن نیز شانه خالی کند و شوربختانه تر اینکه مخالفان اصلاحات نیز با استفاده از همین ویژگی، محملی برای برخورد رادیکال با اصلاح طلبان بیابند.
این نقیصه کماکان به قوت خود باقی است و با گذشت بیش از یک دهه هنوز موانع درونی و بیرونی در قبال رفع آن خودنمایی می کند غافل از آنکه تداوم بی سازمانی اصلاحات برای هیچ کس اعم از اصلاح طلبان، اعتدال گرایان، اصول گرایان منصف و میانه رو و حتی دستگاه های حاکمیتی سودمند نیست بلکه تنها منافعش عاید اقلیت تندرو مخالف ساز و دشمن تراش و جمع کم شمار فرصت طلبان انحصارگراست که مایلند اصلاحات را از خصیصه چندصدایی تهی کنند.
امروزه نباید از یاد برد که سازمان نشانه و عامل قدرت و بازتولید آن است و نه میسور و نه معقول است که جامعه را در حالت کارناوالی نگه داشت پس اصلاحات و اصلاح طلبان گریزی ندارند که پایگاه نسبتاً گسترده اجتماعی خود را متناسب با ظرفیت و استعداد جامعه سازماندهی کنند.
از این زاویه تدبیرپردازی های هرچند دیرهنگام که برای سازماندهی و نهادینه کردن رفتارهای سیاسی در سطوح ملی و محلی صورت می پذیرد سزاوار تقدیر و برای آینده هندسه رفتار سیاسی ایرانیان سودمند خواهد بود.
- سه شنبه 13 خرداد 1393-16:24
تفكر اصلاح طلبي خوب هست ولي متاسفانه بسياري از اصلاح طلبها كه در راس كار بودند باجناق و پسر خاله و چندتاي ديگه را تو راس كار گذاشتن و دوستاي اصلاح طلب ديگه را كنار زدن .
ما كه خدمت دكتر ارادت داريم ولي يه تحقيق هم در مورد اصلاخ طلبهايي كه در مازندران در دوره خاتمي صاحب پست بودند از لحاظ مالي و ارتقاء بررسي شوند متوجه مي شيم چقدر تفكر اصلاح طلبي داشتن... - يکشنبه 11 خرداد 1393-18:21
باید دکتر کریمی ها بیشتر وارد میدان بشن.
- يکشنبه 11 خرداد 1393-9:49
نمیدونم چرا هر وقت اسم مجمع اصلاح طلبان و یا اصولگرایان رو میشنوم یاد یه شرکت تجاری می افتم. هرچند در تفکر و مرام خودم رو اصلاح طلب میدونم اما مدل برخورد گروههای "منظورم افراد نیست" اصلاح طلب دقیقا مثل کاسبکاراست. البته برای اصولگرایان هم صدق میکنه. ضعف ما اینه که هدف داریم اما برنامه اصولی و مدون و قرم به قدم که در چهارچوب قانون اساسی بتونیم بهش عمل کنیم نداریم. یک سری اصول کلی رو بیان میکنیم و دعوای رسانه ای راه میندازیم. و تغصیر نتونستن هامون رو گردن گروه های پرقدرت فشار میندازیم. واقیعت اینه که بیش از 50 درصد افراد هر دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا قبل از اینکه به خاطر آرمانهای جریانشون تلاش کنند برای منافعشون تلاش میکنن. اینجوریه که مدیران ما رو اکثرا یه عده آدم ناکارامد و منافع طلب شکل میدن و کسانی که ایده آل فکر میکنند و دل میسوزونند ناخواسته میشند پیاده نظام یه عده آدم ناکارامد که تنها کارامدیشون پر کردن جیبشونه. و هر دوره که دولت عوض میشه فقط منافع از دست یه گروه می افته دست یه گروه دیگه. به نظر من باید 80 درصد مدیران و سیستم مدیریتی رو ریخت دریا بعد از نو سیستم و سازمان کار برای دولت تعریف بشه. با این شیوه که پیش میریم سیستم معیوب همینجوری به مدیران جدید تر به ارث میرسه و اونا رو هم بیمار و معیوب میکنه. اصلاح طلبها هم همون کاری رو با مردم و منافعشون میکنند که اصولگراها . فقط مدل یکی پلیس خوبه و مدل یکی پلیس بد. .... این قصه سر دراز داره ...
- يکشنبه 11 خرداد 1393-0:37
مثل هميشه پرمغز ...
