شعرهایی که نابود شدند
از وقتی موبایل دارم، شعرهایم را در موبایل ذخیره میکنم تا کسی بیاید و برایم روی کاغذ بنویسد.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، کلثوم فلاحی: علی موسوی شاعر و ترانهسرا است که سختیهای روزگار، مانعی برای امیدوار بودن و نگاه به آینده او نشده است.
او هم مانند سایر معلولان جسمی حرکتی با مشکلات زیادی مواجه است. در کنارش که مینشینیم کمتر درباره جامعه معلول حرف و بیشتر درباره شعر حرف میزند.
متولد سال 58 است و مانند اغلب شاعران مازندران، اهل سوادکوه. در سوادکوه به دنیا آمده و دیپلم گرفته است. نامش در شناسنامه یوسف است اما از کودکی او را "علی" صدا کردهاند.
جامعهای که علی باید در آن حضور یابد و به فعالیتهای اجتماعی بپردازد، درس بخواند و کار کند مناسبسازی نشده است.
موسوی میگوید«از سوادکوه به ساری کوچ کردیم تا در دانشگاه درس بخوانم. دو ترم در دانشگاه آزاد ساری در رشته روان شناسی درس خواندم. دچار تشنج شدم و بعد از بستری در بیمارستان، فراموشی به سراغم آمد. میخواستم غیرحضوری درس بخوانم اما قبول نکردند. نتوانستم انتقالی بگیرم و به سوادکوه برگردم چون دانشگاه آزاد سوادکوه رشته روان شناسی اجتماعی را نداشت. اینگونه شد که سرگرمیام را رها کردم».
از سرگرمیهای الانش میپرسم:« الان خواندن کتاب و استفاده از اینترنت و خواندن شعر و تماشای فوتبال، سرگرمیام است».
طرفدار تیم استقلال است و از کودکی به تیم یوونتوس علاقه داشته است.
پرسیدم چگونه سراغ شعر رفتی؟
«شعر از بچگی با من بود. شرایط من به گونهای بود که برای پر کردن خلاهای زندگیام و تنهاییهایم، شعرهاهم میجوشید. یک احساس درونی بود. شرایطم طوری بود که بسیاری از کارها را نمیتوانستم انجام دهم و اکثر مواقع تنها بودم. احساس میکردم فقط با نوشتن میتوانم تخلیه شوم. در انزوای خودم شعر میگفتم. اوایل بیشتر شعرها درباره خودم بود. اخیرا جامعه وارد شعرم شده است»
وقتی پرسیدم کدام شاعر در ابتدا الگویش بوده، پاسخ داد« در شروع کارم اصلا شعر نمیخواندم. به خاطر شرایطم زیاد نمیتوانم کتاب بخوانم، سرم درد میگیرد و عینک هم از چشمم میافتد و کسی باید باشد و مدام عینک را بر چشمم بگذارد. کتاب خودم را هنوز کامل نخواندهام. کتاب زندگینامه چارلیچاپلین را برایم هدیه آوردهاند و خیلی دوست دارم این کتاب را بخوانم اما نمیتوانم»
شعرهای حسین پناهی را گوش داده و اشتیاقش برای نوشتن را امری ذاتی میداند. شاملو نخستین شاعری است که علی موسوی شعرهایش را شنیده است.
شعرهایش را میگوید و دیگران برایش مینویسند، میگوید«شعرهایی به خاطر اینکه نتوانستم بنویسم، نابود شدند»
همانگونه که ورود تکنولوژی، رفاه را برای بشر به ارمغان آورده است، ورود تکنولوژی تلفن همراه به زندگی علی هم مانع از نابود شدن شعرهایش شده است:« از وقتی موبایل دارم، شعرهایم را در موبایل ذخیره میکنم تا کسی بیاید و برایم روی کاغذ بنویسد. چند سالی است که شعرهایم را وارد کامپیوتر میکنم. بعد از تشنج با خیلی از شعرهایم غریبه بودم»
کتاب ترانهای منتشر کرده با نام "نهنگ توی تنگ" که توسط انتشارات نصیرا چاپ شده است. طرح روی جلد را دوستی به رایگان انجام داده و تا 80 درصد از هزینههای چاپ مجموعه ترانههایش را خودش پرداخته و مابقی را دوستی دیگر.
حافظ، سعدی، فاضل نظری و وحشی بافقی از شعرای مورد علاقهاش هستند. از ممیزیهایی که بر کتابش رفته دلخور است«تا کی این ممیزیها باید باشد، شاعر را نابود می کنند، مگر درد مردم را گفتن چه اشکالی دارد».
علی موسوی سال گذشته دوبار به برنامه ماه عسل در ماه رمضان دعوت شده تا امید را در چشمان او ببینیم و تلاش را در تن رنجورش و از پای ننشینیم و زندگی را ادامه دهیم.