پدیده ای به نام بازار موسیقی
"بازار هنر" در معرکه ی موسیقی های موجود در مازندران تا حد زیادی در حال شکل گیری است و انواع و اقسام موسیقی ها در سبد درخواستی های مردم مازندران یافت می شود.
مازندنومه؛ سرویس فرهنگی و هنری، احسان شریعت: هنر موسیقی از گذشته های دور با زندگی انسان عجین بوده و حال و هوای خاصی را در او ایجاد کرده است. منتهی این هنر دیرین، همواره تحت تأثیر زمان و مکان، فرهنگ ها و اعتقادات و باورهایی بوده که در جوامع گوناگون در جریان بوده اند؛ به طوری که هر جامعه ای در درون فرهنگ و عقاید خود، موسیقی خاص خود را پرورش داده و آن را با آداب و رسوم آن جامعه منطبق ساخته است.
پس همیشه هر هنری از جمله موسیقی دارای دو بعد بوده است: یک- بعد اختصاصی هنر موسیقی که مختص هر جامعه ای بوده و سبک و روش و روح خاص خود را دارد.
دو- بعد مشترک موسیقی که در میان جوامع مشترک بوده و جوامع مختلف به وسیله این بخش های مشترک به داد و ستد هنری می پردازند.
موسیقی سنتی ایرانی از گذشته های دور ویژگی ها و خواص خود را داشت. این موسیقی که در طول اعصار متمادی، تغییر و تحولات مختلفی به خود دیده است، در نقاط مختلف سرزمین ایران، گرایش های و سبک های مختلفی داشت.
هر نقطه ای از فرهنگ و تمدن بزرگ ایران زمین، موسیقی اصیل ایرانی را با حال و هوای موسیقیایی خود ترکیب کرده، از درون آن موسیقی خاص نواحی را زایید که اکنون در جای جای ایران جریان دارد.
به این ترتیب می توان گفت در اغلب مناطق ایران هنر موسیقی در عین داشتن زیربنایی ایرانی، خواص ویژه خود را دارا بوده که به آن طراوت و زیبایی خاصی می بخشد.
این گونه است که در سال های اخیر بارها گروه های موسیقی از نقاط مختلف ایران در جشنواره های موسیقی نواحی به عرضه آثار خود پرداخته اند.
در این میان موسیقی اصیل مازندرانی نیز همچون دیگر نقاط کشور در میان گروه های موسیقی مازندرانی، هواداران ویژه ای داشته و اقشار گوناگون مازندرانی به این نوع موسیقی که مختص این استان است عشق می ورزند.
اما آنچه در سالیان کنونی مشاهده می شود ظهور وضعیتی است که در آن موسیقی مازندرانی دچار تغییراتی شده است. این تغییرات جنبه های مختلفی دارد:
جنبه اول- مربوط به وفور موسیقی های غیر مازندرانی است که در سبد خواسته های مردم مازندران قرار داشته و میل شدید به آن از گرایش به موسیقی مازندرانی می کاهد. این را می توان از این جنبه بررسی کرد که هم موسیقی های غیر مازندرانی رشد بیشتری یافته اند و هم موسیقی مازندرانی کمتر توانسته است خود را با ذائقه ی مخاطبان سازگار ساخته و مخاطب کسب کند. از این رو موسیقی مازندرانی هر چه به پیش می رود میزان زیادی از علاقه مندان خود را از دست داده و همواره از جانب موسیقی های جدید در خطر است.
جنبه دوم- مربوط به تغییر سبک خود موسیقی مازندرانی است. به طوری که در سالیان اخیر موسیقی مازندرانی بارها تغییر سبک داده تا بتواند در میان مخاطبان رواج بیشتری یابد. در این میان می توان به سبک هایی همچون پاپ مازندرانی اشاره کرد که سعی می کند تا ذائقه مخاطبان جدید (به ویژه نسل جوان) را با سبک موسیقی جدید آشتی داده، در عین حال فرهنگ مازندرانی را نیز حفظ کند.
در این نوع از موسیقی، اشعار مازندرانی (به ویژه اشعار عامیانه) با ملودی های غیر مازندرانی و صداهای جوان به قطعاتی موسیقیایی تبدیل می شود که در برخی از مقاطع زمانی تا حدی جریان ساز شده اند. برای مثال ایمان فلاح یکی از نمادهای این سبک جدید به شمار می رود که هواداران خاص خود را از میان نسل جوان یافته و آرام آرام می رود تا بر تعداد آنان بیفزاید.
سال ها قبل در دهه هفتاد شمسی که موسیقی پاپ داخلی، پس از سال ها پای به عرصه موسیقی کشور گذاشت، نقطه نظرات گوناگونی مطرح شد. برخی از نیاز نسل جوان به این نوع موسیقی سخن می گفتند و برخی نیز عمر موسیقی ایرانی سنتی را تمام شده وصف می کردند. اما آنچه در آن معرکه مشخص بود وضعیتی است که می توان آن را "بازار هنر" نامید.