حيف و هزاران حيف كه شخصيتي همچون دكتر كريمي در استان باشند و اصلاح طلبان عزيز ما از ايشون بهره نبرند ... بنظرم دكتر بايد ليدر اصلاحات مازندران باشه ... برو بچ اصلاحات بايد قدر دكتر را بيش از بيش بدانند . - شنبه 10 خرداد 1393-19:2
از ديدگاه دكتر عزيز كه چشم چراغ اصلاح طلبان هستند متشكريم
- شنبه 10 خرداد 1393-18:45
افتخار می کنم استادی مثل دکتر کریمی مله در دانشگاهمون تدریس می کنن.
من رشته ام علوم سیاسی نیست اما همیشه از حضورشون در دانشگاه مازندران خوشحال و سربلندم...
در پناه خدا باشند - شنبه 10 خرداد 1393-15:0
ازدوست و برادر ارزشمند و اندیشمند خود جناب دکتر کریمی بسیار ممنون و سپاسگزارم . امید داریم که از دیگر یادداشت ها و تحلیل های عمیقانه ایشان در آینده بهره وافر را ببریم . اصلاحات خواست و مطالبه تاریخی ایرانیان است . جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی یکی از مهمترین دلیل و آفت عدم کار گروهی را بی اعتمادی که خود سرمایه اجتماعی محسوب می شود می دانند . پرسش های فراوانی در ذهنم می گذرد که بعضی از آنها را مطرح می کنم . آیا فرهنگ سیاسی و دینی موجود حاکم بر جامعه می تواند راهگشای فعالیت آزاد احزاب در جامعه باشد ؟ و نیز به دنبال آن می تواند روابط و گفتگوی مسالمت آمیز و به دور از خشونت را میان جامعه و قدرتمندان ترویج نماید ؟ . آیا فرهنگ عمومی و خلق و خوی ما ایرانیان که عمدتا" مبتنی بر قانون گریزی ، فرد گرایی ، قهرمان پروری ، استبداد پذیری و استبداد اندیشی ، عقل گریزی ، مطلق نگری ، نارواداری و ناشکیبایی و ده ها خصلت دیگر است می تواند زمینه شکل گیری و شکوفایی احزاب را فراهم نماید ؟ . آیا تا زمانی که حتی در درون احزاب سیاسی ، متاسفانه سیاست تمرکز اندیشی ، طرد و حذف دگر اندیشان ، خودی و غیر خودی حاکم است چگونه می توان به فعالیت امیدوارانه احزاب اصلاح طلب به محاق رفته اندیشید ؟ . وجود تصلب و تعصب و دگم اندیشی ها و سخت گیری ها دینی که با آن مواجه هستیم و مجاری نقد و نظر را نیز بر این فرهنگ بسته ائیم چگونه می تواند پنجره تعقل و عقلانیت را که منجر به سازمان یابی گردد بگشاید ؟ . هر گاه نظام سیاسی در ایران توزیع عادلانه قدرت را در کنار توزیع عادلانه ثروت و معرفت با رغبت تمام بپذیرد و مردم نیز با ایجاد اعتماد ، به پیامد های مثبت اتحاد و انسجام و همبستگی عمیقا" بیاندیشند می توان امیدوار بود که احزاب در جامعه شکل خواهد گرفت . لذا لازم است که به همه عوامل فرهنگی ، سیاسی ، اجتماعی ، دینی و تاریخی شکل گیری احزاب توجه نمائیم . در پایان بی صبرانه و مشتاقانه امیدوارم که تئوری پردازان و اندیشمندان و بزرگان اصلاح طلب استان همسو با دیگر استان ها ، و صد البته با همگامی و همراهی و مشارکت مختارانه و فعالانه جوانان و دانشجویان پاک این سرزمین دور هم مهربانانه و مشفقانه جمع شوند و پروانه وار گرد شمع عقلانیت و تدبیر حلقه زنند و مشکل همبستگی و انسجام اصلاح طلبان را با سلیقه ها و اندیشه های مختلف که این سال ها و روز ها کمی غامض و پیچیده شده است حل نمایند . به امید برآمدن این خورشید همیشه به افق چشم می دوزیم . مگذارید فلق ما به شفق بیانجامد .
- شنبه 10 خرداد 1393-14:47
جناب جمالیان عزیز شما و امثال شما تا مثل دکتر کریمی فکر کنید خیلی راه است ایشان سالها تجربه وقدرت اجرایی قوی دارند و مثل خیلی ها دنبال این نیستند که مقاله بزنند و مطرح شوند و یا مانند بعضی از دوستانتان دنبال...یا...باشند دکتر کریمی از فرزندان این انقلاب هست و هنوز ارزشها ومبانی ناب اسلام برای او اهمیت دارد نه مثل خیلی ها که استحاله شده و حتی نماز نمی خوانند و فقط از صبح تا شب به همه نقد میکنند البته بعضی از این عزیزان انتظار پست داشتند و حالا دوستانشان را بچه میخوانند در حالی که با کوتوله های سیاسی و بعضی از کارشناسانی که در سطح یک راننده هستند بحث میکنند و 4 تا مقاله الکی میزنند و آنها هم تایید میکنند و این دوستان به ظاهر اصلاح طلب خوشحال میشوند و حتی آنقدر ضعیف هستند که از سایت وزین مازند نومه که یک تنه در مقابل تندروها ایستاده انتقاد میکنند که چرا این دوستان مقاله ما را نمیزنند و یا حالا که میزنند چرا نظرات را پالایش نمیکنند جمالیان جان به دوستت یادور شو که دمکراسی یعنی طاقت حرف مخالف را داشتن و نهراسیدن اتفاقا باید از مازند نومه تشکر کرد که همه نظرات مخالف و موافق را میزند شما و دوستانتان باید بیشتر در محضر اساتید و روشنفکران اصلاح طلب شاگردی کنید به امید روزی که شما ها را در اتاق فکر که آرزوی دوستانت است مشاهده کنم البته شما را دوست دارم و زحمات و تلاش شماها را در این عرصه میستایم اگر کمی بی پرده صحبت کردم به جهت ابن است تا انشالله تحملمان بیشتر شود و حواسمان بیشتر جمع شود و نماز و عبادت و توکل را فراموش نکنیم که در هر صورت دنیا زودگذر است و مرگ نزدیک است هرچند که در خلوت خود فکر میکنید امیدوارم که نقدهایم اشتباه باشد مطمئن هستم که با روی گشاده و ذهن باز میپذیرید
- يکشنبه 11 خرداد 1393-0:48
دوست ناشناس گرامیم شعبان عزیزم :
کلیات هرمایشات جنابعالی را می پسندم لیکن در جزئیات اختلاف نظر داریم و آن اشاره شما به دوستم که برای من توجیه ندارد و این راخلاف اخلاق میدانم به این خاطر که من دوستان بسیار زیادی دارم و همگی برای من بسیار عزیزند و با این فرمایش جنابعالی تمام دوستانم در سیبل شما قرار گرفتند علی ایحال من جمالیان در خدمت جنابعالی به جان منت پذیرم شماره من به احتمال قوی در دسترستان است لطف فرمائید با این کوتوله که چند تا مقاله الکی مینویسد لطفا تماس بگیرید من با اینگونه خطاب گرفتنها ابدا ناراحت نمی شوم لیکن جامعه واکنش خوبی به اینگونه عملها نشان نمی دهد در رابطه با آقای دکتر کریمی همانگونه که دیگر دوستان با کامنتهایشان ابراز احساسات قلبی داشتند هزار برابر آن در سینه من جای دارد مقایسه من یه لا قبا با آقای دکتر , مقایسه مع الفارق است .
برای تو و خویش چشمانی آرزو می کنم
که چراغ ها و نشانه ها را در ظلماتمان ببیند
گوشی که صداها و شناسه ها را در بیهوشی مان بشنود
برای تو و خویش روحی
که این همه را در خود گیرد و بپذیرد
و زبانی که در صداقت خود ما را از خاموشی خویش بیرون کشد
و بگذارد از آن چیزها که در بندمان کشیده است
سخن بگوییم
- شنبه 10 خرداد 1393-13:47
درود بر دکتر کریمی .شاید اصلاح طلبی در ظاهر سازماندهی نشده باشد ولی باور کنید آرمان اصلاح طلبی در قلب 70 میلیون ایرانی می تپد. اما این قلب های تپنده آرزوی سازمانی شدن اصلاح طلبی را با آزادی کامل و برابر خواهند داشت!. پس بکوشید و متحد شوید و از چیزی نترسید! شهر به شهر و روستا به روستا دنبال نیرو های مستعد و عالم بگردید. سعه صدر داشته باشید. سپاس
- شنبه 10 خرداد 1393-12:13
ای کاش دکتر کریمی استاندار میشد
- شنبه 10 خرداد 1393-18:2
امام می فرمود:
حکومت ما بر قلوب است،نه بر ابدان.
دکتر کریمی حاکم قلب های ماست،نه استاندار ابدان ما
- شنبه 10 خرداد 1393-11:0
واقعا دکتر کریمی سرمایه ای ملی در مازندران هستن
- شنبه 10 خرداد 1393-10:59
مثل همیشه از تحلیل های عالمانه و واقع انگارانه ی جناب کریمی لذت بردم
- شنبه 10 خرداد 1393-10:7
برار "مله" چه خور؟
- شنبه 10 خرداد 1393-4:23
درود بر دكتر كريمى، مرد وفادار به جريان اصيل اصلاح طلبى.
به نظر مى رسد بى سازمانى اى كه جناب دكتر اشاره فرمودند، خود موجب مشكلات بعدى براى اين جريان شده كه مهمترين آن نداشتن يك راهبرد(استراتژى) مشخص است كه بر أساس آن بتوان بنا به مقتضيات هر دوره، با توجه به أضلاع قدرت در ساختار حكومت، تاكتيك هاى مناسب را براى فعاليت هاى سياسى و اثرگذارى در موازنه قدرت انتخاب كرد. - شنبه 10 خرداد 1393-3:29
عرض سلام به محضر استاد
اگر بخواهيم انسان را با مصداق ارزشمندی چون ماسوای حيوانات تعريف كنيم آنگاه انسان نه حيوان ناطق و یا ضاحک و..... بلكه سزاوار تر آن است که انسان حيوان آرمان دار و آرمان خواه ودارای" قدرت و شعور تصور" تعريف شود . انسان تنها موجود آرمان خواه است و هيچ موجود ديگري به اين مفهوم آرمان خواه نيست و نمي تواند باشد. انسان هايي كه آرمان ندارند و اصولي بر زندگي شان حاكم نيست يعني اینکه از قدرت و شعور تصور انسان برتر و جامعه برتر بر خوردار نیستند و به همان اندازه از انسانيت زاویه دارند ، چه بسا که خودشان هم متوجه نباشند.
مراد از آرمان گرايي خيال پردازي جزم اندیشانه و تعصب و ترک واقع بینی نیست بلكه وقتي ما مي خواهيم از فهم و شعور که مخصوص انسان است تعريف كنيم از جمله به مفاهيم ممكن اما معدود یعنی آرمان انسانی می رسیم و این ارزش گذاري تا حداکثرفداكاري یعنی شهادت در راه آرمان فقط مخصوص انسان است که معنا پیدا می کند و اما سازمان بستر رشد و پویائی و محل پالایش و تکامل آرمان انسانی است و لذا از اهمت فوقالعادهائی بر خوردار است . ما آدمیان به مقتضای آدم بودن به ناچار محتاج به سازمان هستیم و سازمان تنها وسيله اي است كه مي تواند يك خواست يا هدف جمعي آدمی را محقق سازد . چگونگی شکل گیری سازمان و اینکه از چه سازه و استحکامی بر خور دار باشد حائز اهمیت است . در واقع سازمان بستری است که مجموعه ائی از انسانها ئی که قصد دارند منافع ملی و انسانی را بر اساس اصول خاص توافق شده که همان اهداف و آرمان مشترک محسوب می شود و از طریق كسب قدرت سياسي که از عناصر تفكيك ناپذيرسازمان سياسي دانسته می شود به منحصه ظهور می رساند . چرا كه هيچ ديدگاه و انديشه سياسي براي توسعه جوامع انساني زمينه بروز و ظهور پيدا نمي كند ، مگر با دستيابي به قدرت سياسي ، بر اين اساس , تعريف سازمان سياسي عبارت از تلاش براي كسب قدرت سياسي است و جهت جلو گیری از اطاله کلام چهار شرط تشکیل سازمان برای تحقق آرمان را بر می شماریم 1- سازمان باید بر خوردار از تشکیلات پایدار و هرم گونه از دهکهای پائین جامعه به عنوان قاعده هرم شکل بگیرد و این امر نیازمند یک فرا خوان عمومی است 2- تشكيلات داراي سازماني مستقر در مرکز همراه با زير مجموعه اي باشد كه در سطح ملي و محلی فعاليت داشته و با يكديگر روابط منظم و متقابل تعریف شده سازمانی داشته باشند . 3- اراده رهبران ملي و محلي سازمان بركسب قدرت سیاسی از طریق کسب مشروعیت مردمی استوار باشد و نه بر اعمال نفوذ جهت کسب منافع مغایر با آرمان سازمان 4- خود سازمان همواره بايد در پي كسب حمايت عمومي و به ويژه از طريق کنگره و انتخابات داخلی و بر خوردار از تمامی مولفه های اصول رواداری و یا دمکراتیک در پی نهادینه کردن گردش نخبگان باشد
موفق و پایدار باشید