در این وضعیت هر سبک و ژانری از هنر می تواند در عرصه های مختلف جامعه فعالیت کرده و مخاطبان خود را بیابد. در این حالت هر نوع موسیقی به سان فروشگاهی است که هنر می فروشد و مخاطب می خرد. پس می توان جامعه هنری را به سان بازاری تصور کرد که هر نوع فعالیت هنر موسیقی در آن فعالیت کرده و هر شاخه ای هواداران خاص را دارد.
شهروندان به سبب علاقه شخصی می توانند به هر فروشگاهی سر زده و هنر خاص مورد علاقه خویش را بخرند. در عین حال هر شاخه ای از هنر نیز به شاخه های دیگر احترام گذاشته و برای آنان خاصیت وجودی قائل است.
سال های دهه هفتاد و عرضه موسیقی پاپ هیچگاه به نابودی موسیقی سنتی ایرانی منجر نشد. نتیجه اش آن شد که در عرصه موسیقی بازاری شکل گیرد که در این بازار انواع موسیقی ها بساط خود را پهن کرده اند. آنچه از لحاظ بازخورد اجتماعی هنر موسیقی در میان اقشار گوناگون جامعه می توان مشاهده کرد بیانگر این حالت است.
"بازار هنر" در معرکه ی موسیقی های موجود در مازندران تا حد زیادی در حال شکل گیری است. انواع و اقسام موسیقی ها در سبد درخواستی های مردم مازندران یافت می شود. در این میان تمامی سبک های موسیقی سعی می کنند سبک خود را در جامعه بیشتر جای انداخته و هواداران بیشتری کسب کنند.
موسیقی برای عرضه شدن است و نشستن بر دل انسان ها. از این رو از گروه طالبا گرفته تا ابوالحسن خوشرو و حتی اجرای موسیقی های مازندرانی از جانب گروه رستاک (گروهی غیر مازنی) همه در تلاشند تا با جلب نظر مردم بر غنای کار خویش بیفزایند. اما آنچه در این میان مهم جلوه می کند تغییر ذائقه نسل جوان و گرایش به سبک های موسیقی غیر مازندرانی است. به طوری که گرایش به ایمان فلاح، ابی ابراهیمی و دیگران را نیز می توان بر اساس همین تغییر ذائقه تحلیل کرد؛ تغییر ذائقه ای که شاید سبب فراموشی موسیقی اصیل مازندرانی شود و در سالیان آتی از آن چیزی باقی نگذارد.
بازار موسیقی شاید مطلوب ترین حالت عرضه ی هنر است. جایی که از هر گرایش و سبکی را می توان در آن جستجو کرد. اما آنچه نگرانی هایی را به نظر می آورد آن است که سهم درخواستی های موسیقی در نسل جوان مازندرانی به طور روزافزونی به سمت موسیقی های غیر مازندرانی در حال افزایش است. به طوری که دیگر موسیقی مازندرانی تقریباً محدود شده است به برگزاری همایش ها و شبکه تبرستان.
حجم درخواست های مردم برای موسیقی مازندرانی اصیل کم شده و این جای نگرانی دارد. تغییر ذائقه در نسل جوان مازندرانی بسیار جدی است. به همین دلیل می توان این گونه نتیجه گرفت که این تغییر ذائقه به سمت تغییر بازار ایده آل موسیقی می رود و آن را به نفع برخی از سبک ها مصادره خواهد کند؛ سبک هایی که هیچ ارتباطی به هویت اصیل هنر مازندران ندارند.
- دوشنبه 9 تير 1393-12:55
ته بيشه ونگه وائه اي سوادكوه/ خونشه لله وائه اي سوادكوه.
معادل فارسي: بشنو از ني چون حكايت مي كند ...- سه شنبه 10 تير 1393-8:29
چه ربطی دارد؟
- دوشنبه 9 تير 1393-11:17
ما که برنامه ریزی درست وحسابی نمی بینیم پس بگذاریم هر کس آزاد باشد که ذوق خود را در معرض داوری مردم بگذارد.
- دوشنبه 9 تير 1393-9:20
تغیی ذائقه مردم با توجه به سرعت پیشرفت فن آوری و در پی آن تغییر روش زندگی امری طبیعی است. آنچه که غیر طبیعی است سیاست گذاری های ناموزون و یک بام و دوهوای مسوولان در این چند دهه هست. که رشد ناقص و ناموزون را در بیشتر زمینههای فرهنگی درپی داشته است؛ البته اگر بتوان نام رشد بر آن گذاشت. کانون نگرانی ها هم درست همینچا ست. از محدودیت های غیر منطقی و سیاست های ناسازگار نباید انتظار حرکت طبیعی هنر به سوی تعالی داشت.
سبک ایمان فلاح هم اگرچه پاپ است و بیشتر به خاطر کلام سبک و شعرهای پیش پا افتاده اش باب طبع من و مانند من نیست، اما ریشه در ملودی های اصیل دارد . چه اشکالی دارد؟ ما که برنامه ریزی درست وحسابی نمی بینینم پس بگذاریم هر کس آزاد باشد که ذوق خود را در معرض داوری مردم بگذارد، شاید به سبکی که هم ریشه در فرهنگ خودی داشته باشد و نسل تازه را اغنا کند، رسیدیم - دوشنبه 9 تير 1393-7:50
نظر قابل تاملی ارائه شد : بازار موسیقی